شناسه خبر : 105504
دوشنبه 22 آبان 1402 , 15:07
اشتراک گذاری در :
عکس روز

خودآئینیِ رنگین کمانی، یا پول حاجی‌جبّار!

جامعه در مواجهه‌ی گریزناپذیر با نوعی اختلال سلوکیِ دیجیتال محور! وادار به باز اندیشی کنترل شده ی فرهنگی و اقتصادی خواهد شد...

فاش نیوز - درست مثل اولین رنگین کمان؛ که انسان های نخستین، آن را معجزه ی آسمان و «علامتی عجیب و غریب از جانب خداوند» خواندند؛ نغمه ی سحر آمیزِ علوم اطلاعاتی و فناوری فکری نیز، با نوید به زندگانی بهتر، هوش از سر برخی ربود!

 امروز هر بچه ی نه ساله؛ هم کارشناس ارشد فضای مجازی شده، و هم در مورد قوس و قزح؛ و چراییِ کشیدنِ آن نقاشی زیبای خدا، مثل بلبل حرف می زند.

چنان که مشهود است، برونداد دورهمی های نوجوانانه و تبادل نظر پیرامون اعجازِ "کمانِ شیطان" تولد نسلی خود آئین (روادار/ اباحه گر) می باشد.

این نسل بصورتی بالقوه؛ و با بهانه ی بیرحمانه شدن زندگی؛ قادر است «الزاماتِ نظامِ تابعه» را به رزمگاهِ اخلاقی؛ تبدیل کند.

در نوشتار حاضر؛ پرتویی بر زمینه ی پدیداری یک نوع خاص از سلوک رفتاری و تحولاتِ در راه می افکنیم.

هدف؛ نشان دادن ضرر و زیان حاصل از تعللِ در «مایه کوبی» و کوتاهی در واکسیناسیون اندیشه و انگیزه ی نسل وب، در برابرِ یورشِ مفاهیم جدید است.

مفروض است:

جامعه در مواجهه ی گریزناپذیر با نوعی اختلال سلوکیِ دیجیتال محور! وادار به باز اندیشی کنترل شده ی فرهنگی و اقتصادی خواهد شد.

 ملت بزرگ ایران، دیروز برای:

  1.  خواست قدرتِ مبتنی بر عمل به احکام اسلام
  2.  سرمایه گذاری عاطفی در بورسِ حکمرانی دینی!

تاریخ سیاسی و اجتماعی را از نو نوشت؛ و در فرج بعد از شدت! برای تداوم خرَّمی و آزادی؛ دست در دست هم  نهاد.

 بدون شک، امروز نیز؛ راه درمان اختلال سلوکی را خواهد یافت! و فردا؛ بار دیگر درس آموزِ همرفتاری همدلانه به بشریت، خواهد شد.

فرضیه:

الف: تعلل در مایه کوبی جامعه در مقابل هجوم برخی مفاهیم نوین دیجیتالی؛ ازقوام آن می کاهد.

ب:  این سؤال پر معنی در مطالعه ی امر سیاست؛ که «چه کسی، چه چیزی را،کجا و چگونه می بَرَد؟(1)» شاید در آینده؛ موضوعیتِ بیشتری بیابد.

ج: نتیجه ی نقص در تهذیب و تعلیم؛ افتادن در«دور سِکندَری است: از جبهه ای به جبهه ی مخالف می پریم، از جوانمردیِ سامورایی به خشونت اقتصادی! (2

 

گاهی، با داستان سرایی تخیلی؛ شسته رفته تر و قابل فهم تر از زندگی واقعی؛ می توان منظور را رساند. از این رو، دو استعاره (رنگین کمان را از هابز / حاجی جبّار را از رجایی)  وام گرفتیم، تا برپیشینه ی مباحث الهیاتی و تأثیر پولِ قَهرآور! پرتویی بیافکیم.

ساحران عصر دیجیتال؛ در یک جادو و جنبل عجیب و غریب؛ هنرهای رنگارنگ هفتگانه[1] را به هفت سنگ ریزه ی صداساز! تبدیل کردند.

این نو مشرکان؛ سنگ ریزه ها را به گونه ای در جغجغه ی آرخیتاس، جاسازی کردند که صدای ناهنجارِ "خدا را فراموش کن" بدهد....

شعبده ی این گونه صدا دَر وَ کَردن! بچه های ایران زمین را نیز به تماشاگه چال اِسکندَرون! کشاند.

همان سیاه چاله ای که اژدهای هفت سر دیجیتال! برای ربایشِ اندیشه و انگیزه و تأثیر بررویکرد دینی؛ در آن کمین کرده و خود را خدای معجزه می نامد!

اگر این قصه ی پر غصّه و طبیعت واقعی آن؛ با کلامی انتقادی، تبیین علمی شود! دود آتشی که آن شارلاتان ها بر افروخته اند، کمتر به چشم مردمانی که دوست دارند به خصال خویشتن پای بند باشند؛ خواهد رفت.

 یکی از شراره های آن آتش؛ منجر به زایشِ نوعی سلوکِ رفتاری غیر متعارف؛ و تولّد یک «طبقه ی خود آئین» و افراطی، از بطن اغتشاش 1401 شد.

 منطق درونی این خود آئینی و رواداری عبارت است از:

" من چون آدمیزادم، حق دارم هیچ قانون محدودیت آوری را نپذیرم"

 بنابر نظریه ی ریاضی احتمالات [2] نگرشِ آزادیِ نامحدود ولاقید! بویژه در دو عرصه ی فرهنگ و اقتصاد؛ ممکن است موجب «آغازِ خودآئینیِ طبقاتی، در تاریخ ایران(3)» شود.

به موازات آغاز فرایند خود آئین شدن؛ «بسط تکنولوژی دیجیتال در زندگی روزمره؛ و تحول نسلی رهبران سنتی (4)» نیز دو اَبَر رویداد؛ با ماهیتی گریز ناپذیر و شتاب زا هستند....

در آن صورت، در آینده و پس از «تحوّل نسلی رهبران!» بسیاری از الزامات در آن دو عرصه؛ وضعیتی خاصّ می یابند، و نوعی تعارض پرهزینه در جامعه شکل خواهد گرفت.

به نظر می رسد، کانون آن بگو مگو، در زمینه ی چگونگیِ برقراری نظم، و چرایی تخصیص منافع  باشد. جدالی که برخواستِ قدرتِ دین محورانه؛ تأثیر معنادار می گذارد، و اسباب نگرانیِ  سرمایه گذاران عاطفی در بورسِ حکمرانیِ آن را، فراهم می کند.

آن گاه دیجیتالیسم که از ابتدا " ایجاد اختلالِ سلوکی، در نسل نوظهور" را در دستور کار قرار داده بود؛ خشنود از موفقیت نسبیِ حاصل از اغتشاش پارسالینه! خود را برای جشن پیروزی آماده می کند. زهی خیال باطل

 جامعه شناسان؛ با مشاهده ی فراگیری تدریجی اختلال سلوکی و رفتار خودسرانه و دلبخواهانه ی فرهنگی و اقتصادی، و نوعی سرپیچی از الزامات شرعی و عرفی، از شکل گیری یک طبقه ی جدید اجتماعی، خبرمی دهند.

بر این اساس، اهداف اولیه یعنی:

  • جا انداختنِ خودگردانیِ دیجیتال بخواهانه!
  • تغییر و تحول در اندیشه و انگیزه، و سیاست زندگی[3]

را موتورهای جستجو و شبکه های اجتماعی تعیین کرده اند....

بنا بر عقل سلیم، هشدارِ صاحب نظران، نسبت به «شکل‌گیری ضدِّ الاهیاتِ سیاسی، و گرایش فزاینده به انقلابِ روزمره ی اجتماعی» را باید در زمره ی واجبات شرعی قرارداد!

امروز و برای نخستین بار؛ مباحث ضدِّ الهیاتی، و نگرش ها در خصوص «خداوند و آئین پرستش او؛ گرانبهاترین گوهر در بین تمامی ملت ها!» طوری به اغذیه و البسه و سایبان، گره خورده، که غول بیرون آمده از «سیاه چاله های نگون بختی(5)» بی محابا و به آسانی «گناهِ الحاد/گناهِ نابخری یا نادانی! (تاک؛ هابز،ص119)» منتشرمی کند و مع الاسف بسیاری از بزرگان صاحب نظر؛ صرفا نظاره گر باشند!

اما با این وجود؛ دور از اصل عدل و نَصَفَت است؛که تمام گناه را به گردن خود آئینیِ رنگین کمانی دیجیتال بیاندازیم!

به گواهی تاریخ و تمدن؛ ایرانیان همواره از باورهای مذهبی قوی برخوردار بوده اند، و اعتقادات علاوه بر خصوصی ترین جنبه ها ی حیاتِ زیسته؛ در جای جای زندگی عمومی، از جمله مراودات اقتصادی و بازار و داد و ستد و تلاش معاش و... نمایان بوده است.

یک دلیل خطرناک بودنِ  طبقه ی خود آئین؛ این است که، پول را جایگزین «کل صفات و خصوصیات مرسومِ منتسبِ به خدا؛ مانند رحمت و...» می کند.

پر واضح است که پول(وسیله ی تغذیه و سیراب کردن بخش های مختلف کشور) به سان خون! برای پیکره ی سیاسی، و استحکام چارچوب اجتماع،  نقشی حیاتی دارد.  

مهمترین پیامد اجتماعی" پول خدایی" به محاق رفتن راستگویی است. هرگاه پول جایگاه خدا را بگیرد؛ راستگویی از میان مردم رخت بر می بندد....

 با برباد رفتن راستگویی؛ «خدا،که روزگاری تسلی خاطر زندگی های مختصر، و پناهگاه دررنج ها و مصائب[بود] (دورانت؛ درباره معنی زندگی،ص26)» از صحنه ی زندگی روز مره ناپدید می شود!

یکی ازدلایلِ سستی عهد و پیمان ها، و این که امروزه دیگر هیچ قَسَم و آیه ای، ترسی بر نمی انگیزد تا قهرها را آشتی دهد! گم گشتگی خدا درمراودات اقتصادی و بازار و... است!

این که«ما در مقابل یورش مفاهیم جدید، که همراه خود ارزشهایی نو می آورند، مایه کوبی نشده ایم، و در نتیجه آسیب پذیریم!» واقعیتی است که باید علاج شود!

 نظاره گری پَرِش! از«جوانمردیِ سامورایی به خشونت اقتصادی» به فرآیند"عزل و فراموش کردن خدا" در اندیشه و انگیزه ی نسل وب؛ شتاب می بخشد....

بدتر از همه این است که خود آئینی افراطی و فراموشی ذات اقدس الهی؛ در مواردی موجب آسیب رسانی و خدشه به عواطف خانوادگی، و شکر آب شدگی روابط میان «مصاحبان همکاسه و سفره ی ناشتا!» شده است.

 در لفافه باید گفت «قهر، اگر چهره ای مخفی هم داشته باشد، همچنان قهر است!»...

این قهر؛ بویژه اگر بخاطر فشارهای بازار لجام گسیخته، و رواداری بعضی از حاجی جبّارهای (خود بین، خسیس، پول پرست، تازه به دوران رسیده، آستین نوشده!) در زمینه ی خوراک و پوشاک و مسکن؛ باشد اسفناک تر می شود....

به آسانی می توان تصور کرد، کسانی امروز با الزام شکنی! در مواردی زندگی روزمره را برای بسیاری از خانواده ها رقت آور و زار ساخته؛ و حتی با قانون ستیزی، عامل انقطاع نسلی اند! چه بلایی بر سرجامعه ی فردا خواهند آورد.

طالع بینی برای آینده! و ارزیابیِ تحولات در راه ! با همین میزان از سواد دیجیتال و زیرساخت های موجود وتجهیز شبکه...؛ نیز امکان پذیر است، و نیازی به اسطرلاب! یا ابزار بسیار پیچیده تر ندارد.

زیرا بنا برداده های جامعه شناسی تکنولوژی؛ با سلطه ی روز افزون دیجی تکنیک! برزندگی روزمره و«جابجایی فراینده ی طبقاتی، [هر] جامعه به تدریج در مسیر عدم تعادل های بزرگ و انقطاع تاریخی همه جانبه» قرار خواهد گرفت.

جامعه ی ایران نیز استثنا نخواهد بود! اما اهل نظر از طایفه ی انصاف، استدلال های محکمی برای اثبات یکی از نقاط استثنایی قوت این جامعه؛ یعنی معلمان نویسنده ی قانون اساسی دارند!

 همان معلمانی که کارشناسان خبره ی الهیات سیاسی نیز بوده اند؛ و دقیقا به همین دلیل؛ مهندسی ترین دستاورد بشری، در جامعه ی ایران اسلامی؛ والاترین نقشه ی راه؛ و سرآمد سایر قوانین اساسیِ سایر کشورها، است.[در هر مناظره ی مبتنی بر سیاست مقایسه ای؛ می توان با استدلال های محکم، این ادعا را اثبات کرد!]

با التزام عملی به آن رهیافت و روش، و درک درست از مقتضیات «زیست جهانِ تکنولوژیک(6)» حقیقتا جای هیچ گونه نگرانی؛ از تحولات در راه، وجود نخواهد داشت.

در غیر این صورت؛ حاجی جبّارهایی با شاکله ی رفتاری«جامعه ستیز!» که در آنها  به تعبیر «گلاسر» «نیاز به عشق و احساسِ تعلق، تقریبا صفر است! (تئوری انتخاب، ص199 با زیر پا گذاردن اصول و قواعد فرهنگ و اقتصاد «از هیچ شیوه ای؛ اعم از تقلب، کلاهبرداری و دزدی ابایی ندارند» و زمینه ساز عدم تعادل اجتماعی و انقطاع تاریخی می شوند.

عمق فاجعه آنجا است، که بخشی از نوجوانان وجوانان، با نشان دادن آنها و اشاره به چشم پوشی فرشته ی قانون بردُردانه ها! و مشاهده ی تبانی افراد قدرت مند و ثروتمند:

" هر گونه القاء از سوی «گله ای که، نیچه از آنها، با اصطلاحِ پلیدان و نگون بختان؛ یاد می کند؛ ( هال؛ تاریخ و فلسفه ی علم، ص365» را وحی مُنزَل تلقی کرده اند."

پیامد اجتماعیِ تسریِ سلوکِ مبتنی بر" پول وَده، پول زور وَده! " به بدنه ی اجتماع:

  • تعطیلی اخلاق...
  • تعیین دلبخواه نرخ اجناس...
  • ...

و فراوانی قهرهای آشتی ناپذیر! در برخی جوانان عزیز نوخانمان، است. و چنان که«آلفرد سوی؛ در افکار عمومی صفحه81» نگاشته «بهتر است دیگر از قند صحبتی نکنیم،[و به تدریج] خوردن گوشت برای بسیاری از خانواده ها، به صورت یک چیز کاملا تجملی!» در خواهد آمد.

امروزه، هرجا سخن از تحکیم بیشترِ وحدت، بین ثروت با خوانش سرمایه سالارانه ی غربی، با طبقه ی جدید فرهنگی و اقتصادی است؛ حرف از بشکه ها ی باروت و آماده ی انفجار و بحران های دوره ای!  نیز به میان خواهد آمد.

 دلیل این امر به بیان «فروند» «تبدیلاتی است که؛ پدیده ی مُزَوِّر؛ در جامعه های جدید؛ ادخال کرده است.( 7

نتیجه گیری

بعد از عزل خدا با انقلاب 1789فرانسه؛ اکنون جغجغه ی آرخیتاس همان صلا را در داده! و با دمیدن به  آتشِ کم فروغ شده ی«جدال میان بساط کهنه ی قدما و طرح نو متأخرین» و خاکستر روبی!«زمینه سازِ گسست و بیگانگی تدریجی، از رسم و سنت و...؛ به مثابه بنیان های مرسوم فرهنگ» می شود.

بر اثر تحول دیجیتال؛ جهانی مملو از افراد نوآور و پرجنب وجوش و خودآیین! پدیدار شد؛ که حتی برای تفریح و سرگرمی! از رسانه های اجتماعی نیرویی چالاک ساخته و همچنان! ادعای براندازی دولت ها را دارند.

این چالاکی دو نیاز عمده داشت:

اول: موبایل تبدیل به یک ابزار ضروری برای هر دانش ور، در سرتاسر جهان شود.

دوم: اینترنت از حالت شبکه ی مختص افراد حرفه ای، به رشته ی ارتباط جهانی؛ جهش یابد.

 آگاهی از این تحول؛ می تواند برخی کارگزاران تاجر پیشه ی دولتی را هشیار کند، تا بعدا، مانند «گورباچف» اعلام نکنند؛ که «ما تقریبا آخرین کسانی بودیم که، درک کردیم، در عصر علوم اطلاعاتی؛ گران ترین دارایی، دانایی است.( 8

پیش از این؛ انواع اطلاعات، در اختیار «مقامات بالا» قرار می گرفت و «فرمان رو به پائین» صادر می شد و کشفِ خطا و اشتباه، چندان دشوار نبود!

اما با تداوم مطالعه و کار عمیق! از دو نقطه ی عطف یعنی:

  • اجلاس 1940 نیویورک
  • ورود جهان به عصر دیجیتال 1995

 علم اطلاعات و نو آوری فنی؛ اُرکِسری نواخت که با شنیدن آن، در ذهن افراد، مفاهیمی چون  مقامِ بالا و فرمانِ پایین؛ به طرزی معجزه آسا، معنای خود را ازدست دادند. در مباحث الهیاتی نیز "حالتی رفته" که حتی محراب به فریاد آمده!

 هرگونه کوتاهی در چاره اندیشی نسبت به آوای آن نغمه! بخشی از جامعه را دچار بحران هویت نیز خواهد ساخت....

دیجیتالیسم از رهگذر بحران ادواری! نوعی سلوک الزام شکن؛ برای دهه های آینده تدارک دید! هدف، ایجاد طبقه ی اجتماعی خود آئین، و کوچ به کشور عشق آباد، از مسیرهای خلوت! است.

 در آن لوکیشن! مشرب و مسلک و ادب و نزاکت و... تشریفات سنتی و به هنجار؛ حذف می شود و نسل جوان با ترک خصال خویشتن؛ به روا داری افراطیِ خود بنیان؛ گرایش می یابد.

نتیجه ی این انحراف، ضدیَّت با بسیاری از مباحث الهیاتی است.

این ضدیَّت، دو سلسله جنبان اصلی دارد:

 اول: بازمانده های حکومت ناروای طاغوت، که روز و شب را با اجرای زنده ی رؤیای زندگی غربی؛ به ولگردی و نمایش امورخلاف عرف و فرهنگ و... در جامعه ی آن روز، می گذراندند.

دوم: برخی کارگزاران تاجرپیشه ی دولتی، که با ندانم کاری و فرصت سوزی؛ بن مایه های اصلی اندیشه ی خواستِ قدرت و زیست در جهانی متفاوت از شرایط حکومت ناروای طاغوت را؛ وارونه ساختند.

اما هنوز و «در شرایط امید و احترام و اعتماد» کلید باز اندیشی در برخی از «مناسبات قدرت» در دستان بعضی از مصلحان اجتماعی قرار دارد. اما با «تحول نسلی رهبران»  احتمال دارد، بر اثرهیا هوی شارلاتان های تریبون دارِ اون ور آبی؛ این کلید گم شود!

کمترین انتظار از مصلحان اجتماعی این است که برای چیزی را که «هگل» «فهم سختی و بد اقبالی» می نامد؛ قبل از به فریاد آمدن محراب! چاره ای بیاندیشند.

اما مصلحانی که «ارواحشان مالامال از عشق است» و رؤیای نوجوانی شان، به جای شرکت در دورهمی های مسموم و پر رنگ و لعاب! نجات «مردم یخ زده ی فقیر» بود؛ کم شمار شده اند!

 و بیم آن می رود که :

اگر مقتضیات تحول نسلی رهبران؛ به درستی تبیین نشود:

 بار دیگر؛ زمینه ای فراهم شود، تا مردمانی که «میراث فرهنگی و روشنفکرانه شان؛ از ریشه دار ترین و کهن ترین میراث های جهانی است! و در کشوری که می تواند به خود ببالد؛ که تقریبا تمام مواد معدنی شناخته شده را دارد!»

به دلایل قابل بحث از جمله:

  • سلطه ی تکنولوژی دیجیتال بر زندگانی
  • کاسبکاری و موج سواری سوداگران بازار اندیشه

و الزامات تأمین هزینه ی یَللی تَللیِ بعضی حاجی جبّارها ی جامعه ستیز و قانون گریز، در بازار خوراک و پوشاک و مسکن و...

" باز هم؛ دلباختگان به خصال خویشتن؛ به ناچار در«آن زمستان نارضایتی! به فقر نجیبانه فرو روند!» و یا این که یخ بزنند."

راه علاج را «پاسکال» نشان داده است، آنجا که تأکید دارد:

«دیگر نباید خوابید! باید آویزه ی گوش شود! (9

 این شیوه ی بیداری؛ حداقل، پاد زهری برای هیاهوی شارلاتان های تریبون دارِ اون ور آب می باشد.

سخن آخر

نتیجه ی فقدان پاسخ مناسب، به پرسش های ذهنی نسبت به میدان نبردِ عقل سلیم، با تضادهای حیدری نعمتی؛ آسیب پذیریِ اندیشه ی الهیات سیاسی، خواهد بود.

 حد اقل دو دلیل یعنی:

  •  جریانِ رقابتِ واقعیِ مغزها  
  • خدشه درآئینِ پرستش و صفات رحمت

و پدیداری نشانه هایی را که صاحب نظران«بیرحمانه شدنِ زندگیِ عمومی(10)» می نامند؛ حاکی از حرکت تدریجی جامعه ی ایران، برای«خلق یک وضعیت وجودیِ نو » است.

 این وضعیت نوین در «دگرگونی اقتصادی و سیاست زندگی!» و ادبیاتی چون :

  • «ضدِّ الهیات سیاسی
  • تحول نسلی رهبران
  • طبقه ی اجتماعی خود آئین»
  • ...

بیان شده است. صورت بندی این مفاهیم؛ به نوعی اعلام خطر و آگاهی دهی از احتمال شکل گیری «جامعه ی واحد؛  با دو قلمرو اجتماعی متعارض» نیز می باشد.

ورود سامانه ی تفکر اینترنتی، علی رغم هزاران هنر؛ اما از پوشاندن عیب افتادن به سان بختک؛ بر سر اندیشه و انگیزه و رویکرد دینی در نسل وب، ناتوان است.

 این «وسیله ی مزورانه و پر از خدعه و زیرکی؛ انفجار اباطیل(11)» در پروژه ی آفرینشِ «انسانِ نو» بود....

 از جمله پرسش های ذهنی، که با طلوع ماهواره و رویش قارچ گونه ی آن، فراگیر شد یکی هم این است: «آن فرشته ی ماشین! که در آسمان راه خود را می پیماید؛ آمده است چیزی در اختیار ما قرار دهد یا چیزی از ما بستاند؟»

 

پی نوشت:

[1]:«سخنوری، شعر، موسیقی، نقاشی، سینما، معماری، مجسمه سازی(12

[2]«نظریه ی ریاضی احتمالات که هم اکنون از اهمیت علمی بسیاری بر خوردار است؛ را پاسکال بر پایه ی پرسش  یک قمار باز ابداع کرد.»

[3]: مسئله ی سیاست زندگی«چگونگی استفاده از قدرت برای آفریدن جهانی به منظور امکان فعلیت یافتن خویشتن خویش است.(13

 

 

منابع و مآخذ

  1. عبدالحمید ابوالحمد؛ مبانی سیاست
  2. دایوش شایگان؛ آسیا در برابر غرب
  3. سجادستاری، «جامعه ی پسا اتوریته ی شرقی، (یک رهیافت تئوریک جدید درجامعه شناسی ایران)» فصلنامه دولت پژوهی، شماره 35، مهر 1402
  4. سجاد ستاری،«قدرت و وضعیت استثناء جبری در ایران( شالوده و شرایط امکان)» فصلنامه دولت پژوهی، شماره 31، پائیز1401
  5. مانوئل کاستلز؛ ظهور جامعۀ شبکه ای...
  6. سجاد ستاری، گفتار های نو در جامعه شناسی سیاسی
  7. ژولین فروند؛ جامعه شناسی ماکس وبر
  8. الوین، تافلر؛جابجایی در قدرت،...
  9. آدورنو و دیگران؛ زیبایی شناسی و سیاست،...
  10. مک لین؛ فرهنگ علوم سیاسی
  11.  نیل پستمن؛ تکنوپولی، تسلیم فرهنگ به تکنولوژی
  12. باغبان ماهر و دیگران؛ آشنایی با فلسفه هنر و زیبایی  شناسی...
  13. فیلیپ کسل؛ چکیده ی آثار گیدنز

 

جانباز دکتر سیدمهدی حسینی

اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi