18 ارديبهشت 1403 / ۲۸ شوال ۱۴۴۵
شناسه خبر : 46273
سه شنبه 18 خرداد 1395 , 09:30
سه شنبه 18 خرداد 1395 , 09:30
پربیننده های امروز
مقاله و یادداشت
سخنی در باب جابجایی مدیران
محسن ناطق
کلیسای گوگل و میسیونرِ مجازی
سید مهدی حسینی
وعده صادق و جنگ احزاب چه شباهت عجیبی؟!
حسین شریعتمداری
۱۴ وجه از مظلومیت امام صادق(ع)
سیدجواد هاشمی فشارکی
هرچه داریم از تو داریم ای....
جانباز ع. شاطریان
مراحل هشتگانه تبدیل شدن ایران به ابرقدرت
حجت الاسلام سید محمدحسین راجی
کابینه تناقضها و کلاهی که سرشان گذاشتند
سید محمدعماد اعرابی
ای نشسته صف اول
علیرضا ضابطی
امنیتِ خودبسنده و ماهواره ی همراه
سید مهدی حسینی
هنر رهبری شکستن قدرتهای بزرگ است
احمد رضا بهمنیار
به دانشگاه مردمی فلسطین خوش آمدید
محمدحسین آزادی
ادبیات ایثار و شهادت
گزارش و گفت و گو
چهارشنبه، تشییع همسنگر شهید بیضایی
مراسم تشییع مدافع حرم حضرت زینب (س)شهید مرتضی مسیب زاده، چهارشنبه ۱۹خرداد ساعت ۹صبح از میدان وحدت فردیس به سمت مزار شهدای سرحد آباد برگزار میشود.
مدافع حرم «مرتضی مسیب زاده» عصر روز شنبه (15 خرداد ماه) در راه دفاع از حرم عقیله بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها، و اسلام ناب محمدی و همچنین تامین امنیت ملی کشورمان، بدست تروریستهای تکفیری در سوریه به درجه رفیع شهادت نائل آمد و به یار شهید خود، شهید محمودرضا بیضایی پیوست.
احمدرضا بیضایی برادر شهید مدافع حرم محمودرضا بیضایی، درباره شهید مرتضی مسیبزاده میگوید: سال 83 یا 84 رفته بودم دیدن محمودرضا. توی دانشکده. مرتضی را اولین بار آنجا با محمودرضا دیدم. موقع گرفتن عکس دسته جمعی نشست ردیف اول آن وسط. اما یکهو بلند شد و گفت: شش گوشه... شش گوشه... شش گوشه کو؟! رفت و پوستر بزرگی از تصویر ضریح مقدس امام حسین (ع) را آورد گرفت جلو جمع و عکس گرفتیم با مرتضی. و با شش گوشه.
کوثر را بغل کردم شاید آرام شوم
بعد از شهادت محمودرضا آمد تبریز. آمد سر خاک محمودرضا نشست و بلند بلند گریه کرد. بعد بلند شد آمد کنار. حاج بهزاد اصرار میکرد یکی از بچهها حرف بزند. هیچکس حاضر نشد حرف بزند. کنار مرتضی ایستاده بودم. اصرار کردم حرف بزند. قبول نکرد. گفت: میشه کوثر رو بگیری بیاری؟ گفتم: بله. رفتم کوثر را از مادر معززش گرفتم و آوردم دادم بغل مرتضی. یکی دو دقیقه کوثر را به حرف گرفت بعد دادش به من و شروع کرد مثل آدمهای حیران دور خودش چرخیدن و با گریه حرف زدن. گفت: خدا... داغ جدایی رو تحمل کنم یا داغ موندن؟ گفتم کوثر رو بغل کنم شاید آروم شم اما نشدم... و های های گریه کرد.
یادگاری که به دستش نرسید
بعدا باهام تماس گرفت و یکی از لباسهای محمودرضا را یادگاری خواست. با شرمندگی گفتم چیزی از لباسهای محمودرضا دست من نیست. ولی گفتم که برایش گیر می آورم. دو سه بار تلفنی پیگیر لباسها شد. برایش نه نمیتوانستم بیاورم. هربار قول دادم برایش تهیه کنم. گرمکن ورزشی محمودرضا را میخواست و به یکی از عکسهایش اشاره میکرد که محمودرضا آن گرمکن را به تن داشت. نمىدانم چرا آنرا میخواست. قولش را داده بودم در هر حال. اما هیچوقت نشد. حالا منم که باید بروم و از لباسهای یادگاری مرتضی درخواست تبرکی بکنم.
مراسم تشییع مدافع حرم حضرت زینب (س)شهید مرتضی مسیب زاده، چهارشنبه 19خرداد ساعت 9صبح از میدان وحدت فردیس به سمت مزار شهدای سرحد آباد برگزار میشود.
منبع: تسنیم
نظری بگذارید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
زنگ خاطره
معرفی کتاب