شناسه خبر : 102983
یکشنبه 29 مرداد 1402 , 17:11
اشتراک گذاری در :
عکس روز

دموکراسیِ دروغین و هورا کِشان نوپدیدآن

در "شهرِ هِرتِ مجازی"، گروهی سوداگر بازار اندیشه، زیر چترِ حمایت دموکراسی تجمع کرده اند تا «درِ مسجد و راهِ گلدسته را بر امام و مؤذن ببندند.»

فاش نیوز - در "شهرِ هِرتِ مجازی"، گروهی سوداگر بازار اندیشه، زیر چترِ حمایت دموکراسی تجمع کرده اند تا «درِ مسجد و راهِ گلدسته را بر امام و مؤذن ببندند.»

چنان که مشهود است فناوری فکر غربی، در حال روبرو کردن جامعه و فرهنگ (جهان اجتماعی) با چالش های پیچیده است.

 دو بازوی اجرایی آن عبارتند از:

  •  اینترنت و موتورهای جستجو
  • بازیگران نمایشنامه ی «کُمدیِ سفاهت!»

 راهکار کاربردی نیز ارائه ی آگاهیِ پدیدار شناسانه با خوانش هایدگر، و تا حد امکان غیرسوگیرانه! و تبیین علمیِ رابطه ی بین اضلاع مثلثِ (آموزه های دینی، قانون، گرایش های سیاسی) است.

یعنی آگاهی از منطق درونی و شناخت اهدافِ تسخیرکنندگان تریبونِ تکنیک و بلندگوی دیجیتال که از آن ور آب:

" بدون ترس از بازخواست و « در تحریف ها و مشاطه گری های بی شمار!»"

 هرچه دلشان خواست را با ادبیاتی نازیبا! علیه  امور قدسی، حقوق قانونیِ هموطنان و نظام سیاسی ایران؛ می گویند.

مفروض است:

اغوای دموکراسی دیجیتال زده! چشمِ تعدای اندک از ملتی بزرگ را، بر مزیتِ وطن بست! تا با زیر پا گذاشتن مرام و مَنِش ایرانی؛ در ازای «یک بشقاب عدس[1]» برای تغییرِ سرشتِ مردمان و سرنوشتِ سرزمینِ اجدادی! دسیسه بچینند.

 و بی خیالِ تیرِ غیب؛ در شهر هرتِ بی قانون و پر تشویشِ مجاز، در کشوری فاقد عمق تاریخی، از دموکراسی امان نامه گرفته اند. ...

و هرچند به دلیل در دسترس نبودن، هنوز از دست خاله قزی" فیلیپینی نخورده اند!" اما انگار خواب از سرشان پریده و 24 ساعته در شبکه های اجتماعی بیدارند و در حال گفتگو!

هدف از نگارش دفتر حاضر؛ گشودن دریچه ای رو به تاریخ فردا، و دعوت از همه ی آزاد اندیشان جهان برای تأمل در چراییِ پنهان شدنِ دموکراسی، پشتِ «استبدادِ با علم» و دیکتاتوری دیجیتال است.

فرضیه

الف: حلقه ی مفقوده در دموکراسی (ساختار سیاسیِ پُر ابهام غربی) فقدانِ «عدالتِ وجدانی» و عدم امکان پیگیری حقوق تضییع شده! است.

ب: دو عرصه ی مهم زندگی اجتماعی یعنی:

  • اجزای فرهنگ سیاسی (ارزش ها، باورها، اعتقادات)
  • سامانه ی تفکر و قضاوت نسبت به انواع نظام سیاسی

از اغوا و القاءِ عده ای «فُکُلیِ فرنگی مَآب» تأثیر معنادار می پذیرند.

ج: سرچشمه های پایان ناپذیر احساسات مذهبی (مسجد و گلدسته و امام و مؤذن و...) برای ترسیم نقشه ی راه زندگی فضیلت مند؛ و دست یابی به اهداف مشترک و منافع ملّی! نقش تعیین کننده ای دارند.

 

در ابتدا بر معنا و مفهوم استبداد و دیکتاتوری پرتویی می افکنیم:

چنان که «کواکبی» نگاشته:

« استبداد، اکتفا به رأی خویش و تصرف درحقوق یک ملت؛ بدون ترس و بازخواست است. (طبیعت استبداد، ص 41)»

و به قول «سیلونه» واژه ی «دیکتاتوری از فعل دیکته کردن می آید که یکی از موضوعات درسی است، با این تفاوت که مکتب دیکتاتوری فقط دارای یک کلاس است؛ و در آن، غلط های املایی مجازات قانونی دارد.( مکتب دیکتاتورها، ص58)»

از آنجا که «کارهای روزگار ما همه نو و تازه است و مایه ی تعجبِ بی اندازه!» عقل سلیم نیز بر سیطره ی امر دیجیتال بر آن "کلمه و اندیشه و دو یار دیرین" و کاربرد تازه در شهر هرت مجاز که جامعه شناسی خاص خود را دارد؛ مهر تأیید زده است. ...

دموکراسی دیجیتال با دروغی بزرگ؛ یعنی «برابریِ اصلی! برابری در بهره گیری از فرصت ها و عدم تبعیض در مذهب و عقیده ی سیاسی» دو کار ویژه ی جدید یافت:

 اولا:  سپر حفاظت برای هجوم آوران به عدالتِ وجدانی! شد؛

ثانیا: تبدیل به اندود کارِ نتایج شرم آور نظام تربیتی آمریکا گردید؛

 این حامی و پشتیبانِ کَلَک باز؛ با پنهان ساختن خود در پشتِ ماهیتِ اینترنت؛ بخشی از نوجوانان و جوانان را سرگردان کرده است.

پیش از این جامعه پژوهان هشدار داده بودند که «آن کس که میکروفون ها و روزنامه ها را کنترل می کند؛ می تواند یک شَبه! اعتقادی را به وجود آورد و از میان ببرد.»

با اینترنت «خطرِ سیلِ محو کننده و نابودسازِ اساسِ مسلمانی!» نزدیکتر شد، و بیم آن می رود که این فناوری پیچیده! «سیل وار» هَست و نیستِ فرهنگِ سیاسی؛ و سامانه ی تفکرات دین محورانه! را با خود ببرد.

نتیجه ی لبیک عده ای فُکُلیِ فرنگی مَآب به فراخوان اینترنتی؛ و تجمع در "دورِ دیگِ پلو در جنگل الکترونیک" این شد که از آن ور آب « خَر مُهرِه را به جای صدف» به نسل وب در این ور آب! بفروشند.

 این مکر و دسیسه، بخشی از نسل جدید را به وضعیت پرخاش و ستیزه جویی و اغتشاش پرتاب کرد؛ و هزینه هایی فرا نجومی و جبران ناپذیر! به جامعه تحمیل نمود. ...

گمان می رود که آتشِ زیر خاکسترِ آن بَلوا! گرم مانده، و خیالِ بستنِ درِ مسجد و راهِ گلدسته و دور کردن دین و سنت از زندگی روزمره به سرش زده!

 چنین تخیلِ ترمیناتوری(نابودگری/ پایان بخشی) در اندیشه ی "دموکرات- دیجیتال" به دو پیش نیاز؛ نیاز دارد:

  1. هنر نمایش
  2. اقتصاد سیاسی

   اول: بر روی صحنه بردن و  اجرای نمایشِ «کُمدیِ سفاهت»

 جایگاهِ رفیعِ هنر نزد فرهیختگان؛ ناگفته پیدا است! و هر هنرمند به تعبیر «دیویی» «آن چیزی را می گوید و به آواز می خواند که خدایی بر او املاء می کند.(هنر به منزله ی تجربه، ص 199)»

اما، چنان که افتد و دانی؛ برخی با نشستن بر «حمار حماقت و شتر شرارت» با هزار رنج و مشقت و  در جستجوی تخم مرغ دو زرده ی کریستف کلمب! خود را به امریکا رسانده؛ و از آن برهوت گمراهی، دلقک وار! تمام مراکز دینی و اساس فرهیختگی را «آماج شوخی های گزنده» و رگبارِ حرفِ ناشایست، قرار می دهند.

پیامد حقیقیِ گول خوردگی از برخی اصول دموکراسی دروغین و از حول حلیم افتادن توی دیگ! مانع از دست یابی به منافع ملی می شود و یکی از نتایج شالوده شکنی «دریدایی/دهه 1950» است. ...

نظام سیاسی ایران مبتنی بر حکمرانی دینی است. دموکراسی دیجیتال با سوء استفاده از هنر نمایش؛ این امر که در طی قرون و اعصار و به قول «هایدگر» با «بالاترین تلاش اندیشه؛ از پدیده ها به چنگ آمد! (هستی و زمان،ص5)» را به موضوعی پیش پا افتاده و شخصی تبدیل می کند!  

به راستی آرزوی برآورده شده:

  • تغییر درون مایه ی تفکر
  •  تحول در کیفیت نیاز معنوی

 و باز تعریف رویکرد به عظمت و قدرت شوکت ایرانی، با مهارت، فراست و مدیریت علمای دین؛ به هیچ روی قابل تقلیل به  برابری و آزادی های فردی در دموکراسی اینترنت محور، نیست.

هوراکشان دموکراسی، نوعی احساس دروغین از زندگی و آزادی و برابری به وجود می آورند! و در شرایط بحران (خوراک،پوشاک، مسکن) با ناشنیده گرفتن ندای وجدان؛ ایمان و عمل را به سرعت برق می برند.

از آنجا که حکومت مبتنی بر «کلمه ی مبهمِ یونانی دموس(مردم) و کراسیا ( قدرت) «کنترل حکومت را از متخصصان و خبرگان [می گیرد و] به عوام فریبان تسلیم می کند...؛(مک لین؛ فرهنگ علوم سیاسی،ص 259)» حتی افلاطون و ارسطو را به ابراز تأسف وا داشته:

«ارسطو، پدر علم سیاست، دموکراسی را به عنوان شکل فاسد و گمراه حکومت، محکوم کرد، و معلم او افلاطون؛ آن را حکمرانی جهالت نامید.»

به هر حال، این معما و شیوه ی عوام فریبی «از زمانی که به یاد نمی آید در جامعه ی بشری رواج یافته» و برخی از ناشایستگی های آن  عبارتند از:

«هزینه ی زیاد، آموزش دروغین، سوء استفاده از اصل برابری، بیهوده بودن سخن از حکومت اکثری، و...؛ عوام فریبانِ زیرک، با تحریف و غلو و کلامی زیبا، اما اغلب بی معنی و واهی؛ مردم را به دادن رأی مثبت و منفی به این و آن، فرا می خوانند و آنها را اغفال می کنند.» اما همه ی ماجرا این نیست، چرا که «داوطلبان بسیارند و برگزیدگان اندک!»

[بدیهی است که اشاره ی فوق، به هیچ روی به معنای نا دیده گرفتن اهمیت مشارکت ایرانیان سربلند در تعیین سرنوشت خود با فرمولِ سیاسی انتخابات آزاد ؛ نمی باشد، و همواره باید بر ضرورت حضور پر نشاط و امید آفرین درآن؛ تأکید کرد.]

 حتی اقتصاد سیاسی نیز تعدادی انگشت شمار! در اتحادیه ی بنگاه داران و صنوف بازار اسلامی و ... را که انگار پول؛ دِل و دین و عقل و هوش آنها را به باد داده و از عقوبت کردارشان نمی هراسند! به عنوان "مُعینِ دموکراسی"  گمارده است.

پیش نیاز دوم: اقتصاد سیاسی، «شاخه ای از هنر حکومت، مربوط به تحقیق درباره ی ماهیت و علل ثروت ملل، ...»

هوراکشان نظام دموکرات- دیجیتال در این توهم به سر می برند که از رهگذر پیامدهای اجتماعی بحران سه وجهیِ جاری (تغذیه و پوشش و سرپناه) بزودی درِ مسجد و راهِ گلدسته بر امام و مؤذن بسته خواهد شد. زهی خیال باطل!

بدلیل جنبه ی دانشگاهی و سخن از اعتماد در این بحث؛ می کوشیم قدری از نزدیک آن را بنگریم:

« هراری» در کتاب انسان خردمند صفحه 423 با اشاره به توانایی شگفت انگیز تخیلات انسانی و طرح موسوم به "پونزی" و « نشانه ی بارزِ توانایی شگفت انگیز تخیل!» این توانایی و اعتماد به آینده ی اقتصادی را« تنها پشتوانه ی پول دنیا» ارزیابی می کند. ...

هنرِ تبدیلِ این اعتماد به بی اعتمادی! فقط نزد برخی از ایرانیان است و بس.

این هنر نمایی دو جنبه دارد:

  • سهم خواهی جناحی و سیاسی
  • برنامه ریزی دقیق توسط دشمن دانا!

 سر فصل این برنامه؛ جا انداختن واژه ی روشنفکر برای توصیف هورا کِشان دموکراسی و شخصیت سازی است.

ویژگی چنین شخصیتی«بیرون رفتن از چنبر رایج در هنر و تأکید بر برابری و آزادی! است؛... (بشیریه؛ جامعه شناسی سیاسی، نقش نیروهای اجتماعی در زندگی سیاسی، ص248)»

  شعار او درسیاه بازی و دادار و دودورِ نمایشِ کمدی، نفی آداب و رسوم و گذار از زندگی فضیلت مندانه است؛ و ذهن نسل نوظهور را با این سؤال پرتکرار و صد البته مهم، آشفته نگه می دارد؛ که چرا:

 در اوایل انقلاب همواره سخن از آداب و فضیلت بود؛ چی شد که کارگزاران تاجر پیشه در بدنه ی حکومت داری دینی یا «سیاستمداران جدید تنها از تجارت و پول صحبت می کنند! (اشتراوس؛ فلسفه ی سیاسی چیست؟ ص149)»

«آن قشر اجتماعی که در پیشبرد فرهنگ جامعه نقش دارد،» هرگز از کوتاه بینی و نالایقی سران غربی و «خودکامگیِ مطلق و استبدادِ آمیخته با بی رحمی» و «ترومن» و هیروشیما و ناکازاکی و ویت نام و گوانتانامو و سگِ ابو غریب! و زانوی پلیس و گلوی فلوید و... که نمونه ی آنها را حتی در دوران بربریت نیز نمی توان یافت! هیچ نمی گوید.

و به این موضوع نزدیک نمی شود که چرا و چگونه «ژاپن مظهر مهاجم ترین وجهِ خشونت آمیز تفکّر غربی است. (شایگان؛ آسیا در برابر غرب،ص58)»

در عصر دیجیتال، این شیوه ی نوبَر از لال مونی گرفتن! به لحاظ تحلیلی، بر قضاوت و عدالتِ وجدانی؛ و به ویژه احساسات و عواطف و اندیشه و انگیزه ی نسل جدید، تأثیر معنادار می گذارد!

تأکید بر عواطف از این حیث پر اهمیت تر است که بنا بر پیشگویی «آرون» «یک نظام اجتماعی پایدار نمی ماند، مگر آنکه احساس عاطفی متناسب با آن در نزد افراد مردم وجود داشته باشد.»

اما اشتباه است اگر دلیل اعتماد زدایی را صرفا به عوامل هنری و اقتصادی و تحریف و ... تقلیل دهیم، و از سایر عوامل کلیدی  غافل شویم.

به حکم اقتصاد کلمه، در اینجا نباید به بحث از دولت رانتی و «سندروم آرزوی رانت» از منظرِ«سجاد ستاری؛ در گفتارهای نو در جامعه شناسی سیاسی» وارد شد. ...

اما هر بینش‌گر آزاداندیش؛ مانند یک پزشک «با وظیفه ی تشخیص درد روبرو است و نمی تواند با مشاهده ی کژی در کارکرد جامعه ی سیاسی؛ کار را متوقف کند.»

طنز تلخ ماجرا اینجاست که حتی تماشاگرانی با درجات بالای علمی! برای هنرپیشه های کمدی سفاهت که «در واقع نه در خدمت مردم اند، و نه به اصول دموکراسی اعتقادی دارند!» هورا می کشند و سوت بلبلی می زنند!...

هنرمند با بازیِ تحسین برانگیز! اگر در اَمانِ دموکراسی، در بلندگوی دیجیتال بدزبانی کند و نئو" سنیک/cinico" [2] باشد؛ با اقدام علیه منافع ملّی! از جایگاه هنر به جایگاه هوچیگری گستاخ! پرتاب می شود.

کمدی سفاهت، هنگامی مرز طنز تلخ را جابجا می کند؛ که در آن، والدینِ برخی تریبون داران، قبل از انقلاب جلای وطن کرده! و آنهایی که هرگز ایران سربلند را از نزدیک ندیده اند، برای گل های خندان این سرزمین نسخه ی الکترونیک می نویسند. جل الخالق!

و این در حالی است که برای برقراری یک رابطه ی منطقی و سالم با نسل جدید «صِرف برقراری تماس روانی و [حتی] بودن به صورت فیزیکی در اطراف، کافی نیست؛(ساپینگتون؛ بهداشت روانی، ص 248)» و امکان حضور و دسترسی لازم دارد.

و در مورد این که دموکراسی دیجیتال، چرا در این نمایش روحوضی و استیج! «با آموزش هنرِ ماهی گرفتن از آب گل آلود؛ خود را به تباهی می کشد!» در یک فرصت مناسب تر باید کلیک فرسود!

نا گفته نماند که هرچند همه چیز حول محور اینترنت می چرخد و «در ذهن برخی فعالان سیاسی و متفکران اسلامی، دموکراسی کفر است؛ (حقوق بشر در جهان امروز،مجموعه مقالات،ص407)»اما هرگز نباید جنبه های روشن دموکراسی را نادیده گرفت!

به ویژه این که می تواند در «باروری فکر و اراده و توانایی درک مسائل کشور؛ و در زمینه های اخلاقی، درستی، سعی و کوشش و اعتماد به نفس و ... در درازمدت، شهروندان را قوی بار بیاورد. (عالم؛ بنیادهای علم سیاست، ص303)»

نتیجه گیری

 با تابش خورشید اسلام برسرزمین پارس؛ ایرانیان نقشی سرنوشت ساز برای توسعه ی شعاع اسلام ایفا کردند. آنها با انطباق تمدنی کهن با ارزش های والای اسلام؛ چشم اندازی زیبا اززندگی فضیلت مندانه ترسیم نمودند.

بلوغ سیاسی و نقش آفرینی در «تنظیم امور دیوان در خلافت اموی و...، صحرا گردانِ شهری شده» را جذب اندیشه ی ایرانشهری کرد. «ایران از اسلام مذهبی بیرون آورد که چشمه های خشک نشدنی برای مقاومت در اختیار این ملت نهاد» که فرجام آن «اسلامِ ایرانی» شد...

 هوش مصنوعی و تکنولوژی جعل گسترده و عمیق (دیپ فیک/ 2017) عزم خود را جزم کرده تا با آفت تکانه های الکترونیک، این چشمه ها را بخشکاند.

ولی علمای عظیم الشأن! که همواره ازچشمه های زلال در ساحل آرام سنت؛ احساسات اخلاقی و روح زیبایی شناس ایرانیان را جلا بخشیده اند؛ پادزهر آن را دارند. ...

 نوشتن رانت خواری و ژن برتر و...؛ به پای بسیاری ازآن مردان دین؛ یا تعمیم برخی کارهای مغایر با جلوه گری بر «محراب و منبر» به همه، غیرمنصفانه است! و زبان هوراکشان دموکراسی دروغین از رصدخانه ی شبکه های اجتماعی! را بلند می کند.

 آن هم علیه روحانیتی که به تعبیر «فوکو» «مثل پرده هایی[هستند] که خشم و خواست مردم بر آن نقش شد؛ و سرچشمه ی تسلای دایمی اند؛ (ایرانی ها چه رؤیایی در سر دارند؟ ص31)» و به گواهی تاریخ دغدغه ای غیر ازحفظ منافعِ مردم در بلاد اسلام! نداشته است.

کارویژه ی کمدی سفاهت برای ایجاد احساسات کاذب و تحریف و غلو و دو بینی و خطای ذهن؛ این سرچشمه ی تسلای دائمی را از دسترس نسل نوظهور دور می کند!

البته برخی رفتارها قند توی دل هوراکشان دموکراسی دیجیتال آب کرده و برای اعتمادزدایی! بر دو موضوعِ به ظاهر متناقض تمرکز کرده اند:

  •  «تا امروز هرگز این همه وعده و وعید به مردم داده نشده که برای مدتی طولانی مسکوت بماند، و در نهایت هم برآورده نشود!»
  • «کسی که حکم شرع را می شکند، در حقیقت حکم عقل را نیز زیر پا می گذارد و کسی که از عقل تبعیت نمی کند، تابع هوا و هوس است.»

اما جوان با مرام و اهل انصاف و عدالت جو و با وجدان ایرانی که «دیده ی عیب ساز را سرمه ی پرده پوشی کشیده!» با نگاه به آینه ی قانون اساسی:

«دین رسمی ایران اسلام و مذهب جعفری اثنی عشری است. و این اصل الی ابد و غیر قابل تغییر است. و مذاهب دیگر اسلامی اعم از حنفی، شافعی، مالکی، حنبلی و زیدی دارای احترام کامل هستند.[ همچنین] ایرانیان زرتشتی کلیمی و مسیحی در انجام مراسم دینی خود آزادند. و در احوال شخصیه و تعلیمات دینی بر طبق آیین خود عمل می کنند. ...»

 به حمیَّت و غیرت ایرانی می نازد؛ و با فراستِ مثال زدنی! اهداف پشت پرده ی به روی صحنه بردن کمدی سفاهت را درمی یابد.

 حتی به استادِ بزرگوارِ راهنمایِ رساله ی دکتری؛ با موضوع تغییر دین، نیز به جای خُردِه گیری! صرفا یادآور می شود که یک موضوع خلافِ اصول قانون اساسی را پذیرفته. ...

پر واضح است که «مرحله ی تشخیص علل؛ یکی از جنبه های بسیار مهم است. و درمان کارساز؛ باید پس از تشخیصِ صحیح باشد.»

البته حُسن دیکتاتور دیجی! این بود که قصه ی دیوِ درهم شکسته ی «استبدادِ سیاهِ رضاخانی» و دیکتاتوری پسرش را نیز نَقلِ روز کرد.

سخن آخر

در اثر تغییرمعنای«دموکراسی از ریشه ی demos یعنی مردم» و رسمیت یافتن قرائت دلبخواهانه ی هر چیز بر محور اینترنت؛ عدالتِ وجدانی به محاق رفت و راه پیگیری حقوق تضییع شده بسته شد!

 قرائتی پر غلط، که معنای مردم را حذف و استبدادِ با علم و دیکتاتوریِ دیجیتال! را به جای آن نشاند.

و از آن رو که برخی از متصدیان امور فرهنگی؛ اندکی دیرتر از زوایای پنهان دیجیتالیسم با خبر شدند، ابتکار عمل از دست رفت و بخشی ازحقوق ملت بزرگ ایران تضییع شد!

از این روست که باید با ایستادن بردوش «هایدگر» و از رهگذر رهیافت و روش پدیدار شناسی، نوجوانان و جوانان را از ماهیت گروه شارلاتان ها آگاه کرد.

گروهی که به تعبیر «قائم مقام»« نه غیرت و حَمیَّت دارند نه علم و فضیلت؛ قربانِ فَرَنگی [می]روند و...» و توهم زده می خواهند به زعم باطل خود، در ایران همواره سربلند و پویا:

  • « من بعد بساط کهنه بر چینند و طرحی نو در اندازند. (طباطبایی؛ تأملی درباره ی ایران، ص 132)»
  • « درِ مسجد و راهِ گلدسته را بر امام و مؤذن ببندند؛ و خلق را به دین خودشان بخوانند.( منشآت قائم مقام، ص 111)»

و در حالی که هنوز زخم کارکرد مستبدانه و دیکتاتورمآبانه ی فضای مجازی در اغتشاش پاییز گذشته؛ التیام نیافته! بوی" بَلوای مخصوصِ پایان فصل و بازگشایی مدرسه و دانشگاه"را توی هوا پراکنده اند. ...

شلیک توپخانه ی غربی به سوی جهان اسلام تازگی ندارد؛ فقط توپ و توپچی عوض شده اند:

«به توپ بستن مجسمه ی ابوالهول در قاهره، از سوی توپخانه ی ارتش ناپلئون بناپارت در حدود 200 سال پیش» مصداق مَثَل عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد؛ بود.

هرچند این عمل؛ فقط اندکی از نوک دماغ مجسمه را کوتاه ساخت! اما " غُرّشِ توپخانه ی ناپلئونی" جهان اسلام را به خودآورد؛ و یکی از زمینه های بیداری از خواب و رکود تاریخی را فراهم کرد.

آیا شلیک توپ خانه ی دیجیتال هم همین اثر را خواهد گذاشت؟ اللهُ اعلم!

نکته

امروز طشت رسوایی دموکراسی دروغین به زمین افتاده و «خرابی و شکست نظام تربیتی آمریکا و نتایج شرم آور اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و روانی و شلوغ کاری و جهان خواری غربی» آشکار شده است.

بنا بر بحثی که «زنده یاد فیرحی» در کتاب دین و دولت در عصر مدرن (دولت، مشارکت، مشروعیت) جلد دوم، صفحه 179 طرح کرده:

به نظر می رسد، چنانچه هرچه زودتر؛ بر «گره تئوریک بین سه مقوله ی شریعت، قانون اساسی و رقابت های سیاسی کنونی! در نظام جمهوری اسلامی» پرتویی افکنده شود، و ارتباط آن سه، توسط کار گروه های با تجربه ی علوم سیاسی؛ تبیین علمی و به زبان نسل جدید برای او توضیح داده شود:

آن گاه و بدون تردید از تأثیر پیامدهای اینترنت و اغوای بازیگران نمایشنامه ی کُمدیِ سفاهت! بر اندیشه و انگیزه نسل نوظهور؛ به میزان قابل ملاحظه ای کاسته خواهد شد!

 ایضا از پیامد دسیسه ی دوسه هوراکش تازه نفس برای دموکراسی دروغین. ...

تنها راه پیشگیری از پرتاب جامعه و فرهنگ(جهان اجتماعی) به چالش پیچیده؛ این است که کنشگران عرصه ی رقابت های سیاسی" صبورانه حقیقت را  بپذیرند" و ضمن ارج نهادن به پندارهای یکدیگر؛ در چهارچوب اصول قانون اساسی حرکت کنند!

بدان دلیل که: « وقت بسیار تنگ است. اگر تعجیل در این امر نشود، عن قریب خون ها ریخته خواهد شد. از هر طرف خون ریخته شود، خون مسلمان است و خلاف رضای خاتم پیامبران[ص])»؛ و به قول «آرون» «آنچه گذشته ی ماست، آینده ی افراد دیگر بوده است. (مراحل اساسی سیر اندیشه در جامعه شناسی، ص 582)»

پی نوشت:

 [1]: «معامله ی بشقاب عدس، کنایه از چیز پر ارزشی را به بهای اندک واگذاشتن است.» در الهیات سیاسی یهود، برادرِ بزرگترِ حضرتِ یعقوب(ع) حقِ «نخست زادگی/حقوق ویژه ی فرزند اولی» را به برادر کوچکتر واگذار کرد.

[2]: سنیک از القاب دوره ی یونانی گری است. صفتِ هر هرزه گوی دهن لق که «هیچ ملاحظه و محدوده ای را رعایت نکند و مسائل را بی پرده و تند و زننده به زبان آورد.»

جانباز دکتر سیدمهدی حسینی

اینستاگرام
سلام بر استاد عزیز آقای دکتر حسینی


ماشالله شما علاوه بر تسلط به علم حقوق و سیاست که حوزه تحصیلیتون هست

در زمینه ی ادبیات هم استعداد شگرفی دارید
واژه ی شهر هرت مجازی یک عبارت کوتاه گویا و بسیار هنرمندانه است که شما انتخاب کردید


التماس دعای مخصوص


ارادت مندم
سلام دکتر جون، شما بزرگوارید، فدای دیده ی زیبابینت!
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi