16 ارديبهشت 1403 / ۲۶ شوال ۱۴۴۵
شناسه خبر : 107520
دوشنبه 25 دي 1402 , 10:04
دوشنبه 25 دي 1402 , 10:04
پربیننده های امروز
مقاله و یادداشت
۱۴ وجه از مظلومیت امام صادق(ع)
سیدجواد هاشمی فشارکی
هرچه داریم از تو داریم ای....
جانباز ع. شاطریان
مراحل هشتگانه تبدیل شدن ایران به ابرقدرت
حجت الاسلام سید محمدحسین راجی
کابینه تناقضها و کلاهی که سرشان گذاشتند
سید محمدعماد اعرابی
ای نشسته صف اول
علیرضا ضابطی
امنیتِ خودبسنده و ماهواره ی همراه
سید مهدی حسینی
هنر رهبری شکستن قدرتهای بزرگ است
احمد رضا بهمنیار
به دانشگاه مردمی فلسطین خوش آمدید
محمدحسین آزادی
مشکل دقیقا خود رئیسی است!
عبدالرحیم انصاری
انقلاب اسلامی طلیعهی انقلاب جهانی اسلام
آقای احمدرضا بهمنیار
هفتسر اژدها در کنار ماست
یوسف مجتهد
ادبیات ایثار و شهادت
گزارش و گفت و گو
وضوی شـهادت
یادی از روحانی شهید حامد(فرامرز) ابراهیمی
فاش نیوز - چند روزی را با خانواده رفته بودیم به یکی از باغهای کرج. رفته بودیم برای گردش و استراحت. خلوت بود. تقریباً به جز ما کسی نبود. ولی هنوز خیلی نگذشته بود که بمباران هواپیماهای عراقی شروع شد در جایی که ما بودیم هیچ خطری وجود نداشت.
طولی نکشید که جمعیت زیادی اون اطراف جمع شدند. مردم برای در امان ماندن از بمبهای عراقی به باغهای اطراف پناه آورده بودند.
صاحب باغ با خوشحالی از حضور مردم و فروش محصولاتش گفت: «خدا کنه صدام هر روز بمبارون کنه لااقل یکی اینورها پیدا بشه!»
حامد با شنیدن این حرف خیلی ناراحت شد. در حالی که معلوم میشد داره بهسختی خودشو کنترل میکنه گفت: «بهتره زودتر اینجا رو ترک کنیم! من تهران کار دارم! دیرم میشه!»
(نقل خاطره از خانواده شهید)
***
شهید فرامرز (حامد) ابراهیمی 27 آبان 1345 همزمان با سوم شعبان در محله نارمک تهران متولد شد.
از خانوادهای که با محرومیت آشنا بود ولی طوری او را تربیت کرد که به محرومیت و فقر اهمیتی نمیداد و پدر و مادرش هرگز ندیدند که او در این خصوص لب به شکایت گشوده باشد. بعدها نیز که توانایی بیشتری داشت، فقر را بیشتر میپسندید. به دوستانش همیشه در اینباره میگفت: «خدا صابران را دوست دارد و دلش به آیات قرآن درباره صبر قرص و محکم بود.»
یکی از اطرافیان وی میگوید: «حامد از ابتدا دل رئوفی داشت و بسیار کمحرف بود و در دوستیها خیلی حساسیت داشت، حضور در جلسات قرآن و مراسم مذهبی در مسجد محل از برنامههای ثابت او در دوران نوجوانی بود.»
حامد در دوران دبستان استعداد ویژهای از خود نشان داد تا جایی که از سوی سازمان استعدادهای درخشان به خانواده او پیشنهاد داده شد تا برای ادامه تحصیل در مدارس استعدادهای درخشان ثبتنام کند. اما او دبیرستان را نیمهتمام رها کرد و برای ادامه تحصیل در مدرسه علمیه قائم چیذر ثبتنام کرد. حامد به یکی از دوستانش گفته بود: «برای پرهیز از حب دنیا حوزه را انتخاب کردم!»
پس از چندین سال نیز به قم رفت تا در مدرسه امام باقر علیه السلام ادامه تحصیل دهد.
او که به سختی پدر و مادرش را برای عزیمت به قم راضی کرده بود، معتقد بود: «قم است که طلبه میسازد؛ کسی که بتواند آن آب و هوا و آن سختیهای مرتبط با تحصیل را در قم تحمل کند به تقوا نزدیکتر میشود.»
در دوران تحصیل در قم، هفتهای یکبار برای ملاقات خانواده به تهران میآمد و همزمان با درس حوزه، دبیرستان را نیز ادامه میداد.
در دوران دبیرستان بهواسطه دوستی با پسر امام جماعت محل با پایگاه بسیج ارتباط پیدا کرد و به عضویت بسیج درآمد.
در این دوران روزها درس میخواند و شبها به پاسداری از مناطق مختلف شهر میپرداخت.
در 15 سالگی برای اولین بار پا به جبهههای جنوب گذاشت. ولی حضور او در جبهه باعث نشد تا درس و بحث را رها کند و همیشه در حین بازگشت از جبهه در امتحانات حوزه شرکت میکرد تا از دروس حوزوی عقب نماند. شش سال مشغول آموختن معارف اسلامی بود. در مهر سال 65 به لباس روحانیت ملبس شد و دوباره به جبهه بازگشت.
دوستان حامد میگویند: دنیا برایش کوچک و تنگ بود و خودش را در آن زندانی میدید برای همین در وصیتنامهاش نوشت: «هرچه زودتر انسان خود را از این دنیا رها کند، زودتر میتواند موفق شود!»
یکی از دوستان شهید میگوید: حامد صبح روز شهادتش غسل شهادت کرده بود و هنگام شهادت با آب کمی که برای خوردن داشت، وضو گرفته بود که به شهادت رسید.
حامد ابراهیمی در 30 دی 65 در عملیات کربلای پنج در درگیری مستقیم نیروهای بسیجی با بعثیها بر اثر اصابت تیر مستقیم خمپاره به گردنش به شهادت رسید. پیکر پاکش در قطعه 51 بهشت زهرا آرمید.
جملات مناجات با خدا چنان در روح و جان حامد نفوذ کرده بود که وصیتنامهاش مملو است از دعاهای زیبا و ناب: «... خدایا از غضب و خشمت بازم دار و به قله بلند رضایت و خشنودی خود برسان!... ای کریم چه لذتبخش میبود اگر من را به قرب خود انتخاب مینمودی تا از تو روی نگردانم و غیر از تو الهی نجویم!»
یکی از نزدیکان شهید میگوید: یکی از برنامههای همیشگی حامد این بود که شبها سوره مبارکه واقعه و الرحمن را قبل از خواب میخواند و همیشه سفارش به تقوا میکرد و اطاعت از رهبری و شرکت در نمازهای جماعت و خصوصا نمازجمعه را به همه توصیه میکرد.
آخرین توصیه شهید
به نعمتهای خدا مغرور نشویم، همیشه او را شکر کنیم، هم در زبان و هم در عمل.
* سعید رضایی
منبع: کیهان
نظری بگذارید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
زنگ خاطره
معرفی کتاب