16 ارديبهشت 1403 / ۲۶ شوال ۱۴۴۵
شناسه خبر : 27607
چهارشنبه 04 تير 1393 , 08:10
چهارشنبه 04 تير 1393 , 08:10
پربیننده های امروز
مقاله و یادداشت
۱۴ وجه از مظلومیت امام صادق(ع)
سیدجواد هاشمی فشارکی
هرچه داریم از تو داریم ای....
جانباز ع. شاطریان
مراحل هشتگانه تبدیل شدن ایران به ابرقدرت
حجت الاسلام سید محمدحسین راجی
کابینه تناقضها و کلاهی که سرشان گذاشتند
سید محمدعماد اعرابی
ای نشسته صف اول
علیرضا ضابطی
امنیتِ خودبسنده و ماهواره ی همراه
سید مهدی حسینی
هنر رهبری شکستن قدرتهای بزرگ است
احمد رضا بهمنیار
به دانشگاه مردمی فلسطین خوش آمدید
محمدحسین آزادی
مشکل دقیقا خود رئیسی است!
عبدالرحیم انصاری
انقلاب اسلامی طلیعهی انقلاب جهانی اسلام
آقای احمدرضا بهمنیار
هفتسر اژدها در کنار ماست
یوسف مجتهد
ادبیات ایثار و شهادت
گزارش و گفت و گو
امروز روی صندلی چرخدار خود
بزرگی برای بزرگ- شاعر بزرگ " امیر علی مصدق "" برایت چه زیبا سروده :
لَم داده روی صندلی چرخدار خود /
مردی که تکیه کرده به خودکار و کار خود /
هی پشت میز ، کاغذ و دفتر سیاه کرد /
اما نبود خسته از این کار و بار خود /
دانی چرا گذاشت دو پا را به جبهه ها ؟ /
زیرا رسیده بود به مقصد ، به دیار خود ! /
امروز اگر نشسته ، ولی ایستاده بود /
دیروز مثل کوه برای دیار خود /
دیروز پشت سنگر و در جبهه های جنگ /
امروز روی صندلی چرخدار خود /
فردا که روز حشر و شمار است و پرس و جو /
ای کاش ! می گرفت مرا هم کنار خود /
سرودۀ شاعر بزرگ امیر علی مصدق برای شاعر بزرگ شیرین سخن (( بهروز ساقی )) مدیر مسئول سایت فرهنگ ایثار و شهادت
حال و احوال حاج بهروز خودمون چطوره به به ........ چرا تنهایی آقا بهروز ؟ داری چی مینویسی ؟ بلندتر ( بنویس ! ) تا ما هم بشنویم .
بنویس و بنویس و بنویس
بازم بنویس
بنویس و بنویس و بنویس
بازم بنویس
نظری بگذارید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
زنگ خاطره
معرفی کتاب
لبخند رازی ست
عشق رازی ست
قصه نیستم که بگویی
نغمه نیستم که بخوانی
صدا نیستم که بشنوی
یا چیزی چنان که ببینی
یا چیزی چنان که بدانی ....
من درد مشترکم
مرا فریاد کن .
درخت با جنگل سخن می گوید
علف با صحرا
ستاره با کهکشان
و من با تو سخن می گویم
من ریشه های ترا دریافته ام
و دست هایت با دستان من آشناست
دست های تو با من آشناست
ای دیر یافته با تو سخن می گویم
بسان ابر که با توفان
بسان علف که با صحرا
بسان باران که با دریا
بسان پرنده که با بهار
بسان درخت که با جنگل سخن می گوید
زیرا که من
ریشه های ترا دریافته ام
زیرا که صدای من
با صدای تو آشناست .
به تو سلام می کنم ....