شناسه خبر : 83327
شنبه 22 خرداد 1400 , 13:10
اشتراک گذاری در :
عکس روز

درددل فرزند یک تکاور از وضع بد کاری و مالی!

اشکان راهداری اشمالی - درود به روح پر شکوه امام خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی و درود به شما رهبر معظم انقلاب که در امر قضاوت از مریدان حضرت علی علیه السلام هستید.

پدرم از بازنشستگان نیروی دریایی تکاوران جنگ تحمیلی به مدت هشت سال دفاع مقدس در جبهه وظیفه اش را به انجام رساند تا آخرین لحظه سه پسر دارد. پسر اول پدرم چهل و یک سال دارد، پسر وسط فدایی رهبر معظم من هستم با سی و نه سال سن و پسر سوم ایشان فوق لیسانس علوم سیاسی دانشگاه تهران سراسری با نمرات عالی و رتبه ی اول تا دوم سالانه در دانشگاه تهران که به خاطر وضعیت مالی به جای ادامه دادن برای دکتری مشغول به کار هستند که بیست و نه سال هم سن دارد.

 پدرم بعد از جنگ به خاطر شرایط اعصاب و روان چیزی که حقش باشد را بلد نبود دنبالش برود تکاور ناخدای یکم نیروی دریایی، او هیچ حقوقی از ارتش دریافت نمی کند زیرا به گفته شده که از بنیاد جانبازان هم حقوق میگیری به همین دلیل نمی‌توانی از ارتش هم حقوق بگیری و این در حالی ست که پدرم هیچ گونه آگاهی ندارد که تا قبل از سال هزار و چهارصد فقط یک میلیون و هشتصد هزار تومن معیشتی بنیاد جانبازان را می گرفته و به ارتش گفته است که حقوق میگیرد که اکنون سه میلیون تومان شده که باز هم با توجه به شرایط سخت زندگی باور نکردنی است، برادر بزرگترم دو سال است بیکار شده و من هم که نزدیک به شش سال است.

 در هر حال بی پولی پدرم و خسته شدن مادرم از جیغ و فریاد های شبانه ی پدرم فرشته ای به نام مادرم را مجبور به گرفتن طلاق کرد و با خواهرش زندگی میکند که نود سال سن خواهرش است که پسرش هم شهید شده، کمک هزینه ای از طرف مادرم بخاطر حقوق پدرش به ما میرسد اما هرگز زندگی نکردیم من و برادرانم هیچ کدام ازدواج نکردیم آرزوی نوه دار شدن پدرم و مادرم را برایم آرزوست که عروسی سه پسر خود را ببینند.

 مشکل بزرگ من بخاطر بیکاری و نا امید شدن از زندگی بی گناه بودن من در پرونده‌ای که چندین سال پیش بخاطر دزدیده شدن عابر بانک من و کلاهبرداری از چندین شهر و استان که در تعطیلات نوروز شخص کلاهبردار انجام داده و ناآگاهی کامل از اینکه بدانم با عابر بانک خالی هم بشه کلاهبرداری کرد.

در هر حال با این حال بعد از تعطیلات که به بانک رفتم بخاطر گرفتن وامی که مدتی بود درخواست داده بودم متوجه مسدود شدن همه ی حسابها شدم و گفتند به قم بروم. باور نکردنی است اما بعد از گفتن واقعیت که خیلی کامل عنوان نکردم بلکه نگاهی به صحبت های این بنده حقیر هم بیندازید. بلافاصله بازداشت شدم در حالیکه با پای خود برای سوال رفتم بعد از دو روز بازداشتگاه به زندان موقت ساحلی قم انتقال داده شدم و اکنون چهار سال است با قید سند که برادرم بعد از بیست سال کار در شرکت گلدیران خریده بود البته نه به این مبلغ های امروزی آزاد هستم.

در ضمن به خاطر اینکه پدرم خانه بود و بیکار و آن زمان صبح تا شب برادرم سر کار بود به پدرم گفت خانه را به نام خودت بکن همچنین از بنیاد جانبازان برای اولین بار یک وام مسکن بگیر که هشتاد میلیون تومان بود و برادرم شرایط ازدواج هم داشته باشد به خاطر اینکه ما هیچ سرپناهی نداریم چنین کاری را انجام نمی دهد.

عاجزانه درخواست دارم نامه ای به دادگستری بعد از پیگیری و اطمینان از بی‌گناه بودن من بدهید تا حساب های بانکی اینجانب آزاد شود. گرچه در همگی ریالی پول ندارم اما فکرم را مشغول کرده و عصبی شده ام. همچنین کمک در پس گرفتن حقوق ارتش پدرم و توجیه کردن مسئولان به خاطر اینکه پدرم از جانبازان حقوق دریافت نمی کند فقط کمک معیشتی بنیاد هست لطفاً از شما خواهش میکنم این متن را گرچه ببخشید اگر طولانی شد اما به جان عزیزترین های زندگیم یک دهم مشکلات زندگیمون که برای زندگی کردن و ادامه دادن واجب بود را عنوان کردم را یک نگاهی بندازید.

حداقل لطفاً به خاطر نام جانباز از طریق یک نفر از شخصیت های بزرگواری که امین کارهای شما هستند را خدمتشون برسم که مرتب و اصولی تر عنوان کنم، من بیکار هستم حاضر به هر کار و حاضر به فدا کردن جانم هم برای رهبر عزیزمان هستم.

اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi