پنجشنبه 17 تير 1400 , 12:50
معامله کالای سیاسی در بازار اجتماعی...
هرچند شتابِ استواری نهادها، مهمترین معیار برای ارزیابی میزان موفقیت انقلاب به حساب میآید، اما همین امر موجب بروز برخی غفلتها و نادیدهانگاری غیرعامدانهی حقوق اقشاری از جامعه...
فاش نیوز - درک تازه و عمیق در بارهی زندگی اجتماعی و توجه به اهمیت جایگاه بهزیستی و عدالت و اخلاق... مهمترین و مطلوبترین شاخص ارزیابی هر نوع نظام سیاسی است.
به لحاظ تئوریک، مفهوم اعتصاب عمومی ابزاری بود که بر اساس آن میشد نظام سرمایهداری را به زانو درآورد... اما اکنون مفهوم اعتصاب ناظر بردامنههای معنایی متنوع شده و گفته میشود مسئلهی اصلی در سیاست، مسئلهی ترجیح است نه توضیح...
بدیهی است که همین امر زمینهی بروز برخی از قضاوتها را نسبت به عملکرد حکومتها فراهم میکند. به ویژه امری را که ژاپنیها اندیشههای خطرناک [بحث از موضوعاتی که دانش در بارهی آنها موجب تزلزل اعتقادات مجاز شود...] مینامند، در پوشش مفهوم پرنقص دموکراسی، به مقدسترین و ارجمندترین نهادها و اعتقادات نیز تسری مییابد.
فرضیه:
الف: جامعهای که گروههای گوناگون نتوانند در معنی مفاهیم بنیادینِ (خدا، زندگی روزمره، انسان) وحدت نظر داشته باشند، به طریق اولی نخواهد توانست حکمی بر اساس اتفاق آرا در بارهی فهم معانی واژههای رستگاری، نا امیدی، گناه، تبه کاری... صادر کند.
ب: بازسازی جامعه کار بزرگی است که لزوما موجب ناراحتی برای عدهای خواهد شد... سرنگونی یک نظم مستقر، متضمن ساختاربندی مجدد روابط سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است. از همین روست که یک انقلاب پیروزمند، تحرک سیاسی سریع را با تحرک شتابان نهادمندی ترکیب میکند.
ج: هرچند شتابِ استواری نهادها، مهمترین معیار برای ارزیابی میزان موفقیت انقلاب به حساب میآید، اما همین امر موجب بروز برخی غفلتها و نادیدهانگاری غیرعامدانهی حقوق اقشاری از جامعه نیز میشود.
تأمل در این اشاره از این رو مهم است که فرصتی استثنائی در اختیار سوداگران بازار اندیشه قرار میدهد؛ تا از رهگذر مفهوم نه چندان دقیق دموکراسیخواهی، افکار عمومیِ بخشی از اصناف را به سمت اعتصاب و یا ایجاد اغتشاش و هرج مرج هدایت کنند.
1: خواستهای تحققیافته
بیش از هر چیزی نیاز به اشاره دارد که اگر یک جامعهی پایدار و سالم را چنان جامعهای تعریف کنیم که در آن هیچگونه بیانی از ناخشنودی به حکومت یا نهادهای موجود به گوش نرسد و قوانین هرگز زیر پا گذاشته نشوند، با این تعریف، هیچ جامعهی پایدار یا سالمی را نمیتوان پیدا کرد...
از فرایند و عمل جریان "اصیلترین انقلاب معاصر" ایران به حادترین مرحله از تاریخ خود قدم گذاشت و جامعهی جدیدی ایجاد کرد. با نابودیِ نهادها و مناسباتِ قدرت در حکومتِ پیشین، خواستهای نوینی ایجاد شد؛ و به برخی از آرزوهایی که از نیرومندترین احساسات بشری به شمار میآیند انجامید.
2: مخاطرهی بروز بحران در چرخهی تولید و توزیع
کارِ بزرگِ بازسازیِ جامعه، موجبات برخی ناراحتیها را فراهم خواهد کرد... واقعیت این است که مانند سایر نقاط، در اینجا نیز بر اثر بروز بحرانِ گریزناپذیر درچرخهی تولید، توزیع و خرید کالاهای سیاسی از بازار اجتماعی... اساسا گروهی از مردم به صورت خودانگیخته ناراضی میباشند.
اگر از انگیزهی بخشی از ناراضیان که ریشه در میزان دستیابی به درآمد و مصرف در زندگی روزمره دارد و میتواند تابعی از سطح درآمد و مصرف مادّی و معنایی باشد بگذریم، اکثریت ناراضیان، علت را در عملکرد و بیتدبیری و کژکارکردی برخی سیاستپیشگان جستجو میکنند.
3: اعتصاب / دموکراسی
امکان دست از کار کشیدن گروهی و گرد آمدن افراد برای وصول بههدفی معین از قبیل کاستن ساعات کار، اضافه حقوق ... یکی از مهمترین وعدههای دموکراسی است.
آنچه موجب بزرگترین ابهام ذهنی میشود کاربرد واژهی دموکراسی است... تا زمانی که از آن تعریف روشنی داده نشود که توافق همه را جلب کند، در چنان آشفتگی فکری به سر خواهیم برد که فقط به سود عوامفریبان است...
همواره رنج و گرفتاری اقتصادی از هزینههای گسترش و بازتعریف اجتماعِ ملی بوده است. صداهای بدآهنگی که در قرن توفانی 20 از صفحهی صاف وبی به گوش میرسد، اگر متولیان امور فرهنگی همچنان در خواب زمستانی بسر برند، جامعه را با چالشهای نوین و پر هزینه مواجه خواهد کرد.
اکنون و بخصوص پس از برگزاری حماسی انتخابات 1400 به نظر میرسد بدخواهان نظام؛ کلید واژهی اعتصاب را دستمایهی موجسواری از رهگذر برخی کمبودها و نابرابریها به ویژه نسبت به کارکنان شریف شاغل در صنعت نفت، گاز و پتروشیمی قرار دادهاند ...
و در خیال باطل خودشان میکوشند تا بر انگیزهی وارثان شهید تندگویان، مفهوم اعتصاب عمومی را به مثابه اسم رمز فتنهی جدید القا کنند.
نتیجهگیری:
از دیدگاه انسانشناسی نمادین، فرهنگ، یک نظامِ مستقلِ معنایی است که توسط تفسیرهای مربوط به نمادها و آیینهای کلیدی رمزگشایی شده است. این یک نگرش عاطفی است که محبت از طرف افراد اجتماع نسبت به نظام سیاسی ابراز میشود.
از پارهای جهات، تاریخ ظابطهی مرکزی آنچه را که وجود دارد، تشکیل میدهد، به قول«سیسرون»: بیخبر ماندن از آنچه پیش از تولد روی داده، همچون ماندن در دورهی کودکی است.
تشیع به دنبال کشمکشهایی پدید آمد که ناظر برانتخاب زمامدار اجتماعی اسلامی، بعد از رحلت پیامبر (ص) در 632 بود.
در دورهی جدید نیز موجودیت حکومت اسلامی به واسطهیک میثاق الهی مبتنی بر شریعت شکل گرفت. و جهان مشاهده کرد که مردم ایران ساختارهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را مطابق با آرزوها و آرمانهای دینی و ملی خودشان تغییر دادند...
در مرحلهی اولیهی ظهور اسلام، میان سیاست و اقتدار دینی، و نهاد دین و دولت تمایزی وجود نداشت... و علوم سیاسی نیز بخشی از الهیات محسوب میشد.
سخن آخر اینکه اساسا قدرت عهدبستن، قرنها در کانون تفکر سیاسی قرار داشت. تأکید بر سرچشمهی این اطاعت و محبت و تازه شدن آن عهد و منبعِ روشنایی، امری نمادین است. چنانکه سیدمرتضی آوینی در «مبشر صبح» خاطرنشان ساخته: عزیز ما، ای وصیّ امام عشق! آنان که معنای «ولایت» را نمیدانند در کار ما سخت درماندهاند...
| دکتر سید مهدی حسینی