شناسه خبر : 89350
شنبه 13 فروردين 1401 , 10:58
اشتراک گذاری در :
عکس روز

زیباییِ خصالِ خویشتن؛ و جهان رها شده ی مجازی

جهان رها شده ی مجازی؛ درون مایه ی ذهنیت، اندیشه و انگیزه ی بخشی از نوجوانان ایرانی را در معرض تغییر قرار داد...

فاش نیوز - اکنون که مرغ خوش خوانِ هستی چتر زیبای آراسته به شکوفه های بهاری را بر سر کشیده؛ اندکی تأمل، تدّبر و واکاوی ِ سرچشمه ی عشق و اراده و خودِ امر زندگانی ( پدیده ی ذاتا مبتنی بر زیبایی شناسی)  لطف دیگری دارد.

ما در زمانه ای زندگی می کنیم که جهان اجتماعی ( جامعه و فرهنگ ) به دلیل ورود امر دیجیتال وخصلتِ  نابودگری و پایان بخشی (ترمیناتوری) آن؛ به سختی می تواند از محیطی با ثبات برخوردار باشد. هیچ گاه مانند امروز تقدس دیرینه ی خانه و کاشانه در معرض از بین رفتن قرار نگرفته بود.

در دنیای آکنده از مخاطراتی با عواقب وخیم، این پرسش اساسی مطرح است که زندگی در جهانِ رها شده و نازیبای مجازی که تابع پیش بینی و نظارت انسان نیست چه معنایی دارد؟

دلیل تأکید بر معنی و مفهوم واژه ی زیبایی این است که از یک منظر! « از ازل کلمه بود؛ کلمه با خدا بود و همه چیز به وسیله ی او هستی یافت ... حیات از او بوجود آمد و آن حیات نور آدمیان بود. » امروز صاحبان این نظر با گذاشتن تله ی دیجیتالیسم بر سر راه نسل وب و تبدیل زندگانی او به زنده مانی! معنا و مفهوم کلمه ی زیبا یی و حرمت و وجاهت را  به اسارت درآورده اند.  

 اساسا زیبایی، همبسته ی جدانشدنی زندگی بوده و « جدای از رنگ، بافت، شکل، ماده و مردم معنایی ندارد.» امر زیبایی همراه با نیکویی، حقیقت جویی و عدالت محوری... از موضوعات اولیه ی اندیشه ورزی و شالوده ی امنیت روانی بشر است.   

جستار حاضر بر این مفروض استوار است: بارزترین موانع زیبایی شناختی در زندگی روزمره ی نسل نوظهور عبارتند از:

  •  فقدان صورتبندی عقیدتی و مرام تربیتی متناسب با مقتضیات زمان؛
  •  فقدان فهم مشترک از دگرگونی دوران! بین نسل وب و متولیان امور فرهنگی؛

نخستین جایی که این نارسایی خودرا تمام و کمال نشان می دهد کانون خانواده است. سلطه ی امر دیجیتال بر اندیشه ی زیبایی شناختی نه تنها وجه مثبت پیشرفت الکترونیک ( ارمغانِ فرصت، وامکان زندگی ایمن و...) را تیره تار نمود؛ بلکه با گسترش مسمومیت زیبابی شناختی زمینه ی تباهی اخلاقی را فراهم ساخت.

 

فرضیه:

الف: لجام گسیختگی جهان مجازی بیش از همه؛ نقشِ ساحلِ آرامِ سنت درحفظ امنیت روانی و ایجاد اعتماد به تداوم زمان گذشته در زمان حال؛ و حلقه ی اتصال آن به تاریخ فردا را تحت الشعاع قرار می دهد.

ب: ماهیت آن دستِ مرموز در زیر دستکش مخملین که:

  • جایگاه آگاهی کاذب را  تا مرحله ی « خدای دانای » یک نظام اجتماعی بالا برد؛
  • اَعمالِ انزجار آور و مشمئز کننده را در پوشش امری زیبا به صورتی گسترده  باز نشر داد؛

 در حال روشدن است؛ نسل نوظهور به تدریج درمی یابد که پیاله گردان خم خانه ی دیجیتال؛ شیّاد ودروغگویی است که به جای نشان دادن عکس رخ یار! می کوشد او را دچار توهم دانایی کند.

ج: از رهگذر تغییر در صورتبندی رسانه های نوپدید و کوچ از کلمه به تصویر! و چنان که واژه پردازان هنرهای تجسمی ترجیح می دهند از کلام محوری به شمایل محوری، شاهد رویدادی معنا دار و نوین در شاکله ی رفتاری نوجوانان و جوانان هستیم.

 

عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد؛ از عجایب عصر حاضر یکی هم این است که پس از رویش قارچ گونه ی ماهواره ها برپشت بام ها؛ و نفوذ حیرت انگیز اینترنت و فضای مجازی! علی رغم تلاش پرهزینه و بسیار پر پیامد متولیان امور و همه ی بگیر و ببندها ؛ اکنون نسل نوظهور با فهمِ خودش به پلشتی های فرهنگ غربی و ابتذال آن پی برده است.

تنها راه آزادی امر زیبا از چنگ الهه ی تکنولوژی؛ نقشه ی راهی است که توسط دیررس ترین درخت میوه خلقت یعنی فرهنگ؛ ترسیم شده است. بدیهی است که درخت به میوه اش شناخته می شود و بارآوری و پر ثمریِ آن بهترین دلیل ارزشمندیِ ریشه ها است.

زیباترین جلوه ی بروز نوعی شاکله ی رفتاری مختص فرزندانِ خصالِ خویشتن در جامعه و فرهنگ ایرانی اسلامی دررویکرد به شأن و جایگاه والا و مقدس مادر پدیدار می شود؛ ترکیبِ مامِ میهن؛ قَسَم به جانِ مادر؛ احترام چشمان تر و مراقبت و پرهیز از ایجاد تشویش خاطر برای او ...؛ همه و همه گویای این امر است.

سرچشمه ی پدیده ی عاطفیِ امنیتِ روانی را باید در ناخودآگاه آدمی و تجربه ی خاص طفولیت پیدا کرد. دوره ای که آدمیزاده به زیباترین شکل تلقیح عاطفی شده و بانک عواطف او پیشاپیش برای دوره ی بزرگسالی پر می شود؛ تا در برابر تهدیدِ ناملایمات، نگرانی ها و دلهره های هستی شناسانه سردرگم نشود:

به بیان آنتونی گیدنز « عامل این تلقیح شخصیتی است که مواظبت اساسی را در کودکی به عهده دارد، برای بیشتر آدم ها این شخصیت همان مادر است.( پیامدهای مدرنیت، ص، 81 ) » آیا به راستی این عصاره ی زیبای آفرینش را با کدام واژه می توان توصیف کرد؟!!!

اکنون جهان افسار گسیخته و بی در و پیکر مجازی تعریفی دلبخواهانه از زیبایی شناسی دارد؛ گویی آفریدگان از بیخ و بن دگرگون شده اند و آفرینشی جدید پدیدار شده است.

 طنز تلخ ماجرا اینجاست که دانش دیجیتال نیاز خود به پول و اعتبار را در گرو به ابتذال کشاندن خلاقیت هنری و در شعبده ی اجرای زنده ی مراسمِ سرگرم کننده و باز آفرینی صدا و چهره و بهره گیری از زیبایی حاصل از نور و رنگ قرار داد .

 جهان مجازی از شهروندان نوجوان و جوان ایرانی اش انتظار دارد تا این زیبایی دروغین را باور کنند و بی پروایی و تأثیرات تخریبیِ بی نهایت تأثرآور آن بر اخلاق و فرهنگ را نادیده بگیرند.

از جمله دلایل ایجاد این انتظار بیجا! می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • اساسا  عقلانیت ابزاری و منافع محور از حیث توجه به عقل فطری ناتوان، و به لحاظ سازمانی بی روح و مصنوعی است؛ و علاقه ی وصف ناشدنی به رشد بی دینی و الحاد گرایی دارد.
  • باخبری از غفلت مربیان امور تربیتی در آموزش و پرورش و سایر نهادهای سیاسی/ عقیدتی ( مراقبانِ گذرانِ اوقاتِ فراغتِ فرزندان ایران زمین ) در آموزش تفکر انتقادی.
  • عدم ارزیابی درست از خود باوری و منش و روحیه ی فرزندان این آب و خاک؛ و نفهمیدن منطق درونی زمزمه ی مادران ایرانی در گوش نوباوگان خود:

     چون شیر به خود سپه شکن باش/ فرزند خصال خویشتن باش

  • ...

زیباییِ کردارِ مادرانه واقعیتی است که در مورد آن نمی توان چون و چرا آورد ...؛ بدون تردید میوه ی ارزش های آینده هنگامی به ثمرخواهند رسید که بذر مناسب آن امروز افشانده شود؛ با بیان رولو می « در این دوره ی گذار و زمانه ای که حاصلِ کاملِ شکستِ ارزش های درونی مان را به نظاره نشسته ایم؛ باید در جستجوی حقیقت درونی بود. ( عشق و اراده، ص،11) »

البته شاسته ی یادآوری است که از حیث مطالعات اندیشه و اجتماع سرشت امر زیبا واقعیتی است که خارج از محدوده ی قوه ی اندیشه قرار دارد؛ در اینجا پرسمان از چرایی امرِ زیبا؛ بیهوده است زیرا اساسا ذاتِ زیبایی توصیف شدنی نیست و از چنگِ اندیشه ی مفهومیِ معمول می گریزد؛ مثل گل سرخ  است؛ بدون چرا؟

هر روز صدای انفجار گلوله از گوشه و کنار جهان بلندتر و بوی باروت مشام آزارتر می شود ... ؛ ماجرای ترس مادر توماس هابز که با شنیدن خبر آمدن ناوگان کشتی آرمادای اسپانیا برای حمله به انگلستان در 5 آوریل 1588 دچار زایمان زودرس شد؛ مثالی گویا در ضرورت حفظ امنیت روانی در جهان اجتماعی و تأثیر آن بر خانواده است.

واقع گرایی یادآور می شود که انسان نمی تواند خود را جدا از دنیایی که به آن پرتاب شده تصور کند؛ به ویژه اینکه در چنین جهانی؛ مثل کشتی مجانین، هریک از سرنشینان نقشه ای جداگانه در سر می پرورانند؛ بنابراین مهمترین عوامل حفظ ثبات و تعادل جامعه عناصر موجود در فرهنگ خودی می باشد.

هرچند سرنشینان کشتی هالیسود ( هالیوود/ سیلیوود )، مرز حریم و حیا و خیر و شر را در نوردیدند؛ اما همیشه زیبایی های خصالِ جامعه و فرهنگ ایرانی از جمله غیرت مندی و خانواده دوستی و ناموس پرستی و ... ؛ زبان زد خاص و عام است؛ سزاوار نیست که امروز ندانم کاری و کژ کارکردی برخی از متولیان امور اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و سیاست بازیِ دزدان حریم و حیا! برزیبایی خیره کننده ی این خصلت ها تأثیر بگذارد.

 

نتیجه گیری:

نسل نوظهور فضیلتِ زیبایی شناختیِ عفت و احساس شرم و حیا و رعایت ادب را درک کرده و برآن تأکید دارد؛ و می داند که چرا فرهنگ غربی بیشرمانه چشم و گوش او را به روی اسرار مگوی زندگی خصوصی که باید « در هاله ای از  تقدس و رمز و راز  قرار داشته باشند »  گشود ...

به قول نیل پستمن « باید به فرهنگ هایی که به چنین ضوابط و قید و بند هایی پایبند هستند غبطه خورد؛ فرهنگ مدرن ما مانند  قرون وسطی است ... ؛ خود خواهی و خیره سری و بی تعهدی دست اندر کاران[ سیلیوود و هالیوود] علت عمده ی این ابتذال می باشد.»

 جهان رها شده ی مجازی؛ درون مایه ی ذهنیت، اندیشه و انگیزه ی بخشی از نوجوانان ایرانی را در معرض تغییر قرار داد؛ به طوری که به تدریج نظام نیازها و آرزوهای او دگرگون شد و ذائقه ی زیبایی شناسی اش به سوی انقلاب اخلاقی به سبک دهه ی 1960 ( آغازرسمی و علنی شکستن مرز حریم و حیا! ) در امریکا تمایل یافت.

در نتیجه تقابل های تاریخیِ تازه ای در جامعه پدیدار شد و شاهد تعاریف جدیدی از مفاهیم حلال و حرام، پاک و نجس، محرم و نامحرم، زیبایی و زشتی و ...؛ در زندگی روزمره هستیم.

 بدتر از همه اینکه قدرت فضای مجازی موفق شده تا بر انگاره های مشخص کننده ی شأن، منزلت و شرافت تأثیر معنا دار بگذارد و در صدد است بخش بیشتری از نسل وب را  با سواری مجانی بر امواج الکترونیک از نظم زیستی موجود، عبور دهد ...

حتی در این صورت نیز البته با توجه به ظرفیت بالای فرهنگ ایرانی اسلامی می توان با بیان عرفی شیرازی گفت :

گر نخل وفا بر ندهد چشم تری هست

تا ریشه در آب است امید ثمری هست

هرچند رسد آیت یأس از درو دیوار

بر بام و در دوست پریشان نظری هست

آن دل که پریشان شود از ناله ی بلبل

در دامنش آویز که با وی خبری هست

سخن آخر :

یکی از مهم ترین وجوه نمایش قدرت جامعه و فرهنگ؛ میزان جاذبه و درستی عملکرد نهاد خانواده است. درست در لحظه ای از تاریخ که  گفتمان اسلام سیاسی مسأله ی نجات زندگی بشر از سیاه چاله ی نکونبختی را به مهمترین موضوع روز تبدیل کرده است؛ جهان مجازی با چشم پوشی بر بی طهارتی، بی نظافتی، بی نزاکنی، و هرج و مرج حاکم بر خصوصی ترین اعمال زندگی خانوادگی غربی؛ قید و بندهای منطقیِ موجود در جامعه و فرهنگ ایرانی اسلامی را به عنوان موضوعی کهنه و قدیمی و بی ارزش معرفی می کند؛ اما:

شب پره گر وصل آفتاب نخواهد/ رونق بازار آفتاب نکاهد

چند خرامی و تکبر کنی/ دولت پارینه تصورکنی

به قول مثل معروف پارسی: آن سبو یشکست وآن پیمانه ریخت.

 

جانباز دکتر سید مهدی حسینی

اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi