شناسه خبر : 101228
جمعه 02 تير 1402 , 16:00
اشتراک گذاری در :
عکس روز

پای صحبت حاج‌اکبر حسین‌زاده، مدیر جانباز باشگاه فرهنگی - ورزشی ایثار(بخش سوم)

جناب رئیس بنیاد شهید، آن مواعید که کردی نرود از یادت!

جانباز حسین زاده به تشریح جزئیات سفر پرماجرای اربعین سال گذشته و حضور قاضی زاده هاشمی در جمع کاروان بزرگ جانبازان پرداخته که خواندنی ست...

فاش نیوز: در بخش های اول و دوم گفت و گو با جانباز حاج اکبر حسین زاده، وی به تشریح مفصل و مستند مشکلات باشگاه ستارگان ایثار و مسائل و مشکلاتشان با بنیاد و مسئولینش پرداخت.

در این بخش، جانباز حسین زاده به تشریح جزئیات سفر پرماجرای اربعین سال گذشته و حضور قاضی زاده هاشمی، رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران در جمع کاروان بزرگ جانبازان (کاروان 200نفره متشکل از 80 جانباز ویلچری و 20 جانباز غیرویلچری، به همراه یکصد تن از خانواده و همراهان جانبازان) پرداخته است که خواندن دارد!

فاش نیوز: این که شما مستقیم خواستید رئیس بنیاد را ببینید و باعث شکایت اخیر شد، علتش همین مشکلات باشگاه و عدم پرداخت ها بود؟

- بله. ما آخرین تمدید قراردادمان، از اول سال 1400 است و به مدت سه سال تا آخر 1403 نوشته شده است و حتی به افزایش هزینه ها و افزایش حقوق ها هم اشاره شده و همه اعضای طرفین از طرف بنیاد و موسسه و باشگاه امضا کرده اند. در اصل چاره دیگری نداشتیم.

ما نامه های زیادی برای درخواست ها و طرح مشکلات داده ایم که همین طور بی پاسخ مانده است! ما در نامه ای درخواست کردیم که چون باشگاه ما استخر ندارد و دوستان جانباز به استخر و آب درمانی، احتیاج مبرمی دارند، محبت کنند و کمک کنند و یک استخر هیبریدی بتوانیم تعبیه کنیم. اما همین درخواست دو سال بدون جواب مانده درحالی که مدیر موسسه هم دستورش را داده است.
حال سوال اینجاست که چرا اگر نمی خواهند بدهند، امضا می کنند؟ یا امضای بیهوده می کنند و زیرمجموعه شان هم میداند که آنها همین طوری امضا کرده اند؛ یا اینکه امضا می کنید و زیرمجموعه شما انجام نمی دهند. در هر دو حالت اشتباه و خطاست.
ما نامه های بسیاری داریم از درخواست هایمان که انجام نشده است. خوب ببینید وقتی اینطور رفتار و برخورد می کنید، کار را به کجا می رسانید؟ آیا می خواهید فقط طرف را از سرتان باز کنید که برود؟ ولی عملا" انجام ندهید؟!

در نامه ای، آقای زارع نژاد، مسئول دفتر آقای قاضی زاده، در جواب درخواست ما گفت من اگر انجام ندهم، استعفا می دهم! پس چرا استعفا ندادید؟
واقعا انقدر راحت دستور رئیس انجام نمی شود؟ یا دور زدن جانباز است یا زیرمجموعه شما دارند دستور شما را دور می زنند، وقتی رئیس امضا می کند و آقای امانی می گوید من پرداخت نمی کنم! خودشان بگویند اینجا چه خبر است که ما هم بفهمیم!

مثلا دستور می دهند که فلان بودجه برای امور و نیازهای باشگاه به ما اختصاص داده شود. می رویم می پرسیم، جواب می دهند که ما پرداخت نمی کنیم. بالاخره حرف رئیستان را می خوانید یا نه؟

جهت سهولت خدمات دهی به ایثارگران، بنیاد مقداری از اعتبارات فرهنگی را به موسسه فرهنگی ورزشی ایثار داده و مقدار دیگری را در اختیار موسسه سیاحتی کوثر قرار داده اند اما عملا" کار را انجام نمی دهند.

وقتی ما برای پیگیری نامه هایمان برای برگزاری اردوها، به معاونت فرهنگی مراجعه کردیم، ایشان گفتند درخواست های شما به موسسه ایثار و سیاحتی ارجاع شده است. این کار باید با هماهنگی آنها برگزار شود و ما را به آن دو موسسه ارجاع دادند.

پس از مراجعه، موسسه سیاحتی گفتند که آقای هاشمی فرهنگی از خودش اختیاراتی ندارد که به ما نامه بزند. خود آقای قاضی زاده باید دستور بدهد و هزینه اش را تامین کند. اعتباری هم اگر فرهنگی، پیش ما دارد، در حد اسکان است و بقیه هزینه را باید خود فرهنگی پرداخت کند و خورد و خوراک هم با خودشان.

همین حرف را هم موسسه ایثار گفته است. حالا یا این دعوا، دعوای زرگری ست یا دو تا مدیر بنیاد نمی توانند با هم کار انجام دهند یا این مدیر ارشد بنیاد بی خبر است که کار انجام نمی شود! این باعث شده که اردوها تعطیل شده است. نه فقط برای باشگاه ما، بلکه کلا" برخوردشان اینطور است و باعث شده اردوها بسیار کم انجام شوند.

در نامه دیگری که موجود است، رئیس بنیاد برای بحث اربعین نامه زده به معاونت فرهنگی اش و او هم به آقای مستجاد حسینی که معاون اردویی ست نامه زده و او هم به آقای دستجردی، مدیر سیاحتی کوثر دستور زده که برای تعداد 100 جانباز به همراه نفری یک همراه، یعنی جمعا 200 نفر، اردوی اربعین برگزار شود. بعد ما رفته ایم برای پیگیری، می گوید پرداخت نمی کنم! شما جای ما باشید، چه می کنید؟

 

فاش نیوز: یعنی به همین دلیل مجبور شدید درخواست ملاقات با خود رئیس بنیاد را بکنید؟

- بله. متاسفانه ما 8 تا نامه زده ایم اما به غیر از یک بار نتوانستیم ایشان را ملاقات کنیم. یک بار هم در اربعین پارسال بین راه به ما سری زدند.
بعد از آن مشکلات و نامه نگاری های بی پاسخ، ما به آقای هاشمی فرهنگی گفتیم که بیایید و 20 درصد از هزینه های اربعین را به ما کمک کنید. ما برای اربعین پارسال برآورد کردیم که با هزینه های هتل و...، علی الحساب هر زائر باید 12 تومان بریزد. بقیه اش را از محل های دیگری توسط سازمان ها و یا خیرین تامین می کنیم.

ما مراسم های مختلفی در باشگاه داریم. که یکی از آنها این است که در ماه حداقل دو الی سه تا جشن تولد بچه های جانبازان را برگزار می کنیم. آقای هاشمی فرهنگی در یکی از این جشن ها به باشگاه ما آمدند. همه هیئت مدیره و ورزشکاران هم بودند و تولد پسر جانباز شهید چناری بود.

اینها را بنیاد نمی داند. ما در همین ماه گذشته حدود 6 تا تولد این بچه ها را برگزار کردیم. پولش را هم نه بنیاد می دهد و نه بنیاد می داند دارد چطور انجام می شود. من خودم نمی دهم اما خدا به ما کمک می کند و این هزینه ها جور می شود.

خلاصه آقای هاشمی آمدند دفتر و ما به ایشان گفتیم که حدودا" 800 میلیون تا یک میلیارد تومان به ما کمک کنند. چون هزینه های سال قبل که تقریبا کرونا از بین رفته بود، خیلی با سال های قبل فرق داشت. هتل ها هم گران تر شده بودند و هزینه بالا رفته بود. از سه ماه قبل هم همه رفته بودند و هتل ها را گرفته بودند.
برخی فکر می کنند چقدر زیاد است اما کار ما با 200 الی 300 میلیون تومان راه نمی افتاد! فقط شرکت شمسا در این سفر، 7 هزار دلار از ما پول گرفت تا دو تا اتوبوس ویلچربر ما را از فرودگاه به موکب بیاورد و برگرداند و یک سامرا و کاظمین ببرد.

چنین رقمی را برای دو بار جابجایی از ما گرفت. دیگر تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل! این فقط یکی از رقم های ماست.

هتل شبی 128 دلار بود. چه یک شب و چه 8 شب. وقتی موکب یا حسینیه پیدا نکنید، هزینه ها سرسام آور می شود. هرچند اکثرا غذاها از موکب ها گرفته شد ولی پذیرایی بین راهی، آب و چیدمان های کنار غذا هم روزانه باید تامین میشد.

خلاصه بنیاد فقط 400 تومان به ما اختصاص داد. نامه ما را به موسسه اقتصادی کوثر زده بودند. آنها هم نامه را بایگانی کردند که رویت شد و بایگانی شود. من با خودم گفتم که ای داد بیداد! ما داریم می رویم اربعین! باید بلیط بخریم. باید کارهایمان را انجام دهیم. بیمه، مالیات، ترانسفر داخلی عراق.

خلاصه ما با 4 نفر از بچه ها رفتیم موسسه کوثر. اول که راهمان نمی دادند. این مطلب را خواستم اشااره کنم که از وقتی آقای قاضی زاده آمده است، به هیچ یک از مراکز بنیاد بدون هماهنگی جانباز نمی تواند وارد شود. بنیاد خانه من است. وقتی مشکل شخصی، اداری یا حقوقی یا ... دارم، باید بروم حلش کنم. پس ساعت اداری را برای چه گذاشته اند؟ که ارباب رجوع مراجعه کند و کارش را انجام دهد. حالا مدیری که خوشش نمی آید و مراجعه کننده را راه نمی دهد در بنیاد، ایثارگر باید چطور مشکلش را حل کند؟!

مقرر کرده اند که مدیران کل به هیچ وجه با جانبازان ملاقات حضوری نداشته باشند. بالاخره با تلاش و به این در و آن در زدن، رفتیم بالا. مسئول دفترشان گفتند ما که دستورش را دادیم. من متوجه شدم که گروه دیگری از جانبازان یک رقمی را برای اربعین گرفته اند.
خوب چرا در کارتان انقدر دوگانگی دارید؟! خدا شاهد است به والله قسم خوشحال شدم بچه ها توانستند مبلغی را دریافت کنند و حقشان هم هست و کیف کردم؛ ولی خوب چرا نامه ما را بایگانی کردید؟! بنیاد باید به همه خدمات بدهد.

تازه رفت نامه ما را پیدا کرد و دید که رویش خورده، رویت شد و بایگانی شود! خلاصه هی این را ببین و آن را ببین، رسیدیم به آقای فخار.
دوباره همان حرفی را از او شنیدیم که دفعه قبلی از آقای دستجردی شنیده بودیم. گفت هاشمی فرهنگی اشتباه کرده به ما نامه زده. زده که زده باشد. من فقط از رئیس دستور می گیرم. اعتباری دست ما هست که آن را فقط اگر آقای قاضی زاده نامه و دستور مستقیمش به ما بیاید، هزینه می کنیم نه اینکه آقای هاشمی فرهنگی بگوید. این یعنی سنگ قلاب کردن ما.

خلاصه نشستیم اصرار و صحبت و شوخی و توضیح و... بالاخره گفت گل روی جانبازان، من 400 تومان به شما می دهم. همان صبحش پول به حساب مربوط به اربعین آمد.

این عایدی ما از بنیاد بود. ولی واقعا با 12 تومان که نمی توان رفت. هزینه هر زائر ما 28 میلیون تومان شد. اگر بخواهم کامل حساب کنم نفری 30 میلیون تومن.

چون یکسری هزینه های گم داریم که هم معلوم نیست و هم محاسبه نکردیم. تمام تلفن ها و تماس ها، دوندگی های پرسنل برای امور و کارها، آژانس و ماشین و موتور و اتفاقات ناگهانی و مسائل درمانی در مسیر ...

ما به واسطه یکی از دوستان با آقای اصحاب کریمی برای این موضوع ارتباط گرفتیم. بالاخره برای تامین این هزینه ها به چندین جا سر می زنیم تا هزینه ها تامین شود. سپاه، دوستان و غیره. خلاصه آقای اصحاب کریمی به ما گفت من نفری 2 تومان به شما می دهم، آن هم به حساب خود جانباز می ریزم.

من گفتم اینطور نمی شود. زشت است به جانباز بگوییم دو تومان را که برایت ریختند، به ما برگردان. چون هزینه ها دست ماست. جانباز که قرار نیست و نمی تواند خودش برای رفتن به اربعین خرج کند. هزینه ها باید دست مدیر اجرایی باشد. او نپذیرفت و گفت: به ما لیست جانبازان زائر را بدهید. من آن موقع کربلا برای بازدید هتل ها و قرارداد رفته بودم. پیدا کردن هتل واقعا معجزه بود. خیلی گشتیم ولی پیدا نمی کردیم. بدترین مکان ها شبی 40 دلار می خواستند.

با آقای اسرافیلی و چند نفر دیگر از بچه ها بودیم. خلاصه رفتیم حرم حضرت عباس. حسین شروع به گریه کرد که آقا ما جایی پیدا نمی کنیم، خودت یک فکری به حال ما بکن. چون اصلا گرفتن هتل اربعین، دقیقه نودی ست. حتی نمی توانی زودتر بروی و قرارداد ببندی. چون اعتبار خاصی برای اربعین نداریم، فقط در ایام نزدیک به اربعین می توانیم این اعتبارات را تهیه و تامین کنیم.

خلاصه از حرم بیرون آمدیم . هتل ریحان را دیدیم. نزدیک باب البغداد است. گفتم بچه ها برویم اینجا ببینیم چه می شود. بچه ها به من خندیدند. گفتند چقدر پول داری؟ اینجا هتل 5 ستاره است. من کلا" 50  هزار دلار داشتم که 20 تومانش همراهم بود و بقیه اش تهران بود.

دقیقا کاری را کردیم که برای سفر کیش کردیم. مردم فهم و درکشان بالاست. وقتی می روی برایشان از جبهه و جانباز توضیح می دهی، بعضا معرفتش را دارند. ما برای کیش برای5 شب با پول پرواز، کلا دو میلیون تومان هزینه کردیم. آن هم برای هتل ترنجی که روی آب است و گشت دریایی و سه وعده غذایی. از اتاق های دو و سه میلیونی تا 5 میلیونی شان را به ما دادند و همکاری کردند. می خواهم بگویم فهم مردم بالاست و مردم قدر بچه ها را می دانند اما این بنیاد است که نمی داند!
خلاصه بچه ها در کربلا به من گفتند با این پول یک زیرزمین هم به ما نمی دهند! چه برسد به هتل ریحان! تو می خواهی بروی چه بگویی؟! گفتم حالا توکل به خدا برویم. رفتیم هتل ریحان. می خواهم معجزه حضرت عباس را بگویم.

گفتند ما قرار بود اینجا را به بحرینی ها بدهیم. منتها پولی رد و بدل نشده. اگر یک ساعت دیرتر آمده بودید، هتل مال آنها بود. اگر در این مدت قرارداد را بستید، مال شماست. گفت هر اتاق چه یک شب و چه 8 شب، 2 هزار و 800 دلار می شود. می دانید چه پولی می شود؟!
هر چه روضه خواندیم و اصرار و التماس، گفت دیگر از دو هزار و 200 دلار پایین تر نمی آید برای هر اتاق دونفره. ما 150 نفر جانباز و همراه بودیم و باید 75 تا اتاق می گرفتیم. در انتها تا 1800 دلار آمد پایین و من قبول کردم.


حسین گفت این پول را از کجا می خواهی بیاوری؟ گفتم چه کار کنم؟ 150 تا جانباز پس فردا حرکت می کنند و می رسند و ما هیچ جایی نداریم. گفتم شده ماشین ها یا خانه هایمان را بفروشیم، باید این پول را جور کنیم. ما به مردم قول داده ایم، بلیط گرفته ایم و امیدوارشان کرده ایم. خدا بزرگ است.


شاید باورتان نشود، قرارداد را بستیم. 75 تا اتاق ضرب در 1800 دلار!

مدیر هتل گفت بیعانه بدهید، من 20 هزار دلار دادم و او خندید. خلاصه گفت اگر در تاریخی که من می گویم، پول را کامل نکنید، سوخت می شود و ما هتل را می دهیم برود. من گفتم چشم. می رویم تهران و برایتان می ریزیم.

عزیزان ما در سپاه در معاونت های مختلف، هر ساله به ما در این سفر کمک می کنند. به آنها زنگ زدیم که این اتفاق افتاده و  گیر کردیم. ما 50 هزار دلار حداقل کم داشتیم. حسین زنگ زد و از اخلاص و خوبی اش درخواست 30 هزار تا بیشتر نکرد. دلش نیامد بیشتر بگوید.

این دوستان دو ساعت بعد در محلی در عراق قرار گذاشتند و گفتند بیایید بگیرید.

آن وقت آقای بنیاد! شما 400 تومان به ما داده ای و همه عالم را خبر کرده ای و به هم ریخته ای!

رفتیم سریع 30هزار تا را دادیم. تا این پول را دادیم، رنگ و روی چهره مدیر باز شد. خوشحال شد. ممکن بود هتل را بدهد برود! و قرار و مدارمان را گذاشتیم.

حالا باز آمدیم  و توی فکر رفتیم که این 30 -20 هزار تا کمبود را از کجا جبران کنم! به جز اتوبوس و ....

ما یک نامه از سردار فدوی داشتیم که در جشن عیدغدیر باشگاه، دستور داده بود برای کمک به اربعین. با همان دستور، سردار شریفی، رئیس اداره ایثارگران سپاه 400 میلیون تومان به ما پرداخت کرد.
با هماهنگی سردار شریفی و سردار مسگر، از دفتر فرماندهی سپاه هم 400 میلیون تومان کمک کردند. در صورتی که بنیاد وظیفه تو است نه بقیه!

سردار حاجی زاده هم هواپییما را با ما 4 میلیون تومان حساب کرد؛ در حالی که باید حداقل 5- 6 تومان می دادیم. خلاصه با همه این سختی ها جمع و جور شد.

عرض کردم که آقای اصحاب کریمی گفت من نفری دو تومان می دهم. خلاصه گفتیم عیبی ندارد. دو تومان هم  دو تومان است. من به بچه ها در تهران زنگ زدم و گفتم لیست را بدهند. یک تعدادی هم که اسمشان را داده بودند، بعدا کنسل کردند. حالا شائبه ای که پیش آمد، از همین جا ایجاد شد. افرادی که اول اسم داده بودند و دقیقه نود کنسل کردند، خوب اولش اسمشان بود. ولی وقتی پول را ریختند، این افراد آمدنشان را کنسل کرده بودند و پول هم برایشانواریز شده بود و نمیشد کاری کرد.


حالا قرار بود که این دو میلیونی که بنیاد برای آنها ریخته، به ما برگردانند که هزینه کنیم. اما از همین 72 نفر هم بیش از بیست نفر پول را به ما برنگرداندند و اسمشان هم هست. ما هم چیزی نگفتیم. نه به آنهایی که با ما آمدند نه حتی آنهایی که نیامدند و 2 تومان برایشان ریخته شده بود. اگر خودشان برگرداندند که برگرداندند.

سر جمع از 2 تومن ها، حدودا" 50 تا60 میلیون به ما پول برگردانده شد.

 

فاش نیوز: حالا اگر احیانا" از این پول ها اضافه بیاید، چه می شود؟

- آخر اضافه نمی آید. اربعین پارسال روز آخر، چندین نفر از عزیزان جانباز ویلچری از استان های مختلف به شکل انفرادی به هتل ما آمدند. می شود بهشان گفت بروید بیرون؟ به این شکل یک هزینه 15- 20 نفری هم یکباره به دوش ما گذاشته شد.

مثلا پرداختی ما به هتل در روز آخر که جمعا قرارمان پس از چانه زنی ها شده بود 70هزار دلار، به 81 هزار دلار رسید که باید پرداخت می کردیم.

ما آخرش در اربعین 15 هزار دلار کم آوردیم. دوستی داریم که برادرش در کار دلار است. کار خدا، برادرش داخل هتل ما مستقر بود. به دوستمان که زنگ زدیم، گفت می گویم برادرم بیاید پیش شما. آمد و حرف زدیم و گفتیم اینقدر کم داریم. کمک می کنی؟ گفت کی برمی گردانی؟ گفتم ده روز بعد اربعین. البته روی قول های داده شده حساب کرده بودم.

گفت ساعت فلان، بروید فلان جا بگیرید. این اعتبار است وگرنه به همه کس نمی دهند. با یک تلفن، رفتیم یک صرافی و 15 هزار دلار گرفتیم.

هزینه های دیگر اتوبوس و آب و توی راه و غذای دو روز آخر که با خودمان بود و ... هم که سر جای خودش بود.

50 میلیون تومان آقای امانی به ما داده بود. جمع آن 400 تومان اول و 50 تومان آقای امانی و جمع دو تومن ها، 500 میلیون نشد. با این جنگ و دعوا و بحث و بگیر و ببند!

ما جمعا 3 میلیارد و 700 میلیون تومان هزینه کردیم. کسی که این هزینه را جور می کند، لنگ 500 تومان نیست.

حالا ما داریم در مسیر می رویم، آقای امانی و هاشمی پشت هم زنگ می زنند که کجایید و کدام عمود هستید؟ آخرش در موکب حضرت معصومه (س) ما را پیدا کردند. از دم در فیلم گرفته اند و فیلمش هست، آقای قاضی زاده که آمده، بچه ها به خاطر مشکلات فراونشان با بنیاد ناراحت بودند و می خواستند حسابی از او گله کنند. من رفتم خواهش و تمنا که بچه ها اینجا اربعین است، اینجا جایش نیست. این کار در شان زائر اربعین نیست. آرامشان کردم. حتی خانم ها هم ناراحت بودند و آرامشان کردیم. ایشان مهمان امام حسین بود و کسی نباید با مهمان امام حسین بد برخورد کند.

خلاصه آقای قاضی زاده و هاشمی فرهنگی و زارع نژاد و یک دو نفر دیگر به همراهشان آمدند. آقای قاضی زاده شروع کرد به تعریف کردن که تو عجب هنری داری! عجب کاری کردی! دو نفر جانباز را هم نمی توان اربعین آورد. چرا کشوری اش نمی کنی؟ و فلان و بهمان! سال دیگر کشوری اش کن و ما حمایت می کنیم و ...

آقای قاضی زاده! مگر ما از شما حمایت یا کمک خواستیم؟ من دستور تو را داشتم اما آنجا به تو نگفتم که انجامش ندادند! اتفاقا آنجا از او پذیرایی و تشکر هم کردیم. کلی تعریف و تمجید شنیده، بعد رفته بالای سر جانباز ایستاده، جانباز نخاعی که تازه خسته رسیده و عصر هم باید دوباره حرکت کند. خم نمی شود کنار پای جانباز زائری که از خستگی افتاده، بنشیند! آقای محترم! غرورت را کنار بگذار و کنار پای جانباز بنشین. مثل رئیس ها بالای سر جانباز ایستاده ای که چه؟

کم، کاری انجام نشده بود! فقط 80 تا ویلچری بودیم. خانم جانباز، مادر شهید روی ویلچر، بردن و آوردن این تعداد ویلچری فقط کار خداست. بعد آمده ای و این برخورد شماست؟! خودت هم که گفتی بیایید تهران، ما حمایتتان می کنیم.

بعد دیدیدم که اخبار ساعت 8 و 9 و 12 شب چندین بار خبر را پخش کرده اند که: تجلیل معاون ریاست جمهور و ریاست بنیادشهید، آقای قاضی زاده هاشمی از جانبازان در اربعین حسینی. شما چه تجلیلی از جانبازان کردی؟ نکردی یک کارت هدیه دستت بگیری یا یک شاخه گل بیایی که خبر تجلیل برای تو می زنند. شما چطور تجلیل کردی؟! ما به چی بنیاد دل ببندیم؟!

خلاصه ما از اربعین برگشتیم...

 

تنظیم گفت وگو و عکس از شهیدگمنام

اینستاگرام
سلام ازشانس ماست روحانی دوم ازکل دولت سیزدهم افتاده به قرعه مانشستن خونه وفقط دستور می‌دهند آقای عزیزبنیاد شهید باادارات دیگه ویامجلس ویاسازمان دیگه فرق دارد اینهمه تکبر برای کسانی که درزمان دفاع مقدس بدون شک همشون خونشون باخاک داخل شده وهمه این عزیزان خاکی هستند ودرخود خودغلتیده اندخلاصه آقای رئیسی عزیز به حق ماظلم شدای کاش یه مشورتی باایثارگران برای تعین رئیس بنیادشهید انجام می‌دادید ولی دریق ازیه حمایت حداقلی ازما آقای رئیسی آقای اوحدی چه مشکلی داشت ماکه بایدراضی باشیم که راضی بودیم
این همه پول رد بدل میشه شماها چقدر بی انصاف هستین برای جانبازان معسرین دهک بندی می کنید خود تون هم می دانید خیلی دهک بندیها شانسی اعتراضی هم می کنی برعکس می برن بالا عزیزان خدا از همه چی با خبره جانبازان یکسری اجاره نتونست بده پارک‌ها چادورزده آهای ایوناس چیکارا می کنند
باسلام واحترام جانبازان وایثارگران هشت سال دفاع مقدس هرروزشان جنگ وهر روز شهید میشوند ..دلسوختگانی که نه نیاز به ترحم مسئولی دارند نه چشم داشتی به مال دنیا ..ولی درحق شان کوتاهی شد زیرا ازهمه چیز خودگذشتند ..وحامی این عزیز ان مولا و ولی اشان سید علی جانم است باعشق این عزیزان را به آغوش میکشد تا التیام زخمهای کهنه شان شود ..
بارالہی شھدای زندہ ی کشورراحافظ باش کہ نائب الزیارہ ی ملت بزرگ ایران ھستند، ودعاگوی مردم
ما جنگیدیم و‌دیگران بردند
ما خون دادیم و دیگران خوردن
جانباز یعنی عشق جهان بدون عشق میشود ؟؟
سلام یعنی بخدا بعداز ۲۰سال حق ما این است که مارا جزه دهک بالا ببرند من اگر داشتم اینقدر خودوزن وبچه مان ناراحت این ۵ملیون نبودیم بخدا نداریم شما کمک ما کنید تا اینها دست از دهک بندی بردارن
جانباز 25 درصد شیمیایی غیرشاغل با این اقتصاد و تورم ملت بفکر خودشان هستند . ما قرعه کشی خانگی مشکل یکدیگر را تا حدی حل میکنیم .و دولت سواستفاده میکند چون ماهی x تومان در حساب شما گردش دارد . دهک 10 منظور گردیده . چه عدالتی چقدر دقیق. تفحص کردین .‌‌فقط حق و ناحق کردین آقایون مثلاً حسابگر .اینچه دهک بندی مایع خجالت است که یک مشت بیسواد تصمیم گیرنده میشوند و میخواهید به اعمال و رفتار شما نخندند .
هزار وعده خوبان یکی وفا نکند !!!
ایشان دارای مصونیت عدم پاسخگویی
در برابر وعده ها ( ترک فعل ) هستند
چون از دولت خوبان و دولت یار هستند !!!
و به قول سعدی علیه الرحمة :
آنکه هلاک من همی‌ خواهد و من سلامتش
هر چه کند ز شاهدی کس نکند ملامتش
میوه نمی‌دهد به کس باغ تفرج است وبس
جز به نظر نمی رسد سیب درخت قامتش!
خیلی از جانبازان 25 تا 69 درصد اعصاب و روان و قطع عضو ، تو خواب هم نمیبینن 10 ملیون سپاه و بنیاد خرجشون کنه ببره کربلا ، چه برسد 30 ملیون ، حتی خیلی از 70 درصد های عزیز اصلأ خبر از این پولها ندارن ،
جناب قاضی زاده شما که دکتری بروید تو مطبت بشینیدو به تخصص خود مشغول شوید این ریاست و سیاست به درد شما نمیخوره وقتی کاری در حد توان ندارید چرا قبول میکنید؟ آمدی بنیاد رابه هم بریزید؟ امسال خون به دل ایثارگران کردی از دهک بندی کمک معیشت و لغو تبدیل وضعیت و... گرفته تا...... این هم از اصلاحات در بنیاد!!!....
این رئیس بنیاد شهید و امورایثارگران فکر میکنه هميشه بالای صندلی ریاست نشسته. وظلم ستم به جانبازان را بیش از همه انجام می‌دهد کار دهک بندی واقعا زشت است قاضی زاده هاشمی ریاست بنیاد شهید
ما جانبازان و ایثارگران چه زیر بیست پنج.درصد و بالاترین همان جانبازان وایچری هستند حواله رییس بنیاد شهید و همکاران کم کار بنیاد شهید شکایت می کنیم به آقایان سید شهدا ( حسین شهید کربلا )
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi