شناسه خبر : 107954
چهارشنبه 18 بهمن 1402 , 13:00
اشتراک گذاری در :
عکس روز

چگونه شهید باقری پرکشید!

محمدعلی شاکری سیاوشانی - درود خدا بر تمامی شهدا

 بنده محمد علی شاکری سیاوشانی خاطره ای را از منطقه فکه بازگو می کنم.

 بعد از عملیات محرم به منطقه رقابیه آمدیم. بنده سرباز گردان 139 لشکر 84 خرم آباد بودم. بعد از چند روز گردان ما با یکی از گردان های لشکر 17 علی ابن ابیطالب ادغام شد. یگان های زیادی در منطقه بودند. هر یگان گروهی را برای شناسایی و از میان برداشتن کمین های ارتش عراق به منطقه عملیاتی اعزام کرد.

بنده جزء یکی از گروه ها بودم. گروه ما را شش سرباز، شش بسیجی و یکی از برادران سپاه به فرماندهی سروان ابطحی و سروان گل زرد در منطقه فکه حضور داشتیم.

 بیشتر روزها دو سه کیلومتر پشت خطوط پدافندی در حال آموزش و بعضی شب ها چند نفر از گروه، همراه با سروان ابطحی به نزدیکترین نقطه کمین ها می رفتیم. فاصله خطوط پدافندی خودی با دشمن در منطقه فکه زیاد بود. دشمن در منطقه فکه موانع بسیار گسترده ای را ایجاد کرده بود.

 غیر از موانع ایرانی موانع طبیعی هم کار را بسیار مشکل کرده بود. روز نهم بهمن سال 61قبل از طلوع آفتاب به نزدیکی کمین ها به قسمتی حدود سه کیلومتری پشت خطوط پدافندی آمدیم. سنگرهای ما نزدیک جاده خاکی بودند.

ساعت حدود 8صبح بود که مطلع شدیم حسن باقری، نابغه اطلاعات عملیات سپاه همراه با گروهی برای آخرین بررسی ها قرار است به منطقه بیایند.

 چند دقیقه ای نبود که مطلع شده بودیم که چندین نفر با وانت تویوتا و نیسان پاترول در حال عبور از کنارمان بودند حسن باقری و سه نفر از همراهانش با دیدن ما از خودرو پیاده شدن. از حضور ما و گروه ها اطلاع داشتند. بعد از احوال پرسی هنگام خداحافظی گفتند امیدوارم که موفق باشید.

  چند دقیقه گذشت دشمن گه گاهی با خمپاره 120منطقه را می زد. در آن قسمت چند قبضه خمپاره انداز خودی بود. بیشتر آن قسمت را می زد. آن روز آتش دشمن بیشتر بود. حدود ساعت 9تا9/5صبح بود که مطلع شدیم سنگر دیدبانی حسن باقری و همرزمانش مورد هدف خمپاره دشمن قرار گرفته. به محض شنیدن همگی پیاده شروع کردیم به دویدن.

فاصله ما زیاد بود. دو دستگاه تویوتا هم داشتیم ولی اصلا به ماشین فکر نمی کردیم زمانی که به سنگر دیدبانی رسیدیم، بالگردی کمی عقب تر به زمین نشست. از هر یک از دوستان پرسیدیم چه اتفاقی برای حسن باقری و همرزمانش افتاد، همگی شوکه شده بودند جوابی نمی دادند.

چند ساعت گذشت بهتر بگویم هرگز نگذشت متوجه شدیم، حسن باقری نابغه و بنیان گذار اطلاعات عملیات سپاه همراه با چند همرزمش به شهادت رسیدند.

روز بسیار تلخی بود تا جایی که ما گروه پانزده نفره چند روز حتی با یکدیگر حرف نمی زدیم.
 

روحشان شاد و یادشان گرامی باد

اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi