16 ارديبهشت 1403 / ۲۶ شوال ۱۴۴۵
شناسه خبر : 31317
سه شنبه 07 بهمن 1393 , 13:52
سه شنبه 07 بهمن 1393 , 13:52
پربیننده های امروز
مقاله و یادداشت
۱۴ وجه از مظلومیت امام صادق(ع)
سیدجواد هاشمی فشارکی
هرچه داریم از تو داریم ای....
جانباز ع. شاطریان
مراحل هشتگانه تبدیل شدن ایران به ابرقدرت
حجت الاسلام سید محمدحسین راجی
کابینه تناقضها و کلاهی که سرشان گذاشتند
سید محمدعماد اعرابی
ای نشسته صف اول
علیرضا ضابطی
امنیتِ خودبسنده و ماهواره ی همراه
سید مهدی حسینی
هنر رهبری شکستن قدرتهای بزرگ است
احمد رضا بهمنیار
به دانشگاه مردمی فلسطین خوش آمدید
محمدحسین آزادی
مشکل دقیقا خود رئیسی است!
عبدالرحیم انصاری
انقلاب اسلامی طلیعهی انقلاب جهانی اسلام
آقای احمدرضا بهمنیار
هفتسر اژدها در کنار ماست
یوسف مجتهد
ادبیات ایثار و شهادت
گزارش و گفت و گو
سوزن نخ فرستادم برات
سید حسین علیخوانی یکی از همان پیرمردهای باصفای ایستگاه صلواتی که می گوید:
یک بار سربازی نزد من آمد و گفت:
حاجی لباسم پاره شده و لباس دیگری ندارم که بپوشم
رفتم و بین هدایایی که بچه های دبستانی برای رزمندگان فرستاده بودند را گشتم
در میان نامه ها یک سوزن و مقداری نخ پیدا کردم که همراه با یک یاداشت بود
نامه را دختر بچه ای هشت،نه ساله فرستاده بود
با خط خودش نوشته بود:
رزمنده عزیز، من ارادت خاصی به رزمندگان دارم. امیدوارم دشمن را شکست بدهی
برایت سوزن نخ فرستادم تا اگر لباست پاره شد آن را بدوزی و یک صلوات بفرستی
گریه ام گرفت و سوزن و نخ را به آن سرباز دادم
او هم لباسش را دوخت و صلواتی فرستاد و به طرف سنگرش به راه افتاد
01
پاسخ
خیلی خوب بود
نظری بگذارید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
زنگ خاطره
معرفی کتاب