شناسه خبر : 34219
یکشنبه 13 ارديبهشت 1394 , 09:24
اشتراک گذاری در :
عکس روز

یادی ازشهیدمدافع حرم«امیررضا علیزاده»

1)دنیای امروز دچار وانمودگی(simulation) شده است. سرمایه‌داری متاخر جهانی و نظام سلطه به کمک ماهواره‌ها و انواع رسانه‌ها، تصویرها و ارزش‌های خود را می‌سازند و آن را به خورد اذهان جهانی می‌دهند. گویی همه ابزارهای سلطه جهانی به رهبری شیطان بزرگ، بسیج شده‌اند که دنیا را همانطور نشان دهند و تفسیر کنند که می‌خواهند و به نفع آنهاست. بدین ترتیب زندگی جهانی مد نظر غرب از نو ساخته می‌شود و به صورتی نرم به مردم دنیا تحمیل می‌شود. دینی بدلی و خودساخته به نام «اسلام» ابداع می‌کنند. آن را تفسیر به رای می‌کنند و جلوه‌های مسلمانی ضد بشری را به کمک فیلم و خبر و تصویر به خورد جهان می‌دهند و در مرحله بعد به مبارزه با این تصویر کج و معوج برمی‌خیزند تا مسلمانان را نابود و کشورهای اسلامی را استثمار ‌کنند. تخم گروه‌های تروریستی طالبان، النصره، داعش و ... را می‌پاشند و پرورش می‌دهند و به اسم اسلام انواع جنایت‌های ضدبشری مرتکب می‌شوند. حاصل این همه خدعه و مکر شیطانی اینکه اسلام را خطرناک و تهدیدی جدی برای امنیت جهانی، توسعه، غیرمعقول، ضد آزادی و ضد زن معرفی می‌کنند. اکنون که ایدئولوژی توجیه‌کننده فراهم شده است، به دیگر کشورها حمله می‌کنند و آن را مشروع و حق و برای نجات مردم آن کشورها قلمداد می‌نمایند. عجبا که به نام نجات کشورها از استبداد و اقتدارگرایی چه جنایت‌ها که نمی‌کنند. شگفتا که هالیوود و تکنیک‌های سینمایی را در تصویر کردن سر بریدن‌ها و آتش زدن‌ها، تمام قد به خدمت می‌گیرند تا «موازنه وحشت»ی ایجاد کنند و هر مقاومت احتمالی را در نطفه خفه کنند.
2)در این دنیای وانموده، اذهان پاک بسیاری آلوده و متوهم و منحرف می‌شود. برخی فریب دموکراسی‌خواهی غرب را می‌خورند و برخی جنایت‌های بازتاب یافته را جزء ذات اسلام می‌پندارند و به دشمنی با اسلام برمی‌خیزند. مسلمانان در این میان برخی غرب‌زده این رفتارها را توجیه می‌کنند. برخی هم با پیگیری هر روزه اخبار ماهواره‌ها کم‌کم تحت تاثیر این وانمودگی قرار می‌گیرند تا جایی که مثلاً ظلم بشار اسد را بسیار بزرگتر و نتایج ادامه حکومتش را بسیار وخیم‌تر از حمله غرب به سوریه و نابودی شهرهایش می‌پندارند. حمله غرب را منادی آزادی و توسعه و هر چه غرب برایشان وانمود کرده تصور می‌کنند. در این جهان وانموده تنها کسانی می‌توانند به درستی در برابر این سیل بنیان برکن بمباران رسانه‌ای و اعوجاج در انعکاس تصاویر مقاومت کنند و به مقابله برخیزند که چند ویژگی داشته باشند: اول اسلام ناب و اصیل امام را بشناسند و اهل ولا باشند. دوم اینکه در این مکتب تربیت شده باشند. سوم اینکه غیرت دینی داشته باشند. چهارم اینکه به شهادت باورعمیق یافته باشند و از حضور در عرصه مبارزه و قتال نهراسند.
3)امیررضا علیزاده را از سال 1384 که با هم همکلاسی رشته علوم سیاسی شدیم شناختم. سپاهی بود و متولد 1355 از دیار رودسر. پرورش یافته در خانواده‌ای روحانی و انقلابی. پدرش مسئول دفتر امام جمعه فقید رودسر و ابوالشهدا مرحوم حاج آقا جنیدی بود. روحیه عمیق مذهبی و باورهای انقلابی‌اش باعث می‌شد نسبت به محیط دانشگاه نقدهای جدی و فراوانی داشته باشد. دانشجویان آن دوران سه دسته بودند. برخی کارمند و در پی مدرکی و اضافه حقوقی که سریع می‌آمدند و می‌رفتند و کاری به محیط دانشگاه نداشتند، برخی  دختران و پسران بی‌هدف که آینده بلند و جدیت و پشتکار، کمتر نشانی در حرکات و سکنات آنها داشت. نه آرمان بلندی داشتند و نه هدف جدی و بزرگی. دسته سوم موسایانی بودند افتاده در نیل حوادث و تلاطمات زمانه که دنبال ساحل امن و علم و نجات بودند. فقط کافی بود استادانی دردمند و دیندار و متعهد باشند تا اینان از آب روزمرگی گرفته شوند و شکوفا شوند. امیر رضا اما هیچکدام از اینها نبود. خود راه را یافته بود و پیشتر در خانواده به درستی تربیت شده بود. شاغل در سپاه بود اما محدود به آن نبود. دغدغه دانشگاه و محیط پیرامون ذهنش را رها نمی‌کرد. مردی با بینش مذهبی و پویش حزب‌اللهی، دغدغه‌مند و اهل درد، اهل مطالبه و فریاد، اهل فداکاری و هزینه کردن در راه آرمان.
4)اوضاع حجاب دانشجویان خوب نبود. به یاد دارم یکبار یکی ازاستادان سر کلاس، دفاع کاربردی و جالبی از حجاب کرده بود و حاصل اینکه از فردایش دوازده نفر از دانشجویان با «چادر» به دانشگاه آمدند و این تا پایان مستدام ماند. امیر رضا با پراید مشکی‌اش به دانشگاه آمد و خیلی خوشحال بود. همیشه حرص می‌خورد و معتقد بود چرا دانشجوی جوان باید با حجاب نامناسبی سر کلاس بیاید و بیشتر در معرض فریب و سوء استفاده قرار گیرد. چرا نهادهای متولی دانشگاه کاری نمی‌کنند. دردمندانه می‌گفت ای خدا! چطور به اینها ثابت کنیم حجاب مصونیت است؟ می‌گفت من حاضرم هر کاری از دستم برمی‌آید جهت آموزش معارف ناب اسلامی به این دانشجویان انجام دهم. آن روز به‌خاطر چادری شدن بچه‌ها مبلغی پول به من داد که آن را به استاد فلانی جهت ترویج معارف دینی و انقلابی بدهم، خرج کند. زمان به زودی سپری شد و با فارغ‌التحصیلی از هم جدا شدیم. سال‌ها گذشت و البته هر از گاهی تلفنی از هم خبر می‌گرفتیم. دریافتم برای دفاع از حرم حضرت زینب سلام‌الله علیها قرار است به سوریه برود. التماس دعایی گفتم و خداحافظی کردیم. به یک باره در اردیبهشت ماه 1392 خبر دادند که امیر هم رفت. دچار شوک شدم و همه خاطرات دوران دانشجویی زنده شد. امیر رضا همه آن چهار ویژگی را دارا بود که توانست از جان گذشتگی کند و به سوریه برود. سر کلاس‌های دانشگاه خط قرمزش اسلام بود و اصول نظام. نقد بر عملکردها را می‌شنید و اگر منطقی بود، می‌پذیرفت اما تعرض به اصول را هرگز. یاد شب‌های کلاس قرآن دانشجویی افتادم و اینکه هر هفته برای ما یک صفحه از کتاب «جهاد اکبر» حضرت امام(ره) را می‌خواند و به زبان امام ما را نصیحت می‌کرد. یاد گذشت‌هایش افتادم. یاد غیرت دینی اش نسبت به همکلاسی‌ها افتادم.
امیر غیرت دینی روشنی داشت. یاد هزینه کردن هایش برای حرکتهای دینی افتادم. دیدم بی‌جهت نیست که دغدغه‌مند حجاب دیروز دانشجویان، شهید مدافع حرم امروز است. این شهادت اتفاقی نیست. این شهادت رزق امیر رضا بود که سالها برایش فداکاری کرده بود. روحش شاد!       
رحمت سعیدی

به نقل ازکیهان

اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi