18 ارديبهشت 1403 / ۲۸ شوال ۱۴۴۵
شناسه خبر : 43208
چهارشنبه 12 اسفند 1394 , 11:42
چهارشنبه 12 اسفند 1394 , 11:42
پربیننده های امروز
مقاله و یادداشت
سخنی در باب جابجایی مدیران
محسن ناطق
کلیسای گوگل و میسیونرِ مجازی
سید مهدی حسینی
وعده صادق و جنگ احزاب چه شباهت عجیبی؟!
حسین شریعتمداری
۱۴ وجه از مظلومیت امام صادق(ع)
سیدجواد هاشمی فشارکی
هرچه داریم از تو داریم ای....
جانباز ع. شاطریان
مراحل هشتگانه تبدیل شدن ایران به ابرقدرت
حجت الاسلام سید محمدحسین راجی
کابینه تناقضها و کلاهی که سرشان گذاشتند
سید محمدعماد اعرابی
ای نشسته صف اول
علیرضا ضابطی
امنیتِ خودبسنده و ماهواره ی همراه
سید مهدی حسینی
هنر رهبری شکستن قدرتهای بزرگ است
احمد رضا بهمنیار
به دانشگاه مردمی فلسطین خوش آمدید
محمدحسین آزادی
ادبیات ایثار و شهادت
گزارش و گفت و گو
ماجرای یک خواب عجیب
مصطفی صدرزاده با نام جهادی «سید ابراهیم» فرمانده ایرانی گردان عمار از لشکر مقتدر فاطمیون بود. او چند هفته قبل و درست در شب عاشورای حسینی بشهادت رسید. او نیز یکی از شهدای عملیات محرم است که همچنان در حلب جریان دارد.
فاطمیون از رزمندگان افغانستانی مدافع حرم تشکیل شده و همراه شدن با فاطمیون روایت عجیبی دارد. همسرش میگوید که مصطفی توانایی عجیبی در یادگیری زبان و تقلید لهجهها داشته است. او به مشهد میرود، ریشهایش را کوتاه میکند و به مسئول اعزام میگوید که یک افغانستانی است.
مصطفی بیشتر از دو سال است که در مناطق مختلف سوریه درگیر نبرد با جریان تکفیر است. خانم ابراهیم پور همسر او روایتی خواندنی از 9سال «زندگی شیرین» با مصطفی تعریف میکند.
همسر شهید قبل از آغاز عملیات محرم به سوریه میرود و مصطفی را میبیند. دیدار بعدی آنها در معراجالشهدای تهران بود.
پس از بازگشت خانم ابراهیم پور از سوریه، او یکبار دیگر فرصت پیدا میکند تا با مصطفی صحبت کند. شب هشتم محرم با مصطفایش تماس میگیرد و برای آخرین بار با او حرف میزند. متن زیر بخشی از گفتوگوی تفصیلی با خانم ابراهیم پور است.*
آخرین باری که با مصطفی حرف زدید کِی بود؟
دو روز قبل از شهادتش. آخرین باری هم که صدایش را شنیدم اما دیگر به صحبت نکشید، شب تاسوعا بود. شب تاسوعا تماس گرفتم و او مشغول صحبت با بیسیمش بود. منتظر ماندم تا صحبتش با رزمندهها تمام شود که دیگر ارتباطمان قطع شد؛ فقط صدایش را شنیدم.
از همان آخرین مکالمه برایمان بگویید. شب هشتم محرم چه گفتید و چه شنیدید؟
یکی از دوستان او خواب حضرت زهرا(سلام الله علیها) را دیده بود. حضرت به او گفته بودند: «مرحله اول عملیات را شما پشت سر بگذارید، بعد از آن با من». مصطفی همین خواب را با آب و تاب برایم تعریف کرد.
* تسنیم
نظری بگذارید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
زنگ خاطره
معرفی کتاب