پنجشنبه 17 تير 1395 , 12:09
شب محرم شدن همه به همه!!!
محمدرضا سابقی- هنوز تصمیم نگرفته بود چه کسانی را دعوت کند.
لیست مهمانها و کارهای عروسی ذهنش را پر کرده بود…
..البته به استثنای فامیل تهیدست ؟!!
برای عروس مهم بود که چه کسانی حتما در عروسی اش باشند.
از اینکه حاج داییش سفر بود و به عروسی نمی رسید دلخور بود…
کاش می آمد …
خیلی از کارت ها مخصوص بودند.
مثلا فلان دوست و فلان رئیس …
خودش کارتها را می برد با همسرش!
سفارش هم میکرد که حتما بیایند…
اگر نیایید دلخور میشوم.
دلش می خواست عروسی اش بهترین باشد.
همه باشند و خوش بگذرانند.
تدارک هم دیده بود.
آهنگ و ارکست هم حتما باید باشند، خوش نمی گذرد بدون آنها!!!
بهترین تالار شهر را آذین بسته ام.
چند تا از دوستانم که خوب می رقصند
حتما باید باشند تا مجلس گرم شود.
آخر شوخی نبود که. شب عروسی بود…
همان شبی که هزار شب نمیشود.
همان شبی که همه به هم محرمند.
همان شبی که وقتی عروس بله میگوید
به تمام مردان شهر محرم میشود!
این را از فیلم هایی که در فضای سبز داخل شهر جلوی چشم همه رهگذران می گیرند فهمیدم…
و یا تمام روستا را صدای دهل و شیپور و آهنگ مبتذل تا نیمه شب می لرزاند..
همان شبی که فراموش میشود عالم محضر خداست.
آهان یادم آمد.
می گویند: تقوا چیه.. برو حالت خوش نیست..مثل اینکه عروسیه ها..
این تالار محضر خدا نیست تا می توانید معصیت کنید.
همان شبی که بیشتر زنان برای همه پسران و مردان! .. آرایش می کنند.
و در این معرکه بازار نگاه های آلوده نامردان داغتر از همیشه است..
همه و همه آمدند حتی …
(*********
و یا …………………
؟!......................
پدرش یا مادرش مرده ( خدا بیامرزه )
بهترین مداح ..
مراسم با شکوه..
بهترین غذا..
رستوران آنچنانی..
مسجد ..
....!!!
باز هم خدا و خشنودی پروردگار ..
متاسفانه فقط حرفه!!
