شناسه خبر : 48192
شنبه 16 مرداد 1395 , 12:22
اشتراک گذاری در :
عکس روز

رفته باباجان من جنگ دمشق

بسم رب الشهدا و الصدیقین

به مناسبت میلاد فرخنده حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله علیها و روز دختر قطعه شعر «رفته باباجان من جنگ دمشق» تقدیم به دختران شهدای مدافع حرم

ای مؤذن شد سحرگاهان عشق – بر من امشب گو اذان وقت دمشق

روز دختر آمد و میلاد نور- در دلِ هر خانه‌ای جشن و سرور

خانۀِ ما هست اما سوت‌وکور- رفته بابایم سفر یک راهِ دور

خونِ دل دارم به لب از داغِ عشق - رفته باباجان من جنگ دمشق

رفته بابایم علمداری کند - بر حسین فاطمه یاری کند

رفته بابایم که جانبازی کند - حضرت زهرا ز خود راضی کند

رفته بابایم که عباسی کند - با سعودی جنگ احساسی کند

روزها و ماه‌ها بی او گذشت - ای‌دریغا زنده بابا برنگشت

آسمان چشم من ابری شده – سینه‌ام دریای بی‌صبری شده

در شب تنهایی و دلواپسی – گریه می‌نوشم ز جام بی‌کَسی

عطر زینب گیسوانم می‌دهد – هر سحر باران اذانم می‌دهد

همسفربا آه زینب در دمشق - ساکن ویرانه‌های شام عشق

چون کبوتر بچه‌ای بشکسته بال- با رقیه هم‌نشینم در خیال

تشنه‌لب بابای من جان می‌دهد- خاطراتم بوی باران می‌دهد

ای علمدارِ شقایق پوش من – ای دلیلِ گریۀِ خاموش من

ای شده مست از میِ زینب سلام - پاسبان خیمۀِ زینب سلام

ای تمام هستی و دنیای من - روز دختر شد بیا بابای من

ای به عباسیِ زینب مست عشق – از چرا رفتی مرا از دستِ عشق

غرق خون و پاره‌پاره پیکرت - آه باباجان چه آمد بر سرت

تیر و ترکش‌ها تنت را پاره کرد- دخترت را تا ابد آواره کرد

ای تمام آرزوهایم بیا - یوسف گم‌گشته بابایم بیا

بی تو بابا دخترت دق می‌کند - روز و شب بَس گریه هق‌هق می‌کند

نوبهار عمر من بی تو خزان – باد پاییزی به قلبم شد وزان

بی تو گُم شد خنده‌ها بر لب مرا –غصه مهمان می‌شود هر شب مرا

بی تو بابا دخترت افسرده شد- بر لبش گل خنده ها پژمرده شد

قامتم خم گشته از بار فراق – سینه‌ام می‌سوزد از غوغای داغ

گشته وقت کودکی مویم سفید- در غمِ دوریِ بابای شهید

یادگارِ آن عزیز رفته جنگ - قاب عکسش در بغل بگرفته تنگ

 خونِ دل از دیده بارم روز و شب - گشته بابایم شهید در حلب

های بابا دخترت تنها شده - هم‌کلام حضرت زهرا شده

ای که دیگر برنمی‌گردی تو باز - دل پریشان توام بابای ناز

یوسف زیبایِ زهرا کیش من - کاش می‌شد بازگردی پیش من

ای شهید راه عشق حیدری- ای حلب رفته به اذن رهبری

 می‌شود آیا مرا با خود بری - تا کنم آنجا تو را من دلبری

تا کُنم پاک از سر روی تو خاک – تا نهم مرهم تو را بر قلب چاک

ای که رفتی تا شوی عباس عشق – غرقه در خون آمدی باز از دمشق

ای فدای حضرت زینب شده - جانم از دوری تو بر لب شده

بی تو باباجان ندارم صبر و تاب - بی تو کاخ آرزوهایم خراب

تا همیشه دیده بر راه توام – هم‌نشین گریه و آه توام

آسمان قلب من را آفتاب- می‌شود بینم تو را بابا به خواب

کاش می‌شد تا به خوابم سر زنی -عاشقانه بوسه بر دختر زنی

کاش می‌شد بازگردی از دمشق -دخترت را در بغل‌گیری به عشق

کاش می‌شد شانه بر مویم زنی - عاشقانه بوسه بر مویم زنی

دل ندارد تاب مستوریِ تو - عاقبت می‌میرم از دوریِ تو

پیر کردی دخترت را ای پدر - بس که مانده بر رهت چشمم به در

دیر شد بابا بیایی، دیرِدیر - مادر و من از غمت گشتیم پیر

خانه بی تو سوت‌وکور و غم فزا - بی تو بابا روز دختر هم عزا

هست حتماً جایت آنجا خوب‌تر- از من و مادر نمی‌گیری خبر

 حتماً آنجا حضرت زهراست هم - روضۀِ کرب و بلا برپاست هم

خوش بمان بابا در آن وادیِ نور – وعدۀِ من با تو در صبح ظهور

در سحرگاه ظهورِ ماه عشق – یوسف ما می‌رسد از راهِ عشق

منتظر می‌مانم آن هنگامه را – ختم با او می‌کنم این نامه را

 سینه‌ها از غم لبالب گشته‌اند – غرقه خون چشمان زینب گشته‌اند

تا نمایی کار دنیا را دُرست - حضرت مهدی بیا دل تنگِ توست

به امید ظهور حضرت یار..

منصور نظری

 

کد خبرنگار: 23
اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi