شناسه خبر : 53632
شنبه 20 خرداد 1396 , 13:00
اشتراک گذاری در :
عکس روز

خیلی زود برمی‌گردد

تمام شب را در اتوبوس نخوابیده بود تا نیم ساعت به اذان صبح زنگ بزند به فاطمه و برای سحری بیدارش کند. به زنی هم که در صندلی کنارش نشسته بود توضیح داد که؛ طفلک فاطمه اولین سال است که روزه واجب شده و جان ندارد که بی سحر روزه بگیرد.
خورشید زده بود که اتوبوس پیچید در پارکینگ تعاونی یازده و مسافرها، خواب و بیدار پیاده شدند.
از شوفر اتوبوس آدرس بهارستان را ‌پرسید که در شهر غریب گم‌و گور نشود.
داده بود میرزا جلیل عریضه‌ای بنویسد برای نماینده‌شان در مجلس تا بلکه بتواند حق و حقوق شوهرش را از کارخانه‌ای که در آن جان می‌کنده بگیرد.
پشت در مجلس منتظر بود که نوبتش شود. زیر چادرش تکه نانی را که آورده بود به دندان کشید که دلش ضعف نرود و پایش نلرزد.
تلفنش زنگ زد. فاطمه بود. صدای گریه زهرا هم آنسوی خط می‌آمد. بهانه‌ی مادر را گرفته بود و زده بود زیر گریه تا کفر فاطمه را در بیاورد. فاطمه بزرگتر از سنش بود. آنقدر که مادرش جرات می‌کرد زهرا را به او بسپارد و برود دنبال کارهایش. از این اداره به آن دادگاه و هی دور خودش بگردد تا بلکه پول خون شوهرش را زنده کند.
به فاطمه گفت صبحانه زهرا را بدهد گفت نان را ترید کند در شیر و کمی شکر بریزد که بشود صبحانه زهرا. بعد گفت گوشی را بده با خودش حرف بزنم که آرام شود.
نوبتش شده بود که برود داخل ایستاد تا حرفش تمام شود و تلفنش را تحویل نگهبان دهد.
زهرا گوشی را گرفت و شروع کرد صدا کردن مادرش؛
ماما... ماما
مادر هم از این سوی خط هی قربان صدقه‌ی دخترش می‌رفت. زهرا صدای مادرش را که شنید آرام شد. مادر با زبان کودکانه به زهرا می‌گفت که گریه نکند، خواهرش را اذیت نکند که گلوله‌ها بی‌هوا آمدند.
مادر می‌غلتید در خونش و انگار هنوز گوشی را چسبانده بود به گوشش و می‌گفت؛ خیلی زود برمی‌گردد. خیلی زود.

پ.ن: این داستان واقعی نیست هرچند هر روز در جایی از کره‌ی زمین اتفاق میفتد.

کد خبرنگار: 23
اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi