29 اسفند 1402 / ۰۹ رمضان ۱۴۴۵
شناسه خبر : 74968
چهارشنبه 31 ارديبهشت 1399 , 12:49
چهارشنبه 31 ارديبهشت 1399 , 12:49
پربیننده های امروز
مقاله و یادداشت
بهارِ دوستی، خانه ای درخورد دیجیتالیسم
سید مهدی حسینی
نکاتی پیرامون قبل و بعد از انتخابات
امانالله دهقان فرد
بازگشت قدرت به صحن منَشاء تحولات بزرگ
سیدمحمدرضا میرشمسی
منافع ملی، بزرگی و مجازی سازی
سید مهدی حسینی
همراهی با مردم یا همکاری با دشمن؟!
حسین شریعتمداری
تاوانی که شیعیان عربستان برای اعتقادات خود می پردازند
مطالعات خلیج فارس
سخنی برای بعد از این
سید محمدرضا میرشمسی
ادبیات ایثار و شهادت
گزارش و گفت و گو
هر شب داد میزند کشته شد!
علمدار - پدر من در عملیات کربلای ۴ مجروح شده. حدود ۱۶ گلوله به تمام بدنش اصابت کرده.
بعد گذشت چندین سال از جنگ هرشب ساعت ۲ لباس نظامی خودش که چندین ساله دارد را میپوشه، از ما خداحافظی می کند. اسم ما را به اسم دوستانش می شناسد پوتینش را می پوشد، گوش های خود را می گیرد می گوید خمپاره و تشنج می کند. با صدای بلند میگه کشته شد. نمی دانیم به کی می گوید. مادر بدبخت من کارش گریه است . خانه ما پادگان شده .هیچ درخواستی ندارم.
خواستم از بابام بگم که جنگ چه بلایی به سر مردم ایران آورد. خدا لعنت کند صدام را.
نظری بگذارید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
زنگ خاطره
مثل گندم درویمان کردند
علی کرمی
روایتی از فوتبال پیرمردها مقابل دشمن بعثی
محمدعلی نوریان
روزی که فرمانده ارتش به پای پدرش افتاد
خواهر شهید
وقتی سربازان بعثی به ایرانیها التماس کردند
کتاب خاکریزوخاطره
معرفی کتاب