دوشنبه 24 شهريور 1399 , 17:49
یادنامهی حاج داود کریمی
او تا پایان عمر ارزشمند خود در وفاداری به مرحوم امام و خون شهدا در مبارزه با منحرفین که امروز مدعی ادامهدهندگان اهداف امام و شهدا شدهاند کوتاهی نکرد.
او تا پایان عمر ارزشمند خود در وفاداری به مرحوم امام و خون شهدا در مبارزه با منحرفین که امروز مدعی ادامهدهندگان اهداف امام و شهدا شدهاند کوتاهی نکرد. در وفاداری او به امام تا سالها پس از رحلت امام خمینی لباس مشکی را حتی در عروسی دختر خود از تن در نیاورد. او حقیقتا ذوب در امام و اهداف او بود و پایبند به اصول اولیه انقلاب بود.
به گزارش جماران، حالا که بیش از 40 سال از انقلاب و بیش از 30 سال از پایان جنگ 8 ساله میگذرد و کودکان و نوجوانان و جوانان زیر 35 سال خاطراتی از آن دوران به یاد ندارند، به نظر میرسد خیلی ضرورت دارد تا روایتهای آن دوران در قلم و زبانی متفاوتتر از قلم و زبان رسمی و مرسوم این سالها به تصویر کشیده شود. تفاوتی که شاید هم به مسوولان و هم به نسل جدید تلنگری زده شود و از سفید و سیاه دیدن روزهای انقلاب و جنگ و از افراط و تفریطها جلوگیری کنند.هر چند بیشتر شهدا زندگیشان پر است از درسهایی که برای همیشه حیاتبخش و معنادهنده زندگی هستند اما برخی از این شمعها در میان شمعستان شهدا پرنورترند و انگشت بر هر برگی از کتاب زندگی آنها میگذاری درسی در آن نهفته است و عبرتی.یکی از این شهدا حاج داوود کریمی است که برای آشنایی با برگهایی از دفتر زندگی او گفتوگویی انجام دادیم با داماد آن شهید که حکم فرزند ارشد آن خانواده را هم دارد. عابدین وحیدزاده به پرسشهای ما پاسخ داد تا به این بهانه بر صفحههای کتاب اعتماد فرهنگ ایثار افزوده شود.
حاج داوود مظلوم اما شجاع و استوار بود
جناب آقای وحیدزاده ضمن سپاس از وقتی که برای این گفتوگو گذاشتید لطفا قبل از ورود به بحث ابعاد شخصیتی شهید کریمی بفرمایید به نظر شما چرا باید هنوز به این گونه موضوعات بپردازیم؟
مِن الْمُومِنِین رِجالٌ صدقُوا ما عاهدُواالله علیْهِ فمِنْهُمْ منْ قضى نحْبهُ ومِنْهُمْ منْ ینْتظِرُ وما بدلُوا تبْدِیلًا
شهید حاج داوود کریمی پرورش یافته مکتب قرآن است. رفتار و عملکرد خود را از نوجوانی با تأسی به نهجالبلاغه حضرت امیر علیهالسلام در پیش میگیرد. حاج داوود از همان ابتدا زیر ساخت فکری خود را با قرآن و الگوی رفتاری از ائمه اطهار علیهمالسلام سرمشق خود قرار داد به همین منظور با راهاندازی هیات و جلسات در نازیآباد مباحثی را با قرآن و نهجالبلاغه مطرح میکرد. در خانواده و فامیل در همه محیطها شخصیت کاریزماتیک داشت. مهربان بود و با چهره متبسم و طمأنینه همواره نشان از وجود نفس مطمئنه در او داشت. کافی بود فردی برای اولینبار با او روبهرو و همزبان شود یا معاشرت کند، بیتردید شیفته رفتار و منش و شخصیت او میشد. ادب، اخلاق، تدین، اخلاص، تواضع، بردباری و حلم و صبوری، شجاعت، صراحت کلام با رعایت ادب، گوش فرا دادن به سخن مخالف و تطبیق آن با قرآن و نهجالبلاغه، شجاعت کمنظیر و دلیری در بحرانها و میدان نبرد و نقدپذیری از جمله صفات برجسته شخصیتی او بود. معتقد بود همه افراد در هر مسوولیتی قابل نقد هستند و موضوع امر به معروف و نهی از منکر را همیشه با صراحت کلام با آداب دینی به اجرا در میآورد لذا چون جامعه امروز ما تهی از این مسائل است و جوانان تشنه رفتار و منش اینگونه انسانها هستند ضرورت دارد برای پاسخ به عطش اخلاقی جامعه به اینگونه موارد پرداخته شود.
شما ویژگیهای شهید کریمی را بر شمردید؛ ویژگیهایی که برخی بر این باورند که نسل جدید با آنها بیگانهاند. به نظر شما اگر شهید کریمی الان زنده بودند با این ویژگیها چه شرایط و موقعیتی داشتند و چه میکردند؟
شهید حاج داوود یک «اصولگرای اصلاحطلب» بود. به عبارتی دیگر او ضمن پایبندی به چارچوب و اصول اولیه اسلام و انقلاب در عین حال تاکید بر انتخاب صحیح در گزینش مسوولان و نقد منصفانه، رعایت حقوق شهروندی توسط حاکمیت، تعامل با جهان با حفظ منافع ارضی، تاکید بر آشنایی مردم به حقوق شهروندی داشت و خود سخن گفتن بدون لکنت زبان را عملا نشان میداد. درک صحیح روحانیت به شناخت موقعیت استثنایی که بعد از1400 سال یک حکومت مذهبی شیعی در کشور راهاندازی شده و مدعیان و متولیان عرصه دین باید به سوالات مطرح شده پاسخ عقلانی و منطقی با بیان اسلام رحمانی بدهند، همیشه مورد تاکید او بود. او معتقد بود پاسخهای کهنه و قدیمی جز وهن در اغلب جهات مشکلات را دوچندان خواهد کرد. به نظر او مردم ولینعمت هستند و مسوولان و مدیران در تمام سطوح باید در فرصتهای پیشآمده برای خدمت به مردم هیچ کوتاهی نکنند. اصلاح ساختار آموزشی از مدارس ابتدایی، شیوه زندگی کردن و تعاملات اجتماعی را مورد تاکید داشت. بر این باور بود که از حفظیات کتب و دروس باید فاصله گرفت. دانشگاهها و مراکز عالی متناسب با نیازهای واقعی بازار کار بهدور از حفظیات و خواندن چند کتاب و جزوه در مواجهه با واقعیات در ابتداییترین موارد دچار سردرگمی نشوند. وی میگفت که ارتباط و تعاملات حاکمیت با مردم بهدور از نگاه ارباب رعیتی مسوولان باید باشد و آنها خود را نوکر مردم بدانند. اعتماد ملت به حاکمیت را موجب پایداری نظام میدانست، ساده زیستی مسوولان، زندگی آنان با مردم متوسط رو به پایین را توصیه میکرد و خود به آن عمل میکرد. دروغ را آفت جامعه و حاکمیت بیان میکرد. بر پرهیز مسوولان از چاپلوسان حساس بود و بر این باور بود که در مشاورهها موجب کنارگیری افراد متعهد و مجرب خواهد شد. در ملاقات با بعضی مسوولان و نمایندگان شاهد این مذاکرات بودم، تاکید داشت مشکلات جامعه را با ملاحظه و حساسیت دنبال کرد، چراکه اشکالات زنجیرهای است مثلا اقتصاد را باید در کنار سیاست، روابط بینالملل و... جستوجو کرد. در انتخاب یک مدیر توانمند باید کلینگر بود. همه جوانب را درنظر گرفت تا موجب تصمیمگیری صحیح شود.
به نظر شما اگر ایشان زنده بودند الان مهمترین مشکل کشور را چه چیزی میدانستند و برای آن چه راهحلی را ارایه داده و خودشان عملا چه واکنشهایی نشان میدادند؟
بارها شاهد مذاکره و پیشنهاد ایشان در ملاقات با بعضی از مسوولان اجرایی و نمایندگان مجلس بودم که تاکید بر توجه جدی به معیشت مردم و دغدغه تولید داشت و دولت و قانونگذاران را در حمایت از بخش تولید داخلی به منظور ایجاد اشتغال همچنین به کارگیری مسوولان شایسته و توانمند و تقویت دستگاههای نظارتی به منظور مبارزه جدی و برخورد با زیادهخواهان و اختلاسگران و غارتگران بیتالمال سفارش میکردند.
شنیدیم او مورد بیمهریهای فراوانی قرار گرفته بود، چرا و توسط چه کسانی این جفاها در حق او انجام میشد؟
اینکه چرا شهید حاج داوود کریمی مورد بیمهری قرار گرفته قبلا عرض کردم. ایشان صاحب اندیشه بود که یک شبه به دست نیاورده بود. تفکر وی چارچوب منضبط و استوار داشت. پایبند به یک ساختار مبتنی بر باورهای دینی، اخلاقی که مرز آن صداقت بود. وقتی در مجموعههای نظامی و تشکیلات اداری متوجه انحراف از برنامه یا چارچوبهای قانونی، اخلاقی میشد، بدون لکنت زبان و با صراحت کلام با رعایت آداب اسلامی معترض میشد، بهطوری که اغلب مسوولان این روش را نمیپسندیدند و کلام و عملکرد خود را بدون اشکال میدانستند. حاج داوود با این نگاه فکری در تمام سطوح مسوولیتی با احدی تعارف نداشت. در سپاه اختلاف او با فرماندهی سپاه درخصوص اداره سپاه، جنگ، نوع انتخاب و چیدمان فرماندهان با نگاه تشکیلاتی که مخالف صریح نظر امام بود، معترض میشد و با صدای رسا مخالفت خود را اعلام میکرد. بهرغم اینکه خدمات او در کردستان و مبارزه با ضدانقلاب، در جنگ و طراحی و مبارزه بیامان با دشمن بعثی و سختیهای ابتدای جنگ، در طراحی و مبارزه و دفع خطر منافقین و ضدانقلاب و ایمن کردن شهرها نقش موثری داشت، به خوبی به اقدامات نیک الهی او واقف بودند صحنه را برای او تنگ کردند و او نیز به شغل تراشکاری خود بازگشت. لذا آنان که منجر شدند این انسان پاک با این همه خدمات که با ادامه آن میتوانست با ذهن خلاق خود موجب طراحیهای فراوان، پرورش فرماندهان لایق و شایسته شود که خدمات آنها به کشور و ملت محروم نجاتبخش باشد باید در روز موعود در برابر خداوند متعال و حقالناسی که موجب عدم بهرهمندی ملت از چنین انسانهای شایسته شدند، جوابگو باشند. شاید یکی از علتها حسادت به وجود چنین انسان لایق و ارزشمند بود، در مورد حوادث و اتفاقات انقلاب در دهه 60 به خصوص در اواخر جنگ و اواخر حیات مرحوم امام نیز معتقد بود با شناختی که از امام در تمام دوران قبل و بعد از انقلاب داشت و به واقع ذوب در ایشان بود. برایش آن اتفاقات قابل هضم نبود و دلایل روشنی را در دست داشت، فقط اشاره کلی عرض میکنم در یک مقطع کوتاه قبول قطعنامه و دستور بررسی متمم قانون اساسی که میتوانست مسیر انقلاب و کشور را تغییر دهد لذا به همین منظور اعتراض خود را به صورت آشکار اعلام کرد که نتیجه آن بازداشت بود. بهرغم اینکه او را همه مسوولان به نیکی میشناختند و خدمات ارزشمند وی برای انقلاب و کشور را بینظیر قلمداد میکردند و همه آنان به صداقت و صفای وجود باطنی وی معترف بودند و پس از بازداشت وقتی ملاقات خصوصی با رهبری داشتند تاکید ایشان بر این بود که در سپاه از خدمات وی بهرهمند شوند و این موضوع را به مسوولان وقت سپاه متذکر شده بودند اما یک روز که من خود شاهد بودم یکی از دوستان وی پیامی از سپاه مبنی بر همکاری جهت پروژهای ساختمانی آورد یادم است حاج داوود به آن فرد گفت من بنا نیستم اگر بنا میخواهند پدرهمسرم فرد توانمندی در این زمینه است بروند سراغ او! از ایشان سوال کردم این چه حرکتی بود سپاه انجام داد شما و جایگاهتان در زمینههای مختلف را بهخوبی میدانند، در پاسخ گفت: آنان فقط خواستند بگویند امر رهبری را برای بهکارگیری از ایشان انجام دادیم ولی نپذیرفتند و دقیقا همینطور شد.حقیقتا در حق مرحوم حاج داوود جفا شد. او میتوانست موجب خدمات ارزشمندی برای نظام و کشور باشد اما نخواستند!
متاسفانه یک جریانی انقلاب، دین، امام و جنگ و شهدا را به انحصار خود در آوردند و هر کس مخالف این انحصار باشد گویا باید منزوی شود. به نظر شما اگر شهید کریمی این روزها بودند چگونه با این انحصار و انحراف مبارزه میکردند و این سرمایههای ملی را به جامعه که خیلی نیازمند آن است بر میگرداندند؟
شهید حاج داوود مسیر انحراف را پس از مدتی کوتاه از پیروزی انقلاب متوجه شد و این را در دوران مسوولیتهای خود و پس از آن با صدای بلند فریاد میزد، به مسوولان ارشد نظام متذکر میشد و درنهایت منجر به حذف وی در صحنه مدیریتی شد. او تا پایان عمر ارزشمند خود در وفاداری به مرحوم امام و خون شهدا در مبارزه با منحرفین که امروز مدعی ادامهدهندگان اهداف امام و شهدا شدهاند کوتاهی نکرد در وفاداری او به امام تا سالها پس از رحلت امام خمینی لباس مشکی را حتی در عروسی دختر خود از تن در نیاورد. او حقیقتا ذوب در امام و اهداف او بود و پایبند به اصول اولیه انقلاب بود و اما با شناختی که من از ایشان دارم اگر امروز در قید حیات بود صدا و بیان او در مخالفت و روشنگری اهداف ارزشمند امام و پایبندی به خون مقدس شهدا مستدام بود و همه را دعوت به بازبینی و بازنگری به اهداف اولیه انقلاب میکرد و همانطور که قبلا هزینه برای این کار داده بود، امروز شاید چندین برابر این هزینه را متقبل میشد چون او آزادمرد و پاکدامن و راسخ به اهداف بلند خود بود.
به عنوان آخرین پرسش از شما در جایگاه داماد آن شهید مظلوم میخواهم بپرسم که شهید کریمی و امثال او این ویژگیهای اخلاقی و انسانی را از کجا به دست آورده بودند و اگر نسل امروز بخواهد در جستوجوی ارزشهای اخلاقی و انسانی مانند صداقت، صراحت، شجاعت، مقاومت، مهربانی، دلسوزی، تواضح، پشتکار و... باشند باید آنها را از کجا و چگونه به دست آورند؟
شهید حاج داوود کریمی از همان ابتدا ساختار فکری خود را از قرآن کریم و نهجالبلاغه حضرت امیر علیهالسلام و سپس اجرایی و عملی کردن آن در زبان و رفتار خود به معرض گذارد. آزادگی، جوانمردی، صداقت، صفا و سیر سلوک عرفانی، اخلاق و ادب، دینداری و در یک کلام انسان بودن را مورد توجه قرار میداد که مقدمه آن صیقل و جلای روح است تا بتوان به درجه قرب الهی نزدیک شد. دل را به خدا داد و خداوند متعال این مقام را به او ارزانی داد و او نیز بر عهدش پایدار بود. وی با خدای خود صادقانه پیمان بست و تا پایان حیات محکم و استوار بر این عهد ایستاد و هر روز مصممتر شد. او با اقتدا به مولای خود حضرت علی علیهالسلام این پیمان را عملی کرد و البته طی کردن این مسیر سخت و هزینه در بردارد، زیرا وقتی انسان در مسیر الهی شدن قدم مینهد باید با شیطان درون و شیاطین برون مدام درگیر باشد چون منافع شیطان را به خطر میاندازد. جمع بین خدا و شیطان ممکن نیست به عبارتی دیگر وقتی خدا به میان میآید شیطان باید ترک کند، وقتی با دنیای شیطانی دیگران درافتی هزینه در بردارد اما چقدر شیرین و پایدار خواهد بود آنچه امروز خلأ آن در جامعه ما بهخصوص در بعضی کارگزاران دیده میشود فاصله عملی با قرآن و سیره و سنت ائمه اطهار علیهمالسلام است جوان امروز اگر میخواهد همچون شهید حاج داوود شود باید ساختار فکری خود را با قرآن و تأسی از رفتار ائمه اطهار علیهمالسلام نزدیک کند در یک جمله پایانی حاج داوود حیات و مماتش نهجالبلاغهای بود. او آموزش یافته مکتب قرآن و نهجالبلاغه بود. او شریف زیست و شریف رفت. خداوند روح آن شهید بزرگوار را با حضرت امیر علیهالسلام محشور فرماید.
عابدین وحیدزاده