شناسه خبر : 83772
پنجشنبه 10 تير 1400 , 11:34
اشتراک گذاری در :
عکس روز

روایت تنها بازمانده یک خانواده از بمباران سردشت

مصطفی اسدزاده تنها بازمانده یک خانواده از اهالی سردشت است که تمام اعضای خانواده خود را در بمباران شیمیایی از دست داد.

روایت تنها بازمانده یک خانواده از بمباران سردشت

انتشارات مرز و بوم در صفحه اینستاگرامی خود روایت مصطفی اسدزاده مردی از اهالی سردشت را منتشر کرده است که در بمباران شیمیایی ۷ تیر سال ۱۳۶۶ تمام اعضای خانواده‌اش را از دست داد. در ادامه این روایت را می‌خوانید.

من در آن زمان سرباز ۲٠ ماه خدمت در کرمان بودم. زنگ زدند و گفتند سردشت بمباران شده. تمام مردم سردشت را به بیمارستان‌های تبریز آورده بودند. وقتی به تبریز رسیدم منظره‌ی بسیار وحشتناکی دیدم. بیمارستان پر از بیمار بود. بین آن‌ها گشتم تا اینکه یکی از برادرهایم به اسم هادی ۱۴ ساله به اتفاق دو نفر دیگر را توی اتاقی دیدم. حالشان خیلی بد بود. بدن‌هایشان تاول زده بود و دستگاهی در حلقشان تعبیه کرده بودند.
یکی از آشنا‌ها را دیدم گفت یک سری به بیمارستان ۲۲ بهمن بزن خانواده‌ات را پیدا می‌کنی. به آنجا رفتم. گفتم دنبال خانواده اسدزاده می‌گردم. گفت متاسفیم چند تا جنازه داریم اگر طاقت دارید بیایید نشانتان بدهیم. اولین کشو داداشم علی ۱۸ ساله بود، دومی مادربزرگم. من این صحنه را که دیدم از حال رفتم.

به تهران رفتم. داخل بیمارستان که آمدیم دیدیم یک برانکاردی آوردند که رویش ملحفه کشیده‌اند. قلبم به‌شدت شروع کرد به تپیدن. فهمیدم پدر من بود. یک حالت شوک عجیبی بهم دست داده بود. پرسیدم از مادر اطلاع دارید؟ گفتند در بیمارستان چمران بستری است. وقتی رسیدیم گفتند ساعت ده صبح مادر فوت کرده. خواهرم به اسم جمیله هم در آن بیمارستان بستری بود، وقتی به‌سراغش رفتم دیدم دو تا از خواهرهایم در آنجا شهید شدند. ۲٠ روز بعد جنازه‌ی رحمت ۲ ساله را در پزشکی قانونی پیدا کردم...

بعد از گذشت ۲ ماه هادی خیلی به من فشار می‌آورد که خانواده کجا هستند. می‌ترسیدم واقعیت را به او بگویم. یک روز یکی از خانم‌های همسایه می‌گوید هادی شکر خدا حالت خوب شده، خدا پدر و مادرت را بیامرزد. هادی می‌گوید چی شده؟ خانم همسایه می‌گوید مگر نمی‌دانی پدر و مادر و خواهر و برادرهایت همه مرده‌اند؟ هادی بلافاصله حالش بهم خورد. او را به بیمارستان بردم. روز پنجم بستری وقتی رسیدم دیدم که آخرین بازمانده‌ی خانواده‌ام هم شهید شده است.

در طول ۱۵ روز ۹ نفر از اعضای خانواده‌ام به شهادت رسیدند. بعد از چهار ماه هادی را هم از دست دادم. بسیار روز‌های سخت و طاقت‌فرسایی بود که برای همیشه و تا آخرین روز زندگی‌ام، آثار روحی و روانی آن موجب آزار و اذیت شدید است و هرگز قابل جبران نخواهد بود.

انتهای پیام/

اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi