شنبه 30 بهمن 1400 , 12:02
نامه ای از عمق وجودم به رهبرم
فاش نیوز - 32سال پر درد و رنج را گذراندی تا نامردان و نا اهلان، انقلاب را از مسیر اصلی خود خارج نکنند.سلام حضرت آقا؛ تو تنها نیستی!
نمیدانم این پیام را مطالعه میفرمایید یا خیر! مولایم! 32سال است معمار کبیر انقلابمان، حضرت امام خمینی(ره) دیگر در بین ما نیست و سکاندار و نجات دهنده کشتی انقلاب در این چند سال شما بودید.
آقاجان دست مریزاد و خداقوت! 32 سال صبر و استقامت شما مرا به یاد 32 سال صبوری و تلاش پیامبر عظیمالشانمان حضرت محمد(ص) میاندازد. 32مرا به یاد 32سال رنج و مجاهدت مولای مان علی(ع) میاندازد. می خواهم بدانم در این 32 تا به حال کسی به شما بابت این صبوری و صلابت خسته نباشید گفته است یا نه؟
اما من میگویم. 32سال پر درد و رنج را گذراندی تا نامردان و نا اهلان، انقلاب را از مسیر اصلی خود خارج نکنند. اگر تو نبودی معلوم نبود چه بر سر انقلاب میآمد. پس پدر مهربانم خسته نباشی، خدا قوت.
نمیدانم که در سالهای پس از امام از دوستان و دشمنان چه دیدی و چه شنیدی! اما میدانم که در آسایش و آرامش نبودی، پیر و مرادم خسته نباشی.
در این دوره از انتخابات حین سفر با جوانی آشنا شدم نمیدانم در نماز جمعه تهران چه گفته بودید، درحالی که میگریست به من گفت: رهبر تو عزت مسلمین است آن روز هرچند احساس غرور کردم ولی معنای کلامش را نفهمیدم. اما امروز به درک عمیق رسیدم که آن جوان چه گفته است.
آقا جان! به خدا ملت خوبی داریم؛ آرام، صبور و استوار و شما خوب میدانید این ملت دنیا را نمیخواهد. آقا جان! تو را به خدا به مسئولین کشور بگوئید خدمتگزار مردم باشند و خرابکاری نکنند و به حساب اسلام نگذارند! کشور ایران چشم و چراغ همه ی ملت های آزاده ی دنیاست.
آقای من! من نه گروه فشارم نه راستم نه چپ، نه اصلاح طلب نه اصول گرا و نه ملی مذهبی. من یک فعال رسانهای و مدافع حرم هستم. پدر جانبازم، نه انجمنی ام نه تحکیم وحدتی نه اقلیت نه اکثریت! من فدایی رهبرم! فدایی مولایم سید علی! همانگونه که اگر امام خمینی بود جانم در دستان او بود.
آقا جان! بعضیها میگویند شما تنهایید! آنها چه بگویند، چه نگویند، اما ما هنوز زندهایم و تا زندهایم غیرت انقلابی داریم. ما اجازه نخواهیم داد سلاله زهرای اطهر(س) و فرزند خلف خمینی تنها بماند. آقا جان تا ما مدافعان حرم هستیم تنها نمیمانی. آقا جان! آمریکا و اربابانش ما را از تیر و تحریم میترسانند اما به این شمرهای زمان بگو سینههای ما سپر تیرهای آنان است.
به آنان بگو ما وجب به وجب خاک ایران را از خون آنان سیراب میکنیم و از کشتههای شان دیوار جهنم میسازیم و حسرت یک روز مستی در خاک ایران را به دلهای شان میگذاریم.
سید و سرور من! به جرات قسم می خورم تا به حال کسی را به شجاعت و شهامت تو در تصمیم گیری ها ندیده ام. آقا جان اینها میدانند شهادت چیست؟ خان طومان کجاست؟ دیرالزور کجاست؟ دو کوهه کجاست؟ فکه، طلائیه، اروند کجاست؟
به خدا قسم همه میدانند اما ای مولای من! به آنان بگو آن زمان که اراده کنند جو بایدن و سربازانش، اسرائیل غاصب و کشورهای مرتجع عرب در خاک ما قرار گیرند ما با اراده و ایمان مان پیکر سربازان شان را تکه تکه میکنیم و بر پیکرهای شان میتازیم چرا که اراده کردند پا بر خاک ما بگذارند.
آقای من! به یاوه گویان بگو ما اهل جنگ نیستیم، ما به دنبال آرمان معمار کبیر انقلاب و اعتلای نام جمهوری اسلامی ایران در جهان هستیم. اما واماندگان از قافلهایم و آن زمان که قافله سالارمان ندا دهد، مرگ را با دل و جان خریداریم و بر دشمن میتازیم و شربت شیرین شهادت می نوشیم.
مولای من! به آنان بگو که ما را از تیر و تحریمهای شان نترسانند؟ مگر تاکنون پیکرهای ما زخم تیرهای شان را نچشیده است؟ آقای من!
پدر جانبازم! به دشمنان و تیم مذاکره کننده بگو ما اهل جنگ نیستیم، اما اگر بخواهند رؤیای چندین ساله شان را تعبیر کنند و دنبال زیاده خواهی هستتد، خواب را از چشمهای شان خواهیم گرفت.
آقای من! تو تنها نیستی تو وفادارانی داری به استواری کوهها، به وسعت دریا و به پاکی و زلالی آب و به کوبندگی رعد، پس چرا ما را میترسانند؟ به خون شهیدان قسم که خلیج همیشه فارس آرزوی رنگین کردن آبش با خون شان را دارد از آن پاسبانی خواهیم کرد.
مولای من! به کاسبان تحریم و غاصبان ملت های مسلمان بگو آن زمان که تو فرمان مان دهی سفیر گلولههای مان گوشهای شان را نوازش میدهد و کینههای چندین ساله مان چون کوهی آتشفشان فوران میکند. آنچنان در آتش خشم مان میسوزانیم که از پیکرهای شان جز خاکستری بی ارزش باقی نماند.
به بایدن و گاوهای شیرده عرب بگو ما اهل صلحیم و سازش؛ اما اگر بجنگیم و تو فرمان دهی آن چنان انتقام هشت سالی که گلولههای آنان سینههای برادران مان در کردستان، خوزستان، ایلام و کرمانشاه را درید و خون مطهرشان را بر زمین ریخت میگیریم تا صدای ناله ی مادران سربازان شان گوش دنیا را کر کند.
آقای من! قسم به روح سیدالشهدا، قسم به فرق شکافته حضرت علی(ع)، قسم به پهلوی شکسته بی بی فاطمه و خون شهیدان مان، ما گوش به فرمان توایم. آن کاری را انجام خواهیم داد که خشنودی و رضایت حضرت ولی عصر(عج) را به دنبال داشته باشد.
مولای من! به همه بگو آرزوی ما این است که نظام مقدس جمهوری اسلامی را به دستان صاحب عصر(عج) بسپاریم و برای اعتقاداتمان سر میبازیم.
آقای من! من در رکاب و فرمانبردار توام؛ جان ناقابلی دارم که آرزو دارم آن را در راه اسلام و شهیدان فدا کنم. پس جان من در دستان توست؛ زیرا که میدانم تو در راه اسلام قدم برمیداری. هر زمان که اراده کنی جانم را فدای راه و هدف تو که همان راه و هدف خمینی کبیر است میکنم.
سرور و سالارم! برایم دعا کن تا خدای باریتعالی شهادت در راه اسلام را نصیبم کند و لایق سربازی در راه حق و حقیقت گردم.
آقا جان 32سال گذشته و گرد پیری بر رخسار مبارکت نشسته است، خسته نباشی و جان ناقابلم فدای یک لحظه نگاهت باد.
| حمیدرضا مرادی - فعال رسانهای
ما زنده برآنیم که آرام نگیریم *موجیم که آسودگی ما عدم ماست .