شناسه خبر : 90539
یکشنبه 15 خرداد 1401 , 10:00
اشتراک گذاری در :
عکس روز

نیمه ی خرداد و فراگرد شکست شاهانه

کوتاه و گویا و رساتر از کلام مرتضی آوینی نمی توان یافت: « آنان که معنای ولایت را نمی دانند در کار ما سخت درمانده اند...

فاش نیوز - در میان نظریه های مفهومیِ مرتبط با انقلاب اسلامی ؛ کوتاه و گویا و رساتر از کلام مرتضی آوینی نمی توان یافت: « آنان که معنای ولایت را نمی دانند، در کار ما سخت در مانده اند.( مقاله ی مُبَشّرِ صبح)»؛ دین صرفا شالوده ساز قواعد اخلاقی و مذهبی به معنای خاص کلمه نیست؛ بلکه هسته ی مرکزی تغییر و تحولات اجتماعی نیز می باشد.

مجموع مباحث، نوشته ها و نظریات ارائه شده در مورد انقلاب را به سه دسته می توان تقسیم کرد:

  • تئوری های عرضه شده ی مربوط به علل وقوع انقلاب؛
  • نظریاتی که به فرایند و روند این پدیده ی سیاسی پرداخته اند؛
  • مباحثی که پیامدهای تحول انقلابی را ارزیابی نموده و چشم انداز آینده ی آن را ترسیم می کنند؛

در همین زمینه ها گزارش میشل فوکو به مثابه مُشتی نمونه ی خروار قابل تأمل است:

« ... جمعیت فقط فریاد "مرگ بر شاه" بر نیاورده بلکه فریادش " اسلام اسلام" و "ما همه سرباز توایم خمینی" است...؛ دیروز که آیت الله به پاریس رفت به رغم فشارهای گوناگون ؛ پیروزی عظیمی بدست آورد. اسم او پرچم است ...،

فعلا همه دور [آیت الله] خمینی جمع می شوند، اما وقتی که دیکتاتوری از میان رفت این گرد و خاک هم فرو می نشیند؛ سیاست واقعی دوباره زمام کار را به دست می گیرد و واعظ پیرخیلی زود به فراموشی سپرده می شود. ( ایرانیها چه رویایی در سر دارند؛ ص35 )»

«پرفسور جیمز بل که سقوط شاه را در 1978 پیش بینی کرده بود، راه حلِ جانشین را یک دولت لیبرال متمایل به غرب تشخیص می داد؛ پرفسور آبراهامیان نیز شکست سریع آیت الله خمینی را به دست جنبش کارگری چپ پیش بینی می کرد.»

 به راستی چنین می نماید که تاریخ با بیرحمانه ترین شیوه این طالع بینانِ عصرِجدید را به بازی گرفته بود.

 در ابتدا شایسته است یاد آورشویم که در پژوهش های علوم انسانی مشکل ترین کار، تفکیک میان عقیده ی محقق  از مشاهده است. در این جستار می کوشیم توصیفی بدون سوگیری ارائه کنیم اما به قول برینتون« ... بررسی انقلاب بدون داشتن احساساتی نسبت به آن؛ امکان ناپذیر است. اما می توان و امکان پذیر هست که احساسات خود را نسبتا از بررسی خود بیرون نگه داشت.( کالبد شکافی چهار انقلاب،ص 22)» 

مفروض است:

فقر؛ آدمی را نگران خود و خانواده می سازد؛« این در بهترین حالت تن دادن به سرنوشت و در بدترین حالت به معنی یأسِ خاموش است.(کوهن؛ تئوری های انقلاب؛ ص202)»؛

  • انقلاب اجتماعی ( انتقال قدرت و تغییر و تحول و ساختار بندی نوین در روابط اقتصادی و فرهنگی و سیاسی) امری بسیار نادر است.
  • آنچه یک گروه را به حمله به حکومت وا می دارد؛ شکاف تحمل ناپذیر میان خواست مردم و چیزی که بدست می آورند است. غیر قابل تحمل شدن این شکاف؛ انگیزه ی قیام و از میان برداشتن موانعِ دستیابی به خواسته ها را می پروراند.

این آتش زیر خاکستر در شرایط عدم تعادل میان « طبقه ی نالایق و بالا نشینان گمراه شده که به جامعه ی خویش خائنند» با توده ی مردم که « ستون های نگه دار جامعه شان هستند؛» بسان آتش فشانی خاموش! امکان فوران دارد.

فرضیه:

الف: شاه که مدعی بود « بصیرت الهی به هدایت اعمال او می پردازد» کسب اعتماد به نفس و آرامش درون را در" پناه بر امریکا " جستجو کرده و خود را  مدیونِ توکُّل و توسُّل به آن می دانست.

ب: چهارچوب تحلیلی، 15 خرداد42 را نقطه ی آغاز انقلاب می داند و جرقه ی انقلاب در سال56 را:

  • مقاله ی توهین آمیز در روزنامه ی اطلاعات و اعتراض مردم قم به آن؛
  • برگزاری چهلم شهدا  29 بهمن در قم ؛ دهم فروردین 57  در تبریز و ...؛

ارزیابی می کند؛ ولی تعیین دقیقِ نقطه ی آغاز و تبیینِ علمیِ عواملِ شتاب زای آن بسیار پیچیده تراست.

ج: هرچندگاهی فقرِ مستمر می تواند باعث شورش و بحران اجتماعی شود؛ اما به هیچ روی قادر نیست افراد را انقلابی کند و نمی تواند واژگونی اجتماعی عظیم پدید آورد.

به لحاظ نظری، پژوهش های کیفی با روش پدیدار شناسی؛ معنای سیاسی و اجتماعی انقلاب را بر حسب تجربه ی زیسته مردم تبیین کرده؛ و می کوشند با پرتو افکنی بر شاکله ی رفتاری و تحلیل تجارب زندگی به نوعی بینش دست یابند.

بنا بر مبانی اندیشه ی سیاسی در اسلام؛ روح جمعی دین در تنظیم زندگیِ اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی نمایان می شود؛ و «مذهب فقط با اعمال عبادی؛ که مظاهر باورها و شیوه های تجدید آنها هستند، زنده می ماند؛» یکی از اولین و مهمترین پیامدهای این نظم آفرینی در پیوند نا گسستنی با مراسم بزرگداشِت شهیدان راه حق مشاهده می شود:

« ... امسال دوم دسامبر( یازده آذر) ماه محرم آغاز می شود...؛ یک مشاور آمریکایی  امید وار است اگر ماه محرم را مقاومت کنیم همه چیز را می توان نجات داد، وگرنه...؛»

شاه که فکر و ذکر روز و شبش آمریکا آمریکا شده ! سیزده بار به آن کشور سفر می کند و پنج بار میزبان رؤسای جمهور آن کشور است:

« شاهنشاه اطمینان یافتند که آمریکا پشتیانی سیاسی و نظامی خود را از ایران ادامه خواهد داد؛ امریکا نیز اطمینان یافت که شاهنشاه یک متحد استوار است؛ ... یقین دارم که می توانیم به حسن نیت دوستان امریکایی خویش اطمینان داشته باشیم؛ ...

همیشه یک عده نفهم و قشری، سنگ در راه ما می انداختند، ارتجاع سیاه اصلا نمی فهمد و از هزار سال پیش تا کنون مغزش تکان نخورده ...، مفت خوری دیگر از بین رفته است؛

... کسانی که یا دزد روحی یا افراد بد فکرِ خبیثِ بد طینتی هستند که اصلا با هر اقدام مفید مخالفند ...؛ آنها را از خود دور بکنید و حقیقتا مثل یک حیوان نجس اجازه ی نزدیکی به خودتان را ندهید.»

 محصول این ادبیات نازیبا و غلط اندیشی شاهانه! پانزده سال بعد؛ از درونِ تجزیه و تحلیل مقاله ی توهین آمیزی با عنوان ارتجاع سرخ و سیاه سردر آورد؛ و روحانیون را مرتجعین سیاه خواند. در حالی که به قول فوکو:

« این مردان دین مثل پرده هایی هستند که خشم و خواست های مردم برآنها نقش شده است، رو حانیان سرچشمه ی یک تسلای دائمی اند؛ ایشان باید بیداد را نفی کنند، از دولت انتقاد کنند، برضد اقدامات ناشایست برخیزند، نکوهش کنند و رهنمود بدهند.» 

« الآن عصر عاشورا است ...؛ دستگاه جبار ایران با مراجع سر جنگ داشت، مشتی اراذل و اوباش را راه انداختند و گفتند مفت خوری تمام شد ...، باید ملت قضاوت کند که مفت خور کیست؟

 ای جناب شاه، من به تو نصیحت می کنم دست از این رویه بردار؛ من میل ندارم که اگر روزی ارباب ها بخواهند تو بروی، مردم شکرگزاری کنند، من نمی خواهم تو مثل پدرت بشی.»

روز چهارشنبه 26 شهریور1320پهلوی دوم با ادای مراسم سوگند در مجلس شورای ملی، رسما و قانوناً پادشاه ایران شد؛ روحیه ی افسانه ساز و داستانسرای ایرانی در باره ی رفتن " شاه بچه " به مجلس و بازگشت او به کار افتاد ...؛ 

ازهیا هو و هلهله ی مردمی که در مسیر ملوکانه صف بسته بودند و برای شاهنشاهِ « جوانبخت » کف می زدند و هورا می کشیدند؛ داستان ها بر سر زبان ها افتاد ...؛ از رسوم داستانسرایی است که مقداری غلو هم چاشنی وقایع کند؛ از همین رو حتی گفته شده « مردم اتومبیل شاه را بر سر دست بلند کردند و تا مسافتی دور جلو بردند.» 

درآن روز و پس از آن کسی گمان نمی کرد که سال ها بعد و در یک شهریورماه دیگر؛ شاهنشاه جوانبخت شاهِ نگون بخت نام خواهد گرفت و « یک دیکتاتور فاسد که با خشونت، مردم خود را سرکوب کرد» با اشتباهی محاسباتی و عجیب و غریب زمینه ی « ز وحشت بر زمین افتادن از تخت» را فراهم خواهد نمود.

در روزی دیگر؛ مردمی که برایش غریو شادی سرداده و جاوید شاه گفته بودند یکدل و یک زبان فریاد زدند تا شاه کفن نشود این وطن وطن نشود ...! « کشوری که او بنا نهاد مانند خودش سرشار از عقده ها و جلوه های دو پهلو بود و در راهی نا امن گام می زد. محمد رضا غالبا می گفت که برای او سلطنت بر یک ملت بیچاره و عقب مانده افتخاری ندارد.»

 حاصل فرآیندی که از اوایل دهه ی 1940 در نیویورک از سوی دانشمندان بر جسته ی علوم اجتماعی آغاز شد؛ حداقل به دو دلیل:

  • به انزوا رفتنِ تدریجی شوقِ زندگیِ با دیگران؛
  • از دست رفتنِ مفهوم فرجام Telos ( عاقبت ) و بزرگداشت حیوان گله ای؛

 و از رهگذر دروغِ بزرگ دموکراسی بمثابه « صورتِ پَستی از سازمان سیاسی »، عامل تباهی انسان شد ...؛

بنابراین تأمل در کارکردِ « معنای ولایت » کتابی عظیم پیش چشمان دانش ورزانِ آزاد اندیش و اهل انصاف و عدل می گشاید. درک این معنا مستلزم آن است که:

  • معنای ولایت با خوانش شهید آوینی؛ و زبان نسل نو ظهور هماهنگ شود؛
  • بدون غرض ورزی؛ سطر به سطر آن متن خوانی و تحلیل محتوی شود؛

نسل وب ازمعنای ولایت چیزی درک نخواهد کرد؛ مگر اینکه با جنبه های زبانی این اندیشه آشنا شود. تأکید بر ضرورت این امر به دلایل زیر است:

  • در روزگار ما در مورد مفهومِ عاقبت انسان؛ « علم به هیچ روی چیزی ندارد تا به ما بگوید.»
  •   نبرد فرهنگ، نبرد قدرت در عصراطلاعات است؛ که از طریق رسانه های نوپدید جریان دارد.

هر چند علم انسان را خردمندتر کرد اما او را به این سیاه چاله ها نیزپرتاب نمود:

  • انفجار اتمی در ژاپن
  • ایامِ دوزخیِ حکومتِ هیتلردر آلمان  
  • فاجعه ی نشت گاز سمی در بوپال هند
  • انفجار در تأسیسات هسته ای چرنوبیل در شوروی سابق
  •  بکارگیری سلاح ها شیمیایی علیه مردم حلبچه در عراق و رزمندگان ایران در دفاع مقدس
  • ...

و اکنون دیجیتالیسم،  نوجوانان و جوانان را با فاجعه ای شالوده شکن با عنوان سایبر پانک  Cyberpunk( نوعی زیر سبک در داستان های علمی تخیلی و سینما ) روبرو کرده است.

 در« داستان های پاد آرمانشهریِ آینده! تمرکز بر سایبرنتیک توأم با از هم گسیختگی جوامع است.» در این نوع آینده ی بسیارخاص؛ فنا وری فرا پیشرفته همیشه حاضر و دارای بیشترین قدرت خواهد بود.

 چنان که دیوید بل به تفصیل بیان کرده « سایبر پانک آینده ای را به تصویر می کشد که در تسلط سرمایه داری لیبرال است؛ جایی که ثروت و قدرت جهانی متعلق به شرکت های چند ملیتی است و دولت- ملت ها ضعیف شده یا از میان رفته اند؛... جایی که شهر یک جهان دیجیتالی شده است. ( درآمدی بر فرهنگ سایبر، ص47)» 

تصاویر هوایی؛ این شهر را  به صورت  شبکه ی تار عنکبوتی و منطقی نشان می دهند؛ اما از پایین در واقع شِبهِ شهر و فضایی با هزار توی راز آمیز است؛ « گذرگاه های تو درتو که هیچ کس نمی تواند چشم انداز دقیقی از نقشه به دست آورد؛ و هرکسی به طور مؤثر باید در سطح خیابان که به سعت شکل بندی مجدد می شود، عمل کند.»

جنبه ی نگران کننده و هشدار دهنده این است که دست آورد نوین تکنولوژیِ به اصطلاح برتر درحال تأثیرگذاری معنادار بر واکنش و ارزیابی نوجوانان و جوانان ازحوادث و پیامدهای تغییر و تحول سیاسی در جامعه ی ایران است.

 نسل فرهیخته ی نوظهور؛ به ستایشِ پر طنینِ کارتر در دیدار سال نو میلادی در تهران 1356 آنجا که گفت: « من نسبت به هیچ رهبری  مانند شاه؛ این همه احساس حق شناسی عمیق و دوستی صمیمانه ندارم» و باور ساده اندیشانه ی شاه ؛ پوزخند می زند ...؛

 و بر آزردگیِ روحِ رضاشاه که با فتح بابِ بی حیایی و بی شرمی در غوغای کشف حجاب! زمینه ای را فراهم کرد تا شاهد واقعیت چندش آوری باشد که کارتر « در یک دست [جام می] دارد و دست دیگر را به دور شاهدخت اشرف حلقه کرده» و تآسف می خورد؛ ...

 همچنین از دیدن فرح که به دلیل فقرِ آگاهیِ تاریخی از جایگاهِ مادر در اندیشه ی ایرانشهری و شأن و شرف زن! در مقابل دوربین تلویزیون پا روی عزت و غیرت و مرام و مَنِش ایرانی می گذارد؛ و دست خود را در بازوی کارتر قلاب کرده و قدم می زند؛ عرق شرم می ریزد!

امروزه هر نوجوان و جوان فهیم و آزاد اندیش؛ با تفکر وتأمل در مصادیقِ واقعیِ ادبیات نازیبای شاهانه! از برخی جنبه های:

  • چرایی و چگونگی فرار دیکتاتور بدفرجام؛
  • و تأثیر معناداریِ ولایت در زندگی فضیلت مندانه؛

آگاه می شود و لبخند رضایت بر لبانش نقش می بندد؛ این شادمانگی و خرسندی نتیجه ی حکم محکمه ی وجدانِ جامعه ی ایران است.

این بحث را سعدی؛ سخنگوی ضمیر آگاه ایرانی، هوشمندانه بیان کرده است:

خبر داری از خسروان عجم

که کردند بر زیر دستان ستم؟

نه آن شوکت و پادشاهی بماند

نه آن ظلم بر روستایی بماند

خطا بین که بر دست ظالم برفت

جهان ماند و با او مظالم برفت

نتیجه گیری:

در روزگاری که « کامپیوترهای شخصی خانه ها را مورد هجوم قرار داده و بازارهای مالی در یک مدار بیست و چهار ساعت قرار گرفته»؛ اگر بگوییم که تبیینِ علمیِ ادعای مرتضی آوینی؛ از سوی اندیشکده های علوم سیاسی و دانشکده های علوم اجتماعی برای نسل نوظهور؛ از نان شب واجب تر است گزافه گویی نکرده ایم!

انسان  بر اساس جهان بینیِ اندیشه ی مدرن، بستر زدا، خود بنیاد، خودمختار و مسئول؛ تعریف می شود و نمی تواند هوشیار و آگاه و فکور نباشد.

نتیجه ی توکل و توسل ( آویزش، دست بدامان شدن ) و توصُّل ( پیوستگی جستن به لطف و چاره و حیله ) به آمریکای تازه به دوران رسیده و فاقد تمدنی کهن؛ خدشه دار شدن عزتِ مردم ایران بود.

 هرچند در جهان فکرو اندیشه تبادل افکار و نقد و بررسی همه جانبه ی تمام یافته ها و استنتاجات گریز ناپذیر است و پدیدار نمودن حقیقتِ تمایلِ آمریکا به حفظ دیکتاتور نیز امری بسیار پیچیده است؛ اما نکته اینجاست که شاه « حتی پس از آنکه ملتش با یکی از عظیم ترین انقلاب های تاریخ او را از سریر قدرت سرنگون کرد؛ در به یاد آوردن تحسین هایی که رهبران امریکا بی دریغ نثار او کرده بودند احساس نوعی تسلی و آرامش می کرد.»

به حکم انصاف؛ باری دیگر باید گفت که نگارنده برای آنکه احتیاط کرده و تا حد امکان از تعصبات خود بر کنار باشد، در این بررسی کوشید تا بیشتراز قول مؤلفان شاهد مثال بیاورد. با این حال، در انتخاب نقل قول ها؛ دلخواستگی سهمی بسزا داشت، و واژه های بکار گرفته شده نیز به احساسات آغشته شدند.

سخن آخر:

 در موقعیت های انقلابی؛ شخصیت رهبری در زمینه ی تعیین مسیر آینده ی انقلاب اهمیت اصلی را دارد...، « برای رهبر آثار و پیامدهای انقلاب از همه چیز مهمتر است و تنها در صورتی که آثار مزبور را جاودانه ببیند می تواند در مورد مرگ خویش رضایتی به دست آورد؛» و در وصیت نامه ی سیاسی الهی بنویسد« با دلی آرام و قلبی مطمئن روحی شاد و ضمیری امید وار به فضل خدا به سوی جایگاه ابدی سفر میکنم ...؛»

چنانکه ماروین زونیس خاطر نشان ساخته « آیت الله خمینی خدا و اسلام را جایگزین ایالات متحده کرد؛ او می گفت ایران می تواند زیر پرچم اسلام برغرب برتری جوید. ( شکست شاهانه، ص422)»

 

* جانباز دکتر سیدمهدی حسینی

اینستاگرام
بانام و یاد خدا
سپاس بیکران از دست اندرکاران سایت وزین فاش نیوز که در تمام ایام ( تعطیل و غیر تعطیل) بسان آینه ای شفاف شعاع اندیشه ی دینی را به جهان می تابانید؛ درود بر شما که در این هیاهو و نبرد بی امان فرهنگی و جنگ رسانه ای! تعطیلی را برای خود حرام اعلام کرده اید؛ دستمریزاد، خدا به شما قوت دهد و نگهدارتان باشد .
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi