درد دل و ماجرای استخدام یک فرزند شهید

فاش نیوز - باسلام؛ اینکه دردهایمان را در جمع شهدای زنده بازگو می‌کنیم شاید گره‌ای از کار ما باز نشود اما احساس آرامش خاصی در این وانفسا می‌کنم و با انتشار مطالب احساس می‌کنم دعای این عزیزان سرافراز همراهم می‌باشد که توانستم در این شرایط سخت و دشوار زندگی زنده بمانم و مقاومت کنم و به فرزند شهید بودن افتخار کنم. خوشحالم که بخشی از جامعه ما را جانبازان تشکیل داده‌اند که اطراف خود ما هم زیاد هستند که با دیدارشان احساس غرور می‌کنم.
از مردم بی دردی که ذره ای از ایثارگری را احساس نکرده و در این کشور بدون شاید کمترین توجهی به قشر ایثارگر در کمال آرامش به زندگی روزمره خود مشغول‌اند هیچ انتظاری نداریم چون این بخش از جامعه هم اگر ما را درک نمی کنند نمکی هم بر زخم کهنه ما هم نمی ریزند. به جرات می توانم بگویم جامعه مرفه یا سکولار(سکولاریسم یک جنبش به سوی مدرنیته و دور شدن از ارزش‌های دینی است) که فقط جذابیت ها و لذت های دنیایی برایشان ملاک است با برخورد با یک بازمانده و یا مجروح جنگی نه از سر دلسوزی، با افتخار برخورد می کنند. اما بخش آزاردهنده‌ای که پیرامون جامعه ما هست این که بخش مهمی از جامعه ما که تمامی ایثارگران از آنها انتظار دارند کسانی هستند که از قبل رشادت ها و جانبازی های کسانی که زندگی خود را و تمام تعلقات را بر خود حرام کردند تا انقلاب بر سر پای خود استوار بماند تا این عده از افراد سر از این دریای پر تلاطم بیرون آورده، بیشترین بهره را از آن خود کنند و بر مسند ریاست قضاوت و تصمیم گیری بنشینند بر ما جفا می کنند.
آری درد ما از این قشر است و‌گر‌نه مطمئن باشید اگر همین افراد چند صباحی بر کرسی قدرت تکیه زدند، مستند بر حضورشان در آن ادعای موروثی بودن می‌کنند. حال ما که عزیزترین عزیزانمان را برای حفظ این نظام از دست دادیم چه ادعایی باید بکنیم. اینها جای ما بودند چقدر سهم خواهی می‌کردند.
حتی در این نظام کار به جایی رسیده نه تنها که توان مطالبه حقوق قانونی خود را نداریم، بلکه اگر درخواستی هم داشته باشیم نادیده می گیرند. نمونه های زیادی وجود دارد که اگر در موضع دفاعی قرار بگیریم ما را متهم به سوء استفاده از موقعیت ایثارگریمان می کنند. فقط دقت فرمائید اتفاقی که امروز در فرمانداری شهرستانمان افتاد را بازگو می کنم تا بدانید ما برای مطالبه حقوقمان از تهدید و خط و نشان هم باکی نداریم. ما که چیزی برای از دست دادن نداریم. ببینید چه کسانی دست بر تقسیم اموال و دارایی های مملکت پیدا کرده اند کسانی که ذره ای حرمت به ارزش های انقلاب قائل نیستند چطور می توانند محرم باشند.
شاید خیلی از عزیزان بنده را از نوشته ها و دردهایی که گاهی در این سایت وزین و متبرک به قدوم و حضور ایثارگران می نویسم و بوی عطر دل انگیز شهادت و رشادت را می شود در این فضا حس کرد شناختی گذرا پیدا کرده باشید اما این بخش کوچکی از زندگی پر درد فرزند شهیدی است که جز خدا و اراده پولادینی که دارم، از استقامت و بزرگمردی عزیزان جانباز می بینم پیدا کرده ام.
یک ماه قبل در پی تعیین تکلیف جذب فرزندان شاهدی که در سال 91 به دستگاهها معرفی شده بودند و به دلیل مخالفت های طرح مهرآفرین مسکوت ماند و سهمیه 25درصدی استخدام های 91 هم در بلاتکلیفی به سر می برد. اما بنده در همان سال از طریق دستور کتبی مدیر کل جذب دستگاه و مشغول به کار شدم.

تا الان هیچ قراردادی که نبستند و حقوق ندادند اما منتظر تکلیف نهایی استخدامی‌ام بودم که فرایند گزینش و ایجاد و اختصاص پست و مراحل اداری استخدامی ام جز تائیدیه فرم بودجه، همه انجام شده است. لذا یک ماه قبل مدیر کل منابع انسانی استانداری فرمودند که مشکل اشتغالت حل شده و برای 75 نفر از فرزندان شاهد استان با تفکیک سهمیه ادارات و لیست اسامی و نامه معاونت راهبردی ریاست جمهوری و مجوز اعتبار مشخص برای استان ابلاغ گردیده و ما لیست اعتبارات و اسامی که شما هم جزء آنها هستی به دفتر مدیر کل بودجه استانداری ارسال کردیم.

طبعا باید کارشناسان اشتغال در اسرع وقت به تنظیم فرم های مربوطه اقدام و به دستگاه محل اشتغال بنده ابلاغ کنند تا مشخصاتم در سیستم کارمند ایران ثبت و حکم استخدامی ام صادر شود. اما بعد از گذشت یک ماه به دفتر بودجه استانداری پیگیری کارشناس خانمی به نام زرمهر گفتند که آقای حسن ابراهیمی متوجه نیستند مجوز برای استخدام نیست، برای پرداخت حقوق یک ماه، آن هم برای اسفند سال 93 است(فایل صوتی موجود است)
از ‌آنجایی که باید مشت دروغگو باز شود و رسوا شود و از قبل متوجه شده بودم که پرونده بنده با خصومت های شخصی کارشناس مربوطه (آقای ش) قرار دارد در جلساتی و مذاکراتی که در فرمانداری شهرستان داشته، از بنده ابراز ناراحتی کرده بود؛ به دلیل اینکه تماس گرفتم گفتم چرا 4 ماه است جواب نامه سازمان مرا نمی دهید. اگر خلاف قانون است بنویسید؛ اگر هم نیست چرا تاخیر می اندازید.

از رفتار و چندین برخوردی که حضوری در استانداری و فرمانداری داشتم و رابطه نزدیکی که ایشان با سرپرست اداره مان دارد و ایثارگر هم که نیست، در عمل نیز نسبت به ایثارگران در اداره کارشکنی می کند و متوسل به هر نیرنگی می شود.

همین سرپرست ادراه به یکی از سرمایه‌گذاران که در دفتر سرپرست اداره مان آمده بود بعدا گفت که حواست به رئیست باشد؛ مخالف حضور شماست و گفته که شما دست نشانده فرمانداری و برای پاییدن ایشان شما را به این اداره فرستاده اند. همین سرپرست اداره برای اینکه بخواهد وانمود کند که مخالف حضور بنده نیست، در حضور بنده به کارشناس استانداری زنگ زد و بعد گفت سفارشت را کردم و دیگر مشکلت حل می شود. از تماس آن روز نگاه این کارشناس به بنده عوض شد و متوجه شدم پشت پرده چه سفارشاتی کرده است.

روزهای اول هم به بنده می گفت کار به خیلی از مسائلی که می بینی نداشته باش. می گفت حواست باشد استفاده ابزاری دست اطلاعات نباشی. آنها دنبال گرفتن سوژه از بنده هستند. می گفت نیروی قبلی هم که اخراج شد به او گفته بودند که صدای مرا ضبط کند و به اطلاعات تخلفاتم را گزارش دهد. از آن روز متوجه شدم کسی که از سربازان گمنام واهمه دارد ریگی در کفشش است. خلاصه دردسرتان ندهم؛ تمام مراحل استخدامی ام را با موفقیت پشت سر گذاشتم و فقط یک مرحله اختصاص بودجه شده بود بهانه کارشناس مذکور.
امروز متوجه شدم که برای تقسیم اعتبارات شهرستان در دفتر فرماندار جلسه دارند. آخر جلسه وارد دفتر فرماندار که خود نیز از عزیزان فرزند شهید است شدم. ش و یکی از مسئولین بلند پایه دیگر شهرستان و حامی ایثارگران که در جریان مشکل اشتغال بنده بود نشسته بودند. در مقابل ش نشستم. فرماندار رو به وی کرد و گفت آقای ش، درحق این فرزند شهید زیاد ظلم شده؛ مشکلش را حل کنید. آقای اصفهانی بذل و بخشش دار نه برداشت و نه گذاشت گفت پارسال گفته بودند تبدیل وضعیت نکنید امسال گفتند اصلا استخدام بدو ورود نداشته باشید. دروغی شاخدار و خارج از بخشنامه و قوانین جاری.

از حرف هایش و نه گفتنش بیشتر مطمئن شدم اصلا در صدد حل مشکل نیست و اینکه مسئولین می گفتند یکی دارد برایت آب گل می کند، بیشتر برایم مسجل شد. گفتم آقای ش، آیا بخشنامه ای وجود دارد دال بر گفته های شما یا برای فرزندان شهدا... گفت بله. گفتم تا الان 16 بخشنامه محدودیت استخدامی را که دولت صادر کرده بود باطل اعلام کردند. مدارکم را روی میز گذاشتم گفتم طی نامه مورخ 2/2/93 معاونت راهبردی که به شما هم ابلاغ شده مجوز و اعتبار جذب 75 فرزند شهید استان اصفهان صادر شده. لیست اعتبارات و مبلغ و اسامی به تفکیک استان و بخش های ادارات دولتی. چطور شما می فرمائید چنین چیزی وجود ندارد.

فرماندار و آن مسئول بلندپایه شهرستان نامه را که دیدند نگاه چپ چپی به کارشناس انداختند. گفتم خدا خیرش دهد که سفارش بنده را به شما کرده که اینقدر در حق فرزندان شهدا خدمت می کنید. یک مورد دیگری هم که گفت و رسوا شد، گفت اعتبار آنقدر خرابه که امسال اصلا اضافه کاری هم ندادند. سریعا زنگ زدم به یکی از کارمندان سازمان گوشی را روی آیفن گذاشتم. گفتم: بالاترین اعتباری که برای اضافه کاری در سازمان دادند چقدر بود؟ گفت: برای یک سال 1600هزار تومان. گفتم: دیدید اعتبار برای ما نیست؟ برای شما و پاداش ها و اضافه کارهای نکرده‌تان است. برای ما بودجه وجود ندارد. تاسف خوردم که در جمهوری اسلامی اعتبارات و تخصیص و تصمیم بیت المال را به چنین اشخاصی واگذار کرده اند. خدا به داد نظام مقدسی که با خون پدران ما تثبیت شد این افراد برای ما تصمیم می گیرند برسد. مجددا زنگ زدم همان جا با مدیر کل منابع انسانی استانداری عرض کرم: حاج آقا این نامه ای که برای شما آمده آیا اعتبار برایش تخصیص داده شده یا نه؟ گفت اگر اعتبار نمی داشت، تهران مجوز صادر نمی کرد.

دیدم کارشناس سرخ و سفید میشه. جالب است بدانید وقتی برای اضافه کاری تماس گرفتم سوال کرد: این کارمند سازمان کیه؟ گفتم شما کار به کار ایشان نداشته باش. بفرمائید اسناد در امور مالی سازمانمان موجوده.  از اینکه نامه مجوز بودجه را در دستم دید خشمگین شد و گفت که مدیر کل منابع انسانی استانداری در جریان نیستند. و باز متوجه شدم از ایشان به خاطر قرار دادن این نامه هم بر افروخته شده. قطعا و یقین دارم اسم کارمندی که به من خبر اضافه کاری داد را سوال کرد؛ فقط صرفا برای سرکوب کردن و از کار بی‌کار کردنش بود.

این افراد وقتی می بینند توان گریز از قانون را ندارند هر کسی که در رسوائیشان دست داشته باشد را سرکوب می کنند. چه بسا قتل های زنجیره ای هم می تواند ریشه از افشای ماهیت مافیای قدرتی باشد که خود را در معرض خطر می بینند. یاد فیلم های هندی افتادم که چه افرادی در همکاری با تبهکاران دست داردند و هر کسی برعلیهشان اقدام کند حذفش می کنند؛ بدون اینکه کسی متوجه شود.

مسئولین! بنده اگر با روابطی که این آقا در پست استانداری دارد به حقم نرسم مطمئن باشید وجه و اعتبار نظام در دست چنین افرادی به صلاح کشور شهیدپرور و ایثارگری چون ایران نیست. مسئولین استان اصفهان، من چیزی ندارم از دست بدهم اما مطمئن باشید اگر به حقوقم نرسم، دیگر در سایت فاش نیوز حرف نخواهم زد!

ما از نسل سربداران ایم. برای آنچه که به دست آوردیم، بهترین عزیزانمان را از دست دادیم. اجازه نخواهیم داد اینگونه رفتار توهین آمیز و تحقیر آمیز با ما شود.
ممنون از سعه صدر و حوصله ای که عزیزان ایثارگر به خرج دادید. به مبارکی این روز خجسته برایم دعا کنید تا در این راه سربلند و پیروز بیرون بیایم و در مقابل خون شهدا و رشادت های شما عزیزان شرمنده نباشم.

و در آخر هر چیزی که نازک شود پاره می شود الا ظلم.

الهم عجل لولیک الفرج

| فرزند شهید