شناسه خبر : 96082
چهارشنبه 23 آذر 1401 , 11:25
اشتراک گذاری در :
عکس روز

آشنائی با اصطلاحات سیاسی - تبلیغاتی «پروپاگاندا» و «سوادرسانه‌ای»

سواد رسانه ای به معنای دریافت، تجزیه و تحلیل، ارزشیابی و پردازش مطالعات رسانه‌ای است....

فاش نیوز - پروپاگاندا اطلاعات جانب‌دارانه یا گمراه‌ کننده‌‌ای است که برای تبلیغ یک موضوع یا هدف سیاسی استفاده می‌‌شود. با ما همراه باشید تا بیشتر و جامع تر با این مفهوم آشنا شوید.

پروپاگاندا چیست؟

 پروپاگاندا (Propaganda) اطلاعاتی است که هدف آن تحمیل یک طرز فکر یا هدف خاص سیاسی است که معمولا با استفاده از اطلاعات مغرضانه یا گمراه کننده همراه است. گروه‌های سیاسی به منظور تأثیرگذاری بر مردم و تامین منافع شان، دست به پروپاگاندا می‌زنند.

 پروپاگاندا انواع مختلفی از جمله پوستر، فیلم، متن و تصویر را دارد. این نوع تبلیغات بیشتر در زمان درگیری استفاده می‌شود. دولت‌ها از پروپاگاندا برای انتشار اطلاعات نادرست، در مورد دشمن‌ نشان و همین طور آگاه کردن مردم نسبت به، قوانین و مقررات موجود استفاده خواهند کرد و تاثیر مثبت بسیار زیادی هم برایشان، خواهد داشت.
چرا از پروپاگاندا استفاده می‌شود؟

 پروپاگاندا معمولا ابزار گروه‌های سیاسی یا فعالانی است، که می‌خواهند مردم را متقاعد کنند تا مثل آن‌ها فکر و عمل کنند، این شیوه معمولا" احساسات را هدف قرار می‌دهد و کاری می‌کند تا مخاطب به جای نشان‌دادن واکنش منطقی، احساساتش تا حد زیادی برانگیخته شود.

 از زمان‌های قدیم، پروپاگاندا به عنوان ابزاری توسط هر دو جناح، در جنگ جهانی اول استفاده می‌شد. با این حال، در طول قرن بیستم، به پروپاگاندا با دیدی منفی نگاه شده است تا جایی که هر گاه این کلمه را شنیده می‌شود، این طور تفسیر می‌شد که یک سری اطلاعات حاوی، دروغ‌های تعمدی در مورد یک موضوع خاص است.

 پروپاگاندا در واقع نوعی روش ارتباطی است که با هدف نفوذ بر، گرایش‌های خاص سیاسی، افراد، جامعه و… پیش روی می‌کند. پروپاگاندا با هدف نفوذ بر مخاطبان خود اطلاعات زیادی را در اختیار همگان قرار خواهد داد. پروپاگاندا، اطلاعاتی مغرضانه یا گمراه کننده است که از طریق انواع رسانه‌های جمعی با هدف ترویج دستور کار سیاسی یا دیدگاه سیاسی پخش می‌شود.

 پروپاگاندا عمدتاً هدفمند نیست و معمولاً بخشی از یک کمپین روانشناختی بزرگتر برای تأثیرگذاری افراد نسبت به یک نظر خاص است که حتی ممکن است شامل دروغ‌های آشکار یا نادرست اطلاعاتی و سانسور هم باشد. تبلیغات سیاسی با ضربه زدن به احساسات از طریق تصاویر، شعارها و استفاده انتخابی از اطلاعات یا کنترل و سانسور واقعیت‌ها کار می‌کند.

 این امر به ویژه در مورد تبلیغات، توسط دولتی صورت می‌گیرد که رسانه‌ها را با سانسور کنترل می‌کند یا رسانه‌هایی را دارد که همه چیز را در اختیار دارند، کنترل می‌کند؛ همانطور که در اتحاد جماهیری شوروی سابق نیز این روش‌ها وجود داشت.

تاریخچه پروپاگاندا

 این واقعیت که جنگ منجر به تبلیغات گسترده و پروپاگاندا می‌شود باعث شده بسیاری از افراد تصور کنند که پروپاگاندا چیزی جدید و مدرن است. این کلمه در اواخر سال ۱۹۱۴ که جنگ جهانی اول آغاز شد، متداول گردید. واقعیت این است که پروپاگاندا مفهومی جدید و مدرن نیست.

 اشتباه نیست اگر تصور کنید که از زمان‌های اولیه تلاش برای بسیج نگرش‌ها و عقاید، در واقع پروپاگاندا خوانده می‌شد. نبرد برای ذهن به اندازه تاریخ بشر قدیمی است. در تمدن آسیایی باستان پیش از ظهور آتن به عنوان مرکز بزرگ فرهنگ بشری، توده‌های مردم تحت استبداد زندگی می‌کردند.

  در آتن، یونانیان که طبقه شهروندی را تشکیل می‌دادند به عنوان یک گروه، از منافع خود آگاه بودند و از مشکلات و امور شهر و ایالتی که متعلق به آنها بود خبر داشتند. اختلاف در مسائل مذهبی و سیاسی موجب تبلیغات گسترده و در مقابل هم، مخالفت با تبلیغات شد.

 از آن زمان به بعد، هر زمان که جامعه ای دارای دانش، احساس و منافع مشترک بود، از تبلیغات استفاده می‌کرد. در اوایل قرن شانزدهم، ملت ها از روش‌هایی استفاده می‌کردند که تقریباً شبیه به تبلیغات مدرن بود.

اولین مطرح کننده‌های اصطلاح پروپاگاندا

 اصطلاح پروپاگاندا ابتدا در نتیجه فعالیت‌های مبلغین کلیسای کاتولیک در اروپا رایج شد. در سال ۱۶۲۲ پاپ گرگوری شانزدهم در رم جماعت تبلیغ دین را ایجاد کرد. در اصل، پروپاگاندا کلمه ای باستانی و افتخاری است.

 در طول قرون وسطی و در دوره‌های بعدی تاریخی تا زمان مدرن، تبلیغات انجام شده است. پروپاگاندا یکی از سلاح‌هایی بود که در جنبش استقلال آمریکا مورد استفاده قرار می‌گرفت و در انقلاب فرانسه نیز حضور فعال داشت. پروپاگاندا در دوران سلطنت ملکه ویکتوریا و حتی جنگ جهانی دوم هم مورد استفاده قرار گرفت. در طول جنگ جهانی دوم، هیتلر در کتابی هجوم تبلیغاتی خود را شروع کرد و در مقابل، آمریکا با کمک تعدادی از روانشناسان و دانشمندان به مقابله با هیتلر و گروهش پرداخت.
 

پروپاگاندا در جنگ جهانی دوم

چند نمونه از معروف‌ترین نمونه‌های پروپاگاندا، پوستر‌های سیاسی است که در طول جنگ جهانی دوم استفاده می‌شده است. این پوستر‌ها برای تشویق مردان برای پیوستن به ارتش و تشویق زنان به اشتغال در کارخانه‌ها طراحی شده بودند. پوستر‌های تبلیغاتی زمان جنگ به گونه‌ای طراحی شده بود که چشم‌نواز باشد و پیام خاصی را به مردم منتقل کند.

 این پوستر‌های تبلیغاتی اغلب حاوی یک شعار کوتاه و جذاب‌ بود که با حروف درشت و برجسته نوشته می شد. پوسترها حاوی تصویر هم بود تا بیشتر در یاد‌ها بماند و یا حتی مردم را بترساند. در طول جنگ جهانی دوم، پروپاگاندا ابزار مهمی برای جلوگیری از وحشت و شایعات بود. با این حال، این پوستر‌ها در دوران مدرن به دلیل استفاده از تاکتیک‌های جدید، برای ترساندن و ایجاد حس گناه جهت تحت کنترل درآوردن مردم، مورد انتقاد قرار داشت.

پروپاگاندای مثبت

 پروپاگاندای مثبت نوعی تبلیغات است که برای آگاه کردن مردم یا تشویق آنها به انجام کار‌هایی برای کمک به جامعه استفاده می‌شود. برخلاف پروپاگاندای منفی که بیشتر بر دروغ و اطلاعات نادرست متکی است، در این یکی معمولا شیوه‌های متفاوت فکری که بر پایه حقایق‌اند، برجسته و به مردم معرفی می‌شوند.

 نمونه‌ای از این پروپاگاندا، کمپین تبلیغاتی‌ست که برای تشویق زنان به کار در طول جنگ جهانی دوم طراحی شده بود. این پوستر‌ها حاوی پیام هایی مثل "ما می‌توانیم آن کار را انجام دهیم" و با هدف‌ متقاعد کردن زنان نسبت به این که به اندازه مردان توانایی کار در کارخانه‌های مهمات ‌سازی را دارند، بود.

 نمونه دیگری از پروپاگاندای مثبت را می‌توان در دوران مدرن از جانب گروه‌هایی مشاهده کرد که به دنبال گسترش آگاهی در مورد تغییرات آب و هواست. این تبلیغات حقایقی را در مورد نحوه تغییر رفتار انسان در سیاره ما برجسته می‌کند، تا مردم را تشویق کند سبک زندگی‌شان را طوری اصلاح کنند که به محیط‌ زیست آسیب کم‌تری وارد شود.
 

پروپاگاندای منفی

 گاهی پروپاگاندا جنبه منفی به نمایش می‌گذارد. همیشه دولت یا نهادی نیست که از تبلیغات سیاسی خاص استفاده کند. شرکت‌ها، مراکز غیرانتفاعی و گروه‌های مبارز سیاسی از تکنیک‌هایی بسیار مشابه پروپاگاندا استفاده می‌کنند تا بر قیمت سهام یا شرایط بازار تأثیر بگذارند، یا برای تکمیل یک قانون و یا اینکه نامزد رقیب را بد جلوه دهند. این روش می تواند  به سادگی با درست‌کردن شایعه در مورد شرکت رقیب یا توضیح برخی از رفتارهای نامزد سیاسی باشد.

 حتی اگر اطلاعات نادرست باشد، اگر یک پایگاه خبری ویژه شایعه‌ای را بزرگ و شروع به سؤال و پرسش کند، رد و تکذیب آن می‌تواند بسیار دشوار باشد. پروپاگاندا همچنین می‌تواند ارتباط مستقیمی با اخبار جعلی داشته باشد. می‌توان گفت با ظهور سایت‌های خبری به اصطلاح جعلی، سبک تبلیغاتی کاملاً جدیدی به وجود آمده است. ناشران به دنبال درآمد تبلیغاتی در صفحه خود، متون "خبری" نادرست یا غلط را به شکل اخبار، با عناوین حساس یا بحث برانگیز بارگذاری می‌کنند.

 با شروع گردش این مقالات بر روی سیستم عامل‌های رسانه‌های اجتماعی، تأیید یا رد آنها بسیار دشوار است. در قرن بیستم، واژه پروپاگاندا در کشورهای غربی معنای منفی به دست آورد. این به معنای انتشار عمدی توجیهات غالباً نادرست اما "اجباری" برخی ایدئولوژی‌های سیاسی بود. مبلغ تلاش می‌کرد تا درک مردم از یک موضوع را به نفع گروه مورد علاقه‌اش تغییر دهد.

شیوه و روش‌های پروپاگاندای مخالفین علیه جمهوری اسلامی با ذکر مصادیق

- برچسب زدن: از این روش به منظور برانگیختن وحشت یا تعصب افراد جامعه علیه یک گروه مخالف استفاده می‌شود. این روش باعث می‌شود که نیازی به ایجاد بحث استدلالی با گروه‌های مخالف نباشد. یکی از این روش‌ها استهزاء مخالفان با تمسخر و کاریکاتور است، مانند: جوک‌های ناروا به اقلیت‌های دینی و قومی.

- شعارهای فریبنده: در این روش سعی می‌شود که بادادن شعارهایی با مفهوم مبهم و کلّی، توجه افکار عمومی به پیام مبلغ جلب شود. این پیام‌ها اغلب بر حول محور ارزش‌هایی همچون شرافت، دین، افتخار به میهن و میهن‌‌پرستی یا محوریت ارزش‌های خانوادگی بیان می‌شود؛ مانند دفاع ازبی‌حجابی زنان در ایران و پایمال‌شدن حق آنان.

- حمله شخصی: حمله‌کردن به شخصیت افراد ارزشی (مثلاً اتهام اختلاس‌های مالی یا رد رشادت‌ها برای وطن)، به جای رد کردن منطقی افکار و سخنان او، مانند: ترور شخصیت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی.

- تکرار: تکرار بی‌‌وقفهٔ یک حرف، مخصوصاً اگر یک شعار ساده باشد، باعث می‌شود که کم‌ کم به عنوان یک حقیقت بدیهی پذیرفته شود؛ مانند: القاب نادرست به جامعه روحانیت در حاکمیت، از سوی اپوزیسیون‌ خارجی.

- توسل به قدرتمندان: برای اثبات درستی یک سخن، به جای استدلال منطقی، به محبوبیت گوینده‌ی آن استناد می‌شود که خود را وارثان مشروع قدرت می‌خوانند؛ مانند توسل سلطنت طلبان قبل از انقلاب، به افرادی که از پادشاهی و قدرت محروم و بازمانده‌اند.

- توسل به ترس: القای ترس و نگرانی همگانی برای آن که مردم با حکومت یا علیه حکومت همراه شوند. یا احتمال حمله‌ی قریب ‌الوقوع دشمن با بهانه‌های واهی، مانند: حمله به  ایران، بابت تاسیسات هسته‌ای.

- توسل به اکثریت: القای این حس که اکثریت مردم پیرو این فرد یا حزب هستند و پیروزی آن قطعی است؛ تا افراد برای همرنگ جماعت‌شدن، یا برای رسیدن به پیروزی حتمی، به پیروان آن فرد یا حزب بپیوندند؛ مانند: بدیل (آلترناتیو) پس از جمهوری اسلامی ایران و پوستن به مخالفان.

- دروغ بزرگ: بیان دروغی چنان بزرگ که هیچ‌کس فکرش را هم نمی‌کند که کسی آن‌قدر بی‌شرم باشد که چنین گستاخانه حقیقت را تحریف کند. در نتیجه همگان آن دروغ را باور خواهند کرد؛ مانند: تعداد شوکه‌ کننده آمار کشته شدگان در یک تجمع اعتراضی یا تعداد نادرست محکومان اعدامی، بدون محاکمه عادلانه.

- سیاه و سفید نمایی: جلوه‌دادن اوضاع به گونه‌ای که افراد تنها دو گزینه در برابر خود ببینند: یا دوست کامل بودن یا دشمن کامل بودن؛ مانند شعار: هر کسی که با ما نیست، پس علیه ماست.

- حقیقت گزینشی: گفتن پیام تبلیغاتی در ضمن حقایق گزینش شده؛ به شکلی که مخاطب متوجه نشود که مورد هجوم تبلیغاتی قرار گرفته‌ است؛ مانند: اعلام نقض حقوق بشر جهانی در ایران.

- شرطی‌سازی: اگر مخاطب نسبت به الف واکنش خاصی داشته باشد (مثلاً از آن بیزار باشد، یا به آن علاقه‌مند باشد)، در چنین صورتی اگر شرطی‌ساز همواره الف و ب را همراه هم به مخاطب عرضه کند، مخاطب کم‌کم خصوصیت الف را به ب هم سرایت می‌‌دهد؛ به‌ طوری‌که حتی اگر الف نبود، مخاطب همان واکنش را نسبت به ب نشان می‌دهد و از آن بیزار یا به آن علاقه ‌مند می‌گردد؛ مانند عملکرد رسانه‌های فارسی زبان غربی در جنگ اوکراین، که گروهی از مردم ایران در خصومت غرب با روسیه، با مردم اوکراین همزاد پنداری داشته‌اند.

نحوه مقابله با پروپاگاندا

 تعریف تبلیغات خصمانه همیشه، با دشواری‌هایی همراه بوده است. علت این دشواری از آن روست که اصولا" پروپاگاندیست‌ها یا تبلیغات‌گرها تلاش می‌کنند عمل خود را صرف تبلیغ نمایش دهند و عمل تبلیغاتی گروه مخالف را تهاجم تبلیغاتی یا پروپاگاندا معرفی کنند.

 پروپاگاندا معمولا"  آگاهی مخاطبان را کانون توجه قرار نمی‌دهد؛ چرا که اقناع فکری هم درازمدت است و هم غیرقطعی و بردن مخاطب به سمت کُنش از این طریق، سخت‌تر نیز هست. در عوض، پروپاگاندا می‌کوشد مخاطب را وادارد تا به گونه‌ای غیرعقلانی به فرآیندی از کُنش دست یابد (زیرا به محض اینکه کُنش صورت پذیرفت، تأثیر پروپاگاندا قطعی و برگشت‌ناپذیر می‌شود).

 رشد تکنولوژی‌های نوین ارتباطی، معنای با سواد بودن را در دنیای امروز تغییر داده است و در قرن جدید تنها دیگر به فردی که خواندن و نوشتن می‌داند باسواد اطلاق نمی‌شود؛ بلکه توانایی تعبیر و تفسیر پیام‌های رسانه‌ای به همان اندازه سواد محسوب می‌شود که خواندن و نوشتن ضروری و مهم است. اصولا" (سواد رسانه‌ای) را برخورداری از مهارت‌های کافی برای دریافت سودمند اطلاعات و پیام‌های رسانه‌ای تعریف می‌کنند و مفهوم گسترده‌تر آن به معنای دریافت، تجزیه و تحلیل، ارزشیابی و پردازش مطالعات رسانه‌ای است. درک سواد رسانه ای موجب می‌شود که مخاطبان رسانه‌ها با توانایی درک پیام‌های رسانه‌ای به تعبیر و تفسیر آنها پرداخته و از وضعیت مصرف‌کننده منفعل به مصرف کننده هوشیار و انتقادی رسانه‌ها تبدیل شوند؛ و این همان مواجهه هوشمندانه با دنیای رسانه‌ای است. از همین منظر باید گفت که سواد رسانه‌ای، نهضتی علیه رسانه‌ها نیست؛ بلکه این پدیده عادات رسانه‌ای افراد را تغییر داده و با هوشیار‌کردن مخاطب، به او می‌آموزد که چطور از رسانه‌ها استفاده کند. افرادی که با مفهوم سواد رسانه‌ای آشنا هستند، از طریق رسانه میزان آگاهی و توان دریافت اطلاعات خود را تقویت کرده و با همین توان در راستای روحیه انتقادی و برخورد هوشمندانه بیشتر حرکت می‌کنند و به این ترتیب رابطه "یک سویه و انفعالی" آنها در مواجهه با رسانه‌ها، تبدیل به یک جریان "دو سویه و فعال" می‌شود. در حال حاضر که دیش‌های ماهواره‌ای، رفته رفته بام‌های منازل ما را به تسخیر خود درآورده‌اند و اینترنت به واقعیتی از زندگی تبدیل شده است، با دیدن شمایل عجیب و غریب بعضی جوانان و شنیدن گویشی که هیچ تناسبی با ادبیات غنی این کشور و با سابقه فرهنگی کهن آن ندارد، می‌توان پی‌برد که تنها با ممنوع‌کردن بهره‌وری از فناوری‌های نوین، نمی‌توان با آنها مقابله کرد و تمایل جوانان به استفاده از آنها را کاهش داد؛ بلکه باید تک‌تک افراد جامعه از آگاهی و دانش لازم برخوردار شوند تا بتوانند به درستی از رسانه‌ها استفاده کرده و از آثار سوء آن تا حد ممکن در امان باشند.

"سواد رسانه‌ای یعنی مهارت تفسیر پیام های رسانه و رمزگشایی از آنها و توانایی پی‌بردن به آن روی سکه محتوای محصولات رسانه‌ای و تشخیص پیام‌های زیرپوستی نهفته و نامحسوس این محصولات که آشکار نیستند؛ و باید پیش از آن که تأثیرات مخربشان را برجا بگذارند، کشفشان کرد؛ و به مخاطبان گوشزد می‌کند"، از اندیشه‌های سطحی فاصله گرفته و به سمت اندیشه‌های عمقی حرکت کنند؛ با تفکری منتقدانه به انتخاب‌های رسانه‌ای اقدام کرده و در یک کلام، به راحتی افسار اندیشه‌شان را به دست رسانه‌ها نسپارند. از این منظر سواد رسانه‌ای می‌تواند با برخورد هدفمند و نقد سازنده، ضمن ایجاد ارتباط دو سویه و مشارکت جویانه، حوزه آموزش را با تحولی جدی و جدید مواجه سازد؛ زیرا دیگر "مخاطب منفعل نیست و ارتباط، دو سویه و تعاملی" خواهد بود.

سواد رسانه‌ای از ضروریات عصر حاضر، علیه پروپاگاندا است. تنوع انواع رسانه‌ها و ظهور شبکه‌های اجتماعی در فضای مجازی، اهمیت برخورداری افراد از سواد رسانه‌ه ای را در برابر پروپاگانداها را دو چندان ساخته است. پرورش تفکر انتقادی یکی از مهم‌ترین وظایف یک نظام آموزشی است. نقد به معنای تجزیه و تحلیل، آن‌چیزی است که در قالب پیام و یا محتوای پروپاگانداها که توسط افراد دریافت می‌شود. در تفکر انتقادی، فرد می‌خواهد از طریق ارزیابی، آنچه را دریافت می‌کند، تحلیل، تفسیر و قضاوت نماید. "تفکر انتقادی مستلزم استفاده از هوش و قوه خلاق است"، که می توان از طریق اجرای برنامه‌های مختلف، نسبت به پرورش آن اقدام کرد؛ که با این مهم، اهمیت سواد رسانه‌ای بیش از پیش آشکار می‌شود. یکی از راه‌های کاهش اثرات مخرب پروپاگانداها «آموزش سواد رسانه‌ای و تقویت آن به خصوص، برای والدین است.»

 همچنین در عصر اطلاعات رسانه‌ای که هر پیامی دارای ارزش‌ی خاص است و سبک‌ زندگی متناسب با خود را با پروپاگاندا به نمایش می‌گذارد، خانواده‌ها و فرزندان آنها نیازمند سواد رسانه‌ای هستند تا قادر باشند سبک زندگی القاء شده در هر پیام پروپاگاندائی را شناسایی کنند. یکی از مهمترین راه‌های دستیابی به هدف فوق، توجه به سواد رسانه‌ای است.

(سواد خواندن و نوشتن در کنار سواد ارتباطی، سواد عاطفی، سواد رایانه‌ای، سواد مالی و البته سواد رسانه‌ای شش معیار امروزی یونسکو برای باسواد تلقی‌شدن در عصر حاضر، به شمار می‌رود).

اما اگر مخاطب امروز نتواند این حرکت پرشتاب رسانه‌ای و فناوری اطلاعات را مهار کند، در آینده ناچار خواهد شد در مقایسه با امروز با تغییرات دردسرآورتری دست و پنجه‌نرم کند. اما از آنجایی که بدون سواد رسانه‌ای، نمی‌توان گزینش‌های صحیح از پیام‌های رسانه‌ای داشت، گمان می‌رود نهادهای آموزشی، مدنی و رسانه‌ای در ایران باید به این امر کمک کنند.

اگر نهادهای پیش‌گفته در این عرصه فعال‌تر شوند، بضاعتی که از طریق سواد رسانه‌ای در اختیار ‌گذاشته می‌شود، باعث می‌شود مخاطبان درک عمیق‌تری از آنچه می‌بینند، می‌شنوند و می‌خوانند داشته باشند. در حالی‌که می‌توان فاقدان سواد رسانه‌ای را طعمه‌های اصلی در فضاهای رسانه‌ای به‌شمار آورد. افراد دارای سواد رسانه‌ای نه تنها اسیر محصولات رسانه‌ای نمی‌شوند، بلکه قضاوت‌های صحیح‌تری از محیط پیرامون خود دارند.

 پس نخست آن که خواننده را در جریان مفهوم، اهمیت و ضرورت اجتناب ناپذیر آموزش سواد رسانه‌ای به شهروندان در عصر جهانی شدن قرار دهیم و دوم آن که با ارائه نکات کلیدی، این امکان فراهم شود که با ژرف اندیشی و برنامه‌ریزی دقیق و سنجیده، نسبت به آموزش سواد رسانه‌ای و استقرار یک نظام کارآمد و تربیت شهروندی متناسب با ضرورت‌های عصر جهانی‌شدن، در کشورمان اقدام لازم صورت پذیرد.

| به کوشش مرتضی قنبری وفا - کارشناس ارتباطات (18 آذر 1401)

اینستاگرام
باسلام مطلب مفیدی بود باتشکر.
ممنونم عزیز و قَبلتٌم
هفته پژوهش مبارک .
روز پژوهش ۲۵ آذر
جایزه و تشویقی برامون ارسال کنید
چه خوب و نیکو روز پژوهش را یاد آوری کردید
اما نام و آدرس خود را قید نفرمودید
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi