شناسه خبر : 96235
پنجشنبه 24 آذر 1401 , 13:00
اشتراک گذاری در :
عکس روز

شرافت علمی و ژن فرهنگ در زمانه ی بحران ساز

شتاب فزاینده ی تأثیرپذیری پوشش و دانش و منزلت از شبکه های اجتماعی و سرعت بسیارِ آهنگ تغییر و تحول زندگی، در حال درآوردن کنترل آن از دست انسان است...

فاش نیوز- هر پژوهشگر آزاداندیشی، مثل یک شیمیدان در آزمایشگاه، صرفا مشاهدات و تعارضات ثبت شدنی را به نمایش می گذارد.

 رسانه ها  به نقل از شورای امنیت کشور؛ تعداد جان باختگان در اغتشاشات اخیر را بیش از دویست نفر اعلام نموده اند. عقلانیت سیاسی، پیش گیری از تکرار این بحران پر هزینه را از نان شب واجب تر می داند!

 رسانه های آن ور آب نیز شتابان در حال آماده شدن هستند تا مقدمات برپایی جشن انحطاط اخلاقی تعداد معدودی از دانشجویان و سور و سات و پایکوبی در محیط دانشگاه! را فراهم کنند.

پیوند انقلاب و معنویت برای نخستین بار! بزرگترین لرزه ی سیاسی در جهان معاصر بود؛ و بیش از همه امریکا را لرزاند.

فرض بنیادین در نوشتار حاضر عبارت از این است که چرایی، چگونگی، شیوه ی تحکیم و تداوم رابطه ی دولت و دین؛ نیاز به تبیین علمی نیز دارد.

 پیوند سیاست و معنویت بیانگر:

  •  درون مایه ی شأن و شرافت و فضیلت؛
  •  برآورده شدن آرزوی دیرینه ی ایرانیان؛

و نشانه ای آشکار از تحقق وعده ی الهی بود. از این اقدام همگرایانه در یک" یک شنبه ای  بهمنی"  رو نمایی شد.

بعد از خُنچه و حِجله و سایر رسم و رسوم متناسب با امری به این عظمت در عرف سیاسی؛ در 12 فروردین 58 نتیجه ی این خِرَد جمعی ایرانیان اعلام رسمی شد.

عدم پاسخ به نیازهای این پیوند مقدس از جمله:

  • نیاز به حفظ استحکام؛
  • نیاز به تبیین، توضیح و توجیه برای نسل نوظهور؛

ممکن است دوره ی « همگرایی» را با مخاطره ی " همگریزی سیاسی و اجتماعی" مواجه کند؛ زیرا « قانونِ گریزناپذیرِ عقلِ جهانداری نیز مانند اکثر اقدامات بشری؛ فوت و فنّ خاص خود را دارد.»

امانت گرفتن دو چرخه:

  • چرخه ی آگاهی از« گلدارد»
  • چرخه ی زندگی خانواده از «گولدنبرگ»

یک راهکار برای آسان سازی است!

فرضیه

الف: بر خلاف تصور رایج؛ اراده ای برای نگاه علمی به چرایی و چگونگی پیوند معنویت و سیاست در ایران جدید احساس نمی شود.

ب: پرورش همدلی و یگانگی متقابل بین دو حوزه ( نظام سیاسی و نظام اجتماعی ) بر عهده ی خانواده و دانشگاه می باشد.

ج:  پرورش و ذهن ورزیِ جوانان دانشجو در:

  • زمانِ سال های دور از خانه،
  • مکانِ خوابگاه دانشجویی، دانشکده؛

از تعداد آنها برای حضور در آشوب و بلوای احتمالی در آینده خواهد کاست.

 

هرچند پژوهش های بسیاری در مورد ارتباط دولت و دین وجود دارد، اما در مراکز آموزش عالی از سال 1297 (تأسیس اولین مرکز) تا کنون رهیافت و روشی مشکل گشا! دیده نشده و هنوز مبانی فکری و کاربرد مؤثر این ارتباط نا اندیشیده مانده است.

  بیش از یکصد سال از تدریس آراء «ماکس وبر»( از نخستین بنیانگذاران جامعه شناسی مذهب در غرب) در دانشگاه های معتبر جهان می گذرد.

او که به روح اقتصادی مذهب و تأثیر آن بر رفتار اجتماعی علاقه داشت؛ در «اخلاق پروتستانی و روحیه ی سرمایه داری» نشان می دهد که:

" «میان مقتضیات سرمایه داری (برنامه ریزی عقلایی و اولویت سود جویی) با مهم ترین ویژگی های مذهب پروتستان (وظیفه،کار، هدف ) و تلقی همه ی مؤمنان به عنوان روحانی؛ رابطه ای درونی وجود دارد. »"

امریکا نمود عینی این تفکر است. شبکه ها ی اجتماعی از کشوری فاقد عمقِ تمدنی و بازیگرِ صحنه ی کوچکی از تاریخ! در ذهن نسل نو، بهشتی ظاهری و خیال انگیز ساخته اند...

و با کشاندن برخی از دانشجویان به « تالاری از تصاویر فکری» و تسخیر ذهن « مهندسان روح » دردی فرهنگی! را به جان جامعه ی امروز ایران انداخته اند.

یکی از راه های درمان این درد؛ فعال تر نمودن ژن فرهنگ و اکسیر سخت کوشی از رهگذر علوم اجتماعی و دانشگاه است!

به بیان «احمد بابا میسکه»:

 « نوعی ژن فرهنگی و تب و تاب و تلاش فکریِ وقفه ناپذیر که به بیکاری و سکون مجال نشو نما نمی دهد؛ ( نامه ی سرگشاده به سران جهان سوم،ص12)» وجود دارد که حاوی رهیافت و روشِ مشروعِ  دستیابی به اهدافِ تأئید شده در فرهنگ، است.

تدوین شیوه نامه و مقررات هیأت علمی ( دستیاری، استاد یاری، دانشیاری، استادی ) به بیش از شصت سال پیش می رسد....

بنا بر عقل سلیم! فردی که بیمار شد (توانگر یا تنگدست ) باید به پزشک رجوع کند؛ و صد البته شایسته نیست که «مرد فرزانه بر درِ اربابِ ثروت و مکنت بنشیند؛ یا ناوبرِ ماهر و کار آزموده! به جاشوان خامِ ناآزموده، التماس کند که فرماندهی او را بپذیرند.»

به قول «پوپر» « هر پرورش دهنده ی پرنده[نیز] می داند که باید هدفی داشته باشد که راهنمای کوشش هایش باشد...؛ وگرنه پرورش نسل [صرفا] بر مبنای منطق؛ محال است. (پوپر؛ جامعه ی باز و دشمنان آن،ج2ص343)»

هر چند از یک منظر«  معلمان و دانشجویان، از آموزش طلب نجات می کنند و روحانی و زاهد این نجات را از دین طلب می کند؛ (افریت؛ نگرش ها در جامعه شناسی سیاسی، ص 256)» اما جوانان دانش آموخته؛ برای سامان اوضاع سیاسی و اقتصادی ... و خدمت به کشوری پرورش می یابند که درآن برای نخستین بار انقلاب و معنویت به یکدیگر پیوند خوردند.

در راه برقراری این پیوند؛ جامعه از هرگونه خطر و مخاطره ای! استقبال کرد. «خطر و مخاطره  رابطه ای نزدیک باهم دارند، اما یکسان نیستند.» مخاطره به پیشواز خطر رفتن برای دستیابی به هدفی مقدس؛ با آگاهی از تهدیدهای خاصی است که می تواند به بار آورد!

 این پیوند نیاز به تحکیم و توضیح و آسیب شناسی دارد! بنابر نظریه ی « چرخه ی آگاهی (برانگیختگی، آگاهی، بسیج انرژی، انتخاب، اقدام عملی، رضایت یا استراحت)، ما در زندگی همیشه در مرحله ی استراحت باقی نمی مانیم؛ در این صورت چیزی عایدمان نمی شود،...(گلدارد؛ مفاهیم بنیادی و مباحث تخصصی در مشاوره،ص 109)»

بی تردید، اعضاء هیأت علمی و فرزانگان فرهیخته؛ یعنی متولیان اصلی این چرخه با ایجاد:

  •  بینش سیاسی دانشورانه؛
  • ترسیم نقشه ی راهِ دستیابی به اهداف؛

 نقشی اساسی در تبیین و تحکیم این پیوند در ذهن دانشجویان دارند.

تجلی مهمترین درون مایه های این پیوند در فرایند چرخه ایِ حرکتِ خانواده؛ یعنی رسیدن زمان سال های دور از خانه! و موسم ذهن ورزی و دوره ی دانشجویی؛ عرصه ی اجرای چنین نقش والایی است!

زیرا این دوره نقطه ی عزیمت برای:

  • دانش ورزی؛
  • منطق آموزی؛
  • ارتقای عقلانی؛
  • فعال تر کردن ژن فرهنگی؛
  • آشنایی با تفاوت های تمدنی و هویتی؛
  • ...

و بنیادی ترین اقدام برای ترسیم نقشه ی راه زندگی فردی و اجتماعی است.

ثمره ی قرار گرفتن در زیر سایه ی شرافت علمی فرزانگان فرهیخته و:

"جهان اجتماعی( جامعه و فرهنگ ) را از دریچه ی علم تماشا کردن"

و اخذ مدارک ( کاردانی،کارشناسی، کارشناسی ارشد، درجه ی مهندسی، درجه ی دکتری) بسیج انرژی و تقویتِ حسِ تعلق و خود ارزشمندی و خدمت به کشور است....

بخش اعظم آگاهی از اهداف پیوند سیاست و معنویت که سرشار از عواطف نیز می باشد! در همین مقاطع ایجاد می شود!

بدیهی است که نهادهایی پرشمار ( حوزه های علمیه، آموزش و پرورش، و...) دوشادوش دانشگاه در برانگیختن و پرورش نسل فعال هستند و رعایت اختصار و اقتصاد کلمه مجال اشاره نمی دهد!

صاحب نظران معتقدند که« درد فرهنگی؛ عمیق تر از درد بزرگ اقتصادی [غم نان] و بدترین دردها است.»

اغتشاش اخیرنشان داد که یکی از جاهای درد فرهنگی؛ دانشگاه است. کشاندن پای بلوا و آشوب به محیط علمی یعنی اینکه برخی از جوانان نسبت به سلامت ارتباط سیاست و جامعه دچار تردید شده اند! و در میدان نبرد فرهنگی بر سر دوراهی زیر قرار گرفته اند:

  •    محترم شمردن معتقدات مذهبی؛
  •  هم رنگی و همانندی با الگوی دروغین اما نافذ و پرکشش غربی؛

شروط اصلی پیروزی در این رزمگاه عبارتند از:

  1. برقراری محیطی امن و ایجاد آرامش خاطر؛
  2.  تبیین علمی چرایی و چگونگی پیوند دولت و دین.

این امر همانند نماز عشق! درست نیاید الا به دو اقدام عاجل و آجل:

  • برداشتن گام سنجیده در سیاستگزاری فرهنگی؛
  •  ایجاد اعتماد و اطمینان و بالا بردن انگیزه ی خدمت!

«اگر مونتسکیو درست گفته باشد که "هر ملتی شایسته ی حکومتی است که دارد" در آن صورت می توان گفت فرمانروا و فرمانبردار در قبال آنچه بر هر دو می گذرد مسؤلیت مشترک دارند. (آموزگار، فرازو فرود دودمان پهلوی،ص399)»

یک فوت و فنّ خاص حکومت داری! تشریحِ منطق درونی برخی از رخدادها با هدف نوسازی اندیشه است.

به عنوان مثال آگاهی از چگونگی و چرایی:

  •  « شکست مفتضحانه ی عملیات طبس که آرزوهای آمریکا را در دل شن های روان دفن کرد. ( کرودییر؛ نیروهای واکنش سریع امریکا،ص13)»
  •  رویداد "شاه دزد "! چنانکه« تافلر» در جابجایی در قدرت، دانایی و ثروت و خشونت در قرن بیست ویکم، صفحه 699  اشاره کرده:

" اندکی پیش از پیروزی انقلاب، وقتی دو تن از نیروی های میلیاردر امریکایی « راس پروت» به گروگان در آمدند؛ او با استخدام عده ای کماندوی کلاه سبز و نفوذ به داخل ایران! اقدام به ربایش آنها کرد."

و درک منطق درونیِ انتخاب چنین راهکار هایی؛ باعث می شود تا دانشجو از کنار وقایع با چراغ خاموش عبور نکند!

فرزانگان فرهیخته و جامعه ی علمی که « از نظر جامعه شناختی؛ به عنوان ذهن جامعه و نقش آفرین در پیشبرد فرهنگ تلقی می شوند؛» قادرند از رهگذر اعتنای به حد کفایت به اموری از قبیل:

 " ژن فرهنگی وتبیین، توضیح، و توجیهِ روابط بین نظام سیاسی و نظام اجتماعی"

 پادزهری مناسب برای بلوای قابل پیش بینی در آینده! بسازند تا جامعه باردیگر هزینه های فرانجومیِ از کشته پشته سازی را ندهد.

نتیجه گیری

« علوم اجتماعی نوجوانی نیست که روزی در کهنسالی پخته و عاقل شود؛ بلکه به قول « وبر» جوانیِ ابدی دارد» و باید راه کار مسائل و مشکلات آینده ی اخلاقی و فرهنگی و سیاسی را در آن نیز جستجو کرد.

از این روست که اهمیت دو عنصر مهم:

اول: تأمل در پیوند سیاست و معنویت؛

دوم: تب و تابِ عهده داری زمام امور زندگی خویش؛

 در پرورش نسل به روش علمی؛ بیش از پیش پدیدار می شود.

در همین راستا و بنا بر چشم انداز چرخه ی خانواده:

 اغتشاش اخیر می توانست به سان یک نشانه! با خوانش«گلدنبرگ» باشد؛ مثل فرزند خانواده که کرونا گرفته:

« طفل بیمار در واقع حکم تنظیم کننده ی نظام خانواده را پیدا می کند و با منحرف کردن توجه خانواده از اختلافات بنیادی تر که حل و فصل آن ها راحت نیست! نقش خنثی کننده ی اختلاف را بازی می کند؛(خانواده درمانی،ص479)»

در این صورت برخی دانشجویان یارِ شاطر می شدند نه بارِ خاطر! و پایشان در تله ی شبکه های اجتماعی گیر نمی کرد.

امروز برخی از دانشجویان به فتوای دزدانی که ردای ابرار پوشیده و ادای قلندران را در می آوردند، عمل می کنند:

در عمل کوش و هرچه خواهی پوش

تاج بر سر نه و علم بر دوش

با این تقلید؛ طنین پژواک صدای سخنگوی وجدان ایرانی از شیراز نیز به گوش می رسد:

چو از قومی یکی بی دانشی کرد

نه کِه را منزلت مانَد نه مِه را

شتاب فزاینده ی تأثیرپذیری پوشش و دانش و منزلت از شبکه های اجتماعی و سرعت بسیارِ آهنگ تغییر و تحول زندگی، در حال درآوردن کنترل آن از دست انسان است...

 در اغتشاش اخیر؛ حتی رگه هایی پر رنگ از نظریه ی« ماکس وبر» (هر مؤمن روحانی خویش باشد) در برخی از دانشکده ها انعکاس یافت! و این درحالی است که افول معنای فرهنگ به جلوه هایی حقیر و" آمریکا زدگی"  دانشجویان خودشان را نیز به اعتراض وا داشته است!

انگار لازم بود تا دانشجویان ایرانی در معرض « بمباران چشم و گوش با مناظر و صداهای عجیب و غریب» قرار بگیرند؛ تا بانگ و فریاد همقطاران امریکایی خود را نشنوند!

مشتی نمونه ی خروار از این آشوب را «تافلر» برملا کرده:

« بانگ و فریاد در محیط و محوطه ی دانشگاه های امریکا به اوج و شدت خود رسیده! و ذهن نسل جوان در لانه ی تنگ و یک نواخت مغاکِ[چاله، گودال] دیوانسالاری منجمد شده است....

 دیوانسالاران بی هویت بیرحمانه دانشجویان را از آدمیت خارج می کنند؛ ترس از بلعیده شدن توسط این جانور مکانیکی دانشجویان را به شورش می کشاند... (شوک آینده، ص 142و125)»

یعنی همان دانشجویانی که اغلب با عباراتی چون «از همان کودکی در میان رایانه ها بالیده و بزرگ شده...؛ بلند پرواز و باهوش و دچار وسواس درباره ی کارآمدی...؛ پروراننده ی رویای اختراعی مهم در سر که دنیا را دگرگون کند...؛» نیز تعریف می شوند!

نتیجه ی دور کردن ذهن جوانان ایرانی از توجه به واقعیت اندیشه ی غرب؛ بعلاوه ی حداقل دو عامل زیر:

  1.  پیدایش نوعی" کیشِ دکتری"؛
  2.  بروز خود تحقیری و غرب برتربینی!

  باعث شده در این روزها ناباورانه شاهد خیز شاکله ی رفتاری هنجار شکنانه! و نظاره گر پدیداری نشانه های سقوط ناگهانی اخلاقی در محوطه ی برخی از دانشکده ها باشیم!

بجای سخن پایانی

نوسازی اندیشه کار بزرگی است و «کارِ بزرگ، دشمنِ بزرگ را نیز به بار می آورد. » و حتی ممکن است موجب ناراحتی برخی از اقشار فرهیخته و فرزانه (از تعداد انگشتان یک دست کمتر!) نیز بشود.

همان بزرگوارانی که در نقد عملکردها در مهار اغتشاش؛ یکی از اصول منطقی:

« کسی نمی تواند بدون شکستن چند تخم مرغ، املت درست کند! »

 را نادیده می گیرند و نگران دود شدن و به هوا رفتن تمام رنج و مشقتی که مردم برای تحقق آرزوها و دست یابی به هدف هایشان تحمل کرده اند! نیستند.

و یا به راهبرد عزلت گزینی و کناره جویی ( قهر از سیاست گویی آزاد اندیشانه و سیاسی نویسی روشنگرانه ) روی آور شده اند! 

البته نباید نوشته ی خطاب به « لاسکی » یعنی « یک دوره سکوت از سوی شما باعث امتنان خواهد بود؛» را بازخوانی کرد!

 بلکه باید با نهایت احترام؛ مراقب تَرَک برداشتن چینی نازک تنهایی برخی از دانشگاهیان جامعه شناس! بود‍ که می توانستند با پاپیش گذاشتن به موقع و آگاهی بخشی؛ از التهاب کم کنند!

نکته ی آخر: « از دیدگاه روانشناسی اجتماعی؛ کناره گیری از سیاست همراه با پدیده هایی چون ترس و احساس حقارت است؛ ( بشیریه، جامعه شناسی سیاسی، ص256)»  و با دغدغه، شرافت، مسؤلیت و وظیفه ی علمی در این زمانه ی بحران ساز! چندان سنخیتی ندارد.
 

* جانباز دکتر سیدمهدی حسینی

اینستاگرام
سلام بر استاد بزرگوار دورادور جویای احوال هستم
سپاس از مطالب پر بارتون
انشالله که پایدار و سلامت باشید
با نام و یاد خدا
سلام دکترجون شمابزرگوارید ، همتون خانوادگی، درود خدا برشما و در پناه حق باشید.
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi