شناسه خبر : 97873
سه شنبه 25 بهمن 1401 , 14:20
اشتراک گذاری در :
عکس روز

چهل و چهارمین بهار خجسته و رازِ گلِ سرخ

این پرمعناترین نمونه از بیداری افکار عمومی با شکست شاهانه و برچیدن بساط تاج و تخت سلطانی؛ سمت و سوی فرهنگی و روحانیِ علوم اجتماعی را نیز نمایان می کند...

فاش نیوز- چنانچه انقلاب از دریچه ی نظریه ی زیبایی شناسی تحلیل شود، دو نکته ی اساسی درخشان تر پدیدار می شود:

  1. مردم با دستان خالی موفق شدند دیکتاتور را سرنگون سازند؛
  2. زندگی ای مبتنی بر حیاتِ طیبه و سرشار از «آب و آبادانی، بانگ مسلمانی» بخواهند؛

 این پرمعناترین نمونه از بیداری افکار عمومی با شکست شاهانه و برچیدن بساط تاج و تخت سلطانی؛ سمت و سوی فرهنگی و روحانیِ علوم اجتماعی را نیز نمایان می کند.

 اما غرب هرگز نتوانست معنای سمت و سوی عقربه ی این افکار و خواست قلبی ایرانیان را فهم کند. انعکاس اصول و ضوابط اسلامی درنوسازی و دگرگونی ساختار سیاسی و تجلی آن در قانون اساسی یکی از مهم ترین دست آورد بیداری ایرانیان است.

در این نوشتار می کوشیم تا حد امکان؛ تحلیلی جامعه شناختی از این تغییر و تحول بنیادین ارائه کنیم.

مفروض است:

مهمترین جلوه ی بلوغ سیاسی و اجتماعی ایرانیان عبارت بود از:

  1. بازتاب اصول و ضوابط و آموزه های اسلام در عملکردِ نهادهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی؛
  2.  تشکیل حکومتی مبتنی بر «مفهوم قرآنیِ حیات طیبه؛ که در آن هم آب و آبادانی برقرار و هم بانگ مسلمانی بلند باشد!»

در میخانه بگْشادند و داد عاشقان دادند

به حمدالله اجابت شد دعای کدخدای ما

شکست ضل الله (سایه خدا) و ذلیل الله شدن بزرگ ارتشتاران در کشوری شاهنشاهی‌زده! و فرار را برقرار ترجیح دادن؛ یکی از رویدادهای حیرت‌انگیز تاریخ معاصر است.  

فرضیه

الف: همانطور که ایرانیان هزینه ی تأسیس سیاست نوین، با مبانی مذهبی را تقبل کردند؛ برای حفظ و تداوم آن در عصر دیجیتال نیز بدون تردید چاره اندیشی خواهند کرد؛

ب: نسل جدید برای شنیدن «افسانه ی وفور» در «سال های اختناق و سخت گیری و سانسور» و سامان تفکر سیاسی خود؛ گوش به فضای مجازی سپرده است!

ج: یکی از الزامات ترسیم نقشه ی راه روشن؛ آشتی بین نظام دانشگاهی (به ویژه دانشکده های علوم اجتماعی و سیاسی) با بدنه ی اجرایی خواهد بود؛

اهمیت تجزیه و تحلیل واقع گرایانه به عنوان ابزاری نیرومند برای فهم تغییر وتحول سیاسی و اجتماعی بر کسی پوشیده نیست.  

در همین راستا، مکتب علوم فرهنگی با ابداع واژه ی «علوم روحانی» آن را به عنوان مفهومی تجربی در طبقه بندی پدیده های اجتماعی به کار گرفت. ...

 برای نخستین بار «ویلهلم دیلتای» بر پدیده های روحانی و این جنبه از زندگانی (زبان و ادبیات و نهادهای اجتماعی و...) تمرکز کرد.

در این میان، خودِ مفهوم " نهاد" بمثابه جوهره و خمیرمایه ی زندگی؛ ریشه در خاطره ی جمعی و عقل سلیم دارد، مثل نهاد خانواده و نهاد مدرسه و ...

اگر از دریچه ی حیات طیبه و «رازِ گلِ سرخ» به قدرت سیاسی در اندیشه ی دینی نگریسته شود؛ دلیل برانگیخته شدن کنجکاویِ مکتب علوم فرهنگی نسبت به سرشت زندگی فضیلتمندانه نیز فهم می شود. ...

اساسا قدرت همانند انرژی شکل های گوناگون دارد «مثل نفوذ معنوی [کاریزما] و موقعیت اجتماعی (ثروت و ...)»

هرچند نمی توان از واژه ی قدرت تعریفی شسته رفته ارائه داد، اما می توان با سواری بربال اندیشه ی «موریس دو ورژه» در افق معنایی و مفهومی آن محو شد؛ آنجا که می گوید:

«  ... در کشوری که گرسنگی پدیده ای بومی است، فربهی نشانه ای از قدرت است. زمانی که در برابر کاخ ها، اتومبیل های توانگران بر سر و روی قومی ژنده پوش،گرسنه و آلونک نشین گِل و لای می پاشند، ظلم به شدت احساس می شود؛ در غالب اوقات هرچه فقر عمومی بیشتر باشد، تمَوُل اربابِ زر و زور افزونتر می شود.

 هنگانی که عامه ی مردم در زاغه هایی محقر سکنی دارند و محرومیت های شدیدی را تحمل می کنند، صاحبان امتیاز و اقلیت ممتازِ ثروتمند؛ جامه های زربفت برتن می کنند و در فراوانی بسر می برند و برای خود کاخ های مجلل می سازند.

تضادهای عمیق و نابرابری؛ تنفرِ [آحاد جامعه] از صاحبان امتیاز؛ و ترسِ آنها از مردم را دامن می زند. این وضع بالطبع انفجار آمیز است. ( جامعه شناسی سیاسی، ص 101و102)»

[ به منظور فهم زیربنای نظریِ پدیده هایی مثل قدرت و انقلاب و...، به قول «ابوالفضل قاضی» « خواندن این کتابِ آموزنده و اندیشه برانگیز از واجبات است.»]

جهانیان در 26دی ماه57 نتیجه ی تضاد بسیار عمیق و مورد اشاره ی «دو ورژه» و ترس از مردم را در پای پلکان هواپیما و در چشمان اعلی حضرت همایونی! مشاهده کردند؛ در جریان فلنگ را بستن پیشین! اقلا ثریا خانوم چمدان برنداشته بود.

این فرار بزرگ که پس از « جنگِ ماهرانه ی ناخدای استبداد با خدای آزادی و دل نثار استقلال کردن» صورت گرفت نتیجه ی فرایند طولانی ایجاد امید به از راه رسیدنِ "بهارانِ خجسته" بود. ...

نسل جدید؛ با طبیعت بسیار پیچیده و بغرنج فناوریِ فکری سرو کار دارد که به نظر می رسد در انحصار قدرت سیاسی غرب قرار گرفته! و در نتیجه ی این انحصار گری دو اتفاق مهم افتاده است:

  • فضای مجازی در غیاب متولیان امور فرهنگی! سرقفلیِ سازمانِ آگاهی را به تملک و تصرف تبهکارانه ی خود درآورده؛  
  • نوعی پندارِ"خود مرکز عالم ودر ماورای نیکی و بدی! دیدن" و برتری و آزادی از قید و بند اخلاقی در دارندگان قدرت سیاسی غربی شکل گرفته؛

توصیف و تبیین  جامعه شناختی و داوریِ واقعی نسبت به رابطه ی این سلطه با اکنونیت جامعه ی ایران اسلامی،  نشان می دهد که تمام تلاشِ سودا گران اندیشه از آن ور آب؛ تلقینِ نحوه ی تفکرِ یک جانبه و جانبدارانه است.

 و این در حالی است که صاحب نظرانی چون (هانتینگتون، برینتون، نیکی کدی، روح الله رمضانی، منوچهر محمدی، محمدرضا دهشیری و...) با تبیین سامان سیاسی و انقلاب ها، بسیاری از گفتنی ها ی مربوط به این تغییر و تحول را گفته اند.

از حیث نظری مهمترین معیارهای پیروز مندی یک انقلاب عبارتند از:

  • سامان دادن هرچه سریع تر نهادی؛
  • شتاب و گسترش در ایجاد مشارکت سیاسی؛
  • ترکیب تحرک سیاسیِ سریع با تحرک شتابان نهاد مندی؛

 جامعه ی امروز از یک سو دل در گرو فرهنگ والا و سنت دارد و از سوی دیگر با افتادن در خم رنگرزی مدرنیته و مقتضیات زمان! در حال رنگ و وارنگ شدن است؛ و تازگی ها با چالشِ "آزادی به وقتِ رسانه های  شارلاتان" نیز دست و پنجه نرم می کند.

ولی به راستی کدام پژوهشگر آزاد اندیش را می توان یافت که تعریف مختصر و مفید «بشیریه» از آزادی، آنجا که نگاشته:

« آزادی چه به مفهوم منفی آن یعنی رهایی از اراده ی خودسرانه ی دیگران؛ وچه به مفهوم مثبت آن یعنی توانایی گزینش و عمل و مشارکت، (آموزش دانش سیاسی؛ مبانی علم سیاست نظری و تأسیسی، ص244)»

را به مثابه یک شاخص و مهمترین دست آورد مردمانی که در "محیط توفان زا جان فدای آزادی" کردند، ارزیابی نکند و درخشش آن را در اصول میثاق ملی نبیند؟!

و یا از کنار این واقعیت که مردمانی با فرهنگ و تمدن کهن، دورنمای سیاسی دنیا را تغییر دادند و با ایجاد تحولی بنیادین در تاریخ معاصر؛ جهان را به مرحله ای تازه از قدرت و نظم اجتماعی وارد کردند، بی خبر بگذرد.

اساسا جامعه و فرهنگ، سرشار از اندیشه و نیت و قصد می باشد؛ به تعبیر و نظر «قیصر» :

اگر دل دلیل است، آورده ایم

اگر داغ شرط است، ما برده ایم

گواهی بخواهید، اینک گواه

همین زخم هایی است که نشمرده ایم

 از همین روست که گفته می شود پدیدارهای اجتماعی و فرهنگی دارای ویژگی معناییِ «درون فهمی» و زیبایی شناختی هستند.

با رهیافت و روش شناسی تفهمی، می توان چرایی انفجارِ حاصل از نابرابری و محتوای ذهنی و زیبایی شناختی انقلاب را درک کرد. ...

از زیبایی تفاسیری متنوع می شود؛ آشناترین مسئله در این نظریه ؛ ذهنی بودن و در چشمان مشاهده گر قرار داشتن آن است.

البته تأمل بر زیبایی زندگی فضیلت مند با خوانش ایرانی؛ پای رمز و راز گل سرخ را نیز به میان می کشد.

همچنین نا گفته نماند که این محرکِ اندیشه! حرف از تغییر سرشت و تغییر سرنوشت و لجام گسیختگی قیمت ها و بی رحمانه شدن زندگی و غم نان و پاشنه ی آشیل و چشم اسفندیار! را نیز به میان می آورد. ...

اینها موضوع هایی اساسی هستند که بر بهار خجسته فال و حتی بر "رازِ گلِ لاله" سایه افکنده اند و جهان مجازی با مغزشویی؛ در حال کشاندن آن به اندیشه و انگیزه ی نسل جدید است! و همه خوبی ها را از آنِ خود می داند.

 هر چند فهم معنیِ زیبایی و راز گل لاله! از چنگ اندیشه ی مفهومیِ معمول می گریزد؛ اما کیست که نداند زندگی فضیلتمندانه در نگاه ایرانیان آن قدر زیباست که " از برایش می توان از جان گذشت".

در چشم ایرانیان زندگی فضیلت مندانه در بهار آزادی! مثل گل سرخ واقعیتی بدون چون و چراست! هرچند این امر نزدیک به "کنش عقلانیِ معطوف به ارزش" در اندیشه ی « ماکس وبر» می باشد... ولی ازغرب که  لذت زندگی را از هرگونه قید و بند رهاکرده، نمی توان انتظار داشت که راز و رمز انقلاب اسلامی به مثابه «یک نبرد عقیدتی نه یک زورآزمایی تسلیحاتی» را درک کند.

 علاوه براین کژ کارکردی برخی کارگزاران دولتی تاجر پیشه و دروغ های رسانه های شارلاتان نمی گذارند نسل جدید بداند که چگونه پدرانشان بادستان خالی توانستند دیکتاتور را سرنگون کنند!

نتیجه گیری:

 بر خلاف افسانه ی وفور «روانشناسی عرضه و سراب در بیابان و فراوانی نان و تبدیل آب به شراب...؛(سو وی؛ افکار عمومی، ص101-94» تبیین «حکومت ناروای طاغوت» برای نسل جدید؛ با تأکید بر جنبه ی روحانیِ علوم اجتماعی از مکتب علوم فرهنگی با خوانش «دیلتای» نیز می تواند مفید باشد. ...

به هر حال، نظام آموزشی در تمام مقاطع تحصیلی (از ابتدایی تا تحصیلات تکمیلی) باید ذهن نوجوانان و جوانان فهیم و هوشمند ایرانی را بدرستی آگاه کند تا در مواردی استعدادها پرپر نشوند!

زیرا این سرمایه ی اجتماعی به لحاظ استعداد و بهره ی هوشی، سرآمد سایر دانشجویان ورودی به دانشگاه های سوربن و آکسفورد و هاروارد و ... هستند.

 تاریخ به سان یک معلم! با تصویرگری از گذشته، نقشه ی راه آینده را ترسیم می کند. اگر بپذیریم که «تاریخ هنردیدن گذشته است،» نسل جدید می خواهد بداند فرزند کدام گذشته بوده است. به نظر می رسد ندانم کاری در صورت بندی این دانایی؛ میدان را به دیجیتالیسم سپرده و بخشی از این سرمایه ی اجتماعی درحال از دست رفتن است!

این نگرش هشدارگونه از این رو حائز اهمیت است که اکنون شبکه های اجتماعی تبدیل به ابزار بسیار تأثیرگذاری شده اند که می تواند قوه ی تخیل نسل نوظهور را قلقلک دهد و بحران بیافریند!  

در مقابلِ طوفان، برخی دیوار می سازند اما برخی نیز از رهگذر ساختن آسیاب بادی و درآوردن انرژی آن در خدمت آب و آبادانی؛ نغمه ی روح نواز بانگ مسلمانی را به گوش همگان می رسانند!

ارزیابی عملکرد جریانات فعال سیاسی و صورت برداری از نیروهای حاضر در عرصه ی سیاست ایران؛ موضوعی است که کمتر مورد توجه جدی واقع شده است! این امر یعنی کم کاری و تنگ نظری و کِنِس بازی! در حوزه ای که مربوط به فهم درونی، تفسیر، تبیین، درک و تجزیه و تحلیل مسائل و پیامدهای انقلاب اسلامی است.

آینده پژوهان معتقدند یکی از مهمترین ویژگی های عصر دیجیتال ارزش سرقفلیِ مکانِ بحث و گفتگو در بازار اندیشه و محله ی برو بیای کلام ونظر؛ و پیش افتادن آن از نرخ دلار و قیمت  مرغ و بازار مسکن می باشد!

برای پیامدهای این «مانترا Mantra /تکرار مجموعه کلمات و آواها با آهنگ خاص»  و اثر معنادار آن بر ذهن نوجوانان و جوانان؛ از هم اکنون باید فکری دوراندیشانه کرد!

هر کس دیگرهم که جای شارلاتانیسم رسانه ای آن ور آب بود؛ این فرصت عظیم مطالعاتی و پژوهشی و فراهم کننده ی موضوهای متنوع برای تحقیقات پیمایشی را رو هوا می قاپید!

بدون تردید پیامد تعطیلی نابخردانه و بسته بودن درِ اندیشکده ی سیاسی در کتابخانه ی ملی! در تحولات سیاسی و اجتماعی تاریخ فردا پدیدار خواهد شد!

شرط اصلیِ فهمیدنِ منطق درونیِ چرایی نفرت و خروش علیه حکومت ناروای طاغوت و امید به فرا رسیدن بهار زیبا و جامعه ی فاضل، درک درست از مبانی ذهنی و فهم درونی و عقل سلیم در کشوری است که تمام مواد معدنی شناخته شده ی دنیا را در اختیار دارد.

بجای سخن آخر

 بدیهی است که شرایط اجتماعی جدید و مقتضیات عصر دیجیتال بر روی آراء و اندیشه هایی که نسل اندر نسل تداوم یافته اند نیز تأثیر معنادار می گذارد. چگونگی تداوم بهاران خجسته امری عظیم است؛ و باید با عظمت از آن سخن گفت!  و گرنه؛ باید بر اساس نظر« سهراب » بگوییم:

کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ

کار ما شایداین است

که در افسون گل سرخ شناور باشیم

صبح ها وقتی خورشید در می آید

هیجان ها را پرواز دهیم ...

در به روی بشر و نور و گیاه و حشره باز کنیم

پی آواز حقیقت بدویم.

و یا اینکه :

چشم ها را شست و شو دهیم و جور دیگر ببینیم! زیرا نوجوان و جوانِ فهیم ایرانی برای لذت بردن از آب وهوای بهاران خجسته فال و جستجوی راز گل سرخ!  قدرتِ تشخیص و انرژیِ بیشتری دارد؛ و می داند که فساد و تباهی مشمئزکننده ی برخی از جنبه های سبک زندگی غربی با مرام و منش او سازگار نیست!

 اما از ظرفیت بی بدیل و عظیم خصال خویشتن و بی اطلاع ماندن و چشم بستن به این واقعیت که به قول «اندرو هیوود» در سیاست صفحه ی175:

«با برقراری جمهوری اسلامی، ایران به طور کلی از نفوذ فاسدکننده ی غرب و به طور خاص از نفوذ شیطان بزرگ آمریکا دور ماند؛»

و عدم اشاره به منطق درونی تأکید بر خودشکوفایی! دور از تحقیق منصفانه و آزاداندیشانه است.

 

* دکتر سیدمهدی حسینی

اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi