شناسه خبر : 100006
چهارشنبه 20 ارديبهشت 1402 , 20:42
اشتراک گذاری در :
عکس روز

اعتصاب جالب چند جوان برای اعزام به جبهه

فاش نیوز - برادر بزرگ‌تر شهید گرجی یاد قد و بالای بلند و ورزش‌کار برادرش می‌افتد و با لبخند می‌گوید: چون قدش بلند بود تابوت مناسب برای او پیدا نمی‌شد‌.

اعتصاب جالب چند جوان برای اعزام به جبهه/ جوان رشیدی که تابوتی اندازه‌اش نبود

خبرگزاری فارس - باشگاه خبرنگاران توانا: سال‌هاست فعالان قرآنی کشور به نمایندگی از جامعه قرآنی، به دیدار خانواده‌های شهدا می‌روند. هدف از این دیدارهای هفتگی، زنده کردن نام و یاد شهدای قرآنی است ولی به آن محدود نمی‌شود؛ چرا که در این دیدارها تلاش می‌شود سبک زندگی و بصیرت فکری شهدای قرآنی به مردم به خصوص قاریان و حافظان جوان و نوجوان قرآن معرفی شود تا بتوان از آن‌ها الگو گرفت. این تیم چند نفره این هفته با حضور رحیم قربانی، محمدمهدی بحرالعلوم و محمد تهرانی از اساتید پیشکسوت قرآن، میهمان خانه ساده و حال‌خوب‌کن حسین ‌آقا برادر شهید «علیرضا گرجی»، با حضور خواهرشان نرگس‌ خانم بودند، چرا که پدر آن‌ها سال‌ها پیش از دنیا رفته‌ و مادرشان نیز پیش از شهادت علیرضا و دیدن پیکر بی‌جان فرزندش، دارفانی را وداع گفته است.

علیرضای قد بلند و ورزش‌کار ۲۲ ساله که ۱۵ سال با بزرگ‌ترین برادر خود حسین، اختلاف سنی داشت، قاری و حافظ قرآن بود‌. با این که تمام فکر و ذکرش جبهه و دفاع از وطن و شهادت بود و به تشکیل خانواده فکر نمی‌کرد، از نظر مالی سربار خانواده نبود و پلیس قضائی بود. او سال ۱۳۴۰ به این دنیای فانی قدم گذاشت و ۱۲ فروردین ۱۳۶۲ در عملیات خیبر از همه عناصر دنیوی دل کند و از گوشه‌ای از جزیره مجنون به آسمان پرواز کرد.

غرور در او ندیدیم

برادرش می‌گوید: علیرضا و چند نفر از دوستانش در اداره می‌خواستند به جبهه بروند اما بخاطر شغلشان به آن‌ها اجازه نمی‌دادند اعزام شوند. با دوستانش کف زمین اداره خوابیدند و اعتصاب کردند تا موفق شدند اجازه اعزام خودشان به جبهه را از مدیران بگیرند. او شهادت را به تنهایی نمی‌خواست بلکه عاشق شهادت در راه دفاع از وطن بود.

من از برادرم ۱۵ سال بزرگ‌تر بودم اما زمان‌های زیادی سیره و روش زندگی او برای من آموزنده بود. او در حسینیه حجت نازی‌آباد قرآن را قرائت و حتی برای دوستانش تفسیر هم می‌کرد. هیچ وقت غرور یا تظاهر در شخصیت او ندیدم.

چهره و اخلاقش طوری بود که شهادت به او می‌چسبید. شهید سلیمانی فرمودند تا شهید نباشید شهید نمی‌شوید. او نیز قبل شهادتش مانند شهدا بود‌. گویا وقتی زنده بود هم شهید بود.

ویژگی اصلی یک مسلمان اخلاق خوب او است

خواهرش نرگس‌خانم برادر را این‌گونه توصیف می‌کند: اهل شعار و دورویی نبود و اگر چیزی می‌گفت به آن اعتقاد داشت. کم صحبت بود اما پر از محبت سخن می‌گفت.

علاقه عجیبی به ما خواهرها داشت. همیشه ما ۴ خواهر را در آغوش می‌گرفت و برای ما روضه حضرت زهرا (س) می‌خواند و اشکمان را در می‌آورد. چند دقیقه بعد هم برنامه شادی برای ما اجرا می‌کرد و حال‌و‌هوایمان عوض می‌شد.

علیرضا خنده‌رو و شوخ طبع بود و با این حال نه تنها به پدر، مادر، خواهرها و بردارها احترام فراوانی می‌گذاشت بلکه با بقیه مردم هم همین طور رفتار می‌کرد. معتقد بود ویژگی اصلی یک مسلمان اخلاق خوب او است. اعتقاد داشت هر انسانی با رسیدن به شهات، به اوج مقام انسانی خود می‌رسد.

شهادت در باران تنهایی

روایت‌های مختلفی از نحوه شهادت او به گوش می‌رسد. علیرضا آرپی‌جی‌ زن بود. روز شهادتش بعد از انهدام یک تانک، ابتدا تیری به قفسه سینه و سپس تیر دیگری به ران او اصابت می‌زند. دوستش می‌گوید شبی بارانی بود که تیر خورد. گروهان باید به جلو می‌رفت اما علیرضا نمی‌توانست بیاید‌. وقتی برگشتیم علیرضا به شهادت رسیده بود.

همه تابوت‌ها برای علیرضا کوتاه بودند

برادر بزرگ‌تر یاد قد و بالای بلند و ورزش‌کار برادرش می‌افتد و با لبخند می‌گوید: چون قدش بلند بود تابوت مناسب برای او پیدا نمی‌شد‌. حسین آقا با دلتنگی و بغض به تصویر علیرضا نگاه می‌کند و می‌گوید: همه‌ شهدا علیرضای ما هستند.

 

منبع: خبرگزاری فارس
اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi