شناسه خبر : 100952
چهارشنبه 24 خرداد 1402 , 17:55
اشتراک گذاری در :
عکس روز

پای صحبت جانباز حاج‌اکبر حسین‌زاده(بخش نخست)

گفت وگویی که خیلی چیزها را روشن خواهد کرد!

گر چه آدم پیگیر، قاطع و راهگشائی‌ست، اما ظاهرا برخوردها، سر دواندن ها، بدقولی ها و حاشا کردن اعصاب خردکن برخی مسئولان، خصوصا در بنیاد، محرک اصلی قضیه است که ممکن است باعث شود هرکس دیگری هم از کوره در برود، چه رسد به جانباز...

فاش نیوز - دست پر و پر از حرف های گفتنی و با حرارت آمده بود. راستش من هم فکر نمی کردم اینقدر آدم با حساب و کتاب و منظم و مدیری باشد. قبلا واقعا همان طور که شایع بود، شاید فکر می کردم فقط آدم با انگیزه و البته تندی است که با زدن و شکستن و فحش و داد و بیداد کارش را پیش می برد. راستش قبلا هم دلسوزانه سعی کرده بودم نصیحتش کنم که در برخوردهایش هوای شخصیت خود و شأن ایثارگری و ایثارگران را داشته باشد و اجازه ندهد این ارزش ها با رفتاری که به او نسبت می دهند، حتی اگر شده برای حل مشکلات آنان و گرفتن اعتبار و امکانات برای جانبازان و ایثارگران لطمه ببیند. اما هرچه از ابتدای گفت و گوی چهارساعته‌مان جلوتر رفتیم، رفته رفته دست و پایم را جمع کردم و فهمیدم که چقدر مظلوم واقع شده است.

جالب است کسی که او را همه به عنوان فردی که با پرت کردن اشیاء و زدن و شکستن و فحش و داد و فریاد، ابزار دیگران برای رسیدن به اهداف زیاده‌خواهانه‌شان می شود، می شناسند و می شناسانند، گویا هیچ سابقه ای از این مسائل در واقعیت ندارد!

من با تعجب فریاد زدم که یعنی تا حالا هیچ وقت چیزی طرف کسی پرتاب نکردی و به اینها شهره ات کردند!! و جواب داد نه. حتی در موردی هم که خیلی شایع شده و همه با آب و تاب در قفایش می گویند، اشاره کرد که یکی از همراهانشان که جانباز اعصاب و روان بوده، از کوره در می رود و ظرف شکلات خوری را بلند می کند و بعد از دستش رها می کند و این را هم دیگران به اسم او پخش می کنند که فلانی لیوان به طرف فلان مسئول پرتاب کرده و....!

در حالی که در این مورد هم او اتفاقا به شهادت فرد همراهش، جانباز مورد نظر را مورد عتاب و سرزنش قرار می دهد که چرا چنین کردی؟!....

در هر حال گر چه آدم پیگیر، قاطع و راهگشائی‌ست، اما ظاهرا برخوردها، سر دواندن ها، بدقولی ها و حاشا کردن اعصاب خردکن برخی مسئولان، خصوصا در بنیاد، محرک اصلی قضیه است که ممکن است باعث شود هر کس دیگری هم از کوره در برود، چه رسد به جانباز.

با خواندن این گفت و گوی مفصل که بخش اولش را حالا ملاحظه می کنید، قطعا خیلی چیزها مثل کارهایی که این جانباز قطع عضو دلسوز انجام می دهد و در واقع بخش مهمی از وظایف بنیاد را بر دوش می کشد و آنان فقط پزش را می دهند و ....دستگیرتان خواهد شد.

این شما و این هم حرف های شنیدنی جانباز حاج اکبر حسین‌زاده:

 

فاش نیوز: بسم الله الرحمن الرحیم. آقای حسین زاده! کمی درباره اتفاقاتی که اخیرا افتاد و بنیاد به این بهانه از شما شکایت کردند، توضیح دهید.

- بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم ایاک نعبد و ایاک نستعین. ان شاءالله هر صحبتی می کنیم، با صداقت و مرضی رضای خدا باشد. بیان اتفاقاتی که سال های گذشته برای باشگاه ستارگان ایثار و بنده و دوستان افتاد، زمان زیادی می برد که ممکن است از حوصله این جلسه خارج باشد. اما برای اینکه شفاف سازی شود و دوستان بدانند، بد نیست توضیح مختصری داده شود.

اتفاقاتی که سال های گذشته برای باشگاه ستارگان ایثار و بنده و دوستان افتاد، شنیدنی‌ست. باشگاه ستارگان ایثار، مجموعه‌ای بود که از سال ۷۴ تاسیس شده بود. این باشگاه چندسال مدیریتش به دست بنیاد تهران و افراد مختلف بود.

زمان آقای دهقان به این نتیجه رسیدند که با توجه به دست وپاگیر بودن قوانین در سیستم دولتی و مشکلات مدیران بنیاد با جانبازان و نحوه اداره باشگاه، اینجا به صورت مجمع اداره شود. مجموعه ای از خود جانبازان تشکیل شده، انتخابات بگذارند، اساسنامه‌ای تهیه کنند و بر اساس آن، هیئت مدیره مشخص شود و یک نفر به عنوان مدیرباشگاه منصوب شود.

سال های حدوداً ۷۶ و ۷۷ بود که دقیقا به یاد ندارم. چون در آن سال ها در شرکت(شرکت خصوصی) مشغول بودم و درگیر کارهای باشگاه نبودم و کجدار و مریز، گاهی می‌آمدم و می رفتم. آن زمان ها مجموعه‌های مختلفی تشکیل می شد و از بین جانبازان مجمع، مدیران مختلفی انتخاب می شدند ازجمله عزیزانی مانند جانباز شهید نیک‌پور، آقای رنجبر که ورزشکار تیم ملی هستند، آقای مصطفی حدادیان که جانباز ۷۰ درصد و نخاعی هستند، جانباز دکتر وفایی و جانباز آقای مهدی اسلام‌پناه و...

 در اواخر ۹۲ و ۹۳ حضور من در باشگاه ستارگان ایثار کمی پررنگ شد. به این واسطه که با خودم قرار گذاشته بودم که بیشتر ورزش کنم و دوستان، هم را می شناختند، به من پیشنهاد شرکت در انتخابات داده شد. ناگفته نماند که بنده تجربیات ورزشی بسیاری با جانبازان و معلولین داشته ام از جمله اداره پشتیبانی ورزش جانبازان بنیاد در زمان آقای ماندگارفر، مدیر پشتیبانی و دبیر هیئت ورزش های جانبازان و معلولین تهران در زمان آقای دکتر حیدری، دبیر ورزش نابینایان و کم بینایان تهران در زمان آقای محمدرضا مظلومی و مدت کوتاهی دبیر فدراسیون ورزش نابینایان و کم بینایان. خودم هم ورزشکار و قبل از حضور در جبهه کشتی‌گیر بودم. مقام چهارمی کشوری را داشتم و برای مسابقات جهانی اسپانیا انتخاب شده بودم که به جبهه رفتم.

حدود ۴۴ ماه سند جبهه دارم که در سپاه ثبت شده است. پس من از ورزش دور نبودم و ورزشی بودم. قهرمان شنا بودم. قهرمان بسکتبال با ویلچر همراه تیم تهران. به نوعی هم در زمینه اداری و هم کاری و هم ورزشی فعالیت می کردم.

 در سال ۹۳ زمان آقای اسلام‌پناه بود و بعد از آن دکتر وفایی یک سالی که تشریف داشتند، مرا می‌شناختند و از من کمک هایی می گرفتند. چند بار هم اردوهایی برگزار کردیم؛ تا اینکه سال ۹۴ بود که وقت انتخابات و تشکیل مجمع جدید شد. دوستان ما را مجاب کردند که بیاییم و در انتخابات هیئت مدیره شرکت کنیم.

واقعا من دوست نداشتم و نمی خواستم شرکت کنم اما دوستان خیلی تشویقم کردند و گفتند شرکت کنید. بنابراین در سال ۹۴ به عنوان عضو هیئت مدیره و مدیرعامل انتخاب شدم.

 

فاش نیوز: لطفاً گذشته باشگاه را توضیح دهید.

- زمین باشگاه در زمان جنگ سنگر و پناهگاه بوده و این زمین در شهرک شاهد تهرانپارس قرار داشت که محل زندگی و سکونت جانبازان و خانواده معظم شهدا بود. خانه ها هم عموما یک طبقه بود و یکی از همین خانه ها را حسینیه کرده بودند که جانبازان به آنجا می رفتند و پینگ پنگ بازی می کردند. در زمان آقای رفیق‌دوست که زمین پناهگاه خالی بوده، از دوستان سپاه پیگیری می کنند و یک سوله روی این زمین می گذارند که سندی برای آن وجود ندارد. هیچ کس اکنون مالکیت قطعی آن را ندارد که مال زمین شهری است یا بنیاد یا شهرداری یا... چیزی وجود ندارد. سوله را گذاشتند و آن را تبدیل به باشگاه کردند. در زمان بعد از جنگ سال 73 و 74.

 

فاش نیوز: پس با این حساب زمین متعلق به بنیاد است یا جانبازان؟

- همانطور که اشاره کردم، برای این زمین سندی وجود ندارد اما تحت اختیار بنیاد بوده و در زمان آقای دهقان اداره باشگاه به صورت خودگردان در اختیار ورزشکاران جانباز قرار گرفته و خود عزیزان می توانند به صورت خودگردان از این زمین و باشگاه استفاده کنند. خلاصه این که دستی به سر و روی آن سوله می کشند و می شود باشگاه. سال ۷۴ افتتاح می‌شود و دوستان می آیند آنجا ورزش می کنند. بسکتبال با ویلچر، تنیس روی میز، والیبال نشسته، تیراندازی با کمان و بعدها با خرید تجهیزات بدنسازی، سالن بدنسازی هم اضافه شد.

آن زمان سازماندهی کارهای فرهنگی شهرک دست بنیاد بود و همه یکدست بودند. اصلا تفاوتی بین بنیاد و جانبازان نبود. بنیاد کمک می کرد و جانبازان هم می‌آمدند و برنامه ها صورت می گرفت اما خورد خورد که مدیریت جلو رفت، هر مدیری با سلیقه خاص خودشکه بیشتر با سیستم بنیاد هماهنگ بود تا جانبازان، عمل می کرد. بنابراین با بچه های جانباز به مشکل می خورد. به همین دلیل کم‌کم دیدند که اینطور کار پیش نمی رود و مشکلات زیادی پیش می آید.

اینجا بود که تصمیم گرفتند آنجا را به صورت مجمع و با انتخاب هیئت مدیره اداره بکنند که پنج شش نفر از دوستان جانباز و ایثارگر هر دو سال یک بار انتخاب شوند و کارها را جلو ببرند.

بعد از این اقدام، بنیاد تصمیم گرفت جهت ارائه خدمات ورزشی از جانبازان پول دریافت کند. مثلاً از جانباز ۷۰ درصد، 30 درصد شهریه و بقیه جانبازان بر اساس درصدشان شهریه پرداخت نمایند. جامعه ایثارگری زیر بار چنین چیزی نمی رفت. بنابراین همیشه درگیری بود. آن زمان ها من هنوز نبودم.

با تصمیم هیئت مدیره و دستور آقای دهقان، قرار بر این شد که از ایثارگران پولی دریافت نشود و تمامی هزینه های جاری، هزینه حامل انرژی، تامین و نگهداری، تجهیزات و تاسیسات، دستمزد مربیان و پرسنل و مسابقات فرهنگی رابنیاد پرداخت کند که پرداخت شده و پرداخت نشده کار به این صورت کج دار و مریز پیش می رفت.

پس کم کم با بروز مشکلات در اداره امور ورزشی، فرهنگی در کل کشور، بنیاد تصمیم گرفت که موسسه ای با عنوان موسسه فرهنگی ورزشی توانبخشی ایثار را تشکیل دهد که همه امور را به صورت یکپارچه در تمام کشور اداره نماید. اما متاسفانه موسسات اهداف اصلی خود را فراموش کردند و به دنبال کسب درآمد بیشتر افتادند. اصلاً موسسه‌ها تشکیل شده بودند که بتوانند به جامعه هدف خدمات بهتری را برسانند؛ اما چون بنیاد یک سیستم دولتی بود، در خیلی از موارد نمی توانست در زمینه های ورزشی و این گونه خدمات برای جامعه هدف هزینه کند.

 

فاش نیوز: پس به گونه‌ای کسب درآمد بیشتر و جانباززدایی شد. به یاد داریم که زمان آقای دهقان بود که سیستم های آسایشگاهی و موسسات تاسیس و شروع به کار نمودند. اما عملاً بسیاری از آنها را به بخش خصوصی دادند و ایثارگران نمی توانند از آنها استفاده کنند. بنابراین به خانواده ایثارگر هیچ خدماتی نمی دادند و درآمد کسب می کردند و فقط همین طور ساختمان مستهلک می شد.

-  بله. وقتی به بخش خصوصی واگذار می شود، فقط به فکر درآمدزایی بوده و رس ساختمان ها را می کشد و هیچ کار تعمیر و نگهداری در آن ساختمان صورت نمی گیرد. یا خود بنیاد بلد نبودند یا منابع نبوده و مدیریت نداشتند، در هر حال به زیرساخت‌های این اماکن رسیدگی نکردند که عمدتاً مستهلک شد. نمونه اش همین باشگاه ستارگان ایثار است.

 خب من که آمدم به باشگاه، یک سال و نیم الی دو سال بر اساس رفاقت به دوستان کمک می کردیم. دوستانی که بودند، آقای اسرافیلی، آقای حدادی، آقای وفایی و یا آقای دکتر حیدری برای خودشان از نظر تجربه، ایمان، توانمندی، انسانیت استادی هستند که بنده کار را کنار این ها شروع کردم.

 خلاصه من مدیر شدم. وقتی که ورود کردم که ببینم چه خبر است، با انبوهی از مشکلات و کمبودها مواجه شدم که البته ناشی از کم کاری دوستان قبلی نبود. مدیران زحمتکش پیشین، زحمت خود را کشیده بودند منتها به خاطر نداشتن یا نبود امکانات کافی بیش از آن نتوانسته بودند مشکلات را برطرف کنند. کار دوستان قابل تقدیر بود اما در هر حال نقص هایی وجود داشت که هیئت مدیره جدید باید شروع به اصلاح و رفع آن می کرد.

  این مشکلات شامل موارد زیر می شدند: چاه فاضلاب مجموعه پر شده بود و به یک کاشی وصل بود و در حال فرو ریختن بود، از سقف آب می چکید، دیوار ساختمان بغل هم آب داده بود. یک تابلو برق داشتیم که انفجارهای زیادی در آن رخ داده بود، سرویس بهداشتی ها همه مشکل داشتند، گرمایش و سرمایش نبود، کولر دستی کار گذاشته بودند، فن قدیمی مستهلکی آنجا تعبیه شده بود که خودش باعث آلودگی هوا میشد و برای جانبازان شیمیایی بسیار مضر بود.

سالن ها کفپوش نداشتند و شکسته و خراب بودند. عمدتا کف سالن بتونی بود و روی آن یک کفپوش معمولی بود که بچه ها وقتی زمین می خوردند، باعث آسیب دیدگی شدید و یا حتی شکستگی میشد. یعنی کلاً ۳۲ آمپر برق داشتیم، در صورتی که این مجموعه حداقل باید ۲۲۰ آمپر برق سه فاز داشته باشد. کلا ۳۲ آمپر برق تک فاز داشت. دستگاه بدنسازی در زیر زمین قرار گرفته بود و هوا نامطبوع بود. سقف خراب بود، کاشی ها هم شکسته بودند. من همین الان هم از مدیران پیشین تشکر می کنم. آنها هم زحمت خودشان را کشیدند. منتها هر کس توانایی ای دارد. بنیاد هم هزینه نمی کرده است. وقتی من اینجا را تحویل گرفتم، پرسنل هزینه ای نداشتند که یک بسته ورق آچار بخرند. تجهیزات اداری و کامپیوتر بدردبخوری هم نبود. به شما بگویم اگر آن روزها من اعتباری در دستم داشتم، ساختمان را می کوبیدم و از نو می ساختم.

 
وضعیت ویلچرهای ورزشی هم مناسب نبود. ویلچرها دست بچه ها را می بریدند. همین آقای ابوهدی حسینی به دلیل قدیمی بودن ویلچرها، به پایش آسیب جدی رسید. او را بردیم بیمارستان و عمل جراحی و هر روز مشکلات داشت. واقعا وضع خراب بود، آسانسور خراب بود، و یک بالابر نصفه و نیمه ای فقط بود که کج دار و مریز کار می کرد، موتورخانه سوخته بود، آبمان قطع بود بود یعنی واقعاً هیچ چیز نبود. با خودمان گفتیم چه باید بکنیم؟ یا باید تعطیل بکنیم یا یک فکر اساسی بکنیم.
 
در بحث خود ورزش هم، تعداد ورزشکاران بسیار کم بود. مثلاً در رشته های ورزشی شاید در یک سانس نفرات به سختی به 10 الی 15 نفر هم نمی رسیدند. اما الان در یک سانس سی چهل نفر هستند. عملا جذب ورزشکارمان هم پایین بود. شما خودتان جانباز نخاعی هستید و می دانید که ورزش چقدر برای جانبازان ضروری و واجب است و چقدر سلامتی شان و جلوگیری از عوارض کلیوی و عفونت های مثانه و عوارض ریوی تاثرگذار است.
 
ما شروع کردیم به رایزنی کردن با بنیاد، سپاه و رفقایی که ما را قبول داشتند. آمدیم و بازسازی را شروع کردیم. کل ساختمان را به آجر رساندیم. لوله های چدنی قدیمی با سیستم استاندارد لوله کشی بروز جایگزین شد، کلیه سیم ها عوض شد، کابل کشی شد، کف ساختمان کلاً برداشته شد و تمام لوله ها عوض شد و نو و به روز شدند.
زمین سنگ شد، دیوارها را کامپوزیت زدیم. همان موقع هم با بنیاد به خاطر اینکه این کار را انجام می داد درگیر بودیم. به بنیاد گفتیم بیایید روی دیوارها را پلاستیک نزنید، چوب بزنیم که ۲۰ سال کار کند اما انجام ندادند. حال ما مجبور شدیم سال گذشته، کل دیوارها را کنده و مجددا چوب کار کنیم.
چاه را دادیم خالی اش کردند و وصل شدیم به فاضلاب شهری. ۲۲۰ آمپر برق سه فاز خریدیم. کلاً نیم اینچ آب داشتیم که الان دو و نیم اینچ آب داریم. ببینید چقدر آب برای چنین مجموعه ای کم بوده است؟ هزار لیتر مخزن داشتیم اما امروز ۶ هزار لیتر آب را تامین کرده ایم. ساختمان را تعمیر کردیم و آماده بهره برداری شد. همه سرویس های بهداشتی مناسب سازی و تعویض شد و بر اساس بدن جانبازان مناسب سازی شد. الان کل باشگاه برای جانبازان بدون همراه مناسب سازی شده است. سرویس های فرنگی، ایرانی و دوش و روشویی تعبیه شده است.
 
رسیدیم به سالن که گرمایش و کف و سقف نداریم. خدا را شکر، خدا کمک کرد پارکت ارتجاعی روی آن گذاشتیم. روی کف گذاشتیم و روی آن فوم کار شد و همین باعث می شود که اگر کسی زمین بخورد، حالت ارتجاعی دارد و اتفاقی برای کسی نمی افتد.
 
سقف درست شده و عایق بندی شد و تمامش پشم شیشه شد. از این طرف آمدیم چیلر و هواساز تهیه و نصب کردیم. امروز در باشگاه شما هوا و اکسیژن خالص تنفس می کنید. یکسری دیوارهای اضافی در باشگاه بود که یا بد یا خراب بود و یا همسایه ها دید داشتند. آنها هم پوشیده شدند.
فاش نیوز: شما چند تا پرسنل دارید؟
- هشت تا پرسنل داریم. از اول سه نفر آقا، دو نفر خانم داشتیم و امروز 3 نفر اضافه کرده ایم. کارشان نظافت، آمادگی سالن‌ها، خدمات دهی به جانبازانی است که می آیند. پیاده کردن جانباز، دادن ویلچر و وسایل ورزشی.
سانس خانم ها از ساعت هفت و نیم تا سه و نیم. سانس آقایان از سه و نیم تا ۱۰. و ما به جانبازان با هر درصدی خدمات رایگان می دهیم.
 
  در مجموعه باشگاه وقتی که انتخابات می شود، یک بازرس داریم. افرادی هستند که حسابرس هستند. آقای مهدی اسلام پناه هم تا سال گذشته بازرس ما بودند که هر دو سال یک بار به عنوان بازرس، حسابرسی باشگاه را انجام می دادند. ناگفته نماند که در انتخابات جدید، جانباز نخاعی مزدارانی به عنوان بازرس انتخاب شده است. یک حسابرس هم از طرف بنیاد در سال ۴۰۰ آمدند و حسابرسی کردند. بازرس در آخر یک گزارش می دهد که هزینه ها درست انجام شده یا نه و آن گزارش را در مجمع ارائه می دهد که مثلاً در دو سال گذشته فلان مقدار درآمد بوده و این مقدار هزینه بوده است. مثبت بوده یا منفی بوده است. گزارش داده می شود تا بتواند مجمع بعدی و انتخابات بعدی انجام شود و طبق اساسنامه همه اینها باید انجام شود تا انتخابات بعدی صورت گیرد.
 
 
فاش نیوز: آیا کمک های مردمی و کمک های خیرین هم در جایی محاسبه می شود و مشخص است؟
 
- خدمتتان عرض کنم که ما از هیچ کس پول نقد نمی گیریم؛ مگر به ندرت. مثلاً در یک اردویی فردی نیت کند که مبلغی را به ما بدهد تا کاری برای جانبازان انجام دهیم. در غیر این صورت هیج مبلغ نقدی ای دریافت نمی شود. خود بنیاد هم آنچه که به ما به عنوان عمرانی و جاری پرداخت می کند، مشخص است. مثلاً بنیاد می خواهد کاری انجام دهد و ما نمی خواهیم مبلغ را به ما بدهد. آنها خودشان پیمانکار می گیرند، قرارداد می بندند و کار را انجام می دهند. ما هم به عنوان خدمات‌گیرنده و استفاده کننده از امکانات، ناظر درست انجام شدن کار هستیم. بنابراین کارهایی که به عنوان عمرانی، بنیاد انجام می دهد، خودش پس از انجام شدن کار، هزینه را به پیمانکار پرداخت می کند و هزینه‌ای در این زمینه به ما پرداخت نمی شود. آنچه ما دریافت کرده ایم، مربوط به وقت های پرت باشگاه است که جانباز نمی آید، که مثلاً جمعه ظهر یا شب که خالی است، از آن ساعت ها درآمد داشته ایم که آن هم مشخص است.
 
ما که آمدیم اینجا ویلچر نداشتیم .باید ویلچر تهیه می کردیم. مشکل ما با بنیاد از همین جا شروع شد. کج‌دار و مریز به ما پول می دادند یا نمی دادند. چون ما یک توافقنامه داریم که حقوق پرسنل، مربی ها، هزینه های جاری، تعمیر و نگهداری و کارهای فرهنگی را بنیاد تامین کند. بخشی دیگر را خیرین و کمک‌های مردمی پیش می برند. در آن موضوعی که گفتیم، مهم این است که بنیاد در هزینه‌های جاری شاید تنها بیست سی درصد به ما کمک کرده است. عمرانی کمی بیشتر، اما در بحث های جاری همین قدر فقط به ما کمک کرده است.
 
مشکل ما با از اینجا بنیاد شروع شد. ما ویلچر ورزشی نداشتیم. به بنیاد مراجعه کردیم و گفتیم ما اینجا ۵۰ جانباز داریم که دارند ورزش می کنند و ویلچر نداریم. گفتند بروید بنیاد استان تهران. رفتیم استان تهران، آنها به ما گفتند بروید واحد فرهنگی بنیاد. رفتیم فرهنگی، گفتند نه باید بروید بهداشت و درمان.
 
خلاصه شش ماهی ما را دواندند؛ در صورتی که در اساسنامه و حرف اولیه ای که با ما داشتند، تامین تجهیزات ورزشی و عمرانی باشگاه با آنهاست و البته اردوها که تعطیل بود واقعاً. مثلاً دوستان اگر قرار بود یک مسابقه کشوری بروند، پول نداشتند. همان موقع از خیرین گرفتیم که تیم برود. دست آخر، بعد از این طرف آن طرف رفتن، به ما گفتند که باید موسسه ایثار پول را بدهد. مسئول موسسه آن موقع آقای پورحاج‌رضایی بودند. هم تایید کرده بودند و کارشناسی هم شده بود و نهایتاً به این ختم شده بود که چون شما زیر مجموعه موسسه ایثار هستید، آنها باید هزینه ویلچرها را بدهند. حالا  من نمی خواهم چیزی بگویم؛ اما موسسه با همان فرمان «درآمدزایی» جلو می رفت و از انجام کارهای فرهنگی و ورزشی غافل بود.
 
ما بارها رفتیم و مراجعه کردیم و گفتیم که ما ویلچر نداریم و تجهیزاتمان خراب هستند و مشکل دارد. با ما راه نیامدند! حرف این است که کاش حسن نیت وجود داشته باشد. اگر حسن نیت وجود داشته باشد، وقتی که ما مثلاً ویلچر از شما می‌خواهیم و شما ندارید، به ما با تمام حسن نیتتان می گویید که من فعلاً دوتا دارم و همان دو تا را خودم به شما می دهم. بقیه اش را هم تامین می کنیم.
این طوری کسی ناراحت نمی شود و حسن نیتت هم نشان داده می‌شود. چون طلبکار که نیستیم. اما وقتی قاطعانه می گویید ندارم و بعد از آن شرایطی ایجاد می کنید که وقتی 10 15 نفر از عزیزان جانباز برای پیگیری به دفتر شما می آیند، به جای آرامش و صمیمیت و ارادت، از بالا به پایین به جانباز نگاه می کنید و با توهین صحبت می کنید، باعث می شوید که ادبیات جلسه تغییر کند. حالا یک دفعه می بینیم چند روز بعد برای اینکه موسسه از نظر اداری زیر سئوال نروید، ۵۰ تا ویلچر خریداری می شود. خب شما که گفتید ندارید. چرا صداقت و روراستی نیست؟
 
امروز جانباز نمی گوید بنیاد! دستت درد نکند. می گوید ما رفتیم حقمان را گرفتیم. کاری کردند که جانباز نگوید دم بنیاد گرم؛ کار ما را راه انداخت. چرا؟ چون دائم باید حقمان را به زور بگیریم. چرا می گویید ندارید؟ موسسه‌ ایثار که در کل کشور، ماهانه فقط ۴- ۵ میلیارد هزینه پرسنل پرداخت می کند. این همه اماکن دارد. بعد این آقا به اماکن خودش هم حتی اِشراف ندارد. اینها سندهایش هم وجود دارد. حالا کسی که به محیط کار خودش اشراف ندارد، چطور می تواند موسسه به این بزرگی را اداره کند، اینها سوالاتی است که وجود دارد.
 
 
فاش نیوز: مگر ایشان هنوز هستند؟
 
- خدمتتان عرض کنم که ایشان با وجود مشکلاتی که داشتند و با تلاش جانبازان، به دلیل وارد نبودن به کار و اشراف نداشتن، جابجا شدند. به این دلیل که پیشتر کارهای اداری انجام داده بودند، در موسسه ای قرار گرفته بودند که باید کارهای فرهنگی، ورزشی و اقتصادی انجام می‌شد اما هیچ خبری از کارهای فرهنگی و ورزشی نبود.
 
 شما اساسنامه تان این است که این کار را انجام دهید و بعد می گویید ورزش به من ربطی ندارد؟ خب پس برای چی آمده اید اینجا؟! بعد به ما می گفتند که باید برویم فرهنگی بنیاد، کار را انجام دهند. زمان آقای اوحدی ایشان را برداشتند حالا ایشان امروز آمدند و در بنیاد شدنده اند مدیر مجامع کل بنیاد!
 
 
فاش نیوز: مجامع بنیاد یعنی چه؟
 
- یعنی شرکت ها و موسسات تابع بنیاد مثلا موسسه اقتصادی کوثر با همه بزرگی اش باید به ایشان جواب پس بدهد. مجمع و هیئت مدیره‌شان را باید تشکیل دهد. هر جا که کار اقتصادی و کار تجاری انجام می شود، زیر مجموعه این آقا هستند. از جمله شرکت های کشتاورزی تحت پوشش بنیاد، شرکت متد، موسسه های اقتصادی و غیره.
 
 ببینید که ما چقدر در بنیاد سوتی و گپ داریم؛ مدیری که سوار به کار نیست، از آن جایگاه به این جایگاه جابجا می شود. یعنی فردی که یک موسسه را نمی توانست اداره بکند، حالا شده مدیر مجامع. این فقط یکی از اشکالات بنیاد است.
 
 
فاش نیوز: این در دوره جدید اتفاق افتاده است؟
 
- بله. در دوره جدید در این سمت منصوبش کرده اند. البته نمی خواستم به اینجا برسد. صحبت همین بود که این فرد باعث شد که به خاطر ۵۰ تا ویلچر این درگیری ها شروع شود. ویلچری که ۶ ماه دویدیم و با سلام و صلوات و نامه و خواهش و تمنا به ما نمی دادند، بعد در جلسه دیگری با ادبیات دیگری که ما آن را قبول نداریم و واقعاً دوست نداریم و بنیاد این موضوع را اپیدمی کرده، ۵۰ ویلچر در عرض مدت کوتاهی یکباره گرفته شد.
 
 
فاش نیوز: آن جلسه را توضیح می دهید که چه اتفاقی افتاد؟
 
- توضیح این است که این آقا زیر بار نمی رفت و به ما می‌گفت به ما ربطی ندارد. ما به او گفتیم بنیاد به شما نامه زده است. ما زیرمجموعه شما هستیم، و زیر بار نمی رفت. تازه می گفت ما خودمان باید آنجا را بگیریم و خودمان مدیریت کنیم. گفتیم آقا شما از زمان آقای دهقان با ما تفاهم نامه دارید. شما نمی توانید بیایید مدیریت کنید. اگر اشتباه بود که آقای دهقان بوده، زریبافان بوده، شهیدی بوده و تا حالا آمده و شما چکاره هستید که بیایید مجمع را نادیده بگیرید و خودتان مدیر بگذارید؟
 
حالا اگر می توانید بگذارید و بچرخانید، ببینم می توانید. خیلی خوب است، اگر بتوانید؛ اما در توان شما نیست. ایشان شروع کرد با بچه های جانباز با نگاه از بالا به پایین صحبت کردن. جانبازان هم به هم ریختند و ناراحت شدند و اوضاع بهم ریخت و ادبیات جلسه عوض شد و ویلچر را خریدند! اگر داشتی، چرا از اول نخریدی؟ آیا دوست داشتی این وضعیت را راه بیندازی؟!
 
 
فاش نیوز: آن موقع ها شایع شد که شما چیزی شکسته اید.
 
- نه من چیزی نشکستم. آن موقع به این صورت شد که ۱۵ - ۱۶ نفر جانباز اعصاب و روان و ویلچری، قطع پا و ترکیبی در جلسه بودند. ایشان که شروع کرد به بد حرف زدن، جانباز اعصاب و روان بلند شد و شکلات‌خوری را زد و شکست. باعث این موضوع چیست؟ شما چرا جانباز را تهییج می کنید؟!
 
فاش نیوز: من قبول دارم کسانی که می آیند در بنیاد کار می کنند، روبروی کسانی هستند که صدمه دیده اند و آسیب روحی دیده اند، مخصوصاً اعصاب و روان ها. در بنیاد باید بیشتر هوای اعصاب طرف را داشته باشند و باید آموزش دیده باشند که چگونه با آنها برخورد کنند. آنها نباید فضا را به سمتی ببرند که اگر هم کسی این طرف عمدی هم کاری بکند، برخورد نامناسب و حاشیه‌دار بکنند. باید مراعات ارباب رجوع را بکنند؛ چه رسد به جانباز.
 
- حرف من این است که شما باید به عنوان یک مدیر روانشناس بدانید باید وقتی من از شما پنج تا ویلچر می خواهم، مثلاً ندارید، بیایید داخل باشگاه، با صمیمیت بگویید ما فقط 2 تا ویلچر داریم. بنیادی ها می آیند و می روند، بنیاد خانه ماست. بنیادی ها مانند مستاجرهای جانبازان هستند و آنها چند سالی می آیند و می روند. این ما هستیم که بنیاد خانه مان هست. وقتی که می آییم در خانه مان و با ما بد برخورد می شود، ناراحتی ایجاد می شود. مثل اینکه شما در خانه تان با فرزندتان خوب رفتار نکنید، او از شما ناراحت می شود.
 
 حرف من این است ما شرعاً و عرفاً رفتارهای تند را درست نمی دانیم. اصلاً در شان خودمان و جانباز نمی‌دانیم اما متاسفانه در بنیاد کاری کردند که جز این موضوع اتفاق دیگری نمی تواند بیفتد. ما که آنجا برای کار شخصی نرفته بودیم، من که برای خودم ویلچر یا خدمات دیگر نمی خواستم. یک درخواست جمعی برای خانواده ایثارگران خواسته بودم. مجمع ما ۲۵۰ نفر است و ما همراه خانواده های ایثارگرمان یک خانواده هزار نفری هستیم. الان هم حرف ما همین است. اگر وقتی که از تو چیزی می خواهند و تو نداری، به جای دعوا و با طلبکاری صحبت کردن، با روی خوش و صمیمیت، صادقانه بیایی و بگویی که مثلاً من دو تا ویلچر دارم، فعلا همین دوتا که دارم را تحویل می دهم و سعی می کنم بقیه اش را هم جور کنم، حتی اگر جور هم نشد کسی ناراحت نمی‌شود، چون آدم ها احساس همدلی می کنند.
 
خوب حالا شما ۵۰ تا ویلچر را یکباره خریدید. چطور شد؟ شما که گفتید پول نیست. یکباره پول از کجا آمد؟ شما باعث شدید چنین حرکت هایی اتفاق بیفتد و آدم ها احساس کنند اگر که داد بزنند شما فقط کارشان را راه می‌اندازید. حال مشکل اینجاست که در این بین ممکن است برخی راه سوء استفاده پیدا کنند و با خودشان بگویند آهان! اینها داد زدند، ویلچرشان را گرفتند. پس ما هم اگر حتی برای یک آب معدنی داد بزنیم، حرف ما به کرسی می نشیند. اگر توجه کرده باشید متوجه می‌شوید چه اتفاقی افتاده است. این کاری است که خود بنیاد کرده و مسیری است که خود بنیاد دارد با بی توجهی هایش جا می اندازد؛ وگرنه چرا باید این فکر را در اذهان عمومی ایجاد کنند که تا داد و بیداد در نیاید، کار پیش نمی رود؟ چه کسی بانی چنین تفکری شده است؟!
 
من می گویم بنیاد خودش دوست دارد این کار را بکند. من هم در امور شخصی افراد و هم در مشکلات عمومی دیده ام که افراد تا می روند با زبان خوش می خواهند، فقط جواب نه می شنوند؛ اما به محض اینکه با ادبیات دیگری صحبت می کنند، مشکلشان حل می شود.
 
خود بنیادی ها بگویند، این موضوع یعنی چه؟ دلیلش این است که سیستم غلط است. طوری سیاست گزاری شده که حق مخاطبین را با زبان خوش نمی دهند. حالا ما دو جور جانباز داریم. یک جانبا، جانباز ماخوذ به حیاتر و بی‌زبان تری‌ست، می رود حقش را که مطالبه می کند تا به او می گویند نه، راهش را می کشد و می رود! اما قرار نیست همه جانبازان همینطور باشند!
 فرقش این است که جانباز دیگری داریم که وقتی به او نه می گویند، نمی رود و از حقش دفاع می کند. چون می داند که می توانند انجام دهند و نمی دهند. به این صورت، نه تنها آن موضوع را می گیرد، بلکه تسهیلات دیگری هم می گیرد. این گونه است که باعث می شود در جامعه هدف توقع ایجاد شده و در بنیاد به دنبال احقاق حقشان سرگردان گردند.
 
آقای بنیاد! اگر ویلچر حق جانباز بوده، باید خودت می دادی. اگر حقوق جانباز، زمین بوده باید می دادی، اگر حقش نبود نباید می دادی. اما بنیاد چه کار کردی؟!
 
فاش نیوز: یعنی انگار شرایطی ایجاد کرده اند که حتی من اگر حق و نیازی هم نداشته باشم و بروم بنیاد داد بزنم، می توانم بگیرم و چه بسا بسیاری از حقوق دیگرم را که من مطالبه نکرده ام، نمی دهند و برایشان مهم هم نیست. پس من حتماً باید داد بزنم.
 
- اصلاً این کار مذموم و غلط است و نباید آدم ها را به این کارها واداشت. از نظر شخصیتی، از نظر شرایط نظام و از نظر جامعه ما اتفاق افتادن این موضوعات خوب نیست؛ چون تف سر بالاست!
 
متاسفانه بنیاد باندبازی شده و هر گروه و باندی به دنبال پیشبرد منافع خودش است. من با این حرف ها کاری ندارم. من در محدوده خودم و کار خودم حقوقی دارم و وظایفی که به دنبال مطالبه آنها هستم.
 
 
فاش نیوز: من از شما سئوالی دارم که آیا شما برای مطالبه حقوق جمعی و نه حتی حقوق خودتان، برای حقوق تعداد دیگری به بنیاد می‌روید و بعضاً مجبور می شوید به این رفتارها متوسل شوید؟ حال اگر دیگران با دیدن چنین رفتاری به این نتیجه برسند که آنها هم این کار را تکرار کنند چطور؟
آیا شما به طور قطعی به این نتیجه رسیده اید که این تنها راه گرفتن حق و حقوقتان از بنیاد است؟
 
- نه. من اصلاً این را قبول ندارم. من اصلا برای دعوا یا سرو صدا نرفته و نمی روم. الان چون من مدیر آن مجموعه هستم، باید خیلی از جاها حضور داشته باشم و همراه بچه ها باشم.
 
 
فاش نیوز: متاسفانه از سر الگوبرداری یا حتی حسادت به امکاناتی که شما می گیرید هم که شده، تعدادی ممکن است پشت شما این حرف را بزنند. اما متاسفانه دارد به شما ظلم می شود.
 
- حرف من این است که من این کارها را قبول ندارم و به کسانی هم که به من این ایراد می گیرند، حق می دهم. اما عاملش بنیاد است. به نظرم این اتفاقات هم به دلیل عواملی رخ می دهد. یکی ممکن است مدیر بیماری باشد که فکر می کند دارد از جیب خودش خرج کند. مثلا در سال های اخیر چندین میلیارد تومان هزینه و بودجه فرهنگی را به خزانه دولت برگرداندند. چرا این کار را کرده‌اید؟ مگر شما نباید این بودجه را صرف کارهای فرهنگی می گردید؟ یا مثلاً بازنشستگی و معوقات جانبازان را باید به‌روز پرداخت می کردید. اما این کار را نکردید و باز هم اضافه آن را برگرداندید. این حرف ها مستند است.
 
مثلا بعد از ۳۰ سال جانبازی، شما امسال باید به من نوعی ۷۰۰ تومان می‌دادید. اما ۳۰۰ تومان داده اید. چرا این کار را کرده اید؟! چرا حق جانباز را ندادید و به دولت برگردانید؟ معنی این کار چیست؟ شما باعث می‌شوید که جانباز سر و صدا کند. چرا برای جانبازان نخاعی که ماشین مثل پا می ماند، رئیس بنیاد باید به جانباز نخاعی گردنی در اهواز بگوید «برادرم شما الان باید به فکر شهادت باشید.» این آدم زنده است. آقای محترم، این آدم تا پای شهادت رفته. همان زمان جنگ با خوردن ترکش به نخاعش شهید شده و هر روز شهید می شود. شما متوجه نیستی! چرا باید رئیس بنیاد وقتی مادر شهید به او مراجعه می کند، بگوید مادر مگر اینجا وزارت مسکن است؟!
 
پس همانطور که گفتم بنیاد به دو جهت این کارها را انجام می‌دهد: یک‌سری از مدیران منافعشان در این است که پولی که در بنیاد می آید را خرج نکنند. یک موضوع هم این که شما سمینارها و برنامه هایی که خودشان برگزار می کنند را ببینید. مثلاً می خواهند به شما هزار تومان خدمات بدهند، ۱۰ میلیون تومان خرج می‌کنند که این هزار تومان را بدهند. برای همین است که بودجه اینطور حیف و میل می شود. حالا با توجه به منافعشان، ایثارگران را مقابل هم قرار می دهند و اختلاف می‌اندازند و یکسره حرف این است که این گروه، این کار را کرد و به آن گروه فلان چیز را دادیم و تفرقه می‌اندازند و....
 
ادامه دارد....
 
|| تنظیم و عکس از شهیدگمنام
اینستاگرام
سلام وقت بخیر خدا وند از کرمش مشکلات ایثارگران و خانواده‌های این عزیزان و خانواده شهدای مدافعان وطن فراجا را رفع کند انشالله اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها انشالله بزودی زود
سلام ما همه از سنوات ناچیز که طراحی شده ویک چشم‌بندی شده آیا در این کار چه کسی دخیل است سنوات بازنشستگی را نگذاشتند سنوات سال 1402را پرداخت کنند به مهر اینکه ثبت نام کردیم تا پرداخت 11 دقیقه طول داشت سریج بسیار ناچیز پرداختند تا مبدا در یافتی سال 1402,نرسد ما راضی نیستیم راضی نیستیم
و لطفا دست از این گول زدن جانبازان دست بردارید
سلام هرچی این داش اکبرحسین زاده گفته درسته بنده بعنوان یه دوست وهمرزم سالهاست ایشون رومیشناسم مخلص .باتقوی.ووووهست ایکاش قدرامثال ایشون روبدونند
سلام و سلامتی برای تمامی برادران جانباز را از خداوند شافی خواستارم و اما تمام حرفهایی که برادر جانباز حسین زاده زدند تازه درصد کمی از مشکلات خانواده ایثارگران است !!! مدیران ارشد و خیلی از مسئولین در این کشور اسلامی ایران فقط فکر خود و خانواده و آشناهای خودشان هستند ولاغیر اینجانب اگر بخواهم از عدم کار ایی این آقایون بگویم مثنوی ده هزاران باید بنویسم ما با خدا معامله کردیم انشاالله خدا عاقبت ما را ختم به خیر کند عمرعاص ها و ابو موسی اشعریها در همه زمانه بوده و خواهند بود باید آنها را رسوا کرد
طاهری کاشان۰۰
سلام خدابراآدم بدایکه باروح وروان جانبازان باتمسخربازی می کنندنسازه رسسسسسسسسسسسسسسسوای دوعالم
با سلام و خسته نباشید خدمت همگی.آقای حسین زاده تنها شخصی هستند که از وقتی وارد کار شدند به تمام جوانب جانبازان و باشگاه ستارگان ایثار رسیدگی کردند.ایشون هم به پرسنل هم خانواده جانبازان ایثارگران و شهدا اهمیت بسزایی دادند و تو این چند وقتی که آقای حسین زاده به این باشگاه امدند رونق و رسیدگی زیاد شد.ایشون انسان با وجدان مخلص و بشدت مهربان و دلسوزی هستند.در کل این سالها شخصی مثل ایشون در ارگان بنیاد نبوده و نیست.اگر کسی چیزی به ایشون گفته قطعا وجود ایشون برای کارهای آنها خیلی سنگین بوده وگرنه ما خانواده ی ایثارگران در این سالها هر چی که از ایشون دیدیم غیر ازخیر و برکت نبوده است خدا برای همه و جامعه ایثارگری حفظشان کند.
باسلام مشکل ایثارگران خوداقای قاضی زاده هستنداززمانی که ایشون واردبنیادشهیدشدندمشکلات ایثارگران هزاربرابرشده وبیمه که نابودشده اشتغال به صفررسیده وام که دیگر نگو بازنشستگی جانبازان نصف شد ویااصلا پرداخت بامشکل مواجه شدکه شروع کردن بهانه آوردن که بایدجانبازان ۳۰سال حقوق گرفته باشند که حقوق برای جانبازان ازسال ۷۲شروع شده ویامیگن باید۶۰سال سن داشته باشی که خیلی ازجانبازان ۱۴ یا۱۵ ساله بودند که به جبهه رفتندوبیشترجانبازان بالای ۴۴سال جانبازی دارند اززمانی که آقای قاضی‌زاده مسئول بنیادشهید وامورایثارگران شدند همش دنبال بهانه می‌گردند که یه جوری ایثارگران رازمین بزنند چرانمیدانیم بایدازاقای قاضی‌زاده ومدیدان پرسیدمگرخانواده شهدا وایثارگران باشماچه کردنند که این همه بایدحق انهاراضایه کنیدفاشنیوزعزیز تمام امیدماشما هستید برسونید به گوش مسئولین مملکتی تاشایداونی که باید ببیندماراببیند انشاالله وسلام
کاش این موسسات کذایی را واگذار می‌کردند و هزینه میلیاردی آنها را به عنوان سرانه ورزشی و فرهنگی به خود جانبازان می‌دادند اینجوری به عدالت نزدیکتره، براستی جانبازان شهرستانی و روستاهای سراسر کشور چه نفعی از این تشکیلات می برند؟!!!
جانباز فقط جانبازان تهران نیستند
ما برای لوازم اولیه مانده ایم
حالا این دوستان میگن هرچی هست بفرستید برای ما.....
بنیاد همش سراسر مشکله نه حقوق درست و حسابی میدن به جانبازان و خانواده ایثار همسر و مادر شهدا
جانباز نمیتونه کار خودش رو انجام بده با این حقوق پائین (حتی حالت اشتغال و ماده ۳۸) کمترین حقوق رو نسبت به کارمندان کل کشور دارند حتی کمترین‌ها حتما فکر میکنند میره جانباز میره مسافرکشی میکنه حتما
بنیاد چیش درسته که ورزش و فرهنگیش درست باشه من تا حالا یک جا ورزش رایگان ندیدم حتی استخر برای جانبازان خدا خیر بده به این برادر عزیز و بزرگوار حسین زاده و عوامل قبلی که در شرق تهران کار میکنند و دغدغه ورزش جانبازان رو دارند و تیم ملی جانبازان بخاطر همین عزیزان درخشیده خدا خیرشون بده و هرکی چوب لای چرخ خانواده ایثار میزاره خداوند حقش رو خودش بده و هر کی کار میکنه خیر و سلامتی بهش عطا کند ممنونیم از فاش نیوز عزیز
از بازنشتگی جانبازان که نگو نگو از بیمه و پزشک و....
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi