دوشنبه 16 مرداد 1402 , 18:24
روضه مجسمی که اشک «محرم» را درآورد
روضه مجسمی که اشک «محرم» را درآورد
محرم ترک می نویسد: همسرم بدون این که صحبتی کند گوشی را به دخترم داد.. دیدم گریه امانش نمیدهد، گفتم چی شده خانم طلا؟ دختر بابا چی شده چرا گریه میکنی؟!
محرم ترک جزو اولین کسانی بود که برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) عازم سوریه شد. همان وقتی که اگر شهیدی به ایران بر می گشت به خاطر دلایل امنیتی باید در مظلومیت تمام به خاک سپرده میشد. همان روزها خیلیها که بی خبر بودند وقتی به بهشت زهرا میرفتند و نگاهشان به سنگ جدید امثال محرم میافتاد که رویش نوشته بودند محل شهادت: سوریه، تعجب میکردند. شهید مدافع حرم محرم ترک در دی ماه سال 90 به شهادت رسید. آنچه میخوانید دست نوشته این شهید است که در روزهای دلتنگی از خانواده مینویسد:
دل و قلوه دادن شهید دین شعاری با «مین»ها
امروز از ساعت چهار عصر به یکباره دلم گرفت، به یاد دخترم فاطمه و همسرم که امروز تقریباً هشتاد روز است که آنها را ندیده ام. افتادم عکسها و فیلم هایی که از فاطمه داشتم را نگاه میکردم و در دلم به یاد حضرت رقیه(س) افتادم و این که چه کشید این خانم سه ساله، در همین حال بودم که یکباره تلفن به صدا درآمد، با صدای تلفن حدس زدم حتما همسرم هست که تماس گرفته حدسم درست بود ولی بدون این که صحبتی کند گوشی را به دخترم داد دیدم که گریه امانش نمیدهد، گفتم چی شده خانم طلا، باباجانی؟ دختر بابا چی شده چرا گریه میکنی؟!
گفت: بابایی دلم برات سوخته
کی میایی، من دوستت دارم، بیا بابایی.
دیدم حال فاطمه خیلی بد بود شروع کردم به نوازشِ فاطمه خواستم حواسش را پرت کنم.
گفتم: برای بابایی شعر می خونی؟
در حالی که فاطمه متوجه نشود آرام اشک میریختم، اشکم برای سه ساله امام حسین(ع) بود برای وقتی که بهانه بابا را گرفت و سر پدر رت برایش آوردند…
جبهه ها و کربلا یادش بخیر
نینوا و جبهه یادش بخیر
برای جانبازان اعصاب و روان کاری کنید
اخه دیگه چیزی از عمر این عزیزان چیزی باقی نمونده
ولاه همه اون سنگر نشینان .جزیره مجنون تا شلمچه
تا فاو همشون دیگه بریدن
شیمیایی مغز استخونشون
پوک شده
خونشون شده مرفین از بس دارو ارام بخش به خون رگشون تزریق شده
خونواده هاشون هم خسته شدن
موجی ها تموم زندیگییشون شده قرص ارام بخش