شناسه خبر : 102603
یکشنبه 22 مرداد 1402 , 16:00
اشتراک گذاری در :
عکس روز

عاشورا؛ آئین حکمرانی بر جهان عشق

حماسه ی بینظیر عاشورا که «تمام اذهان در آنجا به هم می رسند!» فراتر از زمان و مکان است و حالتی جهانی دارد...

فاش نیوز - حماسه ی بینظیر عاشورا که «تمام اذهان در آنجا به هم می رسند!» فراتر از زمان و مکان است و حالتی جهانی دارد.

 الی الابد! هر جا سخن بر سر آزادی و زندگی فضیلت مندانه باشد؛ نام بلندِ تبرک کننده ی تاریخ و شالوده ی:

  •  راه و رسم آزادی
  • زندگی مبتنی بر عقیده و جهاد

و شاخصِ مرام و منش و حریم و حیا و ادب و احترام و شأن و شرف و ... می درخشد.

در جستار حاضر؛ می کوشیم در جستجوی "معنای آموزگار آزادی" با مرورِ تاریخِ اندیشه به شکل وارونه (از فصل آخر به اول!) و تعریف کوتاه و گویای «افلاطون» از نشانه های انسان والایی که:

« او ما را:

  • برکت خواهد داد؛
  •  نیکبخت خواهد کرد؛

و به طبیعت اصلی خویش باز خواهد گردانید؛(پوپر؛ جامعه ی باز و دشمناش،ص 373)» نیز اندکی درنگ نمائیم!

هدف؛ اشاره به پیوندِ عشق بین ایرانیان و خانواده ی شاهِ ولایت! و پرتوافکنی بر نزاعِ دائمی بر سر فرهنگ و سیاست دردوره ای است که «انسان دارد از خودش غایب می شود! (شریعتی، ماشین در اسارت ماشینیسم، ص32)»

مفروض است:

 برخی فروشندگانِ اینترنتیِ روح به شیطان! با تبلیغ شنا در دریای فرهنگ غربی، و موج سواری در آن ور آب:

"برای کم رنگ کردن آیین عاشورایی"

از پشت تریبون تکنیک و بر زبان آوردنِ آزادانه ی هر حرف ناروا! در صدد تأثیرگذاری بر اندیشه و انگیزه ی نسل وب هستند.

باید به «انسانِ نو» سرچشمه ی برکت و نیکبختی و رجعت! را نشان داد؛ تا در تمنّای زندگی و آزادیِ دلبخواهانه به شیوه ی غربی؛ در « دریای سیاه و طوفانی و حرمان!» سرگردان نشود.

فرضیه:

الف: شناساندن ماهیت هوراکشان برای دموکراسی دروغین؛ حصرِ میدانِ فرهنگ (منطقه ی مقاومت و جنگ نشانه ای) را خواهد شکست!

ب: عاشورا به مثابه مهمترین نشانه:

  •  دیروز تاریخ اجتماعی و سیاسی را تغییر داد؛
  •  امروز راهکار حلّ مشکلِ فرهنگ را ارائه می کند؛

و مسیر هدایت جامعه ی ایران اسلامی؛ به تاریخ فردا! را نشان خواهد داد.

ج: بسیاری از نوجوانان و جوانان؛ از چیزی بیش از محتوای بازنمایی های دلبخواهانه و تصوراتِ رسانه های نوپدید، آگاه نخواهندشد!

علی رغم میلِ اندیشگران غربی؛ هنوز «چگونگی جمع بندی آزادی ها (بیان،مذهب،آگاهی،...)[دقیق] روشن نیست!» و امر دیجیتال نوعی «جنگ چریکی نشانه شناسانه» به راه انداخته است.

صرف نظر از خاستگاه گفتمانیِ فروپاشیده ی واژه ی نوپدیدِ چریک! در اینجا این کلمه ناظربه نقش تأثیرگذارِ هر کدام از کاربرانِ اینترنت! در نبرد فرهنگی جاری است.

چرا که ؛ برخی افراد که چشم دیدنِ عکسِ رخِ یار در پیاله! را ندارند؛ به غلط تصور می کنند که تعیین کننده ی نتیجه ی نبرد ؛ صرفا نوآوری فنّاوارنه ی غربی است!

 این جمع کف زن و هوراکِشِ دموکراسیِ دروغین! دَم درِ بنگاهِ صیادِ قریحه؛ صف کشیده اند، تا شأن و شرف و مرام و منش ایرانی را با مُشتی دلار طاق بزنند!

و برای تسخیرِ ذهنِ گل های خندان در این مرز وبوم؛ به دانش الکترونیک و روان شناسی اجتماعی! امید بستند.

اما این شالارتان ها دو واقعیت مهم را درک نمی کنند:

  1.  فرزندان هوشمند ایران زمین؛ آنچه را که صنعتِ فرهنگِ دیجیتال محور! عرضه می دارد؛ چشم بسته نخواهند پذیرفت، و دل به پائیز نخواهند سپرد.
  2. « تاریخ تحول مفاهیم از منطق ویژه ای تبعیت می کند» و نمی توان آن را از سر بازیچه نوشت و در بلندگوی دیجیتال خواند.

بنابراین با دقت نظر و شناخت صحیح میدان؛ می توان ابتکار عمل در جنگ چریکی نشانه شناسانه در شبکه های اجتماعی را بدست گرفت؛ زیرا «ولی شناسان [نَ]رفتند از این ولایت!»

 از آنجا که «هر انسان وآنچه در اطراف او است؛ یک نشانه است؛» درک این نشانه ها در عصر دیجیتال، نیاز به دانش جامعه شناسی سیاسی جدید و متناسب با مقتضیاتِ این دوران! دارد.  

یک  رهیافت و روش؛ توجه به تفاوت میان صورت‌بندی است از:

  •  زندگی و آزادی به تعبیر واقعیِ آن؛
  •  زندگی و آزادی دروغین و دلبخواهانه؛

اولی با عقیده و جهاد! تبیین می شود؛ و دومی در چهارچوب بیانیه ی استقلال امریکا معنا می یابد، آنجا که نوشته:

« ما می گوییم آدمیان برابر آفریده شده اند، نگارنده ی ایشان زندگی و آزادی عطایشان کرده است. ...  (اورول؛ 1984، ص312)»

چنان که «لیلی عشقی» نگاشته:

« هریک از ائمه[ع] در حکم چراغ راهنمای معنوی و دنیوی بوده اند!... گنجینه ی آموزه های[فرزندِ] شاهِ ولایت که بر جهانِ عشق حکومت می کند؛ جایگاه خاصی دارد. »

اکنون شبکه های شالوده شکن؛ به این جایگاه حمله ور شده اند! ...

دسترسی نسل نوظهور به انواع اطلاعات غربال نشده، و آگاهی کاذب؛ جنگ چریکی نشانه ها را وارد مرحله ای جدید کرد:

در آن سو: قدرت مکّار رسانه ای برای یکسان سازیِ فرهنگی با خوانش غربی؛ دست به هرکاری می زند؛

در این سو: علی رغم مقاومت جانانه برای حفظ خصال خویشتن در «ملت امام حسین (ع)»؛ نیاز شدید به نیروهای ورزیده ی نشانه ساز و متناسب با مقتضیات این زمان! احساس می شود. ...

اکنون پرچم در دستان پر توان علمداری است که توجهی عمیق و دقیق به تغییر و تحول زمانه دارد و سعه ی صدری به وسعت دریا!

یعنی همان چهره ی درخشانِ شیعه! و:

  •  تجسم دوران؛
  •  سیاحتگر معنا؛

و مسافر جهانی که اندیشکده های سیاسی امریکایی را" ذِلِّه و بی چاره" کرده است. 

به دلیل آگاهی بخشیِ دقیق و عمیق از اهدافِ پشت پرده ی اتاق های فکر امریکایی، و «خصوصیّات ویژه خواری در مسائل عمومی» از سوی کشوری که در جهانِ مجازی:

« با استفاده ی روانشناسی، پیام های صد درصد دروغ را به عنوان حرف درست؛ در ذهن مخاطبان جا می اندازد!»

بنگاه صیاد قریحه، افرادی" پلید"  را از آستین درآورده تا علیه علمدار! کید بورزند و محمل ببافند. ...

اما اهل نظر از طایفه ی انصاف اگرچه نقد هایی حتی« به بازار کائنات» نیزمی آورند! اما شرطِ انحصاری برای ایجادِ «ثبات سیاسی و بهبود شرایط مستمر زندگی مردم» را گرفتن « خَمِ طُرِّه ی یار» می دانند.

البته به جِدّ باید گفت؛ یکی از محسنات امر دیجیتال آسان سازی است؛ و این بسترِ تولید و توزیع محصولات فرهنگی در دسترس  طرفینِ نزاعِ نامنظم! بر سر فرهنگ و سیاست قرار دارد. ...

صد البته، چرایی و چگونگی پیش افتادن یک کشور نورسیده، در دانش الکترونیک؛ از قلمرویی که در دامن آن بوعلی و فارابی و خواجه نصیر و جابرابن حیان و رازی و غزالی و... چمران وتهرانی مقدم و سلیمانی و فخری زاده و ... ؛ پرورش یافته اند! بیش از تأسف؛ نیاز به ارزیابی عملکردها دارد ...

برای معدودی ازنسل جوان در «جامعه ای که در مقطعی از تاریخش مهد علم و دانش بشری بوده!»  برازنده نیست که به دلایل قابل بحث! به سوی "درختان دور دست" آغوش بگشایند! و شایسته ی یاد آوری است که «اصطلاحاتی همچون لگاریتم، جبر، الکل، شیمی، اسطرلاب، صفر،... که امروز در زبان های ارپایی با اندکی تغییر به کار می روند نشان دهنده ی عمق تأثیر فرهنگ اسلام بر اروپا است.»...

از آنجا که «در بازارِ فرهنگی؛ مصرف کنندگان[خودشان] تولیدکنندگان معنا هستند» نقش اینترنت در بازآفرینی معانی مبتنی بر خصال خویشتن بسیار مهم و کَف و هورا واجب می باشد!

به ویژه اگر این حُسن در خدمت نشان دادن کارویژه ی عاشورا برای انتقال جامعه و فرهنگ(جهان اجتماعی) از دیروز به امروز، و هدایت آن به تاریخ فردا قرار گیرد؛ حتی این مزیت عالی را می توان به اصطلاح؛ نور علی نور نامید.

هر ایده پردازِ آزاد اندیش؛ نسبت به مکرِ جدید قدرت رسانه ای هشدار می دهد! و نگران رشد نسل جدید همراه با رسانه ها ی نوپدید است؛ اما کو گوش شنوا؟...

در رابطه باحکمرانی برجهان عشق! اگر جامعه شناسِ شهیر (سرکار خانم دکتر لیلی عشقی) اینجا بود، یک گروه اینترنتی با عنوان کاستلز-فوکو تشکیل می داد و:

 احتمالا با مشاهده ی کلان روال در حال وقوع؛ عبارت ذیل را در رابطه با سرمایه ی عظیمِ معرفتیِ عاشورا! به سر تا سر جهان ارسال می کرد:

« حق با امام حسین[ع] بی سَر، شکست خورده و رنج ها کشیده، بود!»

آن گاه با ارائه ی راهکاری کاربردی و متمایز برای حل بحرانِ فرهنگ در جهان دیجیتال زده:

 ضمن تأکید بر تأثیر معنادارِ کارویژه ی بی نظیر عاشورا در تجربه ی انقلاب اسلامی؛ که دارای ارزش جامعه شناسی خاص خویش است! نسبت به تقلیل تاریخ به روایت دلبخواهانه! هشدار می داد.

 به اجمال اشاره کنیم:

 از آنجا که اینترنت با تکیه بر فناوری نوین «جعل عمیق Deep Fake» می تواند «هر روایتی» را به نسل جدید تحمیل کند!

 بی گمان خانم دکترِ جامعه شناس؛ برای پیش گیری از تحریف حقیقت ناب عاشورا؛ از تمام ظرفیت بی نظیر ادب فارسی؛ بهره می گرفت تا پژواک این پیام را در جهان دیجیتال! طنین انداز کند و همه بشنوند که:

مُردنِ عاشق نمی میرانَدَش/ در چراغ تازه می گیرانَدَش، باغ ها را گرچه دیوار و در است/از هواشان راه با یکدیگر است، شاخه ها را از جدایی گر غم است/ ریشه هاشان دست در دست هم است.

در همین راستا، باید به دو نکته ی مهم توجه بیشتری کرد:

نکته ی اول:

نشان دادن نقش عاشورا در انتقال جامعه ی ایرانی از حکومت ناروای طاغوت به دوران جمهوری اسلامی ؛ و چگونگی هدایت آن به تاریخ فردا ! نیاز به تبیین علمی دارد.

نکته ی دوم:

چرایی و چگونگیِ فرایندِ آن انتقال و این هدایت! صرفا با منطق درونی حکمرانی دینی و فقه سیاسی (علم الحکومه) امکان پذیر می باشد. 

از حیث نظری؛ دو مورد ذیل نمایانگر اثرِ هدایتگری عاشورایی یا آئین حکمرانی بر جهان عشق است:

  • امتزاج آلیاژ گونه ی« طرفداری از ائمه[ع] و احساسات ملی ایرانی»؛
  • قدرت بسیج آفرینی و ایجاد اجماع نظر بین مردم و حکمرانی دینی؛

دقیقا همین کارویژه؛ برای علم سیاست نیز اصولی را ترسیم کرد، تا مبنای خواستِ یک ملت بزرگ؛ برای حفظ خصال خویشتن! یعنی:

" مرام و منش و حریم و حیا و ادب و احکام و شأن و شرف و هر واژه ی زیبا و پر پندارِ برخوردار از قدرتِ تصوریِ توصیف ناپذیر!"

شود و تمام قد و باقدرت به میدان مبارزه پای نهد:

«گواهی بخواهید اینک گواه: همین زخم هایی که نشمرده ایم!» ...

« عشقی» با اشاره به نقش یک احیا گر چهره های شیعه در مناسباتِ عینی! می نویسد:

« او، صحنه سازی بود که بر خلاف تعزیه گردان ها؛ به دنبال گریه ی مردم نبود، بلکه از طریق همان پیوندهای عشق بین مردم و حسین(ع) و علی(ع) و زینب[س] و فاطمه[س] ذهنیت مبارزه را وارد زندگی مردم کرد.»

به نظر می رسد اشاره ی سرکارِ خانم؛ به دلایل ذیل باشد:

  • آگاهی از اهمیت رویداد در تقویم تاریخ قدسی؛
  • نقش زمان و مکان در تعیینِ جهتِ عقربه ی افکار؛
  • جایگاه ائمه(ع) در صورت‌بندی زندگی روزمره ی ایرانیان؛

زیرا تقویم، علاوه بر قاعده بندی فعالیت های جمعی؛ نوازنده ی آهنگِ تکرار و ناظر بر حرکت درست در مسیر پذیرفته شده ی خرد جمعی است.

 چنان که مشهود است:

در عصر سلطه ی رسانه های نوپدید؛ رویدادهای تقویمِ تاریخِ قدسی به سادگی  و دلبخواهانه تحریف می شود؛ و از امور دیر آشنا ی اندیشه ورزی « معنا و واقعیت رخت بر می بندد و جای خود را به تصویر می دهد!»

در نتیجه؛ نوجوانان و جوانان آنچه را که در مورد واقعیت ها و زمان و مکان رویدادها باید بدانند! الزاما همان چیزی است که« در تصورات رسانه ای ساخته می شود.»

پیامدهای کوچ پر شتاب کلمه به تصویر؛ پای تغییر و تحول دیجیتال را حتی بر اصول انتخاب نام برای فرزندان نیز باز کرد. ...

از جمله واقعیت های زندگی؛ گذاردن نام نیکو برروی فرزند است. در جهان اسلام؛ والدین نامی را انتخاب می کنند تا مطابق با «شریعت» باشد، و فرد به مرور «آنچه را باعث ارتقاء و تکامل شخصیت و تربیت او می گردد بشناسد و فرا گیرد. (رجبیان تمک؛ نام گذاری فرزندان در اسلام، ص1)»

اما احیانا به دلیل «در انزوا قرار گرفتن صدای انتقال معارف سنتی و خانوادگی در آشفته بازارِ انبوه صدا در فضای مجازی» بود که یک زوج مصری «دختر نوزادشان را فیسبوک نامیدند! ( شافاک؛ فرزانگی در عصر تفرقه؛ ص67)»

 و یک زوج؛ اهل کشوری که به تعبیر«مونتسکیو»«آن کشور اصلا به معنای واقعی وجود ندارد!» با انگیزه هایی غیر عقلانی؛ نورسیده را لایک! نام کردند.

 رواج نام های بی مُسمّی و در خورِ زندگی وآزادی دروغین و دلبخواهانه؛ به وضوح نشان می دهد که انتقال معارفِ سنت و شریعت؛ با جنگ بی امان چریکی جاری! دارد کارِ حفظ فرهنگِ مبتنی بر خصال خویشتن را از مناظره هایِ احتمالیِ نظری! می گذراند ...

اینک پژوهشگران سیاسی، می توانند به کمک روانشناسی اجتماعی؛ به تعبیر عالِم «نوسان آونگِ» فرهنگِ عمومی را بررسی کنند و برای «تحولات در راه» طرح یک جامعه شناسی نو دراندازند.

در غیر این صورت برخی از «شهروندانِ نا آگاه و چموش؛ [که] تحت تأثیر احساسات و انگیزه های غیرعقلانی قرار می گیرند (عالِم؛ بنیادهای علم سیاست، ص77)» بر اثر ارسال و دریافت پیام های صد درصد دروغ از آن ورآب! برای جامعه ی ایران اسلامی خطر بزرگ می سازند.

نتیجه گیری

جا دارد دانشوران اندیشه و تاریخ فکر " کم نوشتن " را کنار بگذارند! چرا که آن «تولید انبوه آثار فرهنگی و هنری در عصر تولید مکانیکی» اکنون از دست بچه های دبستانی برمی آید!

 بررسی های پیشین از نتایج نوسانِ آهنگِ فرهنگ؛ پروژه های مهمی برای مطالعه و پژوهش ارائه می کرد.

 از جمله در زمینه ی دورهمیِ عاشورایی اذهان و:

  • تجمل و زیبایی دوستیِ بی همتای ایرانیان؛
  • همراهیِ دو نازیدن :

به مرام و منش عاشورایی؛

 به نشانه های تخت جمشید؛

  • ...

اما در کلان روال در حال وقوع! حفظ هویت مشخص فرهنگی و ملیت مستقل ایرانی از توفان نو وَزِشِ جعل عمیق نیاز به تدبیر و اندیشه ورزی دارد!

به لحاظ الهیات سیاسی در ایران جدید؛ حفظ میراثِ عظیم تمدن ایرانی/اسلامی در چارچوب مقتضیات زمان؛ یکی از بزرگترین مشکلات حکومتگران بود.

به عنوان  مثال:

 پهلوی ها با تعدیل مرام و منش عاشورایی! بر اهمیت گذشته ی ایران تأکید داشتند.

  درست است که نظم نوین رضاشاهی، عظمت ایران را در ویرانه های تخت جمشید جستجو می کرد، اما او:

"« ناگزیر بود بسیاری از صفات [معنوی] مردم را که موجب خردمندی و تمدن بیشتر آنها بر سایر ملل است، از آنان بگیرد ...؛ (آوری؛ تاریخ معاصر ایران، ج2ص59)» پسرش نیز فراموش کرد که چرا و چگونه «سلمان فارسی؛ نزدیک ترین فرد به خاندان نبوت بود.»"

 تأمل بر اشاره های فوق؛ از این لحاظ حائز اهمیت است که با امر دیجیتال، شیوه های «آموزشِ حسّاسیَّت» نسبت به خصال خویشتن در کانون های سنتیِ تربیت و تزکیه وتعلیم؛ رنگ باخت!

 امروزه یادگیری همه چیز از همسالان در شبکه های اجتماعی انکار ناشدنی است. چنان که از زاویه ی هوش مصنوعی به این فرایند عجیب و غریب بنگریم؛ روندی هراس انگیز در:

  •  فرایند مفهومِ سازگاری؛
  •  تعامل، در دانش آموزان مقطع ابتدایی؛

 و مطالب وایرال شده بین گروه های اینترنتی! (مِه آلودگر ذهن/ نشانه ی افق مِه آلودِ تاریخ فردا) را مشاهده می کنیم. ...

از جمله نکاتی را که پژو هشگران نشان داده اند؛ موارد ذیل تأمل برانگیزتر است:

  •  «فناوری و مخاطب؛ توامان قدرت مند می شوند!... اینترنت، در فضای مجازی غیر مهار شده و همه ی امور را می بلعد، و به یک" بی معنایی" ختم می شود. ( نیک ملکی؛ پژوهشِ جعل عمیق، جعل واقعیت با هوش مصنوعی، ص 9)»
  • « کژفهمی قرن ما این این بود که انتقال مکانیکی اصول غرب؛ به خاک فرهنگ های غیر اروپایی؛ به رشد هیولاها می انجامد ... (کاستلز؛ عصر اطلاعات، ج2ص48)»
  • در «عصر تاریک اطلاعات؛ گله های کافران جدید» می دانند که چگونه بهتر «می توان سر دیگران کلاه گذاشت، (سا پینگتون؛ بهداشت روانی، ص245)»

حال که فضای مجازیِ مکّار؛ تحت فرمان آن گله ی هیولای کژفهم بی معنا است؛ به نظر می رسد «فقط دریای سیاه و طوفانی و حرمان را که پایانی ندارد» پیش روی خانواده های ایرانی خواهند گشود. ... 

یک راهکار کاربردی؛ رجوع به اعضای کارآزموده و استخوان ترکانده ی جامعه ی علمی؛ برای بیان گفتاری نو در جامعه شناسی است...

با وام گرفتن مفهوم «آموزش حَسّاسیَّت» از کتاب بهداشت روانی؛ می توان فانوسی برای این دریا روشن کرد، و نسل وبِ در حال غرق شدن در گروه! را متوجه ی منطق درونی و اهداف «گله ی هیولا ی کلاه گزار» نمود:

زیرا «در گروهِ حَسّاسیَّت، افراد تشویق می شوند راجع به برداشت و احساس کنونی از سایر اعضای گروه اطلاعاتی کسب کنند ...»

«ساپینگتون» هشدار داده که «بدانید و آگاه باشید اگر مدیر گروه از تحصیلات دانشگاهی پیشرفته در رشته ی روانشناسی یا حوزه ی ذیربط برخودار نباشد؛ شرکت در تجربه ی گروه ها می تواند به فرد آسیب روانی نیز وارد کند!» هشدار « اندرو اِ » را باید جدی گرفت. ...

وایرال آموزه های زندگی و آزادی در چهارچوب بیانیه ی استقلال امریکا؛ در قاموس سیاسی و فرهنگ عاشورایی محلی از اِعراب ندارد!!!

اکنون یک علمدار؛ که دیروز در مبارزه ی بر سر برگرداندنِ ملت بزرگ ایران؛ به طبیعتِ اصلیِ خویش! و نیک بختی و برکت؛ «بر تبعید فائق آمد!» ...  

دنیا را از منطق درونیِ ویژه خواریِ امریکا در مسائل عمومی؛ و نسل جدید را از پیام های صد درصد دروغ مرتبط با «سال های نکبت بار و ننگین پهلوی ها» آگاه می سازد. ...

پر واضح است که عمل عجیب و غریبِ "دو سه نمک نشناسِ نوپدید" در فضای مجازی نسبت به تبعیدِ تجسم دورانِ مبارزه و انقلاب و دفاع مقدس؛ در ذهن معدودی از نسل جدید راه به جایی نخواهد برد!

ولی آیا دلیلی برای نگرانی از این تبعید برنامه ریزی شده وجود ندارد؟...

سخن آخر

 واکاوی نقش دیجیتالیسم در حبس کردن "امرِ حقیقت در قفس شبکه های اجتماعی" نیاز به بررسی در زمانی مناسب دارد. ...

در خوشبینانه ترین بیان؛ "فیسبوک" نامیدن فرزند، در سرزمین مصرِ اسطوره ای و" لایکِ" دیگری! را اگر نتوان نشانه ای از زوال تمدن خواند؛ ولی بنا بر اصل متعارف در اسطوره شناسی:

 "« جزء همان کل است ...؛ ما به دقت نمی دانیم این عوامل کدامند، اما می توانیم حدس بزنیم که چنین عواملی وجود دارند؛ (دور کیم؛ صور بنیانی حیات دینی،ص17)» "

و می توان استدلال کرد که:

" رسوخ آن عناصر به بدنه ی هر تمدنی؛ می تواند زمینه ساز زوال تدریجی آن تمدن شود. ..."

در ایران همواره سربلند نیز؛ بر اثر اشتباهِ نگرش برتربینانه ی خرد ورزی غربی «شاه[که] در گستره ی امپراتوری در پی یافتن مشروعیتی فرا آمده از خارج از اسلام بود! خود را به غرب فروخته و غربگرا بود. او ایرانیان را در خانه ی خود تبعید کرده بود. ... (لیلی عشقی؛ زمانی میان زمان ها(امام، شیعه و ایران) ص67)»

هرگونه بدفهمی از تغییر و تحول در عصر دیجیتال؛ قبل از همه در حوزه ی مرتبط با " چهارچوبِ ارزش ها" پدیدار می شود.

اساسا کارویژه ی نظامِ ارزشیِ عاشورا محور؛ هدایت افراد  به سوی دستیابی به بالاترین اهداف در زندگی روزمره و حفظ انسجام و همبستگی اجتماعی است. ...

 بدیهی است که رواج نوعی بی اعتمادی؛ نسبت به برخی افراد در حکومت داری دینی که با «چسبیدن دو دستی و به هر بهایی به مقامات و امتیازات» تأثیر معنادار بر آیین حکمرانی برجهان عشق می گذارد. ...

 اما جوان هوشمند ایرانی به فراست دریافت که محتوای مواد چیده شده بر روی بوفه ی فروشگاه دیجی تکنیک؛ با سرگرم کردن او به اموری  پست؛ روح بلند پروازش را دچار مسمومیت زیبایی شناختی! می سازد. ...

البته نباید و نمی توان این مسمومیت را ساده اندیشانه؛ صرفا به تأثیر معنادار «تکنیک شبکه ای شده»                                                                                                                                                          فرو کاست؛ موضوع بسیار پیچیده تر از این حرف ها است.

اقرار «هلزی هال؛ در تاریخ و فلسفه ی علم صفحه 141» مبنی بر:

« استفاده ی ستاره شناس فرانسوی (لاپلاس) از چند رصدی که مسلمین در قرن 11م[5 ه.ق] انجام داده بودند در کتاب منظومه ی جهان؛... و دقت سزاوار احترام اختر شناسان اسلامی؛ و آشنایی ایتالیایی ها از راه آثار خوارزمی با نظام عددنویسی هندی و ...»

تنها یک نمونه از اشاره ی اندیشگران غربی؛ به مهد علم و دانش بشری و قلمرویِ جهان عشق است.

دو نکته ی آخر:

اول: برخی صاحب منصبان، گاهی برای بعضی از مسائل مبتلا به نسل جوان؛ مسیر جدیدی را باز و نسخه ای درمانی تجویز می کنند، که زیان بخش است و با هیچ سریشُمی به حکومت داری دینی نمی چسبد!

چنین غفلتی خاله خرسه وار؛ نشان از فهم و درک ناصحیح از منطق درونی حکمرانی بر جهان عشق دارد.

 و این در حالی است که حتی برخی دانشوران غربی در همان نگاه اول به انقلاب اسلامی (نشانه ی عشق عاشورایی) و با اطلاع از اینکه «در شرق کلید همه چیز مذهب است» و با هدف تعمیق فهم غربی ها! «این رویداد تاریخی را پیشگویانه معنویت سیاسی نامیدند.»

دوم: در پژوهش و بررسی امر سیاست اغلب فراموش می شود که اصلی ترین بازیگر در عرصه ی فرهنگ و زندگی سیاسی "ذهنیتِ مردمان" و نتیجه ی خواست آنهاست. ...

سوخت موتور حرکت این ذهنیت به قول فوکو در «حسین شهید[ع]...؛ و تأثیر محرم است. (ایرانی ها چه رویایی در سر دارند؟ ص54)»

 

سید مهدی حسینی

اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi