شناسه خبر : 103115
پنجشنبه 02 شهريور 1402 , 13:36
اشتراک گذاری در :
عکس روز

چرا فرزند ما رو شکنجه میکنی؟!

ما را به زندان الرشید بغداد با سلول‌های ۸ متریِ بدون پنجره فرستادند. مدتی بعد به اردوگاه
تکریت در زادگاه صدام رفتیم.

۹۰ اسیر این اردوگاه شناسایی و دستچین شده بودند. آقای ابوترابی
 سید آزادگان نیز در این اردوگاه
حضور داشت که وجودشان برای
 همه ما نعمت بود.

دو نگهبان به نام‌ های حسین و
 کاظم در آنجا بودند که کاظم بدترین رفتار را با ما داشت.
گاهی آقای ابوترابی را چنان کتک
می‌زد که تا مرز شهادت می‌رفت.
آرزوی ما این بود که کاظم به مرخصی برود.

یک هفته به مرخصی رفت اما
دو روز زودتر برگشت اما آدم دیگری شده بود! دیدم کنار روشویی چند دقیقه مهربانانه با آقای ابوترابی صحبت کرد.

از او پرسیدیم کاظم چه می‌گفت؟ فرمود کاظم می‌گفت سرِ صبحانه با مادرم نشسته بودم که پرسید تو در اردوگاه اسرا را شکنجه می‌کنی؟
 کاظم تعجب می‌کند. دوباره مادر می‌پرسد آیا سیدی در بین اسرا هست که تو او را شکنجه کرده باشی؟
 دیشب حضرت زینب (س) را در خواب دیدم که می‌گفت چرا فرزندت اسیری از قافله اسرای ما را آزار و اذیت می‌کند؟

مادر می‌گوید شیرم حلالت نیست اگر آنها را اذیت کنی. کاظم هم متحول شده بود. جنگ تمام شد و پس از سقوط صدام، کاظم به ایران آمد و از تک‌تکِ ۹۰ نفر اسیر اردوگاه حلالیت طلبید.

حتی به مشهد رفت و سرِ خاکِ آقای ابوترابی، از او هم حلالیت خواست.
چند سال پیش ، کاظم به عنوان مدافع حرم به سوریه رفت و در حرم حضرت زینب (س) با تیرِ مستقیم دشمن به شهادت رسید.

راوی: آزاده جانباز، سعید اوحدی رئیس سابق بنیاد شهید

 گروه شهدای بی سیم چی و
پیشکسوتان مخابرات ل۷ولی عصر

اینستاگرام
باسلام
برادر اوحدی کجایی که ببینی دارند با ایثارگران چه میکنند.
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi