شناسه خبر : 103209
سه شنبه 07 شهريور 1402 , 12:41
اشتراک گذاری در :
عکس روز

غزالِ بادپا و غلبه بر طرح کارگزار شیطان

پدیداری و جلوه‌نمایی سرشت جرأت و شهامت برای هزاران بار دیگر؛ مهمترین جنبه از حادثه ی تروریستی درحرم شاهچراغ است...

فاش نیوز - پدیداری و جلوه‌نمایی سرشت جرأت و شهامت برای هزاران بار دیگر؛ مهمترین جنبه از حادثه ی تروریستی درحرم شاهچراغ است. روند فکری حاکم بر عصر دیجیتال، ایجاب می کند تا از کنار این شاکله ی رفتاری سلحشورانه، بی خبر نگذریم.

اینک موقع آن رسیده است که از این عناصر زمینه ساز:

  • برای توان آزمایی
  • برای دفاع از حریم و حرم
  • برای غیرت ورزی و شأن و شرف

در اقدام دلیرانه ی سردارِ پارسه! رمزگشایی شود. این امر می تواند نسل جدید را بیش از پیش به تأمل در« اسرار ازلی؛ که اساس هرگونه تفکر دینی و تمثیلی است؛» مشتاق کند.

 کلید فهم این غیرت ورزیِ رازآلود؛ در نقشه ی راهی نهفته است که نیاکان ما ترسیم کرده اند: "یعنی رهیافت و روشِ« بازی بر روی صحنه ی تاریخ» و فراتر رفتن از هرگونه خواستِ دنیایی!"

انگار، این بار سپهبد سورنای دلیر و پرقدرت؛ از اعماق تاریخ سر برآورد تا برق شمشیرش؛ طرح و برنامه ی حرامیانِ پرخطر را خنثی کند و بر سرنوشت ملت بزرگ ایران تأثیر معنادار بگذارد.

همان پروژه ی بسیار پیچیده ای که مطالعات اولیه ی آن در کنفرانس نیویورک و «پرورشگاه اقتصاد سرمایه داری» در 1940 کلید خورد.

در این جستار، می کوشیم منطق درونیِ غیرت ورزی و «آرمان های زندگی و بهای آرامش وجدان» را نشان دهیم.

هدف، بیان مبانی اندیشه ی تأمین امنیت؛ و نقشِ اراده ی نیک در بالا بردن روحیه ی ملی است.

مفروض است:

اندیشکده های غربی؛ بر" انگاره" ای تمرکز کرده اند که به زعم باطل خودشان «بنیادها مان را می لرزاند، رسوم ما را از میان می برد، و رفته رفته با کشاندن ما به بردگی سیاسی و فرهنگی، فضیلت هامان را تباه [می]کند.(شایگان؛ آمیزش افقها، ص 256)»

فرضیه

الف: حادثه ی شاهچراغ بار دیگر نشان داد که شبکه ی نفرت پراکنی سیستمیک؛ چشم دیدن «انسجام آهنین» در جامعه و فرهنگ(جهان اجتماعی) را ندارد.

ب: شاکله ی رفتاری جرأت و شهامت محور:

  •  بزرگترین موهبت الهی
  •  شناسنامه ی دوام ایرانیان

و به معنای برابریِ ثبت با سند در جریده ی عالَمِ والا! است.

ج: همواره، کنشِ عقلانیِ معطوف به ارزش بر «غریزه ی مال اندوزی» و زندگانی سود محور؛ غلبه یافته است.

از یک منظر، رسانه های اجتماعی مثل ماه شب چهاردهم هستند. این «ماه یک روی روشن دارد، مملو از نور و نوید! (شافاک؛ فرزانگی در عصر تفرقه، ص66)» و زندگی روزمره؛ اکنون در زیر نور این ماه و در مدارِ دانشِ فنی، انتظام می یابد....

درست است که فناوری نوین برخی از باورهای آخرت اندیش را «به فن باوریِ جادویی» تبدیل کرده و تسلیحات و انواع ابزار خطرناک، می سازد و... اما هنرش نیز گفتنی ها دارد.

 ثبت و وایرال و تماشای:

  •  شیوه ی تاخت غزال بادپای ایران
  •  شجاعانه به استقبال خطر رفتن برای حفظ خانواده ها

و تأمل در ثمراتِ فرهنگی والا؛ اعضای طایفه ی انصاف را به تحسین فناوری نیز وامی دارد.

القصه، به قول« سخنگوی پیروزی نیکی بر بدی»:

بزورکیانی، رهانید [بیازید] دست

جهانسوز مار، از جهانجوی جست

کز آباد کردن، جهان شاد کرد

جهانی، به نیکی از او یاد کرد

  نقش بستن این خیزِ چند ثانیه! در قاب دوربین؛ روایت فتح و حکایتی نو از دو موضوع است:

  1. ترکیب زور بازو با فرهنگ
  2. بد اندیشی وکژتابی در عصر دیجیتال

هر چند «در حریم عشق، نتوان زد دم ازگفت و شنید!» اما به نظر می رسد ریشه ی این نیَّتمندی[1] و منطقِ درونی جرأت و شهامت؛ کمتر مورد توجه صاحب نظران علوم انسانی قرار گرفته است.

 و با این وجود؛ علوم انسانی «ترجمه ی دقیق علوم روحی است» و براین امر پای می فشارد که «رفتار انسان ذاتا معنا دار است و باید به شیوه ای که در طبیعت معادلی ندارد؛ تعبیر یا فهم شود!»

ورود علوم انسانی به این امر، برای ارائه ی آگاهی از برخی نگرش های کوته اندیش و صرفا مادی نگر! ضروری است....

همان انگاره هایی که قادر به شناختِ زمینه هایِ بروز خُلق و خوی سلحشورانه؛ و روح هدایت گر آن نیستند؛ و «این دقیقا بلایی است که علوم تجربی به آن دچار است.»

 این تأکید؛ از این رو حائز اهمیت است، که بشر با تکیه ی بر نتایج صرفا مشاهده پذیر؛ به تعبیر «کوهن» «خود را بیشتر گمراه کرده است. (اسپرینگز؛ فهم نظریه های سیاسی، ص31)»

به راستی نه رایحه ی بسیار خوش گل نرگس را می توان از رهگذر امر دیجیتال مشام پرورتر کرد؛ و نه کارکرد ذهن با جراحی مغز؛ توضیح دادنی است.

 عمل «نومشرکان» که می کوشند «با اهرم پیچ و مهره» علوم روحی را دریابند، در واقع گره بر باد زدن و آب در هاونگ کوبیدن است....

یکی از راهکارهای عقلِ فطری، برای حفاظت از امنیت و روحیه ی ملی در ایّامِ «حمله ی اهریمن و آلودگی و کژتابی ذهنی!» آمادگیِ بدنی، و ترکیب زور بازو با آموزه های فرهنگی است.

عناصر اصلی اغذیه در این فرایند پرورش اندام! محصولات فرهنگی یعنی جرأت و شهامت و فداکاری هستند که از رهگذر «روندهای خاصِ تکامل اجتماعی» آفریده می شوند.

 فرهنگ؛ بذرکردارهای آدمیزادگی و جانبازی برای زندگی فضیلت مندانه و آزادی؛ را بر زمین ذهن مردمان می افشاند تا در شرایط مقتضی؛ به «اسلحه ی سیاسی قدرتمند» تبدیل گردند.

در این نگرش؛ آزادی «نه استغراق در زندگی حیوانی» بلکه؛ محصول عقیده و جهاد است که راز و رمز سرسبزیِ درختِ اندیشه اند!

یکی از دلایلِ مشکلِ امریکا برای درک چگونگی رابطه ی صحیح با سایر ملل از جمله ایران، عدم فهم همین رمز و راز می باشد. این نافهمی موجب شده تا تبدیل به مأمن و مأوایِ گروهی متعصب سیاسی شودکه «به ویژه از باورهای حاکم بر جامعه زیان دیده اند.»

سطحی نگری و هزل و هجوگویی در شبکه های اجتماعی نسبت به حادثه ی تروریستی در شاهچراغ؛ نتیجه ی همین درک نا درست است.

این در حالی است که سپر بلا ی خانواده ی ایرانی شدن؛ یک ارزش والا است....

حتی، « هانا آرنت» درسامانه ی اندیشه ورزی غرب؛ روندآفرینش این نوع فداکاری را «زندگیِ وقفِ عمل» می نامید که «از دل مجموعه ی تاریخی خاصی بالیده است.»

و «ماکس وبر» بنیان «این تفکر و خاطره ی قومی و پیام موجود در آن» را «کنش عقلانی معطوف به ارزش» توصیف می کرد.

فرد در این کنش؛ برای« تصوری که خود وی از افتخار دارد!» بالاترین سرمایه یعنی جان را به قربانگاه می برد....

او که مطالعاتش در باره ی مبانی اندیشه ی اسلامی ناتمام ماند، به طور ضمنی می گوید:

" کنشگری که مانع از کشته شدن« زن بارداری» شود؛ زندگی «فرزندان او را تا هزار نسل» تضمین کرده است."

خلق، همه یک سر نهال خدایند

هیچ نه برکن تو زین نهال، و نه بشکن

خون به ناحق، نهال کندنِ اوی است

دل، زِنهال خدای کندن، برکن

امروزه، روند فکری و منطق درونی این شیوه ی غیرت ورزی از رهگذر دو آفت:

  1. نوعی اندیشه ی "پول خدایی!"
  2.  «تکاپوی ثروت و جستجوی منفعت»

با مخاطره ی تبدیل شدن به «منطق بازسازی شده» مواجه است. این منطق صرفا تصویری آرمانی و به تعبیر «اسپرینگز» «سوء تعبیری بیش نیست؛» و برانگیزه ی نسل نو و طرز تلقی او از افتخار و عقیده و جهاد! تأثیر معنادار می گذارد.

امر" پول خدایی" در نهایت، فرهنگ را به سمت و سوی عواملی خواهد برد که هنوز ناشناخته اند!...

فرهنگ پژوهان برای نگه داشتن" امر فرهنگ" در مسیر سلحشور پروری و زندگیِ وقفِ عمل؛ از کلمات پر طنین و حاوی «قدرت تصوری توصیف ناپذیر» بسیار بهره می گیرند.

بدیهی است که چنین واژگانی نیاز به تأویل و تفسیر دارند....

خاستگاه این ابزارِ ادبیاتِ پر پندار؛ سپیده دم خلقت است:

« در ازل کلمه بود، کلمه با خدا بود. از ازل کلمه باخدا بود، و همه چیز به وسیله ی او هستی می یافت....(تولتز؛ جزء از کل، ص35)»

به دلایل قابل بحث؛ اکنون مدیریت این تأویل و تفسیر بدست شبکه های نفرت پراکن سیستمیک افتاده است در نتیجه موجب گسترش:

  • بی اعتقادی و سست اعتقادی
  • « احساس بی سابقه ی تنهایی درونی فرد»

و ایجاد اختلال درروند رویش خصال خویشتن در معدودی از گل های خندان و فرزندان ایران شده است.

در اینجا سخن از یک طرح برای پاسخ به« عطشِ طلا!» و مطالعه ی هشت مرحله ای اندیشکده های علوم سیاسی در آمریکا است:

  • اجلاس نیویورک، دانشمندان علوم اجتماعی و ریاضی1940
  •  قرائت شالوده شکنانه و دلبخواهانه از هر امری، دهه 1950
  • عبور از دهه های رشد و جهش الکترونیک دهه 60 و 70
  •  درجه ی عالیِ پیشرفت در دانش الکترونیک1981
  • ورود به عصر دیجیتال 1995
  • جعل گسترده و عمیق 2017
  • هوش مصنوعی2023
  • اینترنت اشیاء Iot    
  • ...

 

تأمل در این مراحل ماهیت «اغوای سرد[2]» و پیامد ندانم کاری هنگام عبور از رسانه و منبر سنتی به رسانه و منبر دیجیتال را پدیدار می کند....

مراحل مختلف روندی که از 1940 آغاز شد و تا امروز ادامه دارد! کاملا به هم مرتبط می باشند و هر مرحله ضمن اینکه آفرینندگی خاص  خود را دارد دنباله و مکمل مرحله ی پیشین است؛... به نظر می رسد این رشته علاوه بر سر، تَهِ دراز! نیز دارد.

هرچند آن اندیشکده ها! به تدریج و بطور نسبی موفق شدند تا مانع از انعکاس رفتار مذهبی؛ در زندگی روزمره ی یک جزء از فعالان بازار و اصناف و اتحادیه ها و...! شوند، اما هنوز موفق به تسری آن به کلیت مرام و منش ایرانی نشده اند.

پس از عزل خدا در انقلاب فرانسه(1789 )که «رابطه ی انسان با خدا از [بیخ و] بن، زیر و زبرگردید،» برای نخستین باراین تغییر و تحول از جانب مغرب زمین به سوی ما نیز می آید...؛

پر واضح است که حقیقتِ علمی در گرو قدرت و پول و هزینه ی پژوهش است؛ با تکیه بر همین امر «تفکر علمی-تکنیکی» در حال برکشیدن امریکا به مقام الوهیت؛ در اندیشه و انگیزه ی بخشی از نوجوانان و جوانان شده است.

ولی آیا "چاه فاضلابی حاوی رنگ های رنگین کمان؛ چیزی جزآب های کثیف و آلوده است؟ آیا اداره ی کارآمد جهنم؛ آن را به بهشت تبدیل خواهد کرد؟ هرگز!...

به هیچ روی انتقال اندیشه ی «خدایگان سازی» از پول؛ از پرورشگاه اقتصاد سرمایه داری به بازار سرمایه ی ایران، و پیامد بحران زای آن (به ویژه در تغذیه و پوشش و سرپناه) زیبنده ی جامعه ی اسلامی نیست.

 بذری که «کارگزار شیطان!» در 1940 در آن مزرعه ی پرورشی افشاند؛ از رهگذر توانِ بالقوه و دوسویه ی شبکه های اجتماعی! نوعی بی نظمی و سنت گریزیِ جدید را شتاب بخشید.

ولی این محصول «در مقابل کلام خدا؛ لرزنده است!»

به هر حال؛ باید هوشیارتر بود. دیجیتالیسم هر هنجار،مرام، منش، و... که «قرن ها حفظ کرده بودیم!» و ارزش های روح پروری که پنجره ی نگرش به جهان بود؛ را به صورت «توهماتی تلخ!» برای نسل وب نمایان می کند.

اکنون «رسانه ی سردِ تصویر! » در حال تأثیرگذاری بر:

  •  مرام و منش ایرانی
  •  نگاه نسل نو به کانون گرم خانواده

و تعیین جهت عقربه ی افکار عمومی است!

به قول «گوته» انگار «متخصص عاری از روح و لذت طلب فاقد قلب؛ [با] این پوچی، به ترازی از انسانیت دست یافته؛ که هرگز دست کسی بدان نرسیده؛ (وبر؛ اخلاق پروتستانی و روح سرمایه داری، ص13)» و بدون تردید«تصور اینکه، تفکر غربی صرفا با معارضه جویی فنی محدود می شود؛ بسیار ساده انگارانه است. (شایگان؛ بتهای ذهنی و خاطره ی ازلی، ص5)»

 و ای کاش حاملان آن تفکر می توانستند غریبه های بدی نباشند!!!

و این در حالی است که از برخی اعضای محترم شورای عالی انقلاب فرهنگی! خبری نیست.

نتیجه گیری

حادثه ی شاهچراغ نشان داد که چرا و چگونه افراد تاریخی و «حاملان تمدن» در مجموعه ی به هم پیوسته؛ عنصر غیرت نزد ایرانیان را هنرمندانه به نمایش درمی آورند.

 تحلیل محتوای چند ثانیه ی کوتاه ازداستانی بلند و واقعی و مورداستناد! جای خالیِ:

  • مباحث پدیدار شناسانه؛
  • تبیین علمی چنین خطر کردن؛

 و غیبت مفسران و معبرانِ اسطوره و خاطره ی ازلی را نیز گوشزد می کند.

هر چند بجاست خُرده توصیف های شخصی را بدون پیش داوری و برای خود نگه داریم! ولی اشاره ی «و. ت. جونز در کتاب؛ خداوندان اندیشه ی سیاسی جلد دوم، صفحه 196» که از این شیوه ی بازی روی صحنه ی تاریخ و افتخار آفرینی! با عنوان:

 " رنجکش خصوصی مصائب عمومیِ جنگ"

یاد می کند؛ نشان از جایگاه فرامرزی این گنجینه ی تمدنی دارد.

  تأمل در این"پنج کلمه" و واژگان شالوده سازی چون غیرت و شجاعت و شهامت و دلیری و مردانگی و... کلید درک وفهم رفتاری است که طرح کارگزار شیطان را ناکام می گذارد.

بنا بر اقتضای «سرشت تشکُلِ مفاهیم تاریخی»؛ مراقبت از مصادیقِ سیّار این میراث فرهنگی! در عصر دیجیتال؛ نیاز به عقلانیت سیاسی و تدبیر دارد....

این یک امر بسیار جدّی و پُر پیامد است. نتایح تحقیقات کیفی حکایت از سرگردانی برخی از مصادیق آن واژگان پر طنین؛ در پیچ و خم زندگی روزمره دارد.

پر واضح است که آسیب و خدشه ی ندانم کاری برخی از متصدیان امور؛ رنج حاملان تمدن را مضاعف می کند!

 منفعت سرمایه دارانه (عطشِ طلا) و انگیزه ی کنفرانس نیویورک، که فقط پس از شش سال با رونمایی از نخستین کامپیوتر و با جهشی بزرگ برای « پیدایش میکرو پروسسور در 1971 و قرار دادن کامپیوتر روی یک تراشه، جهان را زیرو رو کرد!» بیشترین خسارت را به فرهنگ و تمدن ایران و اسلام وارد می کند!!!

راهکار کاربردی، برای مقابله با خطرهای عظیم، ساختن تکیه گاهی محکم بر روی اراده ی افراد نیک است!!!

 محل تجلی این اراده در تماس رو در رو، خانواده، اجتماع و تعهدات محکم ارزشی است. زیرا «نظام ارزشی، عنصر اخلاقی و فرهنگی نظام اجتماعی به شمار می رود و با ایجاد مبانی همبستگی؛ غایات زندگی را تعیین، و کنش های افراد را به سوی آن؛ هدایت می کند.»

عقل سیلم می گوید؛ زیبنده نیست که پرداخت کنندگان بهای آرامش وجدان و حفط آزادی و انسجام آهنین اجتماعی! که جانبازی کردند؛ از مشکلات تدبیرشدنی و قابل حل! رنج بکشند!!!  

این امر باعث هدر رفت فضایل پرورش یافته می شود....

 زمزمه ای مبنی بر این که" حیف از طلا که خرج مطلا کند کسی!"در گوش گل های سرسبد و مظاهر غیرت ایرانیان! نه با روحیه ی ملی سازگار است و نه برای تاریخ فردا مفید!...

 یافته های جامعه شناسی شناخت و روانشناسی اجتماعی؛ نشان می دهند که گذار این خسارت از چهاردیواری خانه و فرزندان و محیط کار و...؛ دو احساس نگران کننده ایجاد می کند:

  • احساس سرگشتگی
  • احساس سرخوردگی

آسیب این هردو بویژه" سندروم سرخوردگی" در جامعه ی هدف، بیش از همه؛ متوجه ی اهل و عیال آنها است که بعدا؛ به کاروان گل های سرسبد افتخار پیوستند!

و تعلل در رفع نگرانی آنها؛ خلاف عقلانیت سیاسی و مرام و منش ایرانی است.

به قول کارشناسِ امور انحطاط« نیچه»:

« این داستان را از هم اکنون می توان برخواند؛ زیرا ضرورت، در اینجا دست در کار است. آینده از هم اکنون گرم گفتار است؛ از بهر آهنگ همین آینده هرگوش از هم اکنون تیز می باشد؛ (اراده ی قدرت؛ص19)» و ناظران و قاضیان و کاتوزیان را نگران می سازد....

عناصر زمینه ساز رفتاری ذاتا پرمعنا و مفهوم یعنی« بزور کیانی؛ خلع سلاح کردن» که در عصر دیجیتال نمی توان معادلی برای آن یافت را بهتر است اساتید بزرگوار فن همچون «الهی قمشه ای و کزازی و شفیعی کدکنی و...؛» به زبان نسل جدید پدیدار کنند.

 و به سان اندیشه ورزانی مثل «آرنت و وبر وآدورنو و مارکوزه و بنت و کاستلز و الیوت و اشمیت و...؛» پیامدهای تکنیک را تعبیر و تأویل و تفسیر و رابطه ی آن را با زندگی و آزادی در میهنی آباد تشریح نمایند.

 به عنوان مثال در دانشگاه نیویورک «نیل پستمن» به دانشجویان گفتنی های مربوط به خطر کاربرد تکنولوژی بدون اخلاق را شسته رُفته! گفت و رَفت.

هی، لی دی ز اند جنتلمن ز! بسیار خوشحالم از این که عده ی زیادی خواستار آگاهی از این خطرند:

«... تکنولوژی به عنوان یک رفیق قابل اعتماد؛ چهره ی تاریکی نیز دارد. هدایای او مستلزم هزینه های سرسام آور است. اگر بخواهیم خطرات آن را گوشزد کنیم باید بگوییم که رشد افسار گسیخته و غیرقابل کنترل تکنولوژی، تمام چشمه ها و کانون های لازم زندگی و حیات را نابود می سازد...»

 شاید بدلیل نقش اساتید فن و اندیشه ورزان و یافتن راهکاری مناسب باشد که "درخت پیچک ایوان آن ها" تمایلی به آغوش کشیدن به سوی درخت سر سبز اندیشه ی ما؛ پیدا نمی کند. اللهُ اعلم!

سخن آخر

شیوه ی نا کام گذاشتن کارگزار شیطان؛ در سومین حرم نورانیِ اهل بیت عصمت و طهارت(ع) بر این پیام پای می فشارد که آن چیزی که روش زندگی را تعیین می کند «نه [صرفا] آداب و سنن و اخلاق و مذهب؛ بلکه فرهنگ است که از هر یک نصیبی دارد! و تبلور و چکیده ی دریافت ها و دانسته های عملی و نظری و عقلی و احساسی است.

 این [رهیافت و] روش برای زندگی و اندیشه؛ سرمایه ای معنوی و امری زنده است. و از عیب ها و نارسایی های ممکن! بَری است. و باید متحرک و روینده باشد.(اسلامی ندوشن؛ فرهنگ و شبه فرهنگ، ص 27-24)»

مفهوم چند وجهیِ افتخار و «چکیده ی دریافت ها و دانسته های عملی و نظری و عقلی و احساسی» با فرهنگ است که به جهان منعکس می شود.

 این "دیررس ترین میوه ی درخت خلقت" «میوه ی بهترین استعداد ها و اندیشه ها و کردار ها است؛» و برای پرورش و نقل و انتقال نیاز به افرادی با اراده ی نیک دارد.

دقیقا به همین دلیل است که مردمانی غیرت ورز و با اراده؛ در بسیاری جهات از جمله همرفتاری و همدلانه برای حفظ کانون گرم خانواده! سرآمد جهانیان می باشند.

و نکته ی آخر اینکه شیوه ی اخیر نمایشِ دلاوری و غیرت ورزی برای دفاع از حریم و حرم و خانواده، نه اولین است و نه آخرین خواهد بود!

 

 پی نوشت:

[1]: در مباحث پدیدار شناسانه با خوانش هوسرل؛ «نیَّت‌مندی(intentionality) ناظر به ساختن تصور و توانایی ذهن» و فراتر از نیت به معنای مرسوم است و به قصدِ آدمی، در تبدیل تصویر ذهنی از عمل افتخارآور، به عینیت و عملیاتی کردن آن اشاره دارد.

[2]: « اغوای سرد، در نقطه ی انقطاع رسانه های سرد توده ها و رسانه ی سرد تصویر قرار دارد... (رشیدیان؛ فرهنگ پسامدرن، ص41)»

جانباز دکتر سید مهدی حسینی

اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi