شناسه خبر : 103401
شنبه 18 شهريور 1402 , 15:22
اشتراک گذاری در :
عکس روز

راهپیمایی اربعین؛ همراهی عشق و سیاست

تلاش برای تبیین علمیِ شیوه هایی که باعث افزایش آگاهی درست از روند امور جامعه و فرهنگ(جهان اجتماعی) و کاهش روی‌آوری نسل نوظهور به اطلاعات غربال نشده در شبکه های اجتماعی...

فاش نیوز - بانام و یاد خدا؛ طِی طریق در مسیر «دَروازه یِ جهان» مقدمه ی نشان دادن عملکرد غیرحرفه ای شارلاتانیسم رسانه ای نیز می باشد.

امروز غول مستبد و تاریخ‌کُشِ رسانه‌ی نوپدید؛ حداقل به دو دلیل عصبانی شده است:

  1. جلوه‌ی عشق و شوکت و قدرت در تجمع چندمیلیونی
  2. جایگاه والای این زمان و مکان درخشان در صُوَر بنیانی حیات دینی

این عناصر، باعث شده تا ابزار رسانه ی شارلاتان؛ به قول «نظامی» «به رَصدگاهِ صورِ اسرافیل» سر  نزند؛ چون می ترسد که دود شود و به هوا رود!

نوشتار حاضر، ناظر به ابزار نزول«عَظُم‌البَلاء» درعصر یک تمدن و چند فرهنگ است. پیامد ویرانگر و آینده‌سوزِ این بلا، نیاز «به تعمقی دانش‌پژوهانه» دارد.

هدف؛ نشان دادن جایگاه دائمیِ باور و ایمانِ عملی(شناسه ی هویت) و نقش سنت در همبستگی اجتماعی است.

مفروض است:

اکنون برخی برج عاج نشین درآنسوی آب «قاعده ی بازی؛ برای ایفای نقش، و بازیگری در عصر تمدن اطلاعاتی» را به طوری دلبخواه؛ صورت‌بندی می کنند.

بنابراین، تلاش برای تبیین علمیِ شیوه هایی که باعث افزایش آگاهی درست از روند امور جامعه و فرهنگ(جهان اجتماعی) و کاهش روی‌آوری نسل نوظهور به اطلاعات غربال نشده در شبکه های اجتماعی شود؛ یک راهکار برای اصلاح اندیشه و انگیزه است.

جایگاه باور و ایمانِ عملی از دریچه ی نگاهِ برخی ازاندیشه پردازان غربی نیز دیدنی است:

«یک قِسم از چیزهای شناخت پذیر، امور مربوط به اعتقادات است....(کانت؛ نقد قوه ی حکم،ص 455)»

فرضیه:

الف: خرید بی رویه ی هرنوع کالای سیاسی از بازار فرهنگ؛ فرصتی مناسب برای ژاژخاییدن! به کژاندیشان خواهد داد.

ب: در عصر دیجیتال؛ غبارروبی از زندگانی مبتنی بر «مفهوم قرآنیِ حیات طیبه» با دو مشکل اساسی روبرو است:

  • غبار سازانِ آگاه
  • غبار روبانِ ناوارد!

نگه کن که دانای ایران چه گفت

بدانگه که بگشاد راز از نهفت

که دشمن که دانا بُود بِه زدوست

ابا دشمن و دوست دانش نکوست

ج: صورت‌بندی دلبخواهانه از چیزهای شناخت‌پذیر، امر دیجیتال را تبدیل به بلای اندیشه و انگیزه ی نسل وب کرده است.

بدیهی است که «حیات نمی تواند برای همیشه چونان کودکی تحت تعلیم نگاه داشته شود، تا به خود آگاهی کامل نائل شود؛ لازم است بشرسرانجام به منشاء اصلی خویش بازگردد.(اقبال؛ بازسازی اندیشه،ص144)»

  ادراک این نکته ی دقیق برای نائل شدن به خودآگاهی؛ کلید حل برخی از تقابل ها بر سر خصال خویشتن است.

ظرفیت مهمانی قدسی و پرآب و رنگ و خودجوش! در راهپیمایی اربعین؛ قادر است شالوده ی نظام فرهنگی، را باز اندیشی و پردازش کند:

 شب، شب تُست و وقت وقت دعاست

یافت خواهی هرآنچه خواهی خواست

راهپیمایی اربعین؛ جلوه ای درخشان و بی‌نظیر از همراهی عشق و سیاست است....

صدالبته به شرطها و شروطها:

شرط اول؛ چاره‌اندیشی برای چیزی ظاهرا شناخت ناپذیر! که «ستاری در گفتارهای نو در جامعه شناسی سیاسی، صفحه25» آن را درهسته ای از مفاهیم نو؛ از جمله «سندروم آرزوی رانت![1] » صورت‌بندی کرده است.

این آرزوی بیمارگونه در واقع می تواند تبدیل شود به:

"«رهزن دین» برای هر «زاهد خلوت نشین» و یا یک افسونگر افسانه ساز، برای مجلس یعنی(نتیجه ی اجابت دعا و حاصل «مُشک فشانیِ نَفَس باد صبا»)"

تجربه ی انقلاب اسلامی نشان داد که:

عِلمِ عشق و آگاهی از زمان و مکانی که «تمام اذهان در آنجا به هم می رسند!» با ایجاد تغییر و تحول در محتوای تعلیمات سیاسی و فرهنگی؛ بریک رهیافت و روش سرنوشت ساز پای فشاری دارد:

یعنی همان دست‌آوردی که«مهندسی ترین و بنیانی ترین مهارت سیاسی» است و با عنوان قانون اساسی؛ شناخته می شود.

تصریح خواست ملت؛ در آیینه ی این پیمان، بویژه اصول 57 و107 و 109و 110 و... در میثاق ملی و «محتوای اصول مربوط به اسلامی بودن نظام:

  •  پایه های ایمانی و اهداف
  •  جمهوری بودن حکومت و ولایت امرو امامت امت
  •  ابتنای کلیه ی قوانین و مقررات بر اساس موازین اسلامی

و تغییرناپذیری اداره ی امور کشور؛ با اتکاء به آراء عمومی و دین و مذهب رسمی» حقیقتا نشان از دوراندیشی و مهارت معلمان کاربلد در قانونگذاری؛ نیز دارد.

 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمیزه ای از آرمان گرایی تا واقع گرایی است. دقیقا به همین دلیل نیاز به تأملات غیر سوگیرانه و فراجناحی دارد.

واقعگرایی به مثابه امری زیبایی شناختی؛ از همگان برای تمکین به اصول آن دعوت به عمل می آورد....

میراث عظیمِ فکریِ عاشورا و اربعین همواره از مهمترین امور مربوط به اعتقادات نزد ایرانیان بوده است. با پیروزی انقلاب اسلامی، نوع رویکرد به این زمان ها و مکان نورانی و محل هم‌رسانیِ اذهان؛ وظایفی نوین را برعهده ی حکمرانی قرارداد.

به قول سخنگوی وجدان ایرانی:

بیا ای شیخ و ازخمخانه ی ما

شرابی خور که در کوثر نباشد

بشوی اوراق اگر همدرس مایی

که عِلمِ عشق در دفتر نباشد

در این مدرسه، ماندن بر«سَرِ پیمان!»  قانون و قواعد خاص خود را دارد و نیازمند "توجه و مراقبه" است....

رانت خواران، بلا و آفتی بد! برای عشق و سیاست و قانون و قواعد و توجه و مراقبه اند!

به بیان «ازغندی»، «رانت، استعدادهای جامعه[را] به جای فعالیت مولد؛ به سوی  فعالیت های منفی، فرصت طلبی و دلالی» سوق می دهد.

 اشاره به مایه ی تباهی و فساد و زیان رانتی ! بدلیل تأثیرمعنا دارِآن؛ بر پیوند و ارتباط درونیِ ایرانیان با عالمان دینی و اهل فضل و ادب؛ در عصر دیجیتال است:

" «نشانه های حضور این بزرگان را در گوشه گوشه ی زندگی هر ایرانی و در زوایای مختلف روحی او می توان یافت.» "

همواره همین پیوند و ارتباط درونی و اعتبار و اعتماد؛ عوامل اصلیِ:

  • پایداری و پویایی فرهنگ
  • آینه ی عقل سلیم و وجدان اجتماعی

 و دارویی شفابخش! برای درمان و حل معضلات بغرنج و پیشگیری از «فرسایش فرهنگی» محسوب می شدند.

بنا بر فصل اول از کتاب تاریخ:

علاوه بر دیانت و تشویقِ ایرانیان باستان، به درستی و راستی و کرداری نیک و کشت و کار و آبادی و...، چنان که «هانری کُربَن» توضیح داده «تداوم اندیشه ی ایرانشهری در گذار به دوره ی اسلامی، عامل اساسی در تداوم تاریخی و فرهنگی ایران‌زمین؛ به شمار می رود.(نوریان؛ ققنوسِ خِرَد سیاسی،ص1)»

«دورکهایم» نیز با اشاره به نقش سنت در همبستگی اجتماعی؛ مدعی است «سنن اجتماعی بر عقل انسان ها مسلط اند،[وحتی]خداوند؛ همان جامعه و وجدان اجتماعی است!»...

 یک قِسم دیگر از چیزهای شناخت پذیر با خوانش کانتی؛ حکومت ناروای طاغوت است؛ در این راستا:

«در ایران؛ یک دیکتاتوری نظامی سلطنتی مطلقه، حکومت می کرد،که در رأس آن، بر مبنای تصویر قدیمی 2500ساله، شاه قرار داشت....(اسکاچپل؛ دولت رانتیر و اسلام شیعی در انقلاب ایران؛ص1)»

«نظام پادشاهی از اوایل قرن نوزده، در سرتاسر جهان اعتبار خود را از دست داد؛... و انقلاب 1357 آن را برچید؛ (رجایی؛ پدیده ی جهانی شدن، وضعیت بشری و تمدن اطلاعاتی،ص19)» برای اینکه یک شاه خودستا و بی لیاقت و مستبد، مایل بود ایرانیان سربلند نیز همصدا با او بگویند: آمریکا بیا تا دورت بگردم! جل الخالق

«... شاه شکست خورده و ساده لوح؛ پشت رادیو آمد، و گفت من پیام انقلاب شما ملت ایران را شنیدم! [اما] در اندیشه ی مردم چنین می گذشت که شاه دیگر قابلیت ایرانی بودن را ندارد.

 زیرا او کشور را به بیگانگان فروخته، و کرامت ملت را لگد مال کرده است. تمام خانواده اش فاسد بوده، و خودش هم خود را به اربابان خارجی اش فروخته است.(عشقی؛ زمانی غیر زمان ها( امام، شیعه و ایران)، ص 102)»

انقلاب اسلامی کوشید تا چشم اندازی را ترسیم کند که درآن، امر حکمرانی به سمت و سویی برود که «هم آبادانیِ دنیای فانی تأمین، و هم خیر و سعادت زندگی باقی برقرار» باشد.

«همه ی بخش های جامعه تحت رهبری آیت الله خمینی[ره] یک روحانی عالی رتبه متحد شدند؛...» برخی ازدوستان آمریکایی شاه و صاحب نظران سیاسی و اندیشمندان علوم اجتماعی اعتراف کرده اند که «پیروزی انقلاب و سرنگونی شاه، را با شگفتی و ناباوری نظاره کرده اند!»

امروز که تحریف تاریخ! در شبکه های اجتماعی؛ نسل وب را دچار مِه آلودگی ذهنی ساخته؛ نیاز به توضیح درستِ منطق درونیِ چرایی و چگونگیِ:

  • دستیابی به آن اتحاد وتحقق اهداف
  • رفع موانع رسیدن به آن افق روشن

و غبارروبی از ذهن بخشی از نسل نوظهور، هم ترازِ زدودنِ غم نان! اهمیت یافته است.

مهارت شگفت انگیز غبار سازانِ دانا! ازرهگذر ابزارارئه ی آگاهی مازاد وکژ اطلاعات، مه آلودگی ذهنی دراین نسل را روز به روز غلیظ تر می سازد. بدتراز همه اینکه برخی چراغ های مه شکن؛ یا فرسوده شده اند و یا عمدا خاموشند!

و این بزرگترین خسارت، برای روند فکری امروز و تاریخ فردا است....

یک راه پیش‌گیری از این ضرر و زیان، تبیین عالمانه از مبانی ظرفیت‌ساز برای هم‌رفتاری همدلانه در تجمع عظیم در دروازه ی جهان! است.

چراکه از یک سو این شیوه ی نمایش خواست سیاسی و نمادِ همبستگیِ فکری و اعتقادی، علی‌رغم میل رسانه های شارلاتان؛ به قول «بودلر»، «عجب بیدار باشی!» در عصر مدرن نواخته است.

از سوی دیگر، تجربه ی سه دهه ی اخیر (ورود اینترنت به ایران) نشان می دهد که اندیشکده های سیاسی آمریکا! با نقشه و برنامه ی پیچیده، شرایطی ایجاد کردند تا کار فرهنگ ناگزیر به سرهنگ سپرده شود؛ و از رهگذر بگیر و ببند و فیلتر و... ذهن نوجوانان و جوانان، دچار تردید گردد.

چاشنی این تردید! را سندروم آرزوی رانت و برخی کژکارکردی ها و بعضی اختلاس‌گران و دوربین موبایل! فراهم کردند....

درهمین راستا؛ تمثیل کوتاه و گویای «کانت» برای خنثی سازیِ تله‌ی تردیدافکن فضای مجازی، می تواند مفید باشد؛ آنجا که تأکید دارد: «اگریک فرد نظامی در هنگامه ی جنگ، بر سر خدمت، از فرماندهانش فرمانی دریافت کند، مجاز نیست درباره ی نتیجه‌بخش بودن یا سودمندی آن، استدلال‌آوری یا جدل کند؛ بلکه باید فرمان ببرد و آن را اجرا کند....(ارهاد بار؛ روشن نگری چیست؟...ص14)»

اهل نظر از طایفه ی انصاف، تمثیل «کانت» را ترجمان اندیشه ی نهفته در پند «حافظ»می دانند:

مصلحت دید من آن است که یاران همه کار

بِگُذارند و خَمِ طُرِّه ی یاری گیرند

بدیهی است که در غیاب سیاستمداران معتمد که فضای عمومی جدید و دین‌محور ایجاد کردند، تاریخ شکل دیگری می یافت! افراد وارسته و فرهیخته ای که دو کانون بسیار مهم اندیشه و سیاستمداری را در میدان بزرگ جامعه و فرهنگ( جهان اجتماعی) گرد آوردند؛ تا از مفهوم قرآنیِ حیات طیبه در جهان مدرن غبار زدایی شود.

نتیجه‌گیری

به نظر می رسد اجتماع پرشکوه در مکانِ کربلا و در زمانِ اربعین «اعصاب الگوی ارتباط و کنترل» را به هم ریخته که یا بطور کامل آن را بایکوت خبری کرده و یا شالوده‌شکنی معنایی را در دستورکار قرارداده است.  

هرچند شرح «عِلمِ عشق» اقتضائات خاص خود را دارد! اما سوال های مطرح در ذهن نوجوانان و جوانان، نیاز به پاسخی متناسب با مقتضیات این زمان دارد؛ مانند:

«در جهان جدید، چگونه می توان زندگی آمیخته با اخلاقیات و قداست داشت» و جذبِ القائات شبکه های اجتماعی نشد؛ و ازعوارض فساد بنیادی آن تا حد امکان در امان ماند؟

به نظر «فرهنگ رجایی» این مسئله «بی شباهت به دغدغه ی اصلی ایرانیان از بعد از انقلاب1357نیست!» از این روست که در پژوهش های سیاسی، برای سیاست‌شناس آگاه و دقیق، غرور انگیز است که بتواند سهم رهبر و شخصیت سیاسی و بهره ی انبوه مردم را در دگرگونی های سیاسی و اجتماعی بنمایاند.(ابوالحمد؛ مبانی سیاست،ص278).

 بنا براین؛ توضیح منطق درونی خِرَد سیاسی که در راهپیمایی اربعین پدیدار شده، می تواند بلاگردانِ مذهب‌گریزی و تردید افکنی، بویژه نسبت به مفهوم قرآنیِ حیات طیبه! نیز شود؛

مشروط بر این که برای رویارویی با رگبار روزانه ی داده های تازه! از دانشگاه های علوم اجتماعی راهکار خواسته شود.

پرواضح است که آگاهی‌رسانی در عصر دیجیتال نیاز ضروری به اساتید پرتجربه و مسلط به گفتار نو در جامعه‌شناسی سیاسی دارد؛ و پادزهر هیاهوی جاری در شبکه های اجتماعی، نزد آنهاست:

دلایل قوی باید و معنوی

نه رگهای گردن به حجت قوی

بدون شک، ارائه ی آگاهی درست و کارساز و مستند از فراروایت ها و رویدادهای اسطوره ای! هرگونه تصور القایی در شبکه های اجتماعی را بی اعتبار کرده و دود می کند و به هوا می فرستد!

 رویدادی فوق العاده و منحصر به فرد که به طرزی شگفت‌انگیز، مرز ملی را در می نوردد، بیش از پیش نیاز به تعمقی دانش‌پژوهانه دارد، ابهام زدایی از موارد ذیل:

  • «ملت؛ یعنی گروهی از مردم که میراث فرهنگی مشترک دارند؛... هیچ دولت مدرنی از لحاظ فرهنگی همگن نیست.(هیوود؛ سیاست،ص179)»
  • «حاکمیت؛ و ناشناخته بودن معنای کامل آن پیش از قرن پانزده، این مفهوم در اندیشه ی یونانی وجود نداشت....(وینسنت؛ نظریه های دولت،ص59)»
  • مَفصَل بندی جدید از معنا و مفهوم کشور«نمونه ی چیزی که ما امروزه کشور می نامیم، بسیار اندک بود...؛

کشور، واحد بنیادین، و بازیگر کلیدی که پرچم و ارتش دارد، و قلمرو حاکمیت آن روی نقشه بروشنی ترسیم شده، و در سازمان ملل کرسی دارد، (تافلر؛ جابه جایی در قدرت...؛ص692)» امری جدید است که سایه ی آن بر مناسبات اجتماعی و فرهنگی پیشین گسترده شد.

  • ...

به هر حال؛ همانطور که فضای مجازی؛ معنای مرز جغرافیایی را  بین برد.... به نظر می رسد در عرصه ی فرهنگ دینی نیز به قول «گیدنز» «ماباید مفهوم سامان[مرز] را ازنو بدین سان صورتبندی کنیم که چگونه نظام های اجتماعی زمان و مکان را به هم پیوند می دهند.(پیامدهای مدرنیت،ص13)» 

چنان که مشهود است:

در راهپیمایی اربعین «چیزی مهمتر از صرف گسترش گنجایش نظام های اجتماعی برای در بر گرفتن زمان و مکان مطرح است.» 

بطور خلاصه، بنا بر طرح نویی که «زنده یاد فیرحی در کتاب قدرت، دانش و مشروعیت در اسلام، صفحه ی134)» در انداخته:

«اتکای خِرَد سیاسی به روش شناسی و چارچوب رفتار جمعی» در قالب  ذهنیت و شیوه ی شناخته شده ی راهپیمایی در عرف سیاسی؛ می تواند ازتجربه ای تاریخی برای زندگی روزمره و تاریخ فردا تولید قدرت کند.

ردّپای این عقلانیت در" نامه ی تنسر؛ موبد پرآوزه ی عهد ساسانی؛ به وضوع دیده می شود:

«... دین و ملک هردو به یک شکم زادند. هرگز از یکدیگر جدا نشوند، صلاح و فساد و صحت و سقم هردو یک مزاج دارد؛ ارواح نیکو کاران؛ از علم و عمل، شادمانه می شوند....( مینوی، نامه ی تنسر،ص53)»

و به شهادت تاریخ، اگر کارگزار دولتی تاجر پیشه با«بی تدبیری و عدم رعایت قانون عقل جهانداری [جامعه] را گریبانگیر نابرابری کند!» از چشم اجتماع خواهد افتاد.

«این که یک موبد عالی مقام، اقرار می کند  که دین و دنیا در سطحی برابر قرار دارند، بسیار مهم و گویای همسنگی آن دو حوزه است.... (رجایی؛تحول اندیشه سیاسی در شرق باستان، ص79)»

بر این اساس؛ جستجوی شادمانی و بن مایه ی ایمان و اسطوره، و احساس و عاطفه و...؛ به هیچ روی از زندگی روزمره ی ایرانیان، حذف شدنی نیست.

در مورد چیزهای شناخت پذیر و امور مربوط به اعتقادات؛ به تعبیرِ راویِ فاضل اخبار گذشته، فردوسی بزرگ«سخن هرچه گویم همه گفته اند» و تاکنون بسیار اندیشیده شده! و باید کوشید تا آن اندیشه ها را در فضایی بدور از جنجال، باز اندیشی و ارزیابی کرد.

بگذار«اَبنای زمان» بی خیال«غم مسکینان!» به موهبت رانت بیاندیشند! و همچنان در تعطیلات تاریخ  خوش باشند!...

   اساسا بی ایمانی مدرن، صرفا تقصیر فضای مجازی نیست! و گسترش دامنه ی آن؛ از رهگذر شبکه های اجتماعی، ناشی از ارائه ی «تصویری کوته بینانه» از روند امور اجتماعی و فرهنگی است.

 حتی برخی صاحب نظران؛ دامن تفکر"سکولار [2]"  را نیز تا حدودی از اتهام بی ایمانی مدرن مبّرا می دانند!  و بر این امر که سکولاریته با ابعاد فرهنگی و اجتماعیِ تکنیکی گره خورده است که عزم خود را برای «نفی شأن و حیثیت فرهنگی هر قومی!» جزم کرده؛ چشمان خود را می بندند که بحث آن گسترده است....

بی تردید؛ نوجوان و جوان فهیم ایرانی؛ با دریافت آگاهی درست از اهداف پشت پرده و دلیل عصبانیت غول مستبد وتاریخ کُش! هم صدا با«کاستلز» خواهدگفت«بالاخره خداوند پیروزخواهد شد.( عصر اطلاعات، قدرت،هویت ج2ص123)»

و رمز و راز اصرار رسانه های نوپدید براینکه«دین نباید درکارهای غیردینی(این جهانی)دخالت کند» و هجوم بی امان آنها به منظومه ی فکری مبتنی بر کلمه ی«لا اله الا الله حِصنی فَمَن دَخَلَ حِصنی اَمِنَ مِن عَذابی» را درخواهد یافت.

طرفه این که «منظور از حکمرانی، اعمال قدرت سیاسی به منظور مدیریت کردن امور یک کشور است؛» و دقیقا به همین دلیل برای دستیابی به اهداف سیاسی و اجتماعی و فرهنگی؛ تلاش برای نکوداشت نمادها ی حافظ نظام سیاسی و همبستگی ملی، می تواند جامعه و فرهنگ را از برخی تنگناه های «سیبرنتیک سیاسی» با هزینه ی کمتری عبور دهد.

خوشبختانه گذر زمان، هم ماهیت شالوده شکن و رویه ی پلید شبکه های اجتماعی! را تا حدودی بر ملا کرد، و هم توان تقدس زدا و تأثیرگذار بر مرام و منش و...؛ را برای نسل فرهیخته و هوشمند جدید آشکارنمود. عملکرد "برگریزان فضای مجازی!" در اغتشاش پاییز پارینه؛ شاهد این مدعاست.

سخن آخر

بنیان دو مقوله ی فهم یعنی زمان و مکان و"مراقبت  چهل روزه" ریشه ای قرآنی دارد.(سوره های بقره و اعراف/ آیات 51 و42)

 امیرِ سخن و سلطانِ بیان مولای متقیان حضرت علی(ع) فرمودند:

«اگر خواستی بفهمی "زمان" یعنی چه، سیاست و حکومت را بشناس! (شاهجویی؛ بنیان مرصوص امام خمینی(ره)...، ص 364)»

این شناخت؛ مستلزم مطالعه ی عمیق، و درک منطق درونیِ«اصیل ترین انقلاب معاصر» است، که فصلی نو؛ در تاریخ سیاسی ایران و جهان گشود.

از حیث جامعه شناسی شناخت؛ این فصل نو؛ به تدریج، مبتلا به دو ناخوشی اجتماعی شد:

  1. ژن برتر یا سندروم آرزوی رانت
  2. خرید سیاست از بازار جامعه و فرهنگ

 نتیجه ی خرید مداومِ کالای سیاسی از بازار اجتماعی و فرهنگ و «دست کاری و تحریفِ مستمرِ درآمد، مصرف و زندگی سیاسی» زمینه ساز نوعی سنت الهی، موسوم به" اِملاء و استدراج" می شود.

 بعضی از دانشوران علوم اجتماعی که احتمالا  ساحل آرام سنت در این ور آب را جدّی نگرفته اند و یا «بدلیل بیگانه شدن، اصولا راه نزدیک شدن به آن را نمی دانند؛» نسبت به آن سنت الهی هشدار نمی دهند!

در نتیجه ی  این کناره گیری (کوتاهی و کم توجهی)؛ بخش مهمی از عرصه ی اندیشه ورزی در سیطره ی عده ای کوته نظردرآن ور آب، قراردارد.

همان معدود دسیسه چینِ نشسته در برج عاج؛ که در اندیشکده های غربی، برای ایجاد آشفتگی سیاسی و آشوب اجتماعی، آموزش دیده و مهارت یافته اند، و مع الاسف درحال حاضر! ابتکار عمل در جنگ فرهنگی را در دست دارند!

 البته، موفقیت نسبیِ یک قِسم ناچیز رمیده ی بداندیش! به زعم باطل خودشان درکم رنگ نمودن مبانی شوکت و قدرتِ این تجمع عظیم و خدشه درصُوَر بنیانی حیات دینی؛ از پشت تریبون تکنیک! دلایل بنیادین دیگری دارد ازجمله این که متولیان امر فرهنگ؛ همچنان دل مشغول سهم خواهی و " قال مقال" سیاسی و جناحی اند!

پی نوشت:

[1]: سندروم/ وجود چند عامل نامعلوم در ایجاد یک بیماری...، «در اقتصاد رانتی، ثروت؛ محصولِ شانس، تصادف، روابط فامیلی؛ و نزدیکی و ارتباط به منابع قدرت است. در فارسی معادل برای رانت، واژه ی تحصیلدار[مالیاتچی] نسبت به واژه هایی چون بهره بردار، مفت خور از مقبولیت بیشتری برخوردار می باشد.(ازغندی؛ درآمدی برجامعه شناسی ایران،ص54)»

[2]: در ادبیات سیاسی «واژه ی سکولار(secular) به معنای زمانی و جهانی؛ برای مقابله با فکری بروز کرد، که مدعی است انسان باید بر اساس و در چارچوب قواعد الهی، که وَرا زمانی هستند، و در محدوده ی معبد زیست کند. زیرا وظیفه ی سالک در زندگی این جهانی، پشت کردن به دنیا است. (تیلور،رجایی؛ زندگی فضیلت مند درعصرسکولار،ص 12)»

|| دکتر سیدمهدی حسینی

اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi