14 ارديبهشت 1403 / ۲۴ شوال ۱۴۴۵
شناسه خبر : 104886
چهارشنبه 03 آبان 1402 , 10:46
چهارشنبه 03 آبان 1402 , 10:46
پربیننده های امروز
مقاله و یادداشت
هرچه داریم از تو داریم ای....
جانباز ع. شاطریان
مراحل هشتگانه تبدیل شدن ایران به ابرقدرت
حجت الاسلام سید محمدحسین راجی
کابینه تناقضها و کلاهی که سرشان گذاشتند
سید محمدعماد اعرابی
ای نشسته صف اول
علیرضا ضابطی
امنیتِ خودبسنده و ماهواره ی همراه
سید مهدی حسینی
هنر رهبری شکستن قدرتهای بزرگ است
احمد رضا بهمنیار
به دانشگاه مردمی فلسطین خوش آمدید
محمدحسین آزادی
مشکل دقیقا خود رئیسی است!
عبدالرحیم انصاری
انقلاب اسلامی طلیعهی انقلاب جهانی اسلام
آقای احمدرضا بهمنیار
هفتسر اژدها در کنار ماست
یوسف مجتهد
سردفتر یک شهر دور
جانباز اعصاب و روان
ادبیات ایثار و شهادت
گزارش و گفت و گو
من یک فلسطینی هستم نه یک غریبه!
فاش نیوز - نامم انسان است. به هوا، به آب، به غذا و بیش از هر چیز دیگر به «آزادی» نیاز دارم. روی دو پا راه میروم و زمینِ زیر پایم اگر نامش «سرزمینم» یا «وطن» نباشد به من میگویند «غریبه»! غریبهها را در هر کجا که باشند از خویش میرانند و هیچگاه وجود انسان و روح او به آرامش در لحظههای زندگی نمیرسد؛ درد و رنج، عمق وجود انسان را در برمیگیرد و دل انسان مثل گلی پژمرده که ریشه در خاک ندارد میمیرد. انسان دلش برای سرزمینش تنگ میشود و هر کجا را که گیر بیاورد و یا هر گوشهای را، در آنجا مینشیند و به آسمان چشم میدوزد و در پنهان آدمها و در پستوی لحظهها گریه میکند.
انسان عمق وجودش و اوج احساسش را میخواهد با هموطنهای خود شریک باشد. با آنها بخندد، با آنها گریه کند، با آنها زندگی کند، با آنها شعر بخواند و حماسه بسراید و با آنها از زمانهای دور و اسطورههای خودشان حرف بزند.
انسان غرق در گذشته خویش است و گذشته یعنی جایی که در آنجا زندگی کردی و پدرت و پدرانت و نیاکانت از آب و خاک آنجا برای تو هویتی ساختهاند؛ تا تو فردا بتوانی بگویی من اهل این سرزمینم. من نام و نان از هستی این پهنه خاک گرفتم که دریا دارد، که باغ دارد، که کوه دارد، که قدمتی دارد کهن، که شرحی دارد از جنس مردان و زنانی که عمری را گذراندند تا امروزی را به من برسانند و من فردایی را به دیگران و آیندگان.
امروز نام من یک فلسطینی است. از باریکهای به نام غزه. از سرزمینی به نام مردان حماس و از وارثان مسجدی به نام «الاقصی» که دیو پلید طمع و شرارت، چنگ بر هستی او کشیده و مرا که در سرزمین خود هستم غریبه میخواند.
دنیای عجیبی شده و کسی فریاد نمیشنود، کسی صدا را بلند نمیکند، در عصر دیجیتال و ماهواره و در عصر کشف کرات دیگر در کره زمین، غاصبی آمده و میگوید: از خانه خودت برو بیرون وگرنه تو را خواهم کشت!
و دهههاست که میکشد. دهههاست که از خانه بیرونمان کرده. دهههاست که کودکانمان را از وحشت آنکه مبادا فردا بگوید از خانه ما برو بیرون، میکشد؛ تا او فردا را نبیند.
نامش «صهیونیست اسرائیلی» و نسبش به «فاشیسم» و «تروریسم» باز میگردد. گرگصفت و درندهخو است و عاطفه را هر شب و هر روز سلاخی میکند. توحش! قانون مصوب این اژدهای رو به زوال است که هفت سر خود را حالا در اینترنت بر آورده و رسانه و جعل خبر مهارت او برای بقا و ادامه حیاتش است.
موذی و موش صفت و ترسو است که هر آنچه را که بر سر راه ببیند میخواهد مالک آن شود و از فرط توهم و ترس چون عقربی که دم بر تن خویش میکوبد و خود را نفله میکند به زودی خود را هلاک خواهد کرد و منطق و برهان و تاریخ و استدلال او در «خود برتر بینی» خلاصه میشود و هیچ کس دیگر، به جز وجود پلید خود را انسان نمیداند. اما نه! من انسانم. یک فلسطینی که سنگ بر دست داشتم و چفیهای به صورت و حالا قد کشیدهام تا به شمال و جنوب و شرق و غرب سرزمین مادریام و از زمین و هوا و دریا، هر که را سرزمینم را اشغال کرده بیرون خواهم کرد؛ چه با فریاد و چه با تفنگی که از دوش بر زمین نخواهم گذاشت؛ مگر به قیمت جان.
من به کودکان سرزمینم که حالا از ترس دهشتناک صدای هواپیما و بمب و موشک زبانشان بند میآید و یا شهادتین به هم میآموزند؛ خواهم آموخت که بایستند و روی خرابههای غزه قد بکشند تا که فردا به آنها در سرزمین خودشان کسی نگوید غریبه. تا که فردا به فلسطین نگویند اسرائیل.
و وعده خدا حق است. و ظلم بر زمین نخواهد ماند و ظالم به زودی کیفر خواهد شد و کلید باب نجات، مقاومت و شهادت است؛ چه مرد باشد چه زن. چه بزرگ باشد چه کوچک. چه نظامی چه غیر نظامی.چه پادگان چه بیمارستان. چه شهر چه روستا. چه آنکه دارو نباشد. چه آنکه آب را ببندند. چه آنکه غذا نرسد و چه آنکه حتی کفن برای تن این همه شهید کم بیاید.
گذرگاهها را بستند که راه فراری نباشد. ما که اهل فرار نبودیم و چو رعدی که میشکافد دل سیاه ابر را با «طوفان الاقصی» شکافتیم «گنبد ننگین آهنین» را که در خیال خامتان پرندهای از آن عبور نمیکند.
فساد میکنید. خون میریزید. کودک میکشید. تحریم میکنید. محاصره میکنید. تبلیغ میکنید. تهدید میکنید. ترور میکنید که بگویید هستید؛ اما! ما به شما میگوییم که شما دیگر نیستید و دیگر نخواهید بود. ما فلسطینی هستیم. اهل غزه و یک انسان که در سرزمین خود غریبه نیست.
* زیزالله محمدی(امتدادجو)
منبع: کیهان
نظری بگذارید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
زنگ خاطره
معرفی کتاب