شناسه خبر : 106957
پنجشنبه 14 دي 1402 , 11:00
اشتراک گذاری در :
عکس روز

دلبستگی ناایمن به فناوریِ آموزشِ دیجیتال

جهانِ بدونِ مرزِ دیجیتال، تبدیل به ساختاری موازی، برای نظام آموزش و پرورش شده است...

فاش نیوز - جهانِ بدونِ مرزِ دیجیتال، تبدیل به ساختاری موازی، برای نظام آموزش و پرورش شده است. ارتباط و تعلق خاطر و اشتیاق بیش از حد به آن، یکی از ویژگی های نسل جدید است.

آن الگوی معرفتی، با خصال ایرانی و اسلامی؛ ناسازگار است و برای ورز دادن مغزِ اجتماعی و فضیلت و آداب معاشرت و ساختن دنیای مطلوب، وصله ای ناجور! ارزیابی می شود.
یعنی، فراتر رفتنِ آموزشِ دیجیتالی از الگوی آموزش رسمی، باعث از دست دادن تدریجی فضایل و نیکویی هایی چون سنت و پیوند اقتدار خانه و مدرسه و اتوریته ی دین و دولت خواهد شد.

در جستار حاضر، کوشیده ایم تا دورنمایی از «دلبستگی[1] » و تعلق خاطر به فناوریِ فکر غربی را نشان دهیم.
مفروض است:
سه روندِ تدریجی و موازی و هم زمان:
1. نوآوری در فناوری آموزشی
2. رواج شیوه ی جدید زندگی روزمره
3. گریزناپذیری آموزش بر پایه ی امرِدیجیتال
از بطن جامعه ی ایران اسلامی، یک طبقه ی خود آیین؛ به دنیا آوردند.

 آن گل های خندان که در زمان ایجاد فیس بوک در 2004 تازه تاتی تاتی! می کردند، و با پدیداری توئیتر، از شیر گرفته شدند؛ در 2011 به موازات پای نهادن به کلاس اول ابتدایی و آغاز دانش آموزی، چَت آموز! بودند. ودرحالی با دوره ی دبستان در 2017 خداحافظی کرده اند که تکنولوژی جعل عمیق(Deep Fake) نیز آمده بود.
از عجایب این روزگار، یکی هم این است که بسیاری از والدین گرامی نیز ؛ به همان« معابدِ یادگیری» رفت و آمد دارند!
2
 چنان که «گلمن» خاطر نشان کرده:« مغز، در خلال پیوندهای عاطفی و احساسی، به نوسان و رقص هیجانی در می آید؛ (هوش اجتماعی، ص11)» شاید ترقُّص مدامِ به اصطلاح فاتحانِ نبرد مغزها درکف خیابان! که نه« به شعر حافظ شیراز می رقصند و می نازند» و نه از ترانه ی محلی و اجرای زیبای "هموطن گیلانی و شادمانگیِ آئو آئو" حظ وافر می برند! به همان دلیل باشد. اللهُ اعلم برای اولین جشن شب یلدا ؛ نیز تحفه ای دیگر از آن ور آب رسیده ...
به هر حال، مبارک است انشالله؛ و چشم متصدیان امورفرهنگی روشن!!!

هدف از کلیک فرسایی؛ اشاره به پیچیدگی رفتار دشمنِ دانا برای ایجاد فرسایش روح و روان جامعه و فرهنگ (جهان اجتماعی) در عصر بحران زا و پرتلاطم دیجیتال است.
فرضیه
الف: حداقل دو ضرر و زیان کاربری و دلبستگیِ گریزناپذیر! به فناوری فکر غربی، عبارتند از:
- نوعی اعتیاد نگران کننده
- اختلال در نقش گزینیِ اجتماعی
ب: اشتیاق کودکانه به رنگ و نور و صدا و تصویر دیجیتالی ؛ نظام ارزش ها و عناصر اخلاق و
فرهنگ را در اندیشه و انگیزه ی نسل جدید؛ دود می کند و به هوا می فرستد.
ج: رواج هرج و مرج و نابسامانی در فرایند تعلیم و تربیت رسمی؛ موجب کاهش نقش کانون خانه/
مدرسه، و نهاد دین و دولت؛ برفرایند تربیت خواهد شد.

در ابتدا اشاره به دونکته ضروری است:
اولا: هنوز صدای شلیک گلوله از سرتاسر جهان به گوش می رسد! اما انگار نسلِ کاملا جدید؛ "در امان خدا" رها شده اند؛ و حتی حرف زدن از« دینِ نوبتِ ثانی و باروتِ روح شدن صنعت چاپ! و...
(اشپنگلر؛ فلسفه ی سیاست، 88») و رنسانس، دیگر موضوعیت ندارد!
ثانیا: تحول دیجیتال و جابجایی ادیان ابراهیمی (ع) با « دینِ معتقد به معجزات فنی و دست آوردهای بشری (اشمیت؛ مفهوم امر سیاسی، ص 103)» و تلاش برای «عزل خدا» بدست "عده ای نو بُت تراش!
در آن ور آب" واقعیتی انکار ناشدنی است .
خِشت کجِ ورودی به عصر رایانه؛ و چشم گشودن فرزندان ایران به جهان اینترنت و ماهواره برای نخستین بار، و شناخت سریع و دلبستگی و ذوب درآن؛ داستانی شد که آن سرش ناپیدا است. ...
بخش عمده ی گناه کجرویِ حاصل از هاله ی تازه ی فناوری؛ بر عهده ی متصدیان امور تهذیبی و تعلیمی و وزارت خانه های مسئول نیز می باشد.
بنابر کشفیاتِ علم اعصاب« مغز آدمی بر پایه ی " معاشرت" ترسیم شده و ارتباط با مردم را دوست دارد. مغزِ اجتماعی ([شبیه]مکانیزم اعصاب)، ارتباط و فکر و احساس را در باره ی دیگران، هماهنگ و تنظیم می کند.»
فرایند ارتباط بین الاذهانی و« خداسازی از وسیله[ابزار]» و معجزه ی فنی! مغز اجتماعی را با چالش ناهماهنگی در تنظیم افکار و احساسات؛ رو برو ساختند.
سامان دهی اعتراض های سال 2003 نسبت به بخشی از حاکمیت و حکمرانی دینی در ایران؛ بارزترین اثرِ ابزارکارآمد آن فرآیند بود.

3

به عنوان مثال چنان که «اُ هانسون» نگاشته؛ بدلیل پخش گسترده ی اعتراض« در کانال های فارسی زبان از کالیفرنیا ( NITV، آزادی، پارس تی وی وکانال وان) بسیاری از ایرانیان، به اخبارِ ماهواره روی آوردند.( نگاهی نو به دین و سیاست ...، ص187)»
پیامد اجتماعی و ماندگارِ سبز شدن قارچ گونه ی آنتن ماهوره بر پشت بام؛ انطباق با فرهنگ غربی و اعتماد و اعتقاد زدایی و اشتیاق عجیب به تحولِ دلبخواهِ اجتماعی بود. ...
هرچند بی اعتمادی و تندبادهای عصبی تا 2024 علاج نشده! اما خوشبختانه ؛ در این دو دهه؛ رمز و راز ترفندِ پیچیده ی "شعبده باز شهر اُزoZ " که همگان را با « چشم تلسکوپی خود می بیند!» برملا شد:
« آنچه پس از خلع خدا! ظاهر می شود، دینی جدید به نام علم تکنیکی است، که جهان را با نگاه دوربینی می بیند. (شایگان؛ افسون زدگی جدید...؛ص 356)»
ولی به دلایل قابل بحث، جاذبه ی آموزشگاه فضای مجازی ؛ بر آموزش و پرورش رسمی غلبه یافته است. ...

 هرگونه سلب اختیار از کانون خانه و مدرسه و نهاد دین و دولت؛ برای آینده ی ایران همواره سربلند؛ خطر دارد. در همین راستا ؛ صاحب نظران جامعه شناسیِ تکنولوژی، با تأمل در پیامد نگاه دوربینی و ابزار در مِه آلود سازی ذهن و سامان دهی به تصورو فانتزی و ...؛ نسبت به «تحولات در راه!» هشدار داده اند. زیرا:

" در جهان موازیِ دیجیتالیِ« هزار دهنی» در تمام بیست و چهار ساعت و « به تناوب در علم خداشناسی( الهیات)، فلسفه، روانشناسی سیاسی» جلسه ی سخنرانی برگزار می شود"
تسخیر کامل امر خطیر آموزش و چگونگی« بازگوکردن نقش اجتماعی فرد» و مهندسی فکر و گزینش شغل! از اهداف اصلی برگزار کنندگان می باشد.
سخنرانان، بانادیده انگاری منطق درونی حکمرانی دینی، و ارتباط معنویت و عدالت اجتماعی؛ هر گونه ندانم کاری و کژکارکردی و گسستگی روابط انسانی؛ را به صورتی غیر منصفانه به آن نسبت می دهند!
راهکار کار بردی؛ آشنا سازی نسل جدید با خصال خویشتن و شکوه تمدن ایرانی و اسلامی است. به قول «هانری کربن»« درخاستگاهِ زمین، سرزمین فرشته و ارض پاک؛ شکوه قدسیِ خورنه ی ایرانیان[کوشک؛ قلعه، حصار] شعله ور است!»
صد البته که جوان هوشمند و با فراست ایرانی؛ از مشاهده ی:
- فرهنگ مافیا و ژن برتر
- رواج تبه کاری حاکم برشبِ اندرزگو
و فرهنگ فساد و اختلاس و ارتشاء و سایر مثال های "تازه تر از تازه تر" ! به شدت دلخور؛ و با
مشاهده ی غفلت وزارتخانه های مسئول و سایر سازمان های پرتعداد و عریض و طویل و پرهزینه ی
دیگر، حیرت زده است.

4

اما صلاحیت های حکمرانی دینی و تفاوت و تمایز آن با دیده ها و شنیده ها را می داند و اندیشه مرکزیِ دیجیتالیسم و مذهب مختار ِکوه سازی از کاه! را می شناسد.
ناگفته نماند که بررسی مرزهای جدیدِ فناوری! ضرورت باز اندیشی درمورد « برداشت های سنتی از اسلام» و حکمرانی دینی را نشان می دهد.
بنا برکاوشِ« سیمیلر»:
"برخی از جوانانِ مسلمان «بین ارزش های شخصی خود و مذهب احساس نا سازگاری دارند. (نسل Z،ص 546 فیدیبویی!)»"
«آدلر» نیز گفته بود «هرگاه، میان اعتقاداتِ مربوطِ به "خود" و خودِ آرمانی! تعارضی بوجود آید، احساسِ حقارت بروز می کند.» ...
یکی از دلایل نا ایمن بودن دلبستگی به هاله ی فناوری و نیاز به بازاندیشی در برخی از سنت ها دوسویه بودن ارتباطِ نسلِ کاملا جدید! با جهان است.
وقتی بابا و مامان بچه بودند؛ و والدین ناگزیر تا دیروقت شب، ناچار از کارکردن در بیرون ازخانه! او به دور از آن ها، اوقات خود را در پای تلویزیون( عامل یک سویه ی اجتماعی سازی کودک) سپری می کرد...

 اما اکنون، جغجغه ی آرخیتاس(موبایل) پدران و مادران فردا را به شدیدترین حالت تنهایی پرتاب کرده و نقش اصلی را در ساماندهیِ رفتار اجتماعی و تنظیم جهت عقربه ی تفکر و دیدگاه کلی او بر عهده دارد...
این حالت باعث می شود تا ارتباط خود را با کسانی که می توانند به ایشان درس زندگی بیاموزند، قطع کند! و کسانی در آن سوی خط! این امر خطیر را بر عهده بگیرند.
نتیجه ی این درس آموزی، تولد طبقه ی خود آیین شد. ...

نسلی که «تقریبا در کل زندگی خود به تلفن هوشمند و تبلت و لب تاب دسترسی داشته اند»؛ و فقط با یک لمس انگشت، هرچه را که بخواهند در دسترس شان قرار می گیرد، به آسانی در تله ی پیچیده ی دشمنِ دانا گرفتار خواهد شد.
دلبستگی به پیشرفته ترین فناوری ارتباطی که در نوک انگشتان او قرار دارد، علاوه بر اعتیاد آوری، می تواند حتی صرفا با یک آزمون و خطای ساده و کلیکی بی هدف! قضیه ای تراژیک بیافریند!
طنز تلخ ماجرا اینجاست که در عصر بحران زده ی رایانه:
"نه هیچ کدام از دو کانون خانه و مدرسه می توانند ورود به اینترنت و فضای مجازی را قدغن کنند و نه حاکمیت می تواند با قُرُق آن مانع از فرسایش روان جامعه و فرهنگ شود."

5

به دلیل تأثیر عوامل متعدد و زمان های مختلف؛ تاریخ دقیق تولد این طبقه، معلوم نیست اما برخی ناظران مسائل ایران، بر اغتشاش پائیز پارینه اتفاق نظر دارند. این مولود، محصول دلبستگیِ نا ایمن به فناوری دیجیتال است.

بی تردید ضرر و زیان گرد و خاک دیجیتال؛ در جامعه ی فردا بیشتر خواهد بود! ولی برای تعلیم و تربیت امروزین سرفصل های زیر، مهمتر هستند:
- « نوآوری راستین؛ تربیت راستین می خواهد؛
- بدون بحث و جدال و برخورد آرا و عقاید، به تعقل و تفکر نمی توان رسید؛
و واقع گرایی، کمک می کند که دریابیم وضع خود را تا کجا و به چه مقدار می توانیم تغییر دهیم.(رجایی؛ اندیشه و اندیشه ورزی،ص379)»
حاصل منطقی جوجه شماری درآخر پائیز پارسال؛ در واقع:
«جمعِ جبریِ صفر است. در چنان وضعی، موضع یکی، به عنوان" نفی" موضع دیگری تلقی می شود.»

 تولد طبقه ی خود آئین؛ واقعیتی حادّ و تأیید همان "نفی" است. یعنی شماری از فرزندان ایران«میل چندانی به بازگشت حقیقی و واقعی به سنت و رسم تاریخی ندارد، و بیشتر آینده گرا است. و قواعد اخلاقی و نظام فضیلت و رذیلت خویش را؛ خود مدارانه تعیین می کند.»

نتیجه گیری
گذران اوقات فراغت کودکان و نوجوانانِ شیفته ی فناوری! در صفحه ی صاف وبی که درآن «مرد و زن در هم شده، چون رستخیز!» مباحثی نو و پرسش هایی بویژه در حوزه ی اخلاق و الهیات ایجاد کرد که نیاز به پاسخ صریح و شفاف از سوی متصدیان امر دین و فرهنگ دارد.
از یک سو، هیولای دیجیتال؛ "سامانه تفکر و تعادل و توازن" در جهان اجتماعی را برهم زد و به هم ریخت! و از سوی دیگر گلهای خندان با نیازهای متنوع؛ به طرزی عجیب به شخصی سازی جنبه های زندگی تمایل دارند.

 این شخصی سازی وقتی نا ایمن و اضطراب آور می شود که در این دوره ی تاریک الکترونیک! «گله های کافر» با خوانش کاستلز« تمام قدرت تکنولوژی را تحت فرمان خود دارند، ( عصر الکترونیک،ج2 ص37)» و آن را از کنترل خارج کرده اند و دیگر در خدمت بشر نیست!
ولی حتی اگر« قدرت مِی، بشکند ابرق را» اما:
بی "تفکر" پیش هر داننده هست
آنک با شوریده شورا ننده هست

6

"فکر" به معنی« بازگو یی فعالیت مربوط به آینده» به هیچ روی یک کار آزمایشی از نوع آزمون و خطا نیست. اکنون عجیب ترین دست آورد تفکرات بشر متمدن، نه تنها انسان را اسیر خویش کرده بلکه به قول « واتسلاف هاول» « وادارش کرده گورش را با دست خودش بکند! »
این نقل قول، ضرر و زیان و حتی تهدید انقطاع نسلی با اینترنتی که پس از صنعت چاپ بزرگترین تحول زندگانی بود، را به خوبی نشان می دهد.

بنابراین برای نجات کودکان و نوجوانانی که ناخواسته به میدان دست و پنجه نرم کردن با جادوگر
شریر غرب پرتاب شده اند؛ باید چاره ای اندیشید ...
در وضعیتی برزخ گونه! (که در آن نه امکان چشم پوشی از مزایای بیشمار آن وجود دارد و نه اساسا می توان مانع ازدلبستگی کودکان و نوجوانان شد) راه برون رفت را باید صرفا باید در جهان بینی دینی با خوانش ادیان ابراهیمی(ع) جستجو کرد.
یک راه کار اساسی و جالب توجه را « هایدگر» در قرن پیشین ارائه کرد.
او با مطالعه ی«سیر تحولیِ تفکر غربی از افلاطون تا نیچه، نقشِ اصیلِ "تفکر" را در "تذکر" یافت.(شایگان؛ بتهای ذهنی و خاطره ی ازلی، ص47)»
از منظر هایدگر "تذکر" جهشی است که با آن، تفکرِ نا اندیشیده شده ی غربی، را می توان از نو، بازاندیشی کرد. او با تأکید بر ضرورت شیوه ی دیگری از تفکر، می گوید:
«حالا دیگر فقط یک خدا می تواند نجاتمان دهد.»

منظور او این است:
" باید تحولی اساسی در سامانه ی اندیشه و درک و فهم انسان ایجاد کرد."
هرچند او برای برخورد عملی با «جهان بینی فن شناختی» پیشنهادی ارائه نکرده است. اما می توان با اشاره به نجات ایرانیان از حکومت ناروای طاغوت؛ و طرح و برنامه ی این ملت بزرگ برای تغییر تاریخ سیاسی و اجتماعی الگو برداری کرد.

 اکنون که با تبدیل رسانه های نوپدید به رکن چهارم[2] درِ جعبه ی پاندورا[3]باز شده، و همه نوع شیطان پر هیاهو! از چراغ جادوی دیجیتال بیرون آمده « ما باید با امکانات ناچیزی که در اختیار داریم سحر آنها را باطل کنیم... (شایگان؛ افسون زدگی جدید...، ص200)»
این باطل السحر عبارت است از " فهم هر چه دقیق تر مقتضیات این زمان بویژه آهنگ معنوی آن" و باز اندیشی میراث عظیم معنوی ایران و اسلام بر پایه ی سرچشمه ها!
مسئول تدارکات این فهم و باز اندیشی ؛ آموزش و پرورش و نهادهای تهذیبی است و باید به گل های خندان، سرچشمه های الهام و انرژی و محل گنج دانایی و توانایی و هدف و انگیزه و رمز و راز کسب و کار حلال را یاد دهند!

7

آنگاه است که احتمال می رود آهنگ معنوی بر« موعظات سرودیِ» مبتنی بر" ادبیات سوداگر" و ویدئوی نو مبتذل که با بیانی سخیف و از رهگذرکارهای نمایشی و تبلیغاتی ایجاد دلهره می کند؛ غلبه یابد.

 انگار برای بعضی از اعضای طبقه ی خود آیین، به عنوان مثال« در قلمرو موزیک راک، هرقدر زشت تر وشوک آورتر و خشن تر باشید، تحسین برانگیز ترید. و تنها برای قوی ترین ها و تلویزیونی ترین چهره ها جا هست؛ حتی اگر میان مایه تر از همه باشند؛[حتی در مواردی] شاهد ستایش چیزهای زشت و نامأنوس هستیم.»

 مهم ترین ضرر و زیان نگرشی که بسانِ طبل غازی، بلند آواز و میان تهی؛ قیمتی درِّ لفظ دری را خرج بیخردی خود کرده؛ بروز بحران و ایجاد تزلزل در «بنیان های مورد توافق ساختارهای ارزشی» و مشکل انتقال به نسل بعدی و زیست جهان اوست.
بروز اختلال در همدلی و نوعی « تابوستیزی وگذار ازقانون و مقررات رسمی و نادیده انگاری شیوه های مرسوم زندگی روزمره» و انزوای اجتماعی از نشانه های این بحران هستند.
امروزه« فرهنگ توجه اهل سیاست را به خود جلب می کند.(تراسبی؛ اقتصاد و فرهنگ، ص172)» این به معنی اهل فرهنگ بودن کارگزاران تاجر پیشه ی دولتی نیست؛ بلکه به معنای دو گانه ی فرهنگ اشاره دارد:
- فرهنگ به عنوان ابزار سیاست
- بخش انسان ساخته و مطلوب اجتماعی

 علی رغم کارویژه ی دولت – ملت مدرن (ترویج و ارتقای فرهنگ[ملی]) «مقامات دولتی ایران، این فرضیه ی عجیب را پذیرفته بودند که هرکسی را که در خارج تحصیل کرده است، می توان صف نظر از رشته تخصصی اش، به هر کاری گمارد.(آوری؛ تاریخ معاصر ایران ...، ج 2ص56)»
اکنون و البته ضمن پرهیز از اشاره به بی اعتمادی و تنبلی دستگاه اداری و تأکید بر این که جوان های ایرانی امروز می توانند کارهای بزرگی را به عهده بگیرند اما در مواردی در کار این جوانان اشکال تراشی می شود! ولی فرمول تبدیل مشکل با مسئله و کلید واژه ی حل دلبستگی نا ایمن به امر دیجیتال؛
در دست همین جوانان با هوشمند و با فراست قرار دارد.

دیروز و به تعبیر «آوری» «نظام قدیم آموزشی ایران روسیاه شد و کلا از بین رفت ...» اما به دلایل قابل بحث؛ برخی از جوانان تحصیل کرده و خوب درس خوانده؛ در جستجوی گل هایی هستند که «در جهنم می روید» و به اودیسه ی امریکایی! می اندیشند.
و این درحالی است که «تمدن غرب در سراشیبی انحطاط و زوال قرار گرفته» و «اقتصاد غرب گریبانگیر نا بسامانی های بسیار» است.
بنابراین پاسخ به چرایی و چگونگی سر خوردگی و رسیدن "نماگرهای کارایی فرهنگ" به آن نقطه، نیاز به تحقیقات پیمایشی و چاره اندیشی عاجل دارد.

8

علی الخصوص به این دلیل که فناوری، اینترنت و رسانه های جمعی در شبکه ای در هم بافته از انواع دانش؛ امکان کاملا متفاوت اندیشیدن را به آسانی فراهم کرده و جاده ی هجوم به هنجارها و ارزش ها (عوامل همبستگی و استمرار نظام اجتماعی) را هموار نموده اند.

سخن آخر
طبقه ی خود آیین؛ با بازگشت به خصال و مرام و منش مختص ایرانیان و واقعیت هایی که در طی قرون اعصار صیقل خورده اند، می تواند امید وار باشد که برای شمار بیشتری از پرسش های بی پاسخ خود، جواب روشن دریافت کند.
هر موضوعی که شایستگی اندیشیدن را داشته، تاکنون اندیشیده شده؛ تنها باید کوشید آن اندیشه ها را بازاندیشی کرد و بس.

راه نجات را در خدا یافتن؛ یعنی همان اندیشه ای که در آن « خداوند؛ موضوع عبودیت و شیرازه ی هستی و معنا و اخلاق و رشته ی ارتباط و اتحاد بشر» نقشه ی راه دقیقی است که فیلسوفی نامدار چون هایدگر به آن ارجاع می دهد.

 بنابراین هر پژوهشگر آزاد اندیش می تواند همراه با قطار اندیشه های صورت بندی شده در چهارچوب خصال ایرانی اسلامی؛ آن نقشه و سرنخ را نیز برای طبقه ی نو آیین تبیین علمی کند.
اما به دلیل تاخت و تاز شبکه های اجتماعی؛ زمزمه ی احتمالِ عدمِ انتقالِ میراث تاریخ اندیشه ی سیاسی و فرهنگ بر آمده از اسلام و افکارو نیاکان به نسل بعدی شنیده می شود. ...

بزرگترین خدمت فناوری دیجیتال به فرهنگ والای ایرانی اسلامی این است که نسل جدید را بدون واسطه از حال و روز زارِ انسان غربی آگاه کرد. توصیف «هاول» از آن حال و روز کوتاه و گویا است:

«تیره روزی فکری و اخلاقی و سیاسی و اجتماعی فقط گوشه ای از بحران عمیقی[ است] که انسان ها در آن فرو رفته اند، و اتوماتیسمِ تمدن تکنولوژی هرچه بیشتر آنها را به درونش می کشاند، بی آنکه که در مقابل آن کاری هم از دستشان بر بیاید! ( قدرت بی قدرتان،ص 153)» « دریغ آن سایه ی همت، که بر نااهل افکندی!»

پی نوشت:
[1]: نظریه ی دلبستگی، ناظر بر فرایندی است در آن «شیرخوار، به یک یا چند مراقب، وابستگیِ هیجانیِ نزدیک پیدا می کند.(رایس؛ رشد انسان ...، ص52)»
[2]: پس از قوای سه گانه و « برای نشان دادن اهمیت سیاسی مطبوعات، بر آن نام رکن چهارم /کتاب مقدس دموکراسی نهادند. ...( عالم؛ بنیاد های علم سیاست، ص 369)»
[3]: اولین زن زمینی با جعبه ای دردست دراسطوره های یونانیان، «در ادبیات سیاسی معمولا برای سیاستمداری بکار می رود که با اشتباهات پیاپی، وسیلۀ نابودی را فراهم آورد.( آموزگار؛ فراز و فرود دودمان پهلوی، ص 516)»

 

تنظیم خبر از شهیدگمنام

اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi