شناسه خبر : 108829
چهارشنبه 09 اسفند 1402 , 16:57
اشتراک گذاری در :
عکس روز

انتخابات؛ مشارکت در اِعمال قدرت

یکی از راه های بیان خواست و ورود به عرصه ی زندگی سیاسی و اجتماعی، شرکت در انتخابات است...

فاش نیوز - یکی از راه های بیان خواست و ورود به عرصه ی زندگی سیاسی و اجتماعی، شرکت در انتخابات است. «این صحنه ی رقابت آمیز، برای تبیینِ رسمیِ اولویت ها» ارمغانی از انقلاب اسلامی، برای مردم سربلند ایران بود.

 تصمیم به مشارکت در انتخابات و اعمال قدرت، دو روی یک سکه اند، زیرا جامعه و فرهنگ (جهان اجتماعی) با "مفهوم پردازی و اجرای عملی" ساخته می شوند.

در این جستار، با ایستادن بر دوش «ماکس وبر» بر منطق درونیِ اصول قانون اساسی؛ قدری بیشتر تأمل می کنیم.

هدف، یادآوری مبارزه ای نفس گیر با حکومت ناروای طاغوت! و اجازه ی مشارکت یافتن در تعیین سرنوشت است.

مفروض است:

دانشگاه علوم سیاسی شیکاگو در امریکا؛ پس از دستیابی به بخشی از اهداف با اغتشاش پارینه "دستکاریِ نقشه مندِ اندیشه و انگیزه ی نوجوانان و جوانان" را در دستور کار قرار داد.

 با رفتن بر آن راه و روش، "طبقه ی اجتماعیِ خود آئین" به وضعیتی پرتاب می شودکه «لایون؛ در پسامدرنیته، صفحه ی 13»آن را:

 « ورطه ای از ابهام، آمیزه ای از تصاویر ساختگی که از صفحه ی تلویزیون سوسو می زند، یا نوعی رهاییِ شادی بخش!...» توصیف می کند.

البته نسل نوظهور از روی بالکنِ فوقانیِ الکترونیک! به نظاره ی کشاکش بین دو امر ایستاده است:

  • اخلاق اعتقاد
  • اخلاق مسئولیت

و نتایج این کشاکش، شاکله ی رفتاری او را نسبت به نظام سیاسی، تنظیم می کند.

 ملت برای قرار دادن قوای سه گانه، زیر نظر ولایت مطلقه امر و امامت امت که دارای شرایط و صفاتِ:

  1. صلاحیت علمی لازم برای افتاء در ابواب مختلف فقه
  2. عدالت و تقوی لازم برای رهبری امت اسلام
  3. بینش صحیح سیاسی و اجتماعی، تدبیر، شجاعت، مدیریت و قدرت کافی برای رهبری

باشد؛ موافقت خود را در مهمترین سند سیاسی اعلام کرد؛ دقیقا براساس سرچشمه ی همین «فرمول سیاسی[1]»  است که سخنگوی وجدان ایرانی گفته:

چه غم دیوار امّت را که دارد چون تو پشتیبان

چه باک از موج بحرآن را که باشد نوح کشتیبان

اما به دلایل قابل بحث، این نگرش و منطق درونی و مبانی اندیشه ای آن، به مذاق نظریه پردازان مکتب شیکاگو خوش نیامد!

فرضیه

الف: تبیین علمیِ اندیشه ی ولایت فقیه؛ انتخاب دولتی باخصلت مذهبی، در تاریخ فردا را نیز تضمین خواهد کرد.

ب: در سنتِ وِبِری، برای"شهروندِ فقیر،که به واسطه ی وضعیت، پست تر!" تعریف شده« سیاستمدارِ کاریزما[فره مند]، پناگاه» و "پاسِ خاطرِ بیچارگان" خواهد بود.

ج: از 2026 و آغاز ربع دوم از قرن 21 دانش جامعه شناسی سیاسی بر" بی نظمیِ نوینِ جهانی" تمرکز خواهد داشت.

 

بنا بر بینش واقع گرا؛ مطالعه ی سیاست بصورت مقایسه ای تنازع بین دو خلق وخو ( اعتقاد – مسئولیت) را پدیدار می کند. در زمینه ی اخلاقِ مسئولیت با خوانش غربی، گفتنی بسیار است، و انگار در تضادی جاودانه! با اخلاقِ اعتقاد به سر می برد. ولی به قول «ویلفر دو پارتو»:

«گربه موش را می گیرد و می خورد، اما تظاهر نمی کند این کار را برای خیر و صلاح موش انجام داده، و یا در مورد برابری همه ی حیوانات نظریه پردازی نمی کند، و یا به درگاه خداوند نیایش نمی کند.» مکتب شیکاگو؛ فاقد چنین صداقتی است.

در تارو پود تمدن ایرانی و اسلامی؛ اخلاق اعتقاد و مسئولیت، نه تنها تناقض ندارند؛ بلکه مکمل هم اند. عقیده کاوی ها نشان داده اند که دو عنصر، در انتخاب و نگرش نسل جدید نسبت به روند امور، نقش دارند:

  • سطح زندگی
  • دین و مذهب

سطح زندگی، با وجدان سیاسی سر و کار دارد. چنان که « دو ورژه؛ در بایسته های جامعه شناسی سیاسی، صفحه 216» خاطر نشان ساخته« وجدان سیاسی، همان دید کلّیِ از قدرتِ حاکم و روابط آن با شهروندان؛ و ثمره ی محیط، تربیت و تجربه است.... »

 ثمره ی همت والای انسان های اصیل و مدعی رسالت سیاسی، که برای ساختن جامعه ای پویا، در دو مقطع (فرآیند نفس گیر انقلاب - هشت سال دفاع جانانه و مقدس) از جان مایه گذاشتند؛ در منظر جهانیان قرار گرفت.

« هیچ کس تاکنون، در مبارزه بر ضد پیشرفت! پیروز نشده است. اجتماعِ مطلوب جایی است که نگران نیستید به انجام کاری مجبورتان کنند که دوست ندارید انجام دهید. شما می توانید پایان قصه را حدس بزنید: (گلاسر؛ تئوری انتخاب، ص538)»

یارب زباد فتنه نگه دار خاک پارس

چندان که خاک را بود و باد را بقا

در آن روزها! تأثیر معنادارِ ایمان (باور قلبی، اقرار زبانی و عمل به اعضاء وجوارح) و این فرمول و وجدان سیاسی بر جنبه های اقتصادی و فرهنگی و "ثمره ی کُنِش معطوف به ارزش" نقل هر مجلس بود.

اکنون که شبکه های اجتماعی، بی وقفه اندیشه و انگیزه ی نسل جدید را دستکاری می کنند، حفظ آن دست آورد؛ به حضور پرشکوه در انتخابات یعنی مهمترین راهکار برای شناخت افکارعمومی! وابسته شده است.

 اهمیت مشارکت در انتخاب نمایندگانی کاردان و پاک دست! و معنای شاکله ی رفتاری طبقه ی خود آئین، صرفا هنگامی به درستی درک می شود که در چهارچوب طرز تلقی او، از هستیِ امروزین! قرار داده شود:

اثبات این امر که «تلقی های دینی، عملا از عناصرتعیین کننده ی رفتار، و علل دگرگونی اقتصادی جوامع به شمار می روند،» و همین کارویژه در را سیاست و فرهنگ و اجتماع نیزدارند؛ طبقه ی نو آئین را پای صندوق رأی می آورد.

چراکه اکنون "ظرافت نظریِ اخلاقِ اعتقاد و داناییِ دینی" تحت تأثیرکلیسای گوگل قرار دارد. جایی که تقریبا برتمام منابع پاسخگوی پیشین غلبه یافته و نسل وب را به اخذ تصمیم فردی، دلخواسته و نامشروط! هدایت می کند. در آنجا «هرکس خدایش یا اهریمنش را به تنهایی برمی گزیند![2]»

چه خوشمان بیاید و چه نیاید، اکنون با دروغ بزرگی به نام دموکراسی؛ تبلیغات پر زرق و برق و هزینه ی نجومی برای کسب رأی، به مثابه مهمترین راه زدایش نابرابری اجتماعی! شناخته می شود.

در این آشفته بازار و صحنه ی سرنوشت سازِ رقابت و تبیینِ اولویت؛ گاهی توانایی فردی و بلوغ سیاسی بدون خریدار می ماند!

 از این رو، به لحاظ تحلیلی، نظریه ی « فرمانروای فره مند در حکم پناگاه » حد اقل به دو دلیل، کارگشاست:

  • حاوی منطق درونیِ توافق بر پیروی از رهبر فره مند است.
  •  قابلیتِ تبیینِ حقیقتِ زندگانیِ اقشارِ محرومِ اجتماع را دارد.

مطابق با اصل یکصد و دهم قانون اساسی، این پناهگاه مطمئن و حصن حصین به عنوان رویکردی نو از" اخلاق اعتقاد و اخلاق مسئولیت" صیانت می کند.

 این امر یعنی تشکیل مجلسی کار آمد:

از آنجا که مجلس کا رآمد؛ بدلیل "تداوم کنشِ معطوف به ارزش" نه «می تواند برای تأمین منافع خودش، قطع نظر از هرگونه اصول مذهبی و یا اخلاقی، دست به هر عملی بزند و نه در اصل برای فرومایگان ساخته شده...» در حقیقت یکی از معانی منطق درونی مفهومِ همگرایی در مهندسی ترین سند سیاسی است....

تجربه ثابت کرده که فعالان رسانه ای، بر انتخاب نماینده برای چنین مجلسی، تأثیر معنادار می گذارند؛ به بیان «ریمون آرون»:

« افسوس! وظایف به حال خود رها شده، دیگر نه تحت قاعده هستند، و نه تحت اخلاق؛ میلیون ها آدمیزاده از گرسنگی رنج می برند....آری[در]جامعه ی امروزی، ما آموختیم که از جریان عوامفریبان، بیشتر بیمناک باشیم، تا از ابتذال سازمان عقلانی. (مراحل اساسی سیر اندیشه در جامعه شناسی،ص 645)»

این بیم با تکاپوی نظریه پردازانِ دانش سیاسی در دانشگاه شیکاگو افزایش یافت. آنها با آگاهی از این که:

" دین، کمک کرد تا سرچشمه ی الهام و انرژی و هدف و انگیزه ی این ملت بزرگ پدیدار شود؛ پروژه ی دسیسه چینی را کلید زدند. و باشناسایی مایه آرامش و تسلی و جرأت و شهامت ایرانیان؛ فهمیدندکه گنج در کجا نهفته است."

و با یافتن جایگاه گنج و پی بردن به دلایل استحکام آن پایگاهِ حقیقتا بی نظیر؛ برهم زدن نظم مشروعِ عاطفی و عقلانی و مبتنی بر ارزش های مذهبی؛ را در دستور کار قرار دادند....

 هرچند در اوایل و تا قبل از ورود اینترنت 1372 توفیق چندانی بدست نیاوردند. اما با آزمون خطای بسیار دریافتند که باید بر« آن بخش از بحث سیاست و حکومت، که به منازعه و مبارزه برای قبضه ی منابع قدرت، از طریق انتخابات مربوط می شود» تمرکزکنند، مبانی نظریشان نیز عبارت بود از:

  • یافته های دانش روانشناسی سیاسی
  • داده های تحلیل سیستم ها و نگرش سیبرنتیک

به لحاظ روانشناسی سیاسی، با مطالعه ی انگیزه های شخصی! بر آراء «هارولد لاسول» تکیه کردند. لاسول ویژگی اصلیِ شخصیت سیاسی، را قدرت طلبی می دانست.« به نظر او، قدرت طلبی ناشی از احساس بی کفایتی و حقارت و آرزوی احترام است....»

سایبرنتیک نیز ابزاری فرا قدرتمند! برای تعیین جهت عقربه ی افکار عمومی به سمت و سوی دلخواه! در اختیار آنها قرارداد....

کلید خوردن تحلیل سیستم های سیاسی (استمرار، تحول، زوال) مبتنی بر دانش سایبردرکنوانسیون1940 نیویورک، امروز به مرحله ی حیرت انگیزی! از تکامل رسیده است.

در این مرحله؛ بی اعتنایی به اخلاق اعتقادی و مسئولیتی؛ بر میزان مشارکت سیاسی تأثیر معنادار خواهد گذاشت. هدف اصلیِ اخلاق مسئولیت کار آیی است. یعنی باید برونداد «دست یازیدن به تارو پود رویدادها» فراهم نمودن شادمانی برای زندگی روزمره و« سعادتِ جمع و رستگاریِ روح» باشد.

 برخی صاحب نظران؛ اخلاق مسئولیت  را با استدلال تمثیلیِ ترکیبِ "پول،سرمایه – رأی، انتخاب" تحلیل کرده و کارویژه ی پول در اقتصاد را به سان قدرت در سیاست دانسته اند.

از این منظر به هر برگ رأی به مثابه  قدرت فرد نگریسته می شود، همانطور که «ارزش پول بسته به میزان اعتمادی است، که عامه به قدرت خرید آن دارند، قدرت نیز بر همین اعتبار استوار است.... (دلاوری، گفتارهایی در معرفت علمی، ارزش و قدرت در علوم سیاسی، ص143)»

  سیاست مقایسه ای معنی استدلال فوق را قابل درک می سازد:

" توافقِ ملت؛ در قرار دادن  قوای سه گانه، زیر نظر ولایت مطلقه امر و امامت امت، و واگذاری قدرت که« از میان هوس های بی پایان انسان، از همه نیرومند تر است» به فردی با بینش صحیح سیاسی و اجتماعی، تدبیر، شجاعت، مدیریت و قدرت کافی برای رهبری و تصویب آن در قانون اساسی؛ نشان دهنده ی دور اندیشی و بلوغ سیاسی ایرانیان است."

زین پس و «به موجب این قانون، ولایت امر یا رهبری در عهده ی فقیه عادل و باتقوی و واجد صلاحیت لازم برای افتاء است. ولی فقیه بر سه قوه ی حکومتی ولایت دارد.... (بشیریه؛ جامعه شناسی سیاسی، نقش نیروهای اجتماعی در زندگی سیاسی، ص 245)»

اما  تَسَریِ نتایج کشاکش بین "اخلاق اعتقاد و اخلاق مسئولیت" و بعضی نا همسویی ها و کژکارکردی ها و حرف نا شنوی ها! به بدنه ی اجتماع؛ اسباب ناخشنودی نسل جدید را فراهم کرد، و منجر به تولد طبقه ی خود آیین شد.

به قول «ویلیام گلاسر» «اگر نتوانیم جامعه ای بسازیم که اکثر مردم خشنود باشند؛ هرگز نمی توانیم شاکله ی رفتاری «خود ویرانگر و مخرب» را در بخشی از نسل نوظهور کاهش دهیم. یکی از دلایل شکل گیری شاکله ی رفتاری اینچنینی را  لایون نشان داده است. آنجا که می نویسد:

 «مردم پیش از آن که خود را به دست تصویرهای بلعنده ی تلویزیون، بسپارند، نیاز دارند که دندان های خود را در نانی کاملا واقعی فرو برند!»  

 بیائید به این موضوع، ازدریچه ی نگاه یکی از دانش آموختگان سیاست در شیکاگو، بنگریم:

« ساموئل هانتینگتون معتقد است یک انقلاب تمام عیار در بر گیرنده ی تعریف جدیدی از اشتراک سیاسی و ارزش ها و مفاهیم تازه و... است.

اقتصاد، برای انقلاب و انقلابی چندان اهمیتی ندارد، پیامدهای اقتصادی فوری هر انقلابی، تقریبا یکسره منفی اند. دستیابی به یک نرخ رشد اقتصادی جدید، برای هر جامعه ی انقلابی سالها و شاید دهها سال طول بکشد....

و مصیبت اقتصادی، کوچکترین بهایی است که باید برای گسترش و باز تعریف اجتماع ملی پرداخت؛ و کارِ بزرگ، دشمنِ بزرگ را نیز به بار می آورد.... ( سامان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی؛ ص 387)»

کار بزرگ انقلاب درلحظه ای نادر از تاریخ؛ بازی قدرت و ماهیت آن را تغییر داد، و به شیوه ای خلاقانه اندیشه ی اجتماعیِ جهان تشیع را در ملت -دولت قرن بیستم وارد کرد.

امروز دشمن بزرگ نیز از رهگذر تبلیغات؛ بیم انفصال این شیوه ی پیوند میان معنویت و سیاست را در اندیشه و انگیزه بخشی از نوجوانان و جوانان می افزاید. این موضوع، فراتر از زندگی وآزادی مطرح شده در بیانیه ی استقلال امریکا در 1776 می باشد.

چاره ی کار، شناخت دقیق تر منطق درونیِ اصول میثاق ملی و چرایی و چگونگی تشکیل دولت باخصلت مذهبی در ایران جدید و تبیین علمیِ اندیشه ی ولایت فقیه است:

"« آنان که معنای ولایت را نمی دانند در کارِ ما؛ سخت در مانده اند.!...(مرتضی آوینی؛ مقاله ی مُبشّر صبح)»"

و به راستی آنان که در صدد ساختن آینده هستند باید مقتضیات زمان حال را هرچه دقیق تر بشناسند! و بر آن تسلط یابند. چرا که اکنون همه بسان «ماکس وبر» دریافته اند که «وعده ی جنبش روشن گری در مورد آزادی به عنوان یکی از ثمرات عقلانیت، توخالی بود.»

اکنون، ارابه ی مکتب شیکاگو، بدلیل درماندگی در فهم معنای ولایت! و با هدف کوبیدن بر طبل توخالی وعده ی آزادی به سبک غربی؛  تکتازِ میدان فرهنگ شده و گرد و خاک به راه انداخته است....

نتیجه گیری

پر واضح است که سایبر نتیک به هیچ وجه تنها دیدگاه ممکن نیست و سخن از قانون مندی بعد از بروز یک واقعیت، کار ساده ای است. گاهی نقل یک داستان تخیلی، شسته رفته تر و قابل فهم تر از زندگی روزمره؛ ممکن است تمایز ارتباطات پیچیده ی انسانی، از ارتباطات ماشینی، را بیان کند:

چنان که «وبر» خاطر نشان ساخته:

« نکته ای که باید به لحاظ تاریخی تبیین کرد این است که نظم نوین اقتصادی به شرایط فنی و تولید ماشینی وابسته است.

 این عقیده، بنیان اخلاقی وتوجیه لازم را برای زندگی کارفرمای جدید فراهم آورد... امروز روح ریاضت کشی دینی از قفس گریخته و سرمایه داریِ استوار بر شالوده ی ماشین، به پشتیبانیِ او نیاز ندارد....

[در نتیجه] تحجر ماشینی؛ آراسته به نوعی خود ستایی چندش آور به وقوع خواهد پیوست.(کاستلز؛ عصر اطلاعات...، ج1، ص244»

انگار پیش بینی او در 2024 تحقق یافته و به نظر می رسد "متخصصان بدون روح و لذت جویان بدون قلب" دراین پوچی!  واقعا می پندارند که به درجه ای از تمدن دست یافته اند که پیش از آن هرگز کسی بدان دست نیافته است. جل الخالق

 راهکار عبارت است از:

  •  جمع شدن حول محور« سیاستمدار کاریزماتیک»
  •   آگاهی درست از رویه ی تاریک " عقلانیت بروکراتیک"
  •  گستردن چتر حمایت برسر به زعم باطل بعضی؛ درجه دوم! ها

 مشارکت فعال در تعیین سرنوشت؛ از آثار سوء بروکراسی برزندگی شهروندان مورد غفلت واقع شده یا فقرا، که به واسطه ی وضعیتشان به تعبیر ماکس وبر "شهروند پست تر" تعریف شده اند، می کاهد.

و دسیسه ی صیادان قریحه را که با ایجاد جوّ روانی و مغز شویی؛ فشار وارده بر این قشر را به پای حکمرانی دینی می نویسند خنثی می کند!

مضاف برآن، انتخاب عقلانی، چاره ساز برخی از بدگمانی ها است؛ زیرا« انسان میان بد بینی ناشی از یاس و نا میدی و خوشبینیِ بی تفاوت! نوسان می کند... (تیبورمند؛ جهانی میان ترس و امید،ص87)»:

گفت هر مردی که باشد بد گمان

نشنود او راست را با صد نشان

هردورنی که خیال اندیش شد

چون دلیل آری خیالش بیش شد

مبانی اندیشه و اجتماع ایرانی علی رغم تأکید بر نظریه ی «گزینش عقلانی» اما هرگز رقابت انتخاباتی را بازار سیاسی که در آن سیاستمدار همان سرمایه گذار است، و رأی دهنده نیز مصرف کننده؛ نمی داند؛ و دست یازیدن به تارو پود رویدادها را ساده و دم دستی! نمی شمارد.

در پروژه ی سرمایه- رأی برخی«آدمهای حریص و پول پرست» انتخابات و رأی گیری را تبدیل به بنگاه سرمایه داری می کنند. «چنین عطشی برای ثروت، ممکن است در هنرمند و پزشک و قمار باز و جنگنجو و...یافت شود!(کهون؛ از مدرنیسم تا پست مدرنیسم،ص162)»

شایسته ی یادآوری است که هدف، موشکافی ِ"کُنِشِ سرمایه گذار- رأی دهنده" نیست، بلکه این اشاره ناظر بر پیچیدگی هایِ درِ تنگی است که تاریخ اندیشه صرفا با گذر از آن، موضوع را ساده و فهمیدنی تر سازد.

هرگز تا امروز چنین اتفاق نیافتاده بود که عده ی پر شماری از جوانان هوشمند و با فراست ایرانی، زیر نفوذ  فکری عده ای چنین اندک در آمده باشند.

طرفه آن که، به هیچ روی این بخش از سنت تفکر وبری که در آن«مردم نسبت به مسائل سیاسی بی علاقه و نا آگاهند» بر جوانان ایرانی قابل انطباق نیست؛ اما آنها نیز به سان «وبر» که « به دموکراسی به کلی بد بین بود» و از فرا رسیدن «شب قطبی تاریک یخبندان» نگران! معتقدند با دروغ بزرگ دموکراسی؛ اقشار محروم، یا گرسنه می مانند؛ و یا از سرمای بروکراسی! یخ می زنند....

در همین راستا، بیان رازواره ی سخنگوی وجدان ایرانی نیز کوتاه و گویاست:

صوفیِ شهر ببین،که چون، لقمه ی شبهه می خورد

پاردُمَش دراز باد آن حَیَوان خوش علف

اشاره و استعاره و کنایه و... در کنار آموزه های مذهبی و تعابیر دینی یاد آورمسئولیت انسان نسبت به سرشت وسرنوشت و بخشی از جهان بینی محسوب می شوند:

حافظ اگر قدم زنی در رَهِ خاندان به صدق

بدرقه ی رهت شود همَّتِ شَحنه ی نجف

 اما دیری است که مع الاسف مفهوم جهان بینی، به واژه ی ایدئولوژی تقلیل یافته! است. خطر این تقلیل با مشاهده ی «نوعی گره تئوریک[3]» و جستجوی راهکار؛ کاهش می یابد. کاربلدانِ تبیینِ این تقلیل! نیز گوشه ی عزلت گزیده اند.

به جای سخن آخر

 مفاهیمی چون تصمیم و انتخاب و قدرت؛ حاوی منازعه و اختلاف نظرند و در یک طیف فرضی؛ در فاصله میان مفاهیم لزوما درست و سر راست و مفاهیم شدیدا آشفته قرار می گیرند.

برخی صاحب نظران کلاسیک برای توضیحِ مطلب، به مفهوم "یک زندگی مسیحی و مفهوم دموکراسی" دخیل بسته اند:

هرکدام (مسیحی، دموکرات) «یک ویژگی مثبت و مورد توافق جهت ارزیابی دارند؛ اما در موفقیت آن در شرایط معاصر مشکل وجود دارد....»

اما حداقل به دو دلیل:

  •  ماهیت اندیشه و اجتماع اسلامی
  • زبان سیاسی و تاریخی در اندیشه ی اسلامی

 حضور در انتخابات و مشارکت در امری سرشتی و سرنوشتی در طراز مجموعه تکالیف شرعی قرار می گیرد. زیرا اخلاق اعتقادی و مسئولیت پذیری و نظریه ی انتخاب عقلانی، طی بحث و فحص و مطالعه ی نمودهای تاریخی درک و فهم می شود....

از حیث نظری، عمومی ترین انتقاد این است که رأی دهنده قبل از استدلال می داند که منازعه و اختلاف در عرصه ی انتخاب عقلانی شاید حل ناشدنی باشند، اما باید دائما  فرض را براین قرار دهد که قابل حل شدن هستند و با مشارکتی گسترده فردایی روشن تر بسازد!

نکته ی آخر

مباحث جاری، پیرامون تضاد بین مقام فعلی افراد و شایسگی های پیشین و انتخابات؛ نسل جدید را «به بحث اخلاق اعتقاد می کشاند.» یعنی هم  بر اساس تعلقات دینی و احساسات ملی مشارکت خواهدکرد، هم از کژ کار کردی برخی از سیاسیون تجارت پیشه! ناراضی است و برای بازسازی رفتار اعتقادی-مسئولیتی، انتظار می کشد.

پی نوشت:

[1]: « فرمول سیاسی وحدت بخش است و بدون آن جامعه متلاشی می گردد. قدرت بدون توجیه اخلاقی و فرمول سیاسی، استوار نمی گردد.» اما با تکیه بر مکتب شیکاگو و ایدئولوژی آن «مردان فریبکار و جاه طلب، در کسب قدرت، توفیق می یابند....(بشیریه؛ سیری در نظریه های جدید در علوم سیاسی،ص62)»

[2]:"لحن هیجانیِ ماکس وبر به دلیل درکِ معنای"هستیِ انتخاب شده" در بافت تمدن مسیحی، و فهم سنگینی بار ضرورت های اجتماعیِ آن دوره است."

[3]:« به نظر می رسد که نوعی گره تئوریک بین سه مقوله ی شریعت، قانون اساسی و رقابت های سیاسی کنونی در نظام جمهوری اسلامی ملاحظه می شود. رقابت سیاسی کنونی بین نیروهای درون نظام از سلامت و قاعده مندی لازم برخوردار نیست.( فیرحی؛ دین ودولت در عصر مدرن...، ج2ص179)»

جانباز دکتر سیدمهدی حسینی

اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi