دوشنبه 03 ارديبهشت 1403 , 13:45
سفر ترکیه ما
فاش نیوز - سلام؛ من و همسرم و دو تا از بچه هام، همون قشری از جامعه هستیم که تا نصف شب پای سریال های ماهواره و ترکی خوابمون میبره. اصلاً تلویزیون ایران نمیبینیم و تمام اخباررا از اینترنشنال و بی بی سی میدیدیم. اوایل نماز میخوندیم. ولی شوهرم کم کم من را هم بینماز کرد. حجاب هم که دیگه نگم. معتقد بودیم باید مثل ترکیه همه جا آزاد باشه و هر کی هر کار دوست داره بکنه. تا اینکه تیرماه امسال (1402) به ترکیه سفر کردیم.
تصور ما از ترکیه با فیلمهایی که دیده بودیم با آنچه در واقعیت دیدیم، زمین تا آسمان متفاوت بود.
ترکیهای که ما دیدیم، اولین تفاوتش با ایران مردمش بود. مردمی شدیداً پولپرست، شیاد و خطرناک. ما هیچوقت در ایران، از مردم نترسیدیم. ولی توی ترکیه کنار خیابان مردها و زنها و حتی بچههایی میبینید که مشغول سیگار و دود کردنند. نگویم برایتان که برای یه مسیر ده دقیقه ای از ما 2.5 میلیون کرایه گرفتن، فقط چون توریست بودیم. و با راننده دیگری که باز قصد تیغ زدن داشت ناچار به نزاع شدیم و پلیس خبر کردیم.
درسته! همه میگن توی ترکیه مسجد جدا، کلاب جدا. عیسی به دین خود موسی به دین خود، ولی دیدن مردهای مست و لایعقلی که کنار خیابان و کنار سطل آشغال ها استفراغ میکنن، حال هر کسی را به هم میزند. وقتی این صحنهها را دیدیم واقعاً خدا را شکر کردیم که ایرانی هستیم. که این صحنهها توی ایران نیست. و ایکاش هرگز ایران اینطوری نشود. ایکاش جمهوری اسلامی که مرتب قبلاً بهش غر میزدیم و حتی فحش میدادیم نگذارد ایران به آن وضع برسد. آره. بذار بگویند میخواهد به هرطوری مردم را ببره بهشت، بگذار بگویند. بهتر از این است که ما را ببرند جهنم دنیا و آخرت.
از وضع اقتصادی و گرانی شان نگویم. تورم فوق العاده بالاست و برای یک پرس دلمه ساده شان، 800 لیر، تقریبا 1.5 میلیون پول دادیم. یک تیشرت ساده را 1میلیون و 800 هزار تومان به ما دادن و توی رودربایستی مجبور شدیم بخریم!
بدترین حسی که درترکیه داشتیم، حس ناامنی بود. حتی برای یک سرویس رفتن ساده زنانه، مردها دنبالمون کردن، و با دعا توانستیم از مهلکه فرار کنیم.
آره. این کشور مکانهای توریستی خیلی باحالی داره. اماکن تاریخی شان را به بهترین و مدرن ترین شکل حفظ کردن و مراقبت میکنن. طبیعت و جزیرههای زیبایی استانبول دارد . ولی همه اینها در یک کشوری هست که اخلاق آن مُرده است. انسانیت کمیابه و سکولار بودن (هر کس به دین خود) این سرزمین را به انسانهای بی بند و بار و هرج و مرج اخلاقی تبدیل کرده.
شاید باورتان نشود وقتی به فرودگاه امام خمینی رسیدیم، با دیدن مامورهای نیروی انتظامی در فرودگاه، از شدت شوق، فقط گریه میکردیم. چون با دیدنشان مملو از آرامش و امنیت شدیم. شوهرم بغض کرده بود و میگفت اینهایی که الان داریم با دیدنشان اشک میریزیم، همونانی هستند که در اینترنشنال برای کشتنشان خوشحال میشوند و ما قبلا تماشا میکردیم.
ما نگرانیم. دوست داریم این حکومت که تا الان جلوی بیدینی را گرفته است، نگذارد ایران مثل ترکیه بشود. نگذارد در خیابانهای ما اخلاق و پاکی نابود بشود. تا قبل از این عِرق و علقه ای به جمهوری اسلامی نداشتیم. ولی الان میدونیم چقدر کار حکومتمان مهم و حیاتی هست. چقدر مهمه که توی این دنیای ناپاک، این قطعه خاک دنیا پاکیزه بماند. پس الان با این حکومت هستیم. دعا کنید برای همهی آنهایی که مثل قبل ما فکر میکنن.
به امید رشد فکری همهی مردم ایران
|| سارا آذری(استان سمنان)