شناسه خبر : 110067
چهارشنبه 05 ارديبهشت 1403 , 12:16
اشتراک گذاری در :
عکس روز

رسانه‌ی نوظهورِ پهپاد-موشک

حس قدرت طلبی در زیر لفافه‌ی دموکراسی به فعالیت مشغول است. اینک مبارزه‌ی مطبوعاتی، خود نوعی از جنگِ جدی شده...

فاش نیوز - تمثیل، راه استدلال را کوتاه می کند؛ با رسانه ی الکترونیک، فاصله ی مکانی و جغرافیایی معنای خود را از دست داد و تصور فاصله در برابر هجوم سرعت سِپَر انداخت. در نتیجه حوزه ی عمومی مشترکی در سطح جهانی پدیدار شد و جهان کوچک و کوچکتر گردید!

اکنون "پرنده ی هدایت پذیر از دور(پهپاد)" تبدیل به کبوتری نامه بر شده است تا فراتر از هر رسانه ی دیجیتال در" لحظه ی تاریخیِ نمایش قدرت و عزتِ نفس!" از کشوری با تاریخ و تمدن کهن؛ پیام اقتدار را به کشوری جعلی برساند که به قول "منتسکیو" اصلا وجود خارجی ندارد.

به این نقطه ی عطف؛ و شیوه ی پیام رسانی و انرژی سازی! حداقل از سه جنبه باید نگریست:

  •  زمینه ی اخذ تصمیم
  •  شرایط حینِ اجرا
  •  چشم انداز بعد از آن

هرچه زودتر، باید چاره ای اندیشید تا نسل نوظهور؛ دنیا را از دریچه ی چشمان خود بنگرد! و به رسانه های خودی اعتماد کند. در غیر این صورت نظریه پردازانِ مکتب شیکاگو با تکیه بر:

  • قدرت رسانه ای
  • ایجاد اشتباهِ ادراکی
  • کارگذاری تله ی ذهنی

می کوشند تا این پیروزی بسیارعظیم را کم اهمیت جلوه دهند.

هرچند به دلایل قابل بحث؛ بعضی ارزیاب ها! کارگزاران آن مکتب را (صرفا در عرصه ی دیجیتال) کاربلدتر نشان می دهند! و مع الاسف «پشه چو پُر شد، بزند پیل را / با همه تندی و صلابت که اوست!»

اما در حقیقت:

این خصم زبون، آگه از اندیشه ی مانیست

در ساحت خورشید غبار آمده امروز 

واقعیت این است که در حوزه ی مطالعات سیاست راهبردی، لحظه ی تاریخیِ صدور فرمانِ ماشه چکانی و لمس دکمه ی شلیک! را برخی صاحب نظرانِ علومِ استراتژیک «جرقه ی قدسی» نامیده اند.

 از جمله« آندره بوفر» با اشاره به جایگاه « این امداد غیبی یا جرقه ی الهی در واژگانِ ناپلئون، که استراتژی خوانده می شود، (مقدمه ای بر استراتژی، ص 21)» تفاوت میان امداد غیبی با عوامل مادی را نشان داده است....

در همین راستا «هانا آرنت» نیز نگاشته« انسان با قابلیتِ کردارِ نامیرا، و توانایی برای به جا نهادن رَدّ و نشانِ محو ناشدنی، قِسمی نا میرندگی به کَف می آوَرَد؛ و ثابت می کند که طبیعتی الهی دارد. (وضع بشر، ص56)»

یعنی این شیوه ی رسانه ی "پهپاد - موشک"سازی؛ ریشه در اندیشه و کلام دیر آشنا و محکمِ" زندگانی یعنی عقیده و جهاد" دارد.

بیهوده نیست که روانشناسیِ عزت نفس با اصرار می گوید «اگر جامعه به افرادش بهای لازم ندهد و به ذهنشان اعتماد نکند، نمی تواند موفقیتی را انتظار بکشد... ( براندل؛ روان شناسی عزت نفس،ص 17)»

 امروز؛ تبیین علمی و تفسیر و تأویل و معنا ی دوباره ی اندیشه ی مبتنی بر عقیده و جهاد! توسط فن سالاران دین دار در "مکتب حاج قاسم" تاریخ جهان را به دوقسمت (پیشا اقدام - پسا اقدام) تقسیم کرد.

یعنی همان دلیرمردانی که برای پاسداری از حقیقت و صداقت و عزت و قدرت و شوکتِ ایران همواره سربلند؛ در «گوشه ی روشنِ وجدانِ تاریخ!» شجاعانه ایستاده اند.

شاید سخنگوی وجدان ایرانی، لسان الغیب شیرازی، نیز در جام جهان نما، امروز را دید که سرود:

در میخانه بگشادند و داد عاشقان دادند

بحمدالله اجابت شد دعای کدخدای ما

البته ناگفته پیداست که به قول«اسپرینگز؛ در فهم نظریه های سیاسی، صفحه 149» مشکلات کلیِ پنهان در شرایط خطر و بی نظمی «به طور متناوب تکرار می شوند!» و ممکن است پَرِ پروازِ اندیشه ی بالندگی و پویاییِ جامعه و فرهنگ (جهان اجتماعی) را بچینند!

دیجیتالیسم نیز دقیقا با کوبیدنِ مدام بر طبلِ خطرِ ساختگی و بی نظمی حاصل از آن؛ دست از مشکل آفرینی و مسئله سازی برنمی دارد....

اما جامعه شناسیِ شناخت؛ راهکار و توصیه ای جالب دارد:

« گاهی، انسان باید از هرفرصت استفاده کرده، و به وضع موجود، و آنچه هست بیندیشد، تا روش سودمندتر را بیابد. (فرانکل؛ انسان در جستجوی معنا، ص78)»

اندیشه به این راه وروش؛ اهمیت خود بسندگی و احترام به خصال خویشتن! را پدیدار می کند. این خودبسندگی، عنصرِ اصلی و جان مایه ی اخذِ هرتصمیمِ عظمت نشان و عزَّت آور است.

از این روست که باید به نسل جدید؛ به صورتی مستند و مستدل و صد البته تا حد امکان بدون حُبّ و بُغض!!! گفت که:

دیروز در دوران حکومت ناروای طاغوت« شاه برای راهنمایی و مشاوره و کسب تکلیف و نیز اعتماد به نفس، به ایالات متحد وابسته بود. برای او توجه به عقاید دولت امریکا اهمیتی اساسی داشت.... شاه به یکی ازدستیارانش گفته بود تا وقتی امریکا از من حمایت کند هرچه بخواهم می توانم بکنم و بگویم. (زونیس؛ شکست شاهانه، ص337)»

نتیجه ی سیزده بار سفرِ بچّه قلدر! به ینگه دنیا از  1328 الی 1356 این شد که بسان اسلافش «طبع شاه، سخت به مسخرگی متمایل بود، و جز به مردمانِ سُفله علاقه ای نشان نمی داد، تا جایی که " مالِ مردم، جان مردم، ناموس مردم، تمام در معرض خطر و تَلَف! تمام اشخاص بزرگِ عالیِ عاقل خانه نشین! مردم نانجیب مصدر کارهای بزرگ! مهمل بافی و لغو گویی و در خلوت کارهای....(طباطبایی؛ تأملی درباره ی ایران، ص 83)»

 کارِکارستانِ فن سالارانِ مُتدَیِّن! و چشم انداز بعد از آن؛ ماهیت رسانه های نوپدید و مکتب شیکاگو را نیز برملا می سازد.

چنان که مشهود است؛ چشم انداز فردای این "تغییر و تحول سریع معادله و موازنه ی قدرت" تحت بمباران شدید رسانه ها ی هیاهو ساز قرار دارد! ولی با این وجود، جا دارد به "نیکلاس نگروپونته" دست مریزاد گفت که در 1995 با اعلام عمومیِ ورودِ  جهان به عصر دیجیتال:

" قضاوت و داوری؛ در وجدان همگانی! یعنی یگانه محکمه ای که نیاز به قاضی ندارد" 

را برای همه به ارمغان آورد، و نوید داد که زین پس می توان تفاوتِ بنیادین، میان دو نوع امنیت ملی:

  • امنیت خودبسنده ی دین محور
  • امنیت اجاره ای پول و رسانه محور

را هم؛ مثل فوتبال؛ لمیده بر روی صندلی راحتی و به صورتی آنلاین نظاره کرد! و باید گفت دَمت گرم نیکُ!

یکی از معانیِ پرواز غرور آفرین پهپاد های پر شمار و موشک های کروز و بالستیک ساخت ایران!!! به سوی سرزمینی اشغالی؛ این است که:

 «فناوری به سرعت حرکت می کند؛ و قانون به سختی تلاش می کند خود را به آن برساند. (دوبوشتاین و دیگران؛ آینده ی اطلاعات: چالش های قرن بیست و یکم، ص150)»

توانایی خیره کننده ی فن سالاران دیندار؛ دو نکته ی بنیادین را نیز ثابت کرد:

  1. بحث کردن با پهباد و موشک؛ کارساز تر از امید به رایزنی های سیاسیون است!
  2. اینکه چرا قوانین ظالمانه ی پیشین در نظام بین الملل؛ از قانون جنگل بدترند! 

اکنون پهپاد و موشک کروز و بالستیک و...؛ تبدیل به یک رسانه ی بی بدیل و پرقدرت شده اند که پیام آور نظم نوین جهانی است. این بار؛ نقشه ی راه این نظم نوین را خدا شناسان فن سالار ترسیم می کنند.

دقیقا همان گونه که پدرانشان با سرنگون کردن حکومت ناروای طاغوت؛ تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران را از نو نوشتند:

آدمی در عالم خاکی نمی آید به دست

عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی

خیز تا خاطر بدان ترک سمرقندی دهیم

کز نسیمش بوی جوی مولیان آید همی

دلیل تأکید بر "ترسیم کنندگان نقشه ی راهِ جدید" این است که به نظر می رسد مکتب شیکا گو، در یک فرایند پیچیده ی دسیسه چینی! و ارائه ی آگاهی جعلی، باعث شده حتی «موقعیت خانوادگی و تجربیاتِ اولیه ی برخی کودکان؛ آنها را در برابر ارزش ها قرار دهد... (مک لین؛ فرهنگ علوم سیاسی، ص750)»

زیرکی را گفتم این احوال ببین، خندید و گفت

صعب روزی، بوالعجب کاری، پریشان عالمی

چرا که؛ برخی از والدین می گویند دور از شُتر بخواب و خوابِ آشفته نبین! متأسفانه این امر واقعیت دارد اما همه ی واقعیت نیست؛ و متولیان امر فرهنگ هرچه زودتر، باید برای چاره اندیشی و جستجوی راهکار جامعه شناختی! نزد متخصصان جنگ روانی بروند....

هرگونه تعلل و فرصت سوزی؛ علی الخصوص امروز که فن سالاران مذهبی کلید واژه هایی چون جرأت و شهامت و بازدارندگی در ادبیات سیاسی را باز تعریف کرده اند؛ گناهی نابخشودنی است.

 آن شاکله ی رفتاری غرور آفرین؛ دارای بسیاری از جنبه های گفتنی و شنیدنی است که نیاز به تریبونی دیگر دارد....

همان طور که اشاره کردیم؛ به بیان حافظ" کامی که از مددِ بختِ کار ساز و خواستن از خدا مُیَسَّر شد!" را در حوزه ی سیاست راهبردی «امداد غیبی یا جرقه ی قدسی» نامیده اند.

 این امداد و کردار مبتنی برآن؛ و رمز و راز آن نامیرندگی با خوانش" آرنت"  نه برای رژیم جعلی و نه اربابان پوشالی اش؛ به هیچ روی قابل درک نیست؛ دارندگانِ اندیشه ی مبتنی بر عقیده و جهاد:

« ماندگار شده اند؛ زیرا مسائلی را مطرح می کنند، که به اساس موجودیت انسانی مربوط می شوند. و بی نظمی های سیاسی که آن ها تجزیه و تحلیل می کنند "خطرهایِ همیشگیِ جوامعِ سیاسی" است.[و] مشکلات کلیِ مستتر در این شرایط، به طور متناوب تکرار می شوند. (اسپرینگز؛ فهم نظریه های سیاسی، ص 149)»

به هر حال؛ اگر دیروز با دیجیتالیسم فاصله ی مکانی و جغرافیایی معنای خود را از دست داد. و دنیا آب رفت و زمین کوچک شد! و حداقل دو دلیل:

  • دست برتر رسانه های هوچیگر
  • انفعال رسانه های دغدغه مند

باعث شده بود تا ظاهرا، آن ها در نبردِ فرهنگ، پیروز میدان به نظر برسند؛ اما امروز نگاهِ جهان، به این میدان وادار به تغییر شد!!!

و "رسانه ی نو ظهورِ پهپاد/ موشک" به جهانیان تفهیم کرد که در معادلات فردا؛ چقدر پای ایران قدرتمند؛ در میان خواهد بود.

 اکنون هر انسان آزاد اندیش از طایفه ی انصاف؛ به صورتی خودجوش و فعال و "آتش به اختیار" هر آنچه را که از رسانه های معاند می بیند و می شنود؛ در محکمه ی وجدان خود مورد ارزیابی و داوری قرار می دهد....

ولی با این وجود  بخشی تبیین ناپذیر از "رسانه - پهپاد" باقی خواهد ماند. و لازم است به«حوزه ی بازسازیِ داده ها ی فکری و معنوی» سَرَ ک کشیده شود و زمینه ی اجتماعیِ این نقطه ی عطف؛ و رهیافت و روشِ عملیاتی ساختن آن، به جهانیان شناسانده شود....

در جمع بندی مطلب، خوب است یاد آور شویم که نتایج تحقیق کیفی، نشان می دهد یکی از اثرات معنادار پهپادسازی و موشک هواکنی! این است که طبقه ی نو آیین که با اغتشاش پائیز پیرار دچار:

  • تله ی ذهنی
  •  اشتباه ادراکی

شده و از بیراهه ی پشت بام! شعار ساختارشکن سر می داد؛ امروز و با مشاهده ی کار کارستانِ فن سالاران دیندار احساس غرور می کند.

به راستی که «اشپنگلر» درست گفته بود:

«حس قدرت طلبی در زیر لفافه ی دموکراسی به فعالیت مشغول است. اینک مبارزه ی مطبوعاتی خود نوعی از جنگِ جدی شده، ما امروز در زیر شلیک این توپخانه ی عقلانی با چنان هول و هراسی زندگانی می کنیم که هیچکس نمی تواند آن فراغت باطنی لازم را بدست آرد؛ که بتواند غرض اصلی این درام پر هیا هو را درک کند.(فلسفه ی سیاست، ص88)»

 

جانباز دکتر سیدمهدی حسینی

اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi