17 ارديبهشت 1403 / ۲۷ شوال ۱۴۴۵
شناسه خبر : 110070
چهارشنبه 05 ارديبهشت 1403 , 12:43
چهارشنبه 05 ارديبهشت 1403 , 12:43
پربیننده های امروز
مقاله و یادداشت
۱۴ وجه از مظلومیت امام صادق(ع)
سیدجواد هاشمی فشارکی
هرچه داریم از تو داریم ای....
جانباز ع. شاطریان
مراحل هشتگانه تبدیل شدن ایران به ابرقدرت
حجت الاسلام سید محمدحسین راجی
کابینه تناقضها و کلاهی که سرشان گذاشتند
سید محمدعماد اعرابی
ای نشسته صف اول
علیرضا ضابطی
امنیتِ خودبسنده و ماهواره ی همراه
سید مهدی حسینی
هنر رهبری شکستن قدرتهای بزرگ است
احمد رضا بهمنیار
به دانشگاه مردمی فلسطین خوش آمدید
محمدحسین آزادی
مشکل دقیقا خود رئیسی است!
عبدالرحیم انصاری
انقلاب اسلامی طلیعهی انقلاب جهانی اسلام
آقای احمدرضا بهمنیار
هفتسر اژدها در کنار ماست
یوسف مجتهد
ادبیات ایثار و شهادت
گزارش و گفت و گو
راز اشــلو
فاش نیوز - مرتضی 22 تیر سال 1337 در روستای جلیان فسا به دنیا آمده بود آن هم در یک خانواده مستضعف و مذهبی. همزمان با تحصیل به کارهای مختلفی چون دامپروری و کشاورزی مشغول شد تا علاوهبر تأمین هزینه تحصیل به امرار معاش خانواده کمک نماید. سال 1356 دیپلم تجربی گرفت و تحصیلات خود را در سال 1356 به پایان رساند و به سربازی رفت که برحسب دستور امام خمینـی(ره) مبنی بر ترک پادگانها از خدمت سربازی در رژیم ستمشاهی امتناع ورزید. اما پس از پیـروزی انقلاب اسلامی به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست.
در عملیات والفجر ۲، پادگان عظیم حاج عمران و... توسط رزمندگان دلیر اسلام به تصرف درآمده بود. گردان فجر از سه طرف در تپه بردزرد در محاصره شدید نیروهای بعثی بود و تنها یک راه عقبنشینی وجود داشت، اما این گردان به مدت چهار روز با دهها شهید و زخمی و اسیر با دشمن زبون در جنگ بود و هراسی به خود راه نمیداد. ساعتی از روز پنجم گذشته، صدای بیسیم فرماندهان منطقه عملیاتی از جمله امیر شهید صیاد شیرازی، سرلشکر محسن رضائی و جمع دیگر از فرماندهان عملیاتی شنیده شد که: «برادر جاویدی، گردان شما در محاصره شدید دشمن میباشد. عقبنشینی کنید.»
این شهید بزرگوار پاسخ به آنان داد که: «نمیگذارم اُحُد دیگر تکرار شود».
او در مناطق عملیاتی مختلف از جمله: عملیات ثامنالائمه (شکست حصر آبادان) - طریقالقدس (آزادی بستان) فتحالمبین، بیتالمقدس و آزادی خرمشهر، کرخه نور و کردستان و همه جای جبهههای نبرد فداکاریهای زیادی نمود.
مرتضی بین عراقیها به «اشلو» معروف شده بود! از بس که خودش را به سنگرهایشان میرسانده و به عربی با آنها صحبت میکرده و میگفته است: «اشلونک؟» یعنی حالت چطوره؟! بعد که میرفته، میفهمیدهاند از نیروهای ایرانی بوده و خودش را عراقی جا زده که از آنها اطلاعات منطقه را بگیرد
شهید صیاد شیرازی میگوید در تمام دورانی که همراه رزمندگان و فرماندهان دفاع مقدس خدمت حضرت امام میرسیم، فقط یک بار دیدم که امام رزمندهای را در آغوش گرفت و پیشانیاش را بوسید، و آن کسی نبود جز مرتضی جاویدی.
صیادشیرازی در یکی از سفرهایش به شیراز، سراغ مزار مرتضی را میگیرد تا میرسد به شهر فسا و بعد روستای جلیان. از فاصله 50 متری مزار، از ماشین پیاده میشود. لباسش را مرتب میکند و با احترام کامل نظامی با قدم آهسته به سمت مزار میرود و آنجا دست راست را به گوشه کلاه نظامی میچسباند و فاتحه میخواند و هرچه بچههای سپاه فسا که از حضورش خبردار شده بودند از او میخواهند ناهار را آنجا بماند، میگوید من در ماموریتم و فقط به احترام مردی که امام به پیشانیاش بوسه زد، به اینجا آمدهام و باید بروم.
آری ستارهای در شلمچه و کربلای 5 متولد شد که امام بر پیشانیاش بوسه زد، ستارهای که حتی برای دشمن هم راز بود و حالا از آسمان و عرش الهی نظارهگر ماست تا ببیند بعد او چه میکنیم، راهش را میشناسیم و عکسش را به دیوار میزنیم تا رهرواش باشیم، یا عکسش را به دیوار میزنیم و برعکسش عمل میکنیم تا حادثه احدهای انقلاب تکرار گردد؟
چه زیبا به یادگار برای ما نوشت؛
...« نمیدانم چه کردهام که شهید نمیشوم. شاید قلبم سیاه است. خدا رحمت کند حاج محمود ستوده را، وقتی با هم صحبت میکردیم، میگفتیم اگر جنگ تمام شود و ما زنده باشیم، چه کار کنیم؟ واقعا نمیشود زندگی کرد و به صورت خانوادهای شهدا نگاه کرد... و اینجاست که ما و جاماندگان از قافله نور باید بگوییم خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند»...
موضوع: شهید مرتضی جاویدی
|| ابوالقاسم محمدزاده
مأخذ: دفاع پرس
منبع: کیهان
نظری بگذارید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
زنگ خاطره
معرفی کتاب