سه شنبه 28 بهمن 1393 , 13:23
احوال من شرح وبیان ندارد!
درمنطقه جنگی فکه بر اثر اصابت ترکش گلوله تانک ازناحیه پای راست از بالای زانو قطع عضوشدم ضمناً پای دیگرم نیزمورداصابت ترکش قرارگرفت.
علیرضا آقامیرزایی - باسلام واحترام اینجانب علیرضاجودکی آقامیرزایی جانباز55%با کدجانبازی: 1506004396که درمنطقه جنگی فکه بر اثر اصابت ترکش گلوله تانک ازناحیه پای راست ازبالای زانو قطع عضوشدم ضمناً پای دیگرم نیزمورداصابت ترکش قرارگرفت. به دلیل جوان بودن، وحشت ازبستری شدن دربیمارستان اعصاب وروان وحرف ها وصحبت های اقوام وهمسایگان درپاسخ به سؤالات پزشکان بیمارستان می گفتم که مشکل دیگری ندارم.
باسپری شدن زمان متوجه شدم که ازلحاظ روحی، روانی نیزدرشرایط بدی قراردارم. به پزشکان متعدداعصاب و روان مراجعه کردم و تحت درمان قرارگرفتم. درسال 83 به علت شدت بیماری به مدت 6 ماه دربیمارستان اعصاب وروان بستری شدم. بعداز ازدواج ازناباروری خویش مطلع شدم. برای درمان به پزشکان متخصص زیادی مراجعه کردم ولی داروها بی اثربودند. چندین بارنیزاقدام بهIVFوIUIکردم ولی بی نتیجه بود.
باگذشت 23سال ازداشتن فرزند نیزمحروم می باشم.لازم به ذکر است که هیچ کدام ازاعضای خانواده ام مشکل ناباروری ندارند. ناراحتی، اعصاب وروان، ناباروری، مشکلات خانوادگی، بیماری های گوارشی، سنگ وکیست کلیه، انحراف کمر، دیسک کمروگردن وفتق عضله پای چپ، همه وهمه ناشی ازضایعه ی مجروحیت می باشد.
باهمه ی این ها جای خالی فرزند درخانه مان که هم برای من وهم برای همسرم رنج آوراست بیش ازپیش خودرا نشان می دهد. فرزندی که اگربود می توانست کمک حالمان باشد. بااین توصیفات بعداز27 سال درصدجانبازی من ثابت مانده است. حال خود قضاوت کنید آیا بسیاری ازبیماری های من دراثرموج انفجار، استرس های وارده، مصرف داروهای مختلف که خودنیز دارای عوارض می باشد، قطع پا وکم شدن یک ستون ازبدنم نبوده است ؟!!
حالا من مانده ام باکوله باری ازمشکلات که گفتنشان برایم چندان هم آسان نیست. خواهشمندم مطالب من رادرآن سایت منتشرنمایید.
باتشکر ازشما
...
به همه عزیزان جانباز قطع عضو باید حداکثز جانبازی یعنی 70 % بدهند ؟!
این تعیین درصد فعلی کشکی و ظالمانه است و کسی قبول ندارد ؟!
و یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لایحتسب ... و من یتوکل علی الله فهو حسبه ... ان الله بالغ لکل شی ء قدرا ....دلم می خواهد بدانی نگاه من به شما و رنج هایتان یک احساس زودگذر نیست ..
اخوی در یک چیز از شرح دردی که نوشته ای با شما همدردم ..اجر رنج و درد شما را که شهید زنده هستید خدا متقبل شده است ..
پس ای رزمنده محبوب خدا در راه کاهش دردهای جسمی از مشورت پزشکان حاذق استفاده کنید ... پس از آن برای کاهش دردهای روحی سعی کنید روحیه خود را تقویت نمایید .. اعتماد به نفس خود را بیشتر کنید .....
اخوی دردهای جسمی که کم شوند خیلی سخت نیست که به داشته ها ی فعلیمان لحظات شاد برای خود رقم بزنیم و شکر آنها را به جا آوریم .و تو خود می دانی و ان شکرتم لازیدنکم یعنی چه ؟
در ضمن راه رسیدن به آرزویی که شما و همسرت داری واقعا سخت نیست .ولی من دلم نمی خواهد آن را به شما پیشنهاد کنم بلکه مایلم به زودی خودت بنویسی که این راه را با انتخاب آگاهانه رفته ای ... نمی دانم متوجه منظورم شدی یانه ؟؟ می خواهم بگویم شک ندارم قلب مهربان تو همسرت آن قدر وسیع است که یک نفر دیگر را در آن جا بدهی ...