یکشنبه 09 فروردين 1394 , 15:51
دلنوشته ای ازشهید مصطفی چمران
عشق هدف حیات و محرک زندگی من است و زیباتر از عشق چیزی ندیدهام و بالاتر از عشق چیزی نخواستم. عشق است که روح مرا به تموج وا میدارد و قلب مرا به جوش در میآورد. استعدادهای نهفته مرا ظاهر میکند و مرا از خودخواهی و خودبینی میراند. دنیای دیگری حس میکنم و در عالم وجود محو میشوم. احساس لطیف، قلبی حساس و دیدهای زیبابین پیدا میکنم. لرزش یک برگ، نور یک ستاره دور، موریانه کوچک، نسیم ملایم سحر، موج دریا و غروب آفتاب همه احساس و روح مرا میربایند و از این عالم مرا به دنیای دیگری میبرند. اینها همه و همه از تجلیات عشق است؟ به خاطر عشق است که فداکاری می کنم، به خاطر عشق است که به دنیا با بیاعتنایی مینگرم و ابعاد دیگری را مییابم.
بخاطر عشق است که دنیا را زیبا میکند و زیبایی را میپرستم. به خاطر عشق است که خدا را حس میکنم و او را میپرستم و حیات و هستی خود را تقدیمش میکنم؟ میدانم که در این دنیا، به عده زیادی محبت کردهام و حتی عشق ورزیدهام ولی در جواب بدی دیدهام.
عشق را به ضعف تعبیر میکنند و به قول خودشان، زرنگی کرده و از محبت سوءاستفاده مینمایند! اما این بیخبران نمیدانند که از چه نعمت بزرگی که عشق و محبت است محرومند. نمیدانند که بزرگترین ابعاد زندگی را درک نکردهاند، نمیدانند که زرنگی آنها جز افلاس و بدبختی و مذلت چیزی نیست و من قدر خود را بزرگتر از آن میدانم که محبت خویش را، از کسی دریغ کنم حتی اگر آن کس محبت مرا درک نکند و به خیال خود سوءاستفاده نماید