شناسه خبر : 34576
دوشنبه 28 ارديبهشت 1394 , 15:56
اشتراک گذاری در :
عکس روز

زیر پوست این شهر


رمضانعلی کاووسی -«پسرم تو فقط به فکر درس خوندنِت باش. وظیفۀ منه که برم کار کنم، پول در بیارم تا تو درسِتو بخونی و در آینده برای خودت کسی بشی. من الحمدا.. وضع مالی ام خوبه، نیازی به کارکردن تو ندارم. تو فقط درسِتو بخون. به سیاه و سفید هم که دست نذاشتی اشکالی نداره. من یک عمر بدبختی کشیدم، زجر کشیدم تا حالا به اینجا رسیدم. دوست ندارم پسرمم مثل خودم زجر بکشه. پسر جان ما نوکر پسر درس خونی مثل تو هستیم.»
متنی را که خواندید نمونۀ دیالوگ هزاران هزار پدر و مادر در زیرِ پوستِ این شهر در جامعۀ امروزی ماست. این دیالوگ در ظاهر گفتگوی صمیمی یک پدر یا مادر با فرزندشان است که به خاطر دلسوزی و آینده نگری برای او بر زبان می آورند.


به نظر شما این رویه و این طرز تفکر صحیح است؟
درس خواندن و دانش آموختن بسیار خوب است. دین مبین اسلام هم بر آن تأکید دارد؛ اما آیا تمام همّ و غمّ خانواده ها فقط باید متوجه درس خواندن بچه ها باشد؟ فرض کنید فرزند شما صد در صد هم به سفارش شما عمل کند و فقط درس بخواند. آیا بر این فرض شما فرزندتان را تک بُعدی تربیت نکرده اید؟ فرزند شما چه زمانی باید مهارتهای زندگی را بیاموزد؟ کِی باید سرد و گرم روزگار را بچشد؟ کِی باید با سختی-های زندگی دست و پنجه نرم کند؟ آیا او نباید در کنار درس خواندن، حرفه ای هم بیاموزد؟
نتیجۀ این روش تربیتی ما این می شود که وقتی درس فرزندمان تمام شد و توانستیم با پارتی بازی یک شغلی برایش دست و پا کنیم، یک مهندس دست وپا چُلُفتی یا یک کارمند بی عار و تنبل یا یک بچه ننۀ مدرک دار تحویل جامعه داده ایم. به نظر شما این جناب مهندسی که 24 ساعت توی منزل خورده و خوابیده و درس خوانده حالا می تواند هشت ساعت در یک شرکت یا کارخانه بدود و از پس کارهایی که بر عهده اش گذاشته اند برآید؟ آیا وقتی ازدواج کرد می تواند یک زندگی را با سختی های امروزی اش اداره کند؟
پسرمان مهندس است؛ اما نمی تواند پنچری دوچرخه اش را بگیرد.
پسرمان مهندس است؛اما نمی تواند شیر آب حیاط را که چکّه می کند عوض کند...
دلمان خوش است که پسرمان مهندس است؛ اما بلد نیست پریز منزل مان که خراب شده درست کند.
پدری را می شناسم که با هزار بدبختی و رابطه بازی توانسته بود برای پسرش در یک مجتمع فولاد شغلی دست و پا کند. پسر بعد از یک هفته دیگر سر کار نرفته بود. وقتی از او سؤال کردند که چرا سر کار نمی روی؟ بچه های مردم آرزو دارند در این شرکت استخدام شوند؛ در جواب گفته بود: «من نمی تونم صبح زود از خوابم بزنم و برم سر کار! من خسته می شم.»
این نمونه و نمونه های فراوانِ از این دست نتیجۀ دلسوزی های بیش از حدّ والدین در دوره و زمانۀ فعلی ماست.
این اشتباه است که فرزند ما درس بخواند و رختخوابش را پدر و مادرش جمع کنند. این اشتباه است جوان ما درس بخواند و لیوانی که خودش در آن چایی خورده جمع نکند و نشوید. این اشتباه است که جوان ما درس بخواند اما حال این را نداشته باشد نیم ساعت در صف نانوایی بایستد و نان بخرد.
چرا دختران ما باید لیسانس و فوق لیسانس داشته باشند؛ اما بلد نباشند یک قورمه سبزی بپزند؟ به نظر شما چند درصد از دختران تحصیل کردۀ جامعۀ امروزی ما بلدند غذا بپزند؟ چند درصدشان خیاطی بلدند؟ چند درصدشان گلدوزی و ... بلدند.
فقط بلدیم هی آنها را به کلاسهای یادگیری زبانهای خارجی ببریم. آیا هیچ وقت فکر کرده ایم جوان ما در کنار آموختن زبان خارجی به یادگیری مهارتهای زندگی هم نیاز دارد؟ آیا جوان ما به آموزش مهارتهای اجتماعی زندگی نیاز ندارد؟ جوان ما در یادگیری زبان انگلیسی خیلی پیشرفت کرده است. این قابل تقدیر است؛ اما آیا جوان ما می تواند یک صفحه قرآن را بی غلط بخواند؟ آیا مسائل شرعی اش را می داند؟ آیا راه و روش پیامبر اسلام و ائمۀ اطهار را هم برای داشتن یک زندگی ایده آل می آموزد؟


چند درصد از دختران ما کتابهای کودَک یاری و تربیت فرزند را خوانده اند و با نحوۀ صحیح بچه داری آشنا هستند. چه ایرادی دارد دختران ما بعد از امتحانات خرداد در کلاسهای آشپزی، خیاطی و کودَکیاری شرکت کنند و حرفه ای مناسب برای زندگی آینده شان یاد بگیرند؟
چه ایرادی دارد پسرهای ما در سه ماه تعطیلات تابستان در یک کارگاه تیرچه بلوکی، مکانیکی، نقاشی ساختمان، لوله کشی، برق ساختمان و ... کار کنند و با مهارتهای زندگی آشنا شوند. ممکن است یک پسر جوان در طول این سه ماه شاگردی کردن پول چندانی هم به جیب نزند؛ اما کسب مهارت و آشنا شدن دست او با آچار و پیچ گوشتی و بیل و کلنگ برای او بهترین و بالاترین سرمایه است. در اینگونه مواقع پدرها نباید از پسرشان بپرسند چقدر حقوق گرفتی. باید بپرسند چقدر کار یاد گرفتی؟ باید به خاطر تجربه ای که فرزندشان کسب کرده او را تشویق کنند.
نتیجه اینکه پدر و مادرها باید از همان دوران کودکی و نوجوانی فرزندانشان را با کار و تلاش آشنا کنند و با دلسوزی های بی مورد مراتب تنبلی او را در آینده فراهم نکنند.


 

اینستاگرام
خیلی خوب بود . بخصوص برای انسانهای تنبل .
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi