دوشنبه 04 خرداد 1394 , 14:18
نگاه رهبری به شهر مقاوم دزفول
دزفول از این جهت اهمیت داشت که اگر از پل روی «کرخه» عبور میکردند و دزفول را تهدید میکردند و جادهی دزفول را میبستند، کلّ خوزستان در محاصره قرار میگرفت و راههای ما بسته میشد
فاش نیوز -هم زمان با فرا رسیدن 4 خرداد روز مقاومت و پایداری و روزدزفول یاد و خاطره ی مقاومت مردم غیور شهر دزفول را گرامی می داریم و به این مناسبت گوشه ای از بیانات رهبر معظم انقلاب درباره شهر دزفول و خاطرات ایشان از بازدید از این شهر را مرور می کنیم :
اهمیت استراتژیک شهر دزفول برای دشمن در زمان جنگ
[در زمان جنگ]دو نقطه برای دشمن خیلی مهم بود: یکی همین انتهای محلّ اتصال ایران به عراق در جنوب که عبارت بود از آبادان و خرمشهر و کلاًّ جزیرهی آبادان. یک نقطه هم دزفول بود. دزفول از این جهت اهمیت داشت که اگر از پل روی «کرخه» عبور میکردند و دزفول را تهدید میکردند و جادهی دزفول را میبستند، کلّ خوزستان در محاصره قرار میگرفت و راههای ما بسته میشد. بنابراین، دزفول برای دشمن اهمیت استراتژیک داشت. لذا شما میبینید، دشمن جلوِ دزفول، پنج، شش لشکر خوابانده بود. تمام «دشتعبّاس» را پر کرده بود. (آنجا را هم بنده از نزدیک دیده بودم.) یک نقطه هم، نقطهی اصلی بود. چون دشمن، دزفول را که نمیخواست نگهدارد. به فرض هم، اگر کاری میکرد، دزفول برایش ماندنی نبود. جایی که برای او مهم بود، اصل جزیرهی آبادان بود. جزیرهی آبادان را میخواست. بهطور مطلق، دو طرف اروند را میخواست داشته باشد. بنابراین، محلّی که برایش مطلوب نهایی و قطعی بود و برو برگرد نداشت، جزیرهی آبادان بود که شامل آبادان و خرمشهر میشد. لذا، این دو نقطه، دو نقطهی حسّاس بود. خرمشهر را همان روزهای اوّل با وجود آن حماسهی مقاومت عجیب گرفتند. یعنی طوری بود که قابل دفاع نبود و گرفته شد. امّا آبادان را نتوانستند بگیرند. هدف این بود که حالا که از آن طرف نمیتوانند بیایند، دور بزنند و از جزیره وارد شوند. یک کار بسیار حساب شده بود که دشمن میکرد و قدم قدم هم پیش میآمد و موفّق هم شده بود. همانطور که گفتم، جزیرهی آبادان، در حقیقت محاصره شده بود.۱۳۷۲/۰۶/۱۱
***
خاطره ای از شهر مقاوم دزفول از زبان رهبری
بعد از آنى که در شهر دزفول مردم بىپناه و بىدفاع مورد تجاوز سلاحهاى دورزن مزدوران عراقى قرار گرفتند که ما همان شب اتفاقا در دزفول بودیم، من صبح وارد شهر شدم و در خیابانها حرکت مىکردم، شب را در پایگاه نیروى هوایى گذراندیم که خارج شهر است، روز گفتم بروم ببینم با این حادثهى فاجعهآمیزى که در این شهر رخ داده است و شاید بیش از صد نفر زن و مرد و کودک بىگناه و بىدفاع نیمه شب کشته شدند، بروم ببینیم روحیه مردم چگونه است.
در این شهر نشانهاى از حیات ایمانى و عزم و تصمیم به چشم مىخورد. در مقابل عظمت و شجاعت این مردم – چه زنشان و چه مردشان و چه جوانشان و چه پیرشان – انسان مبهوت مىماند. رژیم مزدور عراق براى اینکه دزفول را تخلیه بکند از مردم و نیروهاى انقلابى را از آنجا خارج کند دست به این توطئه رذالتآمیز و پست زده است، مردم شهر را هدف موشکهاى دورزن قرار مىدهد … اما مردم مثل اینکه هیچ اتفاقى در شب گذشته در شهرشان نیفتاده است.
البته جوانهاى پرشور شعار مىدادند مىگفتند به ما سلاح بدهید تا ما برویم انتقام بگیریم. من براى مردم صحبت کردم عصر همان روزى که شبش آن حادثه اتفاق افتاده بود هزاران نفر جمعیت، با شور، با هیجان، در مسجد جامع شهر دزفول جمع شدند، من سپاس و شکرانه خودم را از این همه شجاعت به عنوان یک انسانى که علاقهمند به شجاعت است، علاقهمند به ایمان است، علاقهمند به مردم فداکار است، به آن مردم فداکار عرض کردم الان هم از این تریبون عظیم نماز جمعه، از این تریبون میلیونى و از میان شما برادران و خواهران نمازگزار به تمام مردم شهر دزفول از زن و مرد و پیر و جوان درود مىفرستم. مردمان شجاع، مؤمن، متوکل به خدا.
محمدعلی امین راد
مسئول وقت حزب جمهوری اسلامی در خوزستان
چهارم خرداد روز مقاومت شهر دزفول است. آنچه میخوانید روایتی است از حضور رهبر معظم انقلاب در شهر دزفول
در نخستین ماههای آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، شهر دزفول آماج حملات موشکی رژیم بعثی عراق بود و در این بین مناطق مرکزی شهر بیشتر از سایر نقاط مورد هدف قرار میگرفت. امام خامنهای در آن روزها در خوزستان بودند و به عنوان نماینده امام در وزارت دفاع در خط مقدم مقابله با نیروهای بعثی حضور داشتند.
در روز یکشنبه ۴ آبان ۱۳۵۹ شهر دزفول در یک روز چندین مرحله مورد حمله موشکی قرار گرفت؛ عراق از صبح تا شب چندین بار شهر را موشکباران کرد.
وضع به شدت بحرانی بود و تعداد زیادی از مردم بر اثر این حملات موشکی به شهادت رسیده و یا زخمی شدند. آیتالله خامنهای در این روز در جبهه حضور داشتند و شب به دزفول آمدند و در پایگاه چهارم شکاری دزفول ماندند. این در حالی بود که شهر همچنان مورد هدف موشکهای رژیم بعث بود و شب، ۵ نقطه شهر مورد هدف موشک قرار گرفت که در این حملات حدود ۱۰۰ نفر شهید و ۲۵۰ تن مجروح شدند.
صبح روز بعد امام خامنهای به دفتر حزب آمدند تا از نزدیک اوضاع شهر را بررسی کنند. در همان نزدیکی حزب یک نانوایی بود که چند ساعت قبل مورد هدف موشک قرار گرفته بود و افرادی که در صف نان بودند شهید و یا زخمی شدند. صحنه به شدت رقت برانگیزی بود.
پیکرهای سوخته و به خون غلتیدهای که نه سر داشتند و نه دست و نه پا، قلب همه ما را به درد آورده بود. مردم آن منطقه که از حضور آیتالله خامنهای مطلع شده بودند، در مقابل دفتر حزب تجمع کرده و شعار «جنگ جنگ تا پیروزی» و «موشک جواب موشک» سر میدادند. آقا احساس کردند که در این شرایط باید از مردم تفقدی شود و از این رو فرمودند که بهتر است به مسجدی در همین نزدیکیها برویم تا من به عنوان نماینده امام خمینی (رحمهالله) با این مردم مقاوم همدردی کنم که این کار با توجه به موقعیت شهر از لحاظ امنیتی کار خطرناکی بود.
ایشان پیاده و در میان خیل جمعیتی که در مقابل دفتر حزب تجمع کرده بودند به سمت مسجد امام خمینی (رحمهالله) رفتند و در آنجا برای مردم مصیبتدیده صحبت کردند. بعدازظهر همان روز هم با حضور ایشان مجلس پرجمعیت دیگری در مسجد جامع تشکیل شد و شهید هاشمینژاد که آن روزها در دزفول بودند و تعداد زیادی از علما و روحانیون شهر مثل مرحوم آیتالله قاضی و مرحوم مخبر دزفولی در جلسه حضور داشتند.ایشان در این جلسه برای مردم سخنرانی کرده و از صبر و استقامت آنان تجلیل نمودند؛ صحبتهایی که در تسکین دردها و آلام مردم دزفول مؤثر بود و باعث آرامش خاطر آنان شد.
انتهای پیام/