پول یا آمپول!

باسلام خدمت برادرم ج.ش.1

خداوند را ستایش می کنیم به گونه ای که شاکران او را می ستایند و به او ایمان داریم به نحوی که صاحبان یقین به او ایمان دارند، و به یگانگی او اعتراف می کنیم، مانند آن چه راستان اعتراف می کنند. گواهی می دهیم که جز او معبودی نیست و اوست پروردگار جهانیان، آفریننده زمین و آسمان و موظّف کننده جن و انس به این که او را مخلصانه عبادت کنند و فرموده است: «وَ ما اُمِرُوا إلاَّ لِیَعْبُدُوا اللّه َ مُخْلِصِیْنَ لَهُ الدِّیْنُ» و خداوند را جز دین ناب استوار، چیز دیگری شایسته نیست، چه او از همه بی نیازان از شرکت دادن مشارکان در عبادتش بی نیاز است.

و درود فراوان بر پیامبرش، محمد صلی الله علیه و آله سرور پیامبران، و بر خاندان و یاران پاک او باد.

اما بعد؛ برای ارباب قلوب در سایه بینش ایمان و انوار قرآن روشن شده است که جز به علم و عبادت نمی توان به سعادت رسید و مردمان جز عالمان و عالمان جز عاملان و عاملان جز مخلصان، همه هلاک شدگانند و مخلصان نیز در معرض خطری بزرگ قرار دارند. عمل بی نیت و نیت بدون اخلاص خودنمایی و ریاست، و ریا همتای نفاق و همسان گناه، و اخلاص بی صدق پوچ و هباست.

خداوند درباره هر عملی که برای غیر خدا و مُشوَّب به ریاست، فرموده است: «وَ قَدِمْنَآ إِلَی ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَبَاءً مَنْثوُرا.» کاش می دانستم چگونه ممکن است کسی نیت خود را درست کند در حالی که حقیقت نیت را نمی داند، و یا آن که نیتش را درست به جا آورد بی آن که حقیقت اخلاص را بداند، و یا مخلص چگونه خود را در اخلاص خویش صادق بشناسد در حالی که معنای صدق اخلاص را نفهمیده است.

بنابراین هر بنده ای که بخواهد راه طاعت خدا در پیش گیرد، نخستین وظیفه اش آن است که برای به دست آوردن معرفت، نیت را بیاموزد. سپس بعد از فهم حقیقت صدق و اخلاص، که دو وسیله برای رستگاری و رهایی بنده از آتش دوزخ است، با عمل نیت را تصحیح کند و ما به خواست خداوند معانی نیت و صدق و اخلاص را ذکر می کنیم.

«اَعِنِّی عَلَی صالِحَ الفِعْلِ، وَ مَرْضِیِّ القَوْلِ، وَ اَنْطِقْ بِحَمْدِکَ وَ ذِکْرِکَ وَ حُسْنِ الثَّناءِ عَلَیْکَ بِلِسانِی».

«خدایا! مرا یاری ده بر کار نیک و سخن پسندیده و مرا به سخن آور به ذکر و حمد خود و نیکو ستودن تو با زبانم»..
والسلام .

در این اشفته بازار بیرحمی ها دست دردمندی را فشردن غنیمت است

بنیاد به پزشکانش بشدت اعتقاد دارد وسر ما درصد پایین ها را هم تاکنون اینگونه بریده اند این سوگند روزی نه چندان دور کار دستشان میدهدبه امید انروز

کاش روزی بیاید که مجروح جنگی ورزمنده ای شاکی نباشد کاش به درد های ما نخندند

انسانها چه زود فراموش میکنند چه زود ازیاد میبرند قهرمانان وطن را.وچه ناسپاسند پزشکان کمسیون پزشکی بنیاد ما نوجوان بودیم نمیدانستیم پرونده پزشکی یعنی چه حال فقط مدرک حرف ول را میزند

افرین بر این مناعت طبع .ما هرچه داد زدیم کسی نشنید واگذارشان میکنیم به خدا

خدایا اگر پزشکان بنیاد به قسم شان پایبند بودند . وضع جانباز اینگونه نبود .
هر وعده نماز برای انان و سلامتی خانواده اشان دعا خواهیم کرد .
انشااله همه ماها قدر تندرستی و سلامتی را بدانیم .
خداوند ارحمالراحمین است .
وبرای بدکاران ...

برادر عزیزم ج.ش.1سلام علیکم .
اگر به دنبال وجهی عام بین تعاریف و شقوق مختلف صداقت باشیم، در پس گونه های آن به مفهوم کلی «یکی کردن و یگانه نمودن» می رسیم. به این معنی که تمام توصیه های هم خانواده با صداقت در مفهوم پرهیز از دویی و اقبال به یگانگی با هم مشترک اند.

اما این مفهوم کلی، که در کتب اخلاقی و عرفانی توصیه شده، سه جلوه عمده یافته است که هر جلوه در ماهیت، وجوه و مکانت ارجاع با دیگری تفاوت دارد. این سه وجه عمده «یکی کردن» از قرار ذیل اند:

1. یکی کردن غرض، هدف و نیت انجام فعل؛

2. یکی کردن ظاهر و باطن، درون و بیرون، دل و جسم در انجام فعل؛

3. یکی کردن آن چه هست با آن چه که باید باشد.

وجه اول که در کتب اخلاقی و عرفانی بیشتر تحت عنوان اخلاص و صدق نیت آمده، در پی القای این آموزه است که در انجام هر عمل (خواه عمل فردی باشد یا جمعی) غرض از آن باید مشخص باشد (بحث لزوم نیت کردن برای اعمال) و این غرض مشخص باید انجام دادن آن فعل برای خداوند باشد (بحث نیت خالص).

در راستای عملی کردن معنی اول صدق، عالمان اسلامی به آفت آن نیز توجه داشته اند. بحث هایی چون ریا و سُمعه از جمله این نکات اند.

وجه دوم در کتب اخلاقی بیشتر تحت باب صدق، راستی، راستگویی، راست کرداری، صداقت و... آمده است. مطالب موجود در این ابواب غالبا در پی القای این آموزه است که فرد باید سه ساحت وجودی خود یعنی ساحت گفتار، ساحت پندار و ساحت کردارش را در انجام هر عمل و در تعامل با هر کس یکی سازد. در تفهیم هر چه بهتر این آموزه است که بحث از آفاتی چون کذب، نفاق، سوگند دروغ، وعده خلاف و... مطرح می شود.

وجه سوم مطلبی نیست که در کتب اخلاقی و عرفانی بحثی مستقل بدان اختصاص یافته باشد. بلکه در بیان تمام آموزه های اخلاقی، آن جا که از صدق یک عمل به معنای رسیدن به حد اعلای آن عمل و تحقق آن بدان شکل که باید باشد بحث شده، در اصل، راجع به این عنوان مطلبی آمده است.

مثلاً بحث از صدق توکل و صدق توبه یا صدق نماز و صدق روزه و دیگر بحث های مشابه که اکثرا ذیل عنوان فعل مربوطه آمده اند، از این دست اند. این وجه از صدق نیز در برگیرنده تمام افعال، در هر جهت و در ارتباط با هر کس است.

هر چند هر یک از سه وجه مفهوم صدق جهتی متفاوت از این فعل را در برمی گیرند، اما امکان جمع شدن در یک فعل را دارند و جمع کردن آن ها مؤکدا توصیه شده است. یعنی در انجام یک فعل (چه پنداری باشد چه گفتاری و یا کرداری) توصیه شده که اول غرض از انجام آن یکی شود و بعد ظاهر و باطن آن عمل و ظاهر و باطن فرد در انجام آن عمل یکی گردد و در نهایت آن چه فرد از عمل درک کرده و انجام می دهد، با آن چه که حقیقت آن عمل است و خدا از او می خواهد یکی گردد. به عبارتی این سه وجه مفهوم صدق، درجات آن نیز به حساب می آید.

با دانستن این وجوه مختلف برای مفهوم صدق، مشخص می شود که صداقت تنها راست گفتن یا دروغ گفتن به زبان نیست بلکه دایره مفهومی آن اکثر اعمال و بیشتر ساحات وجودی انسان را شامل می شود...والسلام .

برادرم ج.ش.1. سلام .شعری از اقبال تقدیم عزت نفست میکنم . امید مقبول افتد . والسلام .
گر به الله الصمد دل بسته ای
از حد اسباب بیرون جسته ای
بنده ی حق بنده ی اسباب نیست
زندگانی گردش دولاب نیست
مسلم استی بی نیاز از غیر شو
اهل عالم را سراپا خیر شو
پیش منعم شکوه ی گردون مکن
دست خویش از آستین بیرون مکن
چون علی در ساز با نان شعیر
گردن مرحب شکن خیبر بگیر

از وجدان گفتی من نوعی کوچکترین خطایی میکنم تا چند روز حالم بد است اینها چگونه اسوده میخوابند

ما فکـر میکنیـم بدتـرین درد ؛
از دسـت دادن ِ کسـیه که دوستـش داریم !
امـا …. حقیقـت اینه که :
از دست دادن ِ خــودمـون ،
و از یــاد بردن ِ اینکه کـی هستیـم ! و چقدر ارزش داریم ….
گـاهی وقتــها خیلــی دردنــاک تـره … !!
.

سلام خدمت همه برادران جانباز عزیز ....
یکی از عزیزان فرمودند ما کی هستیم ...وچقدر ارزش داریم.......
اری عزیزم واقعا ما کی هستیم وارزشمان چقدر است ..........
از اینکه سئوال فرمودید ما کی هستیم؟(ایثارگران جانباز)همان قهرمانانی هستند زمانیکه دشمن به خاک عزیزمان حمله کرد همه دست در دست هم دادیم وبا بسیج شدن عمومی اجازه ندادیم حتی یک وجب از خاک پاک وطن بدست این دشمنان نا پاک بحثی اشغال شود 8سال با قدرت جلوی دشمنان متجاوز به خاک کشورمان ایستادگی کردیم ان دشمنانی که با انگیزه پیروزی به خاکمان حمله کردندوحتی در بعضی از شهرهای تصرف شده توسط دشمن این اعراب بحثی کثیف به ناموس ایرانی دست درازی کردند وبا بی رحمی تمام خیلی از هموطنان عزیزمان را زنده بگور کردند؟
هنوز هم سئوالی هست ما کی هستیم ما همان دلیر مردانی هستیم که هیچکدام نظامی نبودیم بیش از 90درصد رزمندگان همه کارگر ...کاسب ویا کارمندان ادارات مختلف بودند اما بارشادت تمام همه با هم یکدست شدیم همه با هم دست برادری دادیم از دین ..ناموس..خاک..وشرفمان دفاع کردیم . البته برادران ایثارگرچانباز چون همه در صحنه جنگ حضور داشتند و تمام حوادث را از نزدیک شاهد بودند خودشان فعلا نمیتوانند تشخیص بدهند که در چه حایگاهی قرار دارند و کی هستیم چون جنگ را از نزدیک لمس کردیم وبا خاطرات وخطرات جنگ مانوس هستیم حضم خطر جنگ برایمان راحت است اما اگر بخواهیم واقعا بدانیم کی هستیم باید افرادی که در جنگ نبودند را بفرستند جنگ بعد از همین اقایان سئوال شود که رزمندگان کی هستند انان برای خودشان تخمین بزنند رزمندگان کی هستند؟؟؟؟
وحالا چقدر ارزش داریم...
ارزش جانبازان را خدا تعین میکند همانطور که حق ونا حق را خدا از هم جدا خواهد کرد از نظر خداوند که ارزش مشخص است اما فعلا از دید جامعه ما فاقد ارزش هستیم ؟چرا چون اینکه دولت برای جانبازان ارزشی قائل نشده است بیشتر هم برای جانبازان زیر25درصد ما مهره های سوخته هستیم شاید این یک قانون است که باید عده ای بسوزند زندگی نا بسامانی داشته باشند تا عده دیگری با خیال راحت حق کشی کنند ..ظلم کنند ..وبا شخصیتهای خارج از کار دولتی تبانی کنند تا دست اختلاسگران باز باشد وسرمایه های ملی را به چپاول ببرند وهر روز شاهد چاپ در انتشارات باشیم فلان اقا چند هزار میلیارد...فلان شرکت چند هزار میلیارد...فلان اقازاده چند هزار میلیلرد؟؟؟؟؟اختلاس کردندنمیدانم تا کی باید شاهد این هیجانهای بی ارزش باشیم برادر عزیزم حمزه جان اینجاست که به گفته شما میرسیم ...گاهی وقتها خیلی دردناک تره.......اری واقعا خیلی دردناک است این همه نا بسامانیها واین همه ریخت و پاشهای بی حد و حساب در حالی که بعضی از برادران جانباز ما با فقر شدید مالی بسر میبرند و برای خرج و مخارج روز مره یا تحصیل فرزندانشان عاجزند....
اینجا ارزش ما معلوم می شود چقدر ارزش داریم ما از دید اقایان هیچ ارزشی نداریم ارزش ما تا زمانی که جنگ بود بعنوان یک رزمنده قیمتی داشتیم .........
اما الان که در استانه پیری هستیم وهمه ما از نظر اعصاب نابود شدیم وقادر بکار کردن هم نیستیم و تعدادی از عزیزان جانباز بیکار هستند ایا مسئولین یکبار شده جهت بازدید از جانبازان زیر 25 درصد در منزل انان حضور پیدا کنند و از نزدیک شاهد امورات و وضعیت انان باشند هرگز تا الان این اتفاق نیفتاده است ؟
چرا مدیران فقط پشت تریبون که قرار میگیرند فقط در شعار خیلی جالب لفاظی میکنند اما در عمل هیچ ......من از مسئولین اگر این کامنت را میخوانند تقاضا میکنم برای امتحان هم که شده به منزل جانبازان زیر25درصد مثلا منزل من یک سری بزنند واز نزدیک مشکلات خانواده ام را ببینندبعد متوجه خواهند شد وووووووو
اصلا جانبازان زیر25درصدرا لایق جانبازی نمی دانند اگر می دانستند حال و روزگار مان خیلی بهتر از این بود ...ارزش ما را درصد معین میکند .
فاش نیوز تشکر