شناسه خبر : 35625
دوشنبه 08 تير 1394 , 12:56
اشتراک گذاری در :
عکس روز

حاشیه ای از دیدار خانواده شهدا با رهبری

دو شب بود پشت هم خواب میدیدم مرتضی و حمید دست منو گرفتن آوردن بیت، وقتی امروز صبح اصغرم زنگ زد-همون قطع نخاعیست که اون گوشه رو ویلچیر نشسته- که مامان امشب آقا مارو بیت دعوت کردن، به روح دوتا بچه شهیدم به جنازه برنگشته مرتضی ام فکر کردم باز دارم خواب می بینم...

 

حال و هوای امروز فرق دارد؛ می خواهم به تحریریه نروم اما کارهایی هست که نمی شود انجام نداد، به تحریم میروم و متوجه دیدار امروز حضرت آقا با خانواده های شهدا میشوم ،دلم هوای دیدار محبوب دارد وبی تاب یارم، از چندین جا پیگیری کارت ملاقات میکنم تا اینکه...

ساعت از 16 گذشته که با هزار مشکلات یک کارت ملاقات روزی ما میشود ،از عزیزی که خودش نمی رود و مرا به جای خودش میفرستد. البته اگر مادر یا پدر بزرگم زنده بودند حتما به این مراسم دعوت می شدند اما سال هاست که آرام در گوشه ای از بهشت زهرا کمی دورتر از هر دو عموی شهیدم حواسشان به هردو پسر جانبازشان هست...
ساعت 18:30 دقیقه است که خود را به خیابانی می رسانم که قلب من است، نوشیروان را می گویم...
قدم هایم تند و کند می شود، دست و دلم می لرزد و انگار این نخستین بار است میخواهم حضرت عشق را زیارت کنم...

یاد خواب چند شب پیشم می افتم، خرافاتی نیستم اما برخی رویاها صادقه است... آقا مرا با خود به بین الحرمین برده بود!

درگیر همین رویا هستم که در بین راه پیرزنی با عصای سه پایه از من درخواست کمک می کند، دستش را که میگیرم درد دلش باز می شود. دختر که ندارم مادر، سه تا پسر داشتم دوتاشون تو جبهه شهید شدن، یکیشونم اوائل انقلاب چون ریش دار بود ترورش کردن مادر خدا روشونو سیاه کنه...
از گیت که رد می شود،خادمه حسینه امام جمینی (ره ) او را هدایت می کند و از او جدا می شوم. خواهر بزرگوار شهیدان اسدی را می بینم که می گوید:مادرم آرزوی داشت این روز را ببیند ولی عمرش کفاف نداد . می دانستم این هفته یک اتفاق خوب می افتد.
بالاخره به حسینیه امام می رسیم... همان زیلوی ساده همیشگی، همان دوربین ها و همان چیدمان اما کمی غریب... سفره های افطار پهن است و از لابلای آن رد می شویم تا به محل تجمع برسیم. کمی که می گذرد، انتظار سخت  می شود و نفس ها به شماره  می افتد. مادر سه شهیدی را می بینم که می گوید اولین بار است به دیدار آقا آمده و از همین رو آرام و قرار ندارد...
در بین صحبت های یکی از مادران شهدا متوجه خواب عجیب و با تعبیرش می شوم: دو شب بود پشت هم خواب میدیدم مرتضی و حمید دست منو گرفتن آوردن بیت، وقتی امروز صبح اصغرم زنگ زد- همون قطع نخاعیست که اون گوشه رو ویلچیر نشسته- که مامان امشب آقا مارو بیت رهبری دعوت کردن، به روح دوتا بچه شهیدم، به جنازه برنگشته مرتضی ام فکر کردم باز دارم خواب می بینم...
در اشتیاق بی حد و حصر جمعیت حضرت آقا قدوم مبارکشان را بر جایگاه می گذارند، جایگاه پایینی تدارک دیده شده که جمعیت ایشان را از نزدیک ببینند. قاری تلاوت مجلسی بی نظیری  انجام می دهد و مورد تحسین و لطف معظم له واقع می شود... مراسم به روال خود می گذرد و رهبری جوانان را به توسعه فرهنگ ایثار و شهادت فرا میخواند، یک از حضار ابراز احساسات می کند و می گوید سلامتی رهبر معظم انقلاب که از حادثه تروریستی جان سالم به در بردند... و آقا به شوخی می گویند"جان سختی نشان دادم" و حضار می خندند و صلوات می فرستند اما آقا اشاره به وقت اذان میکند و دیگرصحبت هاشان را ادامه نمی دهند ، ذکرصلوات میگیر و مراسم به نماز میگذر تا موقع افطار...
تقریبا انتهای سفره افطار است که خواهر دوشهید و دختر شهید باصدای بلند می گوید، میخواهم حرف دلم را به آقا بزنم واز مشکلاتم بگویم  و خودرا به نزدیکی های آقا می رساند. حضرت آقا به حجت الاسلام شهیدی دستور می دهند تا ایشان را آرام و به کار وی رسیدگی کنند. می گوید سیروان من چشمش بیرون زده بود، پدرم را کوموله ها سر بریدند و...
مرثیه اش مردم روزه دار را به گریه می دارد و حجت الاسلام شهیدی در گوشه ای از سفره ها به کار وی رسیدگی میکند. عده ای دیگر نزد وی جمع می شوند اما عده ای از آقایان و بانوان دور رهبری حلقه زده اند؛ هرکسی مطالبه ای دارد، مادی و معنوی، اما جانبازی که فرزند شهید نیز هست در آن شلوغی ها به آقا می گوید: دعا کنید شهید شوم و چشمان آقا را اشک آلود میکند. در لابلای بغض جمعیت بوسه های مکرر آقا بر پیشانی پدران شهید حاضر در جمع و جانبازان و تفقد از ایشان عمر دوباره ای به همه ما می دهد ... 
این مهمانی باشکوه با تمام سادگیش تمام می شود. کمی از نمک سفره را لای دستمالی می پیچم و برای افطارهای روز بعد توشه برمی دارم... در راه بازگشت به این فکر میکنم چند نفر از ما برای سال های بعدی این افطاری زنده خواهیم ماند...

 

 

منبع: شهید نیوز
اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi