شناسه خبر : 35924
شنبه 20 تير 1394 , 14:55
اشتراک گذاری در :
عکس روز

تفاوت فلسفه شهید مطهری

م.ر.ک.جانباز- همه ساله در سالگرد شهادت استاد مطهری، مراسم بزرگداشتی برای آن شهید بزرگوار برگزار می‌شود، اما همچنان می‌بینیم پس از بیش از 30 سال از شهادت وی، هنوز خلأ وجود او برای جامعه فکری محسوس است و هنوز مطهری برای جامعه امروز ما مساله آموز است. به راستی ویژگی منحصربه‌ فرد مطهری چه بود که از او متفکری استثنایی ساخته بود؟ مطهری، هم تحصیلکرده حوزه علمیه بود و هم شخصیتی دانشگاهی. او هم متعلق به حوزه بود و هم دانشگاه. شاید در آثار او نسبت به هر یک از حوزه و دانشگاه، هیچ تعصب بی مبنایی نبینیم. قصد او رسیدن به حقیقت و نیز ابلاغ حقیقت بود. هرچند وی در رشته های مختلفی چون فقه، سیاست، اقتصاد، مباحث مربوط به جامعه و... صاحب آثار است، اما شاید بتوان رشته اصلی درسی او را فلسفه دانست.

 استاد مطهری، پیش از هر چیز، استاد مسلم فلسفه اسلامی بود. اما مساله ای که در اینجا ایجاد می شود این است که چه تفاوتی بین شهید مطهری و برخی استادان فلسفه اسلامی وجود داشت که باعث شده بود نه تنها مباحث وی برای جامعه دانشگاهی و حوزوی، بلکه حتی بعضا برای افراد نه چندان تحصیلکرده نیز جذاب و درس آموز باشد؟ فیلسوف مسائل زندگی معمولا" تلقی عموم از فلسفه، چه فلسفه اسلامی و چه فلسفه غرب، رشته ای است که در آن درباره موضوعاتی انتزاعی و پیچیده بحث می شود و در نهایت پاسخ قاطع و چندان راهگشایی هم به مسائل مورد بحث داده نمی شود. اما چگونه است که استاد مطهری، به عنوان یک استاد فلسفه اسلامی، درباره انضمامی ترین و ملموس ترین موضوعات و مسائل جامعه معاصر خود به بحث می پردازد و اتفاقا در بسیاری از مواقع پاسخ هایی ارائه می کند که حتی امروز بعد از بیش از سه دهه مورد قبول جامعه فکری ما واقع می شود؟

 به نظر می رسد آنچه درباره این مساله می توان از شهید مطهری آموخت، نوع نگاه وی به مسائل واقعی و ملموس جامعه معاصر خود بود. برای مثال وقتی شهید مطهری درباره نظام های سیاسی یا درباره انقلاب های اجتماعی یا درباره مساله زن پژوهش و تحقیق می کند، از قبل پاسخ های آماده ای را از فلسفه اسلامی برای این مسائل اخذ نکرده است بلکه وی زاویه دید خود به این مسائل را از فلسفه اسلامی اخذ کرده است. او این مسائل را در چارچوب فکری جهان شناسی اسلامی می نگرد و در جستجوی این است که جایگاه این مسائل را در این جهان بینی بیابد بنابراین، ویژگی خاص استاد مطهری اولا" داشتن جهان بینی اسلامی و در ثانی نگریستن دقیق و پژوهشگرانه به مسائل جامعه معاصر خود است.

 این ویژگی از وی شخصیتی ساخته بود که قادر بود برای مهم ترین مسائل جامعه معاصر خود ـ بویژه مسائل مربوط به علوم انسانی ـ مباحث کاربردی و راهگشایی را مطرح کند. اعتدال در تفکر اما شهید مطهری در طرح پاسخ هایی که به مباحث مذکور ارائه می داد، یک نکته را نیز در نظر داشت که شاید بیش از آن که ماخوذ از فلسفه اسلامی باشد، بیشتر ماخوذ از سیره اهل بیت و نیز فقه شیعی بود و آن این که وی همواره سعی داشت در مباحث مربوط به جامعه و سیاست، از حد اعتدال خارج نشود و حق هیچ یک از طرف های بحث را نادیده نگیرد.

 برای مثال، در بین دوگانه فرد و جامعه یا دولت و مردم، به خلاف بسیاری از مکتب های فکری معاصر خود، سعی داشت حق هیچ یک از دو طرف این دوگانه ها را نادیده نگیرد و محوریت را به یکی از دو طرف نسپارد. او فیلسوفی فقیه بود و می دانست از منظر فقه شیعی هر فرد؛ به مثابه یک انسان، دارای حقوق بسیاری است و این حقوق را نمی توان به بهانه ایجاد یک جامعه سیاسی نادیده انگاشت یا آنچنان که برخی متفکران غربی مدعی هستند، بدون قید و شرط به جامعه یا دولت واگذار کرد. فقه اسلامی که حتی برای گیاهان و حیوانات نیز حقوق مخصوص به خودشان را قائل است، چگونه می تواند نسبت به انسان - که اشرف مخلوقات است - حقوق ویژه ای را محترم نشمارد، بنابراین متفکری که از این زمینه فکری به مسائل مربوط به جامعه می پردازد، نمی تواند حقوق فردی را نادیده انگارد و دست جامعه یا دولت را در رسیدن به اهداف و آرمان های تاریخی اش نسبت به افراد بدون قید و شرط باز گذارد.

 همچنین از منظر اسلامی، جامعه نیز دارای اقتضائات مخصوص به خود است و بویژه هنگامی که دولتی بر مبنای تفکری بنا می شود، افراد باید قوانین جامعه را ـ تا جایی که حقوق فردی آنها را نادیده نگیرد ـ محترم شمارند. به همین شکل، استاد مطهری سعی دارد اعتدال را در پاسخ به همه مسائل مطرح در زمان خود رعایت کند و به افراط و تفریط کشیده نشود. به نظر می رسد وجود متفکرانی چون شهید مطهری با این نوع نگرش، نیاز همیشگی جوامع اسلامی است تا نه به دام غرب زدگی افراطی بیفتند و نه دچار قشری نگری و تحجر شوند.

 اگر جوامع اسلامی هر نوع مساله یا بحث جدید را به بهانه جدید بودن رد کرده و خود را محدود به داشته های قدیمی خود کنند، دچار همان معضلی خواهند شد که امروز شاهد هستیم که بعضی گروه ها یا حتی دولت ها در برخی از کشور های منطقه به آن مبتلا هستند. چنین تحجری نه تنها پایبندی به ایمان نیست، بلکه اخذ سبک و شیوه ای برای زندگی است که علاوه بر سرافکندگی در برابر جهانیان، از منظر اسلامی نیز گناهی بزرگ و ضربه ای شدید به حیثیت اسلام و پیامبر خاتم (ص) است. تحجر نه تنها دفاع از اسلام نیست، بلکه ناشی از بدفهمی اسلام است که منجر به انشقاق و چنددستگی روزافزون در بین جوامع اسلامی خواهد شد و مسلمانان را هر روز بیش از قبل دچار درگیری های فرقه ای و تعصبات بی دلیل بر سر مسائلی بی نتیجه و غیرضروری خواهد کرد.

  از سوی دیگر، اگر جوامع اسلامی هرگونه نسخه جدید از سوی بیگانگان را بدون قید و شرط بپذیرند و نسبت به داشته ایمانی خود غفلت کنند، به معضل بی هویتی و هر لحظه به سمتی متمایل شدن دچار خواهند شد. برخی متفکران در جهان اسلام برای رفع مسائل جهان اسلام، نسخه از سر تا پا غربی شدن را صادر کردند، غافل از این که حتی خود غربی ها نیز در برابر مسائل خود به نحو مطلق و بدون شرط در برابر متفکران خودشان چنین رهیافتی را اتخاذ نکردند.

   در ثانی، بسیاری از معضلاتی که در قرن بیستم برای جهانیان و بویژه خود غرب ایجاد شد، به اعتراف برخی متفکران غربی ناشی از برخی دیدگاه های فلسفی و جامعه شناختی غربی بود بنابراین در عرصه فکری مطلقا نمی باید در برابر هیچ مکتب فکری سر تسلیم فرود آورد، بلکه با اتخاذ رهیافتی منطقی و عالمانه به تحلیل و سنجش دعاوی آنها پرداخت. نگهبانان فکری ای چون شهید مطهری نیاز همیشگی جوامع اسلامی هستند تا آنها را از تحجر و نیز بی هویتی نجات بخشند و جوامع اسلامی در کنار اندیشیدن به پیشرفت در سایر حوزه ها، اعم از علم تجربی، پزشکی، نظامی، معماری و... باید به تربیت چنین متفکرانی هم بیندیشند و برای پرورش این متفکران برنامه ریزی کنند.

ساعد فیض آبادی

اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi