دوشنبه 26 مرداد 1394 , 13:58
کالای ایرانی و خوراکی هایی که یادش به خیر..
مدرسه نقش موثر و تاثیر گذاری در فرایند تولید ملی و کالای ایرانی ایفا میکند. فرهنگ سازی در جریان تولید و مصرف خوراکیهای ایرانی، از همان کودکی و از آغاز مدرسه باید مورد توجه قرار گیرد.
به گزارش نکته آنلاین ، وقتی سخن از کالای ایرانی به میان میآید دو دیدگاه عمده در جامعه مطرح میشود. یک نگاه به طور کامل تولید داخلی را نا موفق و مردود میداند و نگاه دیگر به توانایی تولیدکنندگان داخلی باور داشته و آینده را روشن میبینند.
در این میان یک پارادوکس عجیب وجود دارد. در بین مردم همیشه این باور وجود داشته که ایرانی هر کاری را که بخواهد، میتواند انجام دهد و کسی منکر توانایی ایرانیها نیست اما از سوی دیگر و در بحث تولید داخلی، اعتماد به محصولات بسیار کم است.
این نشان میدهد که «ما میتوانیم» و به داشتههای خود باور داریم، اما برای این توانستنها به ابزار هایی نیاز داریم.
برای جلب اعتماد به تولید داخلی باید فاکتورهای فراوانی را در نظر گرفت و برخی از این ابزارها کیفیت، قیمت، نوع تبلیغات و ... است اما آنچه که از همه مهمتر به نظر میرسد، فرهنگ سازی در جریان مصرف است، بدین مفهوم که باید فرهنگ استفاده از کالاهای داخلی در جامعه نهادینه شود.
فرهنگ سازی یک فرایند عمیق و ریشه ای در جامعه است و آموزه هایی که از عنفوان کودکی و نوجوانی به افراد داده میشود به مرور تبدیل به بخشی از شخصیت آنها شده و در نهایت فرهنگ اجتماعی را شکل میدهد.
در این جریان ابتدا خانواده و بعد از آن مدرسه بسیار با اهمیت هستند. مدرسه آموزشهای اولیه ای را به هر یک از افراد جامعه ارایه داده و در تعیین سبک زندگی و عادتهای مردم بسیار موثر است.
در مقدمه به موضوع بی اعتمادی مردم به کالاهای داخلی اشاره شد و حال باید ببینیم که آموزش و پرورش به عنوان مهمترین نهاد آموزشی کشور چه نقشی در فرهنگ سازی و اقبال مردم به استفاده از کالاهای داخلی میتواند ایفا کند.
آموزش و پرورش و القای حس «ما میتوانیم» در تولید کالاهای داخلی
به نظر میرسد که مردم ایران در مقایسه با جوامع دیگر از میزان خود باوری و اعتماد به نفس بالایی برخوردار هستند. کاری نیست که یک ایرانی در دنیا آن را تجربه نکرده باشد و از علم و فنون گرفته تا ورزش و هنر، همیشه در سطح بین المللی حرفی برای گفتن داشته ایم.
از سوی دیگر اگر ریشه بی اعتمادی به کالاهای تولید داخل را کیفیت آنها بدانیم اما باید این نکته را نیز مورد توجه قرار دهیم که بسیاری از صنایع غذایی و خوراکی از اوضاع خوبی بهر مند هستند.
تولید محصولاتی مثل شکلات، محصولات دامی و کشاورزی و ... شرایط نسبتا مطلوبی در کشور دارند که کیفیت قابل قبول آنها باعث ایجاد حس خودباوری در فرایند تولید ملی خواهد شد.
اما آموزش و پرورش چه میتواند انجام دهد؟ برای پاسخ به این سوال چند راهکار ارایه میشود که میتواند گامی در جهت اقبال مردم به تولیدات داخلی باشد.
1- بازنگری در نظام آموزشی کشور
در نظام آموزش و پرورش فقط دکتر و مهندس شدن افتخار است و اگر کسی به فعالیتهای فنی و کارگاهی علاقه داشته باشد به عنوان شاگرد تنبل و درس نخوان شناخته میشود. این نگرش متاسفانه یک نگرش حاکم بر آموزش و پرورش، معلمان و خانوادههای ماست که شیوههای بکار گرفته شده در نظام آموزشی به آن دامن میزند.
از سوی دیگر مدارس فنی در کشور یا بسیار محدود هستند یا بسیار ضعیف و شاخصترین مدارس آموزشی به علوم ریاضی و تجربی تعلق دارد.
این نوع نگاه در نظام آموزشی، دانش آموزان را به سوی دروس تئوریک سوق میدهد و بهترین سن برای آموزشهای فنی و مهارتی را میسوزاند. باید سعی کرد تا این فضا شکسته شود و کار و تولید به مانند دروس پایه ای، تبدیل به ارزش شود.
2-توجه به نقاط قوت در تولید ملی
همانطور که اشاره شد تولیدات ملی در زمینه کالاهای خواراکی شرایط قابل قبولی دارد و با توجه به ظرفیتهای گسترده کشور در صنایع غذایی، این صنعت نقطه قوت ما در زمینه تولیدات است.
آموزش و پرورش به خصوص در مقاطع ابتدایی، باید با معرفی توانمندیهای تولید کنندگان داخلی به دانش آموزان سعی در الگو سازی و حس خودباوری در بین آنها داشته باشد.
3- گنجاندن تولید ملی در کتب درسی
سومین گام گنجاندن ظرفیتهای تولیدی در کتب درسی و معرفی این ظرفیتها به دانش آموزان است. متاسفانه نظام آموزشی ما سال هاست که گرفتار مسایل تئوریک شده و از عملگرایی بازمانده است. محتوای کتب آموزشی سرشار از دانستنیهای تئوریک است و جای آموزشهای فنی و کاربردی در مدارس ما خالیست.
در کتب درسی فراوان از شعر و ادب سخن گفته شده و چوپان دروغگو و دهقان فداکار تا آخر عمر بخشی از خاطرات ما خواهد بود، اما به یاد نداریم که یک کار آفرین و تولیدکننده جایی در کتابهای درسی ما داشته باشد.
4-توجه به ظرفیتهای بومی تولید
کشور ایران کشوری پهناور با اقوام و سنتهای مختلف است. نقصی دیگری که بر روشهای آموزشی میتوان گرفت تمرکز گرایی در شیوههای آموزشی است. به طور مثال چرا نباید شیوههای تولید زعفران و کشاورزی به دانش آموزان خراسانی آموزش داده شود؟ یا چرا در شمال کشور تولیدات دیمی که نقش بسیار مهمی را ایفا میکند، دانش آموزان اصلا با این نوع کشاورزی آشنا نیستند؟ آیا روشهای مدرن دامداری مورد توجه مسئولان آموزشی کشور قرار دارد؟ و ...
اگر به ظرفیتهای بومی در زمینه تولید توجه شود و دانش آموزان را با شیوههای نوین تولیدی آشنا کنند، بی شک در تولید ملی کشور اثر گذار خواهد بود.
5- عملکرد سلبی در محصولات خوراکی
آنچه که تا به حال گفته شد مربوط به تولید داخلی بود اما آموزش و پروش نقش بسیار مهم دیگری در بخش سلبی ایفا میکند.
گرایش مردم به استفاده از کالاهای خارجی رو به فزونی دارد و این در حالی ست که محصولات خوراکی و صنایع غذایی ما سرآمد تولیدات کشور است.
با وجود افزایش کیفیت در تولیدات خوراکی اما همچنان شاهد عرضه کالاهایی در بوفه مدارس هستیم که شایسته است تا تجدید نظری جدی در این خصوص صورت بگیرد. در حال حاضر بهترین نوع شکلات، آدامس، نوشیدنی و ... را در ایران داریم اما باز هم برخی از آنها را از کشورهای دیگر وارد و در مدارس عرضه میکنیم.
متاسفانه از همان دوران مدرسه برند گرایی در بین دانش آموزان رواج پیدا میکند و مثلا اگر این شکلات ساخت کشور ترکیه بود پس حتما از نوع ایرانی اش بهتر است!
سر انجام سخن
آنچه گفته شد تنها بخش بسیار کوچکی از قدرت اثر گذاری آموزش و پرورش خواهد بود تا بتواند اعتماد مردم را به تولید داخلی -به خصوص تولید محصولات خوراکی- جلب کند و در پی آن فرهنگ استفاده از کالاهای داخلی را ترویج کند.
در حال حاضر پایین بودن کیفیت عامل اصلی بی اعتمادی مردم در استفاده از کالای داخلی است اما در بین محصولات غذایی شرایط متفاوتی داریم و بسیاری از محصولات خوراکی با کیفیت مطلوبی در داخل کشور تولید میشود.
با این حساب دیگر بهانه بی کیفیت بودن این محصولات وجود ندارد و ما باید هم در تولید و هم در مصرف محصولات خوراکی، کوشا باشیم و نظام آموزشی هم باید تا با، بازنگری در شیوههای آموزشی خود؛ بستر فرهنگ استفاده از این محصولات را بیش از پیش فراهم کند.