شناسه خبر : 39369
چهارشنبه 27 آبان 1394 , 09:07
اشتراک گذاری در :
عکس روز

دکتر چمران در همایش آزادسازی سوسنگرد

به گزارش دفاع پرس، گرامیداشت حماسه آزادسازی سوسنگرد عصر روز گذشته در سالن خلیج‌فارس باغ موزه دفاع‌ مقدس با حضور حجت الاسلام سالک رییس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی و از فرماندهان دفاع مقدس، سردار روشن معاون بنیاد حفظ آثار و رییس اداره کل بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس در تهران و دکتر مهدی چمران رییس شورای اسلامی شهر تهران برگزار شد.

مهندس چمران با اشاره به حماسه شکست حصر سوسنگرد این حرکت را یک حرکت مهم از نظر نظامی و تاکتیک جنگی دانست و گفت: عراق از دو روز قبل سوسنگرد را محاصره کرده بود و سوسنگرد در آتش می‌سوخت. روز 26 آبان تانک‌های عراقی وارد سوسنگرد شدند که یکی از این تانک‌ها در خود شهر شکار شد و تا چند مدت پیش اثر آن در یکی از خیابان‌های سوسنگرد وجود داشت.

وی در ادامه افزود:  7 مهر ماه 1359 بود که مقام معظم رهبری و شهید چمران به اهواز رفته بودند و با اجازه امام «ستاد جنگ‌های نامنظم» را تاسیس کردند. بخشی از نیروها در سوسنگرد در محاصره بودند. یکی از آنها ، برادر کاظم اخوان یکی از چهار دیپلمات ربوده شده در لبنان بود که به عنوان افسر مخابرات نیروی هوایی خدمت می‌کرد و مرتب با اهواز تماس می‌گرفت و اطلاعات را مخابره می‌کرد. در لحظاتی گفت که دیگر صدای شما را نمی‌شنوم چون روی پشت بام دراز کشیده‌ام و سیمی وصل کرده‌ام تا تنها بتوانم گزارش شهر را بدهم. این گزارش ها بسیار تکان دهنده و هیجان انگیز بود.

رییس شورای اسلامی شهر تهران تصریح کرد: شهید چمران و مقام معظم رهبری تصمیم به حمله گرفتند. شهید قاسمی فرمانده لشکر 92 زرهی اهواز ازبنی صدر، فرمانده کل قوای وقت دستور گرفته بود و بنی صدر اجازه نداده بودند که لشکر با ما همکاری کند و گفته بود که لشکر نمی‌تواند از عهده این کار بربیاید. نیمه شب بنی صدر اطلاع داده بود که موافق این حمله نیست . مقام معظم رهبری با امام تماس گرفت و امام همان شب فرمودند سوسنگرد باید آزاد شود و دستور همراهی تیپ را صادر کردند. شبانه تیپی که از دزفول به سمت ماهشهر در حرکت بود به سوسنگرد آمد و در یکی از روستاهای سوسنگرد مستقر شد.

مهندس چمران در ادامه، آغاز حماسه آزادسازی سوسنگرد را اینگونه روایت کرد: سحرگاه نیروها آماده شدند که به طرف سوسنگرد حمله کنند. حمله خوبی آغاز شد. ارتش با تانک های مستقرشده و با فرماندهی تیمسار فلاحی حضور داشت. نیروهای ستاد جنگ‌های نامنظم طرفین جاده، سپاه در شمال جاده و عشایر منطقه از جنوب جاده سوسنگرد حرکت می‌کردند. در درگیری شدیدی، تانک‌های زیادی از دشمن را هدف قرار دادیم، روحیه خوبی بین رزمندگان به وجود آمده بود. ساعت 10 از آتش طرفین کاسته شد. شهید چمران کاغذی خواست تا برای تیمسار فلاحی بنویسد که باید حرکتی انجام شود." دوستی ورق تقویمی آورد و دکتر بر روی آن برای تیمسار فلاحی چند خطی را نوشت و زیرش نوشته را تاریخ و امضا زد و به دست کسی که کاغذ را داده بود سپرد که آن را به تیمسار فلاحی بدهد.

رییس شورای اسلامی شهر تهران افزود: شهید فلاحی جواب نامه را زیر نوشته شهید چمران داد و حتی امضا و ساعت هم زد. بعد از مدتی هواپیماها و توپخانه های ارتش حمله را آغاز کردند. تاکتیک جالبی که به کار گرفته شده بود که تانک‌ها پشت خانه‌ها سنگر گرفتند و از آن نقطه پشتیبانی می‌کردند. شهید چمران در جایی می‌گوید که دیدم تانک‌های دشمن آرایش جدیدی گرفته اند و به صورت چنگال فرم گرفتند و می خواستند ما را محاصره کنند. در این لحظه شهید چمران باید تصمیمی می‌گرفت تا نیروها از بین نروند. خودش را مقابل دشمن قرار داده و به بقیه نیروها دستور عقب نشینی می‌دهد. فقط یکی از نیروها به نام اکبر چهره قانی به دکتر گفت که قرار بوده من همیشه کنار شما باشم. این فرد در کنار شهید چمران ماند و چند ساعت بعد به شهادت رسید. دو نفری شروع به جنگیدن با عراقی‌ها کردند و بقیه نیروها عقب رفتند ولی آنها که وسط مانده بودند محاصره شدند. دکتر و همراهش مجبور به تیراندازی به چهار طرف شدند و عراقی‌ها را عقب بنشانند.

رییس شورای اسلامی شهر تهران تصریح کرد: شهید چمران در یکی از دست نوشته های خود درباره این لحظات نوشته بود "زقصی چنین میانه ی میدانم آرزوست؛ من همچون ماهی در حال سرخوردن  از این طرف به آن طرف" با نارنجک و تفنگ با تانک ها می جنگید و در این نبرد شهید چمران از دو نقطه پا مجروح شد. تا یک ساعت بعد با همان وضعیت جنگید تا انیکه تانک ها عقب نشینی می کنندو خودش به زیر پل پناه می برد.

دکتر مهدی چمران در ادامه ی بیان خاطره ی آزادسازی سوسنگرد افزود: بعد از ساعت ها درگیری تانک های دشمن به طرف هویزه رفتند نیروهای اسلام توانستند به داخل شهر بیایند و اینگونه عراقی ها از سوسنگرد رانده شدند.

در منطقه طراح در یکی از سنگرهایی که نیروهای شهید چمران مستقر بودند زیارت وارث خوانده شد و شهید چمران با همرزمانش هم نوایی می کرد تا آنجا که دعا به اینجا رسید "فیالیتنی کنت معکم فافوز معکم" اشک از چشمانش جاری شد و نوشته ای زیبا را نوشت که به این مضمون است:

 

ای سرورم، ای حسین (ع)، ما در عاشورا و کربلا نبودیم، تا در رکاب تو به شهادت برسیم یک عمر فیالتنی کنت معک گفتیم. ای کاش با تو می‌بودیم ولی امروز به کربلای خوزستان آمده‌ایم، و آرزویم این است که در کربلای خوزستان به شهادت برسم، ولیک آرزوی بزرگ‌تر هم دارم، تو در کربلا هنگام شهادت شهدا بر بالین همه شهدا حاضر شدی. بلا استثناء امام حسین (ع) بر بالین همه شهدا حاضر می‌شد، حتی آن غلام سیاهی که فکر نمی‌کرد امام حسین (ع) بر بالین او حاضر شود، بر گونه‌های او هم بوسه زد. ای حسین (ع)، تو بر کنار بدن همه شهدا یکایک حاضر شدی، آنها را بوسیدی، بوییدی، با آنها وداع کردی، آیا می‌شود هنگامی که من نیز به خاک شهادت می‌افتم میهمان تو باشم و تو دستت را به سینه من بگذاری و آتش عشق من را به خودت و به خدای خودت احساس کنی و آن آتش را احساس کنی و مرا سیراب کنی؟

اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi