یکشنبه 14 ارديبهشت 1399 , 14:00
«آشنایی با لیلا»،«یحیی سکوت نکرد»،«من از سپیده صبح بیزارم»
پیشنهاد و معرفی فیلمهای هنروتجربهای
فاش نیوز- در ادامه پیشنهاد و معرفی آثار هنروتجربهای که این روزها درشبکههای پخش آنلاین (VOD) در دسترس هستند، نگاهی کردهایم به فیلمهای «آشنایی با لیلا» ساخته عادل یراقی، «یحیی سکوت نکرد» به کارگردانی کاوه ابراهیمپور و «من از سپیده صبح بیزارم» به کارگردانی علی کریم.
«آشنایی با لیلا»: بر سر دوراهی
عادل یراقی در چندین دوره از کارگاههای فیلمسازی عباس کیارستمی و فیلمنامهنویسی ناصر تقوایی حضور فعال داشته است و چندین فیلم کوتاه در خارج و داخل کشور ساخته است. اولین فیلم بلند او «آشنایی با لیلا» بر اساس طرحی از عباس کیارستمی ساخته شد.یراقی فیلمنامه را به طور مشترک با عباس کیارستمی نوشت و به پیشنهاد کیارستمی، خود در نقش اصلی این فیلم به همراه لیلا حاتمی و بهاره رهنما بازی کرد. یراقی درباره نگارش فیلمنامه با کیارستمی و همکاری مشترک توضیح داده است: «فکر میکنم عقاب شانس بر سر من نشست و این کار مشترک انجام شد. پیشنهاد ساخت چنین فیلمی به زمانی برمیگردد که یک فیلم کوتاه را در کارگاههای آقای کیارستمی ساخته بودم و ایشان فیلم و البته بیشتر بازی من را در آن دوست داشتند و همانجا به من گفتند که چنین طرحی دارند. قبلتر یک کار کوتاه کیارستمی ساختند که من در آن بازی کردم و فیلم را دوست داشتم. طرح این فیلم را خواندم و گفتند به شرط اینکه بازی کنم این طرح را به من خواهند داد که بنویسم و در نوشتن فیلمنامه خودشان همکاری کردند».
داستان این فیلم درباره زندگی نادر ایده پرداز یک شرکت تبلیغاتی است که به شدت به سیگار وابسته است. او عقیده دارد کشیدن سیگار به ایدهپردازی او کمک میکند. لیلا نیز تستر یک شرکت اسانس عطر است و از حس بویایی فوقالعادهای برخوردار است. در پی آشنایی نادر و لیلا، تنها شرط لیلا برای ازدواج با نادر ترک سیگار برای همیشه است. نادر شرایط مالی خوبی ندارد و برای ادامه به کار وابسته به سیگار است و باید بین لیلا و سیگار یکی را انتخاب کند.
«یحی سکوت نکرد»: بحران بلوغ
«یحی سکوت نکرد» اولین فیلم بلند سینمایی کاوه ابراهیمپور است. داستان «یحیی سکوت نکرد» در مورد کودکی به نام یحیی است که به تازگی مادرش مرده است و پدر او که مشکل کاری دارد به مدت یک ماه او را نزد عمهاش میسپارد. عمهای تلخ و ناآشنا که زندگی پر راز و رمزی دارد.نقش عمه را فاطمه معتمدآریا بازی میکند. زنی سرسخت با شغلی پنهانی و هراس و یاسی عمیق که به قول معتمدآریا تلاش شده تا در فیلم:«به جز ظاهر خشن و جدی ، میخواستم آسیبدیدگی او را هم ببینیم و تنهایی و بیکسی و بیمهری که شاید فکر میکرد، به او روا شدهاست». معتمدآریا در این فیلم به خوبی توانسته تماشاگر را با احوالات خاص این شخصیت همراه کندو حتی همدلی او را در لحظات پایانی فیلم برانگیزد. این بازیگر در گفتوگویی با سایت هنروتجربه درباره این نقش توضیح دادهاست:«موهایم را از ته کوتاه کردم، صورتم در هیچ فیلمی این گونه نبود. انگار روح زندگی از وجودش بیرون کشیده شده بود. برای خودم که سرشار از زندگی هستم و پر از عشق و همه لحظههایم بخصوص در کنار اطرافیانم در شادی میگذرد و هیچ خساستی در برزو احساساتم وجود ندارد، جالب بود که همه اینها را از خودم حذف کنم و حتی حرکاتم خیلی با خودم متفاوت بود. از پشت که به این آدم نگاه میکردی، یک سنگینی و خشکی را میدیدی. نوع ظرف شستنم، غذا درست کردنم، همه چیز خیلی با خودم تفاوت داشت. برای همین فکر کردم ،میتوانم شکل دیگری از برخوردم را با یک شخصیت چندگانه نشان دهم. برایم جالب و یک مقداری هم اسرارآمیز بود. تا به حال نقش خلافکار بازی نکرده بودم و این خلافکاری پنهان هم جذاب بود».
ارتباط حسی و عاطفی که کم کم و به آرامی بین شخصیت عمه و یحیی(ماهان نصیری) شکل میگیرد از نقاط قوت فیلم است.
ابراهیمپور در گفتوگویی تاکید دارد که در این فیلم اصلا قصد مرعوب کردن تماشاگر را نداشتهاست:« «تجربه سالها فعالیت در ساخت فیلمها و تیزرهای تبلیغاتی، من را از خودنمایی برحزر داشت. در این فیلم بیش از هرچیز در پی کشف رابطهها بودم و به هیچوجه نمیخواستم بیننده را مرعوب کنم. همواره تلاش کردم فیلمی روایت شود که یک مخاطب عادی نیز با آن ارتباط کافی را برقرار کند».
او همچنین این فیلم را را حدیث نفس خودش نمیداند: «یحیی سکوت نکرد لزوما حدیث نفس من نیست و اصولا بر خلاف معنی لغوی آن که واگویهای با خویشتن خویش است، کاملا کنشمند و دغدغهمدار است و دغدغهاش را در چهره مخاطب فریاد میزند. البته فریادی که در لایههای به ظاهر کم افتوخیزش مستتر است و مطمئنم که بیننده هوشمند به آن واکنش نشان خواهد داد و بهدنبال پاسخ خواهد گشت. اعتقاد دارم که وظیفه فیلم چیزی غیر از سرگرم کردن صرف، یا گفتن حدیث نفسی است که سوالی را در بیننده پس از دیدن آن بر نمیانگیزد».
«من از سپیده صبح بیزارم»: زندگی و سرخوشیهای کودکانه
علی کریم هم سابقه بازیگری در تئاتر را دارد و فیلمبرداری پشت صحنه و دستیاری و برنامهریزی.او فیلمنامهنویسی را نزد ناصر تقوایی آموخته و در سال ۱۳۸۶ اولین فیلم کوتاه خود «زرد، آبی، قرمز» را در اولین کارگاه فیلمسازی عباس کیارستمی در ایران ساختهاست.
فیلم «من از سپیده صبح بیزارم» اولین فیلم بلند داستانی علی کریم است سال ۱۳۹۱ ساخته شد و سال ۱۳۹۳ در سینماهای هنروتجربه به نمایش درآمد. کریم در یادداشتی درباره فیلم نوشته است: « فیلم «من از سپیده صبح بیزارم» حاصل نگرانی من از تبعات دوریها و تنهاییهاست. در این روزگار سرشار از فجایع و زشتیها، آنچه روبروی ما تصویر میشود تلخی و ناامیدی و سیاهی است. تعبیر کاملتری از زندگی را در دل روزهای سخت و سرد سراغ دارم که ما را به آرامش و لبخندی شیرین دعوت میکند و این خودِ خودِ زندگی است».
داستان این فیلم که منتقد هالیوود ریپورتر آن را:«اثری با فیلمنامه سرراست و سبک بصری متفاوت» توصیف کردهاستف در واقع یک فیلم در فیلم است:«امیر دستیار کارگردان به همراه کارگردان بابک سپهری به سمت لوکیشن فیلمبرداری میروند. در مسیر رسیدن به لوکیشن فیلمبرداری کارگردان متوجه میشود که دستیارش حال مساعدی ندارد و چیزی را از او پنهان میکند..».بابک کریمی ایفاگر نقش کارگردان این فیلم است.
محسن عبدالوهاب کارگردان نامآشنای سینما در اظهارنظری درباره این گفته است: «خوشحالم که این فیلم ارزشمند را دیدم. برای من دیدن این فیلم تجربه جدیدی بود. برخی از سکانسهای فیلم منرا حیرت زده کرد و دنبال فرصتی هستم تا علی کریم را ببنیم تا فوت و فن گرفتن این سکانسها را از او بپرسم و به من یاد بدهد. طبعا به بسیاری از اطرافیانم دیدن فیلمهای گروه هنروتجربه و فیلم ارزشمند «من از سپیده صبح بیزارم»را توصیه کردم و با دیدن این فیلمها می توان متوجه شد که تجربههای جدید و خلاقانهای در سینمای ایران تولید میشود ومیتوانند جایگاه خوبی در سینمای ما داشته باشند و نمی توان آن را نادیده گرفت».
* منبع: هنر و تجربه