یکشنبه 15 تير 1399 , 10:15
پرتابشدگیِ روحانیت.. چرا؟
بهتدریج روحانیت از معنا و تعریف سنتی و ضیق خود منفصل شده و پذیرای هویت تازهای شد و دامنهی تکثر نقشهای جدید تا آنجا ادامه یافت که بسیاری از روحانیون بیرون از نقشهای کلاسیک و اصلی صنفیشان، و در نقشهایی قرار گرفتند که منطقاً جزو شئون روحانیت محسوب نمیشود...
فاش نیوز - بسمه تعالی؛ در خبرها آمده بود «یک روحانی جوان به ریاست هیئت بولینگ، بیلیارد و بولس خراسان رضوی» انتخاب شده است. چنین خبری اگر چند دهه پیشتر منتشر میشد، امکان نداشت کسی باور کند. الان ولی این خبر و موارد مشابهاش را لابهلای اخبار میخوانیم و میگذریم و نهایتاً پوزخندی میزنیم.
یکی از ویژگیهای روحانیت در زمانهی ما، «پرتابشدگی» است؛ پرتابشدگی به بیرون از جایگاه تاریخی و هویتی خود. تا پیش از انقلاب، روحانیون نوعاً پذیرای نقشهایی بودند که فلسفهی وجودی روحانیت در همهی ادیان یعنی تبلیغ و ترویج دین اقتضا میکرد. به جز معدود موارد استثنا، بدنهی روحانیون، پس از اتمام تحصیل علوم حوزوی یا بهموازات آن، واعظ میشدند یا امام جماعت یا نویسنده و مدرس دینی. پایگاه اصلی روحانیت، بعد از حوزه، مسجد و منبر بود.
با تشکیل حکومت دینی، بسیاری از همان وعاظ و ائمه جماعات قبلی، شدند مسئولان اجرایی کشور و از بالای منبر یا داخل محراب منتقل شدند به پشت میز ریاست و قضاوت و مدیریت. با شکلگیری بوروکراسی مذهبی، نقشهای جدید تکثیر شدند و فرصتهای شغلی تازهای برای روحانیون بهوجود آمد. حکومت دینی پروژههای متنوعی داشت و چه کسانی بهتر از روحانیون (که در گفتار رسمی «سرباز نظام» محسوب میشوند) برای کارگزاری و پیگیری این پروژهها؟ بهتدریج روحانیت از معنا و تعریف سنتی و ضیق خود منفصل شده و پذیرای هویت تازهای شد و دامنهی تکثر نقشهای جدید تا آنجا ادامه یافت که بسیاری از روحانیون بیرون از نقشهای کلاسیک و اصلی صنفیشان، و در نقشهایی قرار گرفتند که منطقاً جزو شئون روحانیت محسوب نمیشود.
در زمانهی ما روحانیون (یا دقیقتر بگویم: معممین) همهجا هستند جز آنجایی که باید باشند و همه کاری میکنند جز کاری که از ایشان انتظار میرود. از انواع مناصب سیاسی و اجرایی گرفته تا مدیریت سازمانهای فرهنگی و اقتصادی و تدریس علوم غیردینی و حتی علوم غربی در دانشگاهها و مشاوره روانشناسی و طبابت و درمان و نقد فیلم و حتی مجریگری تلویزیون، همه جا معممین حضور دارند. و این درحالی است که به گفته مسئولان ذیربط، بیش از نیمی از مساجد کشور امامجماعت ندارند!
در همین تهران، و بیشتر شهرستان ها"و روستاها، خصوصاً اگر برای نماز ظهر به مسجد بروید، در بسیاری از مساجد خواهید دید که یا نمازگزاران "فرادا" نمازشان را میخوانند یا یکی از معمرین و کسبهی معتمد محل عبا روی دوشش انداخته و خلقالله پشت سرش قامت بستهاند. مشابه همین اتفاق سالهاست در مجالس مذهبی و هیئتها افتاده است: کمبود وعاظ حرفهای و تماموقت و بیرغبتی طلاب و" فضلای نخبهی حوزه به منبررفتن، در کنار عوامل دیگر، سبب شده است محوریت میدان تبلیغ دین به دست مداحان بیفتد و خلأ روحانیون را هم آنها پر کنند. ناگفته پیداست که این جابهجایی نقش، سرمنشأ چه آفات و آسیبهایی در فرهنگ دینی شده است. این معنای همان پرتابشدگی است؛ اینکه روحانیون از متن و میدان اصلی خود (مسجد و منبر) به بیرون پرتاب شدهاند.
بااین اوصاف، برخلاف آنچه تصور میشود، در حکومت دینی، قدرت نهاد روحانیت افزونتر نشده است. شاید روحانیت پساانقلابی شاید حضورش در عرصهی عمومی بیشتر شده و از فرصتهای شغلی متنوعتر و با پرستیژ بالاتری منتفع شده باشد، شاید ازنظر امکانات سختافزاری و نفوذ در ساختار قدرت سیاسی رسمی رشد بیسابقهای کرده باشد، اما هیچکدام اینها بهمعنای آن نیست که قدرت و نفوذ و منزلت اجتماعیاش هم افزایش یافته است.
حکایت روحانیت پساانقلابی، حکایت کسی است که خانهی پدریاش را رها کرده است، به طمع تصرف خانههای دیگر. غافل از آنکه خانهی ارزشمند پدریاش را دیگران تصاحب کردهاند و در خانههای دیگر هم او آخرش یک "بیگانه" است...!
محمدرضا سابقی
دادا روزگا رغریبی شده .
یک طبقه چاق وچله سرمایه دار درست شده .
ویک طبقه اکثریت ضعیف ,ونیازمند .
مقاله حاضر نیز یکی از اخطارها و احساس خطر ایثارگران نسبت به همان معضلات و مشکلاتی میباشد که بودجه و هزینه های حوزه ها را با طناب امور سیاست و جناح گرایی بسته و گروگان گرفتند و بهره برداری میکنند. در مجلس نیز موضوع به نمایندگان تسری یافت و علاوه بر حوزه ها و دانشگاهها توانستند نمایندگان مجلس را با بودجه و تخصیص پروژه ها به شهرهای حوزه نمایندگی نمایندگان مجلس با همان بسته و گروگان بگیرند.
در شرایط عادی چنین بگیر و ببندی بسیار خوب و مبارک است اما هنگامی که گروگانگیری با طناب بودجه در راستای منافع دشمن قرار بگیرد آنگاه آژیرهای خطر به صدا در آمدند تا مردم از اینگونه جریانات نفوذی در جهت منافع دشمنان دچار صدمات مادی و معنوی نشوند.
با کمال تاسف نقشه های دشمنان با شناخت کامل از فرهنگ و تمدن ایرانیان طراحی و توسط عوامل نفوذی اجرا شده است یعنی پیروی و ولایتمداری مردم همچنین تبعیت از روحانیت شیعه مرکز ثقل طرح دشمنان قرار گرفته و توانستند چند نفر از مجتهدان شیعه را فریب بدهند تا مردم با تبعیت از آنها راه شکست و ظلالت و تسلیم شدن را طی کنند.
خوشبختانه در کلیه طرحها و توطئه های دشمنان حضور رهبری معظم انقلاب در راس قدرت و حاکمیت نظام اسلامی موجب جلوگیری از انحرافات و حرکت برخی مردم در جهت نقشه های دشمنان و بطور کلی عدم دستیابی دشمن به موفقیت نسبی شده است و از سوی دیگر افزایش آگاهی و کنار رفتن پرده تفکرات نفوذیها بر علیه نظام اسلامی و مردم مزید بر علت گردید. گرچه جنگی نرم و پنهان در وسعت خاور میانه بدون سر و صدا و زیر عبای تعدادی انگشت شمار روحانی فاسد جریان داشت اما کارزار در مبارزاتی که هیچکسی انتظار نداشت توسط نیروی ایمان و امدادهای غیبی با دستان قدرتمند فرزندان سبز پوش رهبر معظم انقلاب و دستآوردهای عظیم رونمایی شد.
فقط یک پیشنهاد باقی مانده که سپاه پاسداران فارغ از هر گونه تبلیغات دشمنان نسبت به انتشار و اعلام کلیه خدمات مادی و معنوی به مردم و کشور اقدام نمایند زیرا مطلع هستیم بسیاری از خدمات ارزشمند فرصت انتشار و اطلاع رسانی عمومی پیدا نکردند که امری ضروری و لازم است.
نمیگم این کلمه رو کی میگفت ولی تو خیبر شهید شد داغش به دلم مونده .
1200 حقوق میگرفتیم 1000 تومن میریختیم حساب صد ...
با دویست تا یه تومنی شاد شاد بودیم . همه همدیگرو دوست داشتن!! پول نداشتن ولی معرفت تا دلت بخواد ...
آقای ساقی چی شد که یه دفعه چشم باز کردیم دیدیم شکاف ما با اونای ما ... شده باستی هیل وکوره پز خونه های اسماعیل آباد ؟
چی شد که شخصی باعث شد تمام نیروگاه های هسته ایی ما که پاش هزاران شهید دادیم با بتن پرشد چرا ؟ آخه چرا ما باید بهش اعتماد میکردیم ؟
ملت حالا فهمیدن هم از گندم ری افتادن هم از خرمای سرحداد ...
مموتی کجایی که داشتو کشتن ....
در جمهوری اسلامی ایران ۳ هزار صندلی با پست مهم در سه قوه وجود دارد
که مسئولان بر روی آن نشسته اند و ریاست میکنند...
برای بقا این نظام و ماندنش حدود ۲۱۹ هزار شهید دادهایم.
یعنی برای هر صندلی ۷۳ شهید!
و به تعبيری ديگر براي هر صندلی يک عاشورا بر پا شده!!
خوشا به حال مدیرانی که شرمنده شهدا نیستند. و بدا به حال آنانی که شهدا را بمنزله پله برای بالا رفتن و ثروت اندوزی خودشان قرار داده باشند!!!
راستی با دلار 21 تومنی حالتون چطوره .
اونچنان رونق اقتصادی کجاست ؟ ارباب وعده ها کجایی ؟