سه شنبه 11 شهريور 1399 , 10:50
محرم و صفر؛ چشم اندازِ روشنییابی
قرارگرفتن ایّام سوگواریِ آموزگار بزرگ آزادی، در دل بحران کرونا، مفهوم جهانیِ «حبّالحسین(ع) یجمعنا» و تمایز رفتار ریشهدار در سرچشمهی عشق و ارادت و احساس، با رفتار مبتنی برجریان روشننگری را بیشتر از همیشه، فهمپذیر میکند...
فاش نیوز - اساسیترین اصل در هر جامعهی متمدن، شأن و شرف زندگی انسانی است. این جایگاه از آیهی 32 سورهی مائده برمیآید: هرکه کسی را جز به قصاص یا فسادی که در زمین کرده بکشد، چنان است که همهی مردم را کشته باشد و هرکه کسی را زنده بدارد، چنان است که همهی مردم را زنده داشته است.
امرعظیم محرم و صفر، مهمترین مسئلهی سیاسی اجتماعی جهان اسلام در نیمهی دوم از قرن نخست هجری، دلایل نابسامانی جامعهی نوبنیاد را نشان میدهد.
این نوشتار مبتنی بردو مفروض است:
الف: سرنوشت سیاسی و اجتماعی مردم در دست حاکمی نفیگرا؛ که ضمن انکار خدا «زندگی در عیش، مردن در خوشی» را پیشهی خود ساخته بود، قرار داشت. این حاکم خودستا و نالایق، زندگیِ اجتماعی را به سوی تأمین منافعِ صرفا فردی سوق میداد ...؛ با این حال، جامعه هنوز شاهد بالاترین اعتقادات دینی، نظرات سیاسی و علاقه به سبکِ زندگی اسلامی بود.
ب: در دنیای معاصر، پیآمدها و اهمیت برونشدگی از نابالغیِ بشر با خوانش کانت یعنی تفکر قرن هجدهمی که در چارچوب معناییِ «روشن + نگر+ ی» صورتبندی شده؛ از مرزهای تاریخیاش بسی فراتر میرود و با تمام آنچه امروزی و مدرن خوانده میشود، پیوند میخورد.
حُسن هر مقالهی کوتاه این است که سریع میتوان سر اصل موضوع رفت. ماجرای روشننگری از آنجا شروع شد که شش سال پیش از انقلاب فرانسه در 1789 ، یک نشریهی آلمانی مقالهای در مخالفت با نکاحِ عرفی[ازدواج سفید] به زیور طبع آراست؛ نویسندهای نیز در ستایش نکاح عرفی قلمفرسایی کرد.
نویسندهی مدافعِ تزویج شرعی، در ردّیه نگاری، ضمن واکاوی سرگشتگیهایی که روشننگری در دل و ذهن مردم بوجود آورده، پرسشی مهم و چالشگرانه طرح کرد: «به راستی روشننگری چیست؟» مهمترین پاسخ ، مقالهی مشهور کانت بود که در شمارهی دسامبر 1784 چاپ شد.
بنمایهی این جدال اندیشه این بود: «نابالغی آسودگی است؛ بنابر شعار روشننگری «در دانستن دلیر باش!» ترس، سبب میشود تا بخشی از مردم، با آنکه طبیعت، آنان را به بلوغ رسانده و از هدایت کسی دیگر رها کرده، با رغبت همهی عمر نابالغ بمانند...»
مروجان این فکر، با چربزبانی و شیرینسخنی، به آموزههای خود جنبهی داستانسرایی و مطایبه و... میدادند؛ و طیف وسیعی از سلایق را جذب کرده بودند.
ریشههای سنتی تفکر سیاسی روشننگری در آثار اندیشمندانی نظیر هابز و لاک و نیوتن... قرار دارد که روشهای اساسی مطالعهی جامعه را فراهم کردند؛ هرچند در آن زمان مواضع مختلف، از حیث انکار ذات اقدس الهی به چشم میخورد، اما حداقل این سه اندیشهورز به مفهوم ردّ مذهب نپرداختند.
«لاک معتقد بود که خداوند زمین را به انسانهای کوشا و خردمند بخشید... ، نیوتن دستِ خدا را در کار خلقت دخیل میدید ... ، هابز با تفسیری استادانه از کتاب خدا، دلیل میآورد ... اگر مردم آزاد بودند که خواب و خیال خود را به جای فرمان خدا قبول کنند؛ بهندرت دو تن میتوانستند در بارهی آنچه فرمان خداست توافق داشته باشند...»
این جنبش شامل دو طیف فکری بود:
1: شاخهی انگلیسی - فرانسوی؛ که در باب اخلاق و اجتماع، تجربه گرا است ...
2: نحلهی آلمانی؛ که عقلباور است و در قلمرو خداشناسی درکی دادار باور دارد... و میکوشد با تأکید بر عقل طبیعی بهجای اتکا بر وحی، وجود خدایی خالق را اثبات کند ...
اثر هیاهوی روشننگری بر جهانبینی با خوانش ادیان ابراهیمی(ع) این است که میکوشد همهی اخلاقیاتی که در ایمان و وحی ریشه دارند را براندازد.
اکنون از رهگذر مکر جدید قدرت و مدرنیزاسیون، روشننگری به امری زیانبخش برای اعتقادات تبدیل شده است، «تمام این سپیده دم دروغین، یاوهسرایی و فضلفروشی نا بالغانی است که خنجر صید در کف پنهان دارند ... »
علیرغم تلاش کانت در پیدا کردن دلیل عقلی برای قاعدهی طلایی (آنچه نمیپسندی دیگران بر تو روا دارند، بر دیگران روا مدار)؛ اما اکنون «نوع بشر بهجای پای نهادن به وضعیتی حقیقتا انسانی، بیشتر و بیشتر در نوع جدیدی از توحش غرق میشود.»
حرکتی که با بنیادِ تفکر «گفت - و- شنودی» قرار بود را هگشای دستیابی به معرفت انسانشناسی باشد، منجر به «دراز شدن زبان استهزا و بیاعتقادی، مخصوصا نسبت به الهیات و رهاکردن قید و بندِ رعایتِ جانبِ بزرگانِ دین شد.»
روشننگران با نفی وابستگی به ساحل آرام سنت، و هرگونه مرجعیت باوری، تصور میکردند که میتوانند طبیعت را بشناسند؛ به شرط اینکه بهتعبیر کانت، جرئت کنند بر بزدلی و کاهلی چیره شوند! درسیاست نیز روش حکومت انگلیسی را ترویج میکردند.
هدف از اشاره به عصر روشننگری، جدال بر سر تفاوتهایِ باریک معنایی و بازی زبانی و سلیقهی شخصی نیست؛ بلکه گفت وگو بر سر مبانیِ رفتار و فرهنگ روشنایی یافته از محرم و صفر، با محوریتِ بشر ملکوتی و هفتاد و دو مهاجر جهان و جستجوگر معنا است.
همان منظومهی خورشیدی ناب که در روز عاشورا و در سرزمین کربلا سمت و سوی امر اندیشه و اندیشهورزی را نشان دادند. یکی از هزاران ویژگی این کیمیاگریِ استثتایی این است که صیقل زمان، بیشتر آن را درخشانتر میسازد.
اکنون، برخی کژکارکردیهای سیاستپیشگان، فرصت مناسبی را در اختیار دیجیتالیسم قرار داده تا مستنداتی را در پوشش تفکر روشننگر، برای نسل جوان جامعهی ایران نمایش دهد، و بهمثابه زایل کردن حقوق مقدس زندگی انسانی القاء کند...
از امیرِ سخن و بیان، حضرت علی(ع) روایت میکنند که به مالک اشتر، والی مصر توصیه کرد، مهربانی به مردمِ تحتِ حکومتش را شعار خود قرار دهد ... از حیث مطالعات اندیشه و اجتماع، این اشاره نشان میدهد که سرنوشت یک جامعه و کیفیت تربیت اخلاقی او، در سلامتِ نفسِ زمامداران نهفته است.
دیجیتالیسم میکوشد از رهگذر سوداگران بازار اندیشه که بهدلایل قابل بحث، از جمله سربههوایی و بدفهمی، بسان اشباحی خدمتگزار و معرکهپردازِ غیر مسئول، هر کژکارکردی را به پای دین بنویسند.
با تأکید باید گفت که «کسوفِ خورشید، پدیدهای است که میان خورشید و چشمان ما رخ میدهد و نه در خودِ خورشید.» چشمانداز روشنایییاب محرم و صفر جلوههای ناب از رفتار انسانی را میآفریند، و معنای رفتارِ شأنافزا و شرفآفرین را در اختیار قرار میدهد. حقیقتاً که زلال اندیشه در سرچشمه گواراییِ دیگری دارد.
نتیجه گیری:
ما در عصری تورمزده بهسر میبریم، تورم پول، ایده، عنوان، شهرت و ... ، «عادتها در جهتگیری رفتاری و فکری انسان نقش مهمی دارند ... دیررسترین درخت میوهی خلقت، درخت فرهنگ است. منظور از فرهنگ، شیوهی فکر کردن، استنباط کردن و استنتاج کردن در تمامی ابعاد زندگی است.»
«پاسخی که تاکنون به پرسش از روشننگری قرن هجدهمی داده شده، در حکم چراغانیِ سوت و کوری است برای نابالغانی که در زیر آفتاب نیمروز گام میزنند؛ و بقول هامن، ماهتاب یخزدهی سترونی است که هیچ پرتویی بر فهمهای یاوهسرایانی دروغزن و پرگو و فضلفروش نمیافکند.»
در فرهنگ لغت، رفتار، روش اداره کردن خود تعریف شده است. پیروی از رفتارکلیای که مهمترین ویژگی آن، عمل، فکر و احساس باشد، و قواعد تنطیمی و تکوینی محرم و صفر، آن رفتار را تجویز و خلق کنند، معنای خاص مییابد و در نتیجه، مراقبت ویژه میطلبد.
قرارگرفتن ایّام سوگواریِ آموزگار بزرگ آزادی، در دل بحران کرونا، مفهوم جهانیِ «حبّالحسین(ع) یجمعنا» و تمایز رفتار ریشهدار در سرچشمهی عشق و ارادت و احساس، با رفتار مبتنی برجریان روشننگری را بیشتر از همیشه، فهمپذیر میکند.
کارل اشمیت در مفهوم امر سیاسی، قرن هجده را «قرنِ عوامانهسازیِ روشننگری» توصیف میکند؛ گذر زمان نشان داد که محصول مهم آن یعنی انقلاب فرانسه، به هدف رستگاری همگانی دست نیافت.
سخن آخر اینکه از زمان انقلاب فرانسه تا کنون، برای نخستین بار در جامعهی ایران، انقلاب و معنویت به یکدیگر پیوند خوردند. هرچند مدرنیزاسیون و برخی دلایل دیگر، منجر به رانده شدن معنویت به حاشیه شد ... اما افکار عمومی و قضاوت تاریخ برای فهم چرایی و چگونگیِ ماندگاری فرهنگ و قواعد سرچشمهی عشق و ارادت و احساس در خطِ مقدمِ اندیشه و اجتماع، بالاترین معیار داوری هستند.
دکتر سیدمهدی حسینی